دکتر ای. مایکل جونز می‌گوید، لابی رژیم صهیونیستی در آمریکا هنوز به شکلی چشمگیر، تاثیرگذار و دارای نفوذ است.

لابی رژیم صهیونیستی در آمریکا اکنون از هر وقت دیگری قوی‌تر استبه گزارش گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ای. مایکل جونز (E. Michael Jones) نویسنده، استاد دانشگاه و تحلیلگر رسانه و مدیر مسئول مجله Culture Wars است. این شخصیت دانشگاهی بار‌ها در شبکه‌های راشاتودی و پرس تی وی به عنوان تحلیلگر و کارشناس حضور یافته است. مدرک دکترای خود را از دانشگاه Temple کسب کرده و در کالج Saint Mary (نتردام – ایندیانا) مشغول به تدریس می‌شود. در فوریه ۲۰۰۸ به دنبال شکایتی که از وی به تهمت یهودی ستیزی زده می‌شود، کنفرانس‌هایی که در مدرسه معماری دانشگاه کاتولیک آمریکا داشته، منحل می‌شود.

دکتر ای. مایکل جونز سردبیر مجله جنگ‌های فرهنگی است. او تاکنون کتاب‌های زیادی نوشته که آخرین آن با عنوان فلز بایر: تاریخ سرمایه داری به عنوان مناقشه میان کار و ربا به چاپ رسید.

جونز مولف بیش از ۴۰ کتاب من جمله کتاب ۱۴۵۰ صفحه‌ای «بارِن متال: تاریخچه سرمایه داری همچون مناقشه بین دستمزد و ربا»، کتاب ۶۶۰ صفحه‌ای «آزادی جنسی و کنترل سیاسی» و کتاب ۱۲۰۰ صفحه‌ای «روح انقلابی یهودی» و چندین مجلد بیش از ۱۰۰۰ صفحه‌ای دیگر نیز است که همزمان با انتقال سفارت آمریکا به قدس شریف که برای ۱۴ می‌ هفتادمین سالگرد تاسیس رژیم صهیونیستی برنامه ریزی شده است، به همراه ۵۰ تن از نخبگان و چهر‌های آکادمیک، سیاسی، رسانه‌ای و ضد جنگ غربی میهمانان ششمین کنفرانس بین المللی افق نو می‌باشند.

دکتر جونز از میهمانان ششمین کنفرانس بین المللی افق نو است که همزمان با روز تعیین شده جهت انتقال سفارت آمریکا به قدس (۱۷ می‌ که هفتادمین سالگرد تاسیس رژیم صهیونیستی می‌باشد) در ایران با حضور ۵۰ شخصیت علمی، سیاسی، هنری و فرهنگیِ غربی برگزار خواهد شد.

آنچه در ذیل می‌خوانید مصاحبه دبیرخانه کنفرانس افق نو با دکتر جونز در خصوص کتاب «لابی رژیم صهیونیستی و سیاست خارجی آمریکا» و نفوذ فعلی صهیونیسم در بدنه تصمیم ساز آمریکا است.

-در ابتدا قصد دارم نظر شما را درباره اینکه آیا حملات یازده سپتامبر و دیگر جنایات آمریکا در ایجاد طرح اولیه کتاب نقش داشته است، بدانم.

ایده اولیه این کتاب در فاصله زمانی کوتاه بین حملات یازده سپتامبر و جنگ عراق ریشه دارد که نو محافظه کاران از آن به عنوان توجیه آن کتاب استفاده می‌کنند. افکار اولیه این کتاب از همان دهه ۱۹۹۰ در ذهن نویسنده‌های آن نقش بسته بود، اما حمله به برج‌های مرکز تجارت جهانی در یازده سپتامبر سال ۲۰۰۲ همچون محرکی بود که آن‌ها را به انتشار این اثر ترغیب نمود. این حملات بهانه‌ای برای اشغال عراق بدل شد. اشغال عراق که هیچ نوع سلاح کشتار جمعی نداشت و ارتباطی هم بین آن با حملات یازده سپتامبر مشاهده نمی‌شد کاملا نشان داد که منافع آمریکا دیگر کنترل کننده سیاست خارجی آن کشور (مخصوصا در خاورمیانه) نیست.

-با توجه حساسیت دولت آمریکا در خصوص لابی رژیم صهیونیستی در آمریکا چگونه این کتاب منتشر شد؟ و واکنش مردم نسبت به انتشار آن چه بود؟

تابستان سال ۲۰۱۷ دهمین سالگرد انتشار کتاب لابی رژیم صهیونیستی و خط مشی م. خارجی ایالات متحده به قلم استفان والت و میرشایمر بود. در سال ۲۰۰۲ و پس از طرح این موضوع توسط میرشایمر در جلسه انجمن علوم سیاسی آمریکا در بوستون، مجله The Atlantic Monthly مقاله‌ای در این مورد به تحریر در آورد. هنگامی که والت و میرشایمر مقاله خود را برای چاپ تقدیم به دفتر مجله نمودند، مجله ناگهان با بی اعتنایی به آن نگاه کرد و آن را در نطفه خفه کرد [۱]و دو محقق را در انتظاری بیهوده گذاشت تا اینکه London Review of Books نسبت به آن ابراز علاقه نمود و سر انجام آن را در سال ۲۰۰۶ منتشر کرد که به گفته والت، انتشار آن بلافاصله طوفانی از آتش به پا نمود. در همان زمان بود که مجله بر روی اینترنت قرار گرفت و بدین ترتیب به موضوعی بین المللی بدل گردید.

به گفته میرشایمر: اینترنت برای قرار دادن مجله در اختیار مردم در سراسر جهان ضروری و لازم بود. اگر این مقاله در سال ۱۹۸۵ یا ۱۹۹۰ که اینترنت وجود نداشت در London Review of Books به چاپ می‌رسید، کم‌تر کسی بدان توجه می‌کرد. اما در عصر اینترنت، این مقاله به سرعت در سراسر جهان منتشر شد … رشید خالدی در دانشگاه کلمبیا به من گفت: صبح روز بعد از انتشار این مقاله در اینترنت، ۱۴ فرد مختلف لینک آن را برای او ارسال کرده بودند. انتشار این مجله همچون بمبی بزرگ و پر سر و صدا بود.

-پشتوانه سیاسی میرشایمر و والت برای تالیف کتابی در خصوص یکی از جنجالی‌ترین مسئله ایالات متحده چه بود؟ و آیا آن‌ها خسارتی برای طرح این موضوع پرداخت کرده اند؟

میرشایمر، استاد علوم سیاسی در دانشگاه شیکاگو بود و والت، در مدرسه کندی در دانشگاه هاروارد روابط بین الملل تدریس می‌کرد؛ تمام محافل علمی و آکادمیک آمریکا را تحت سیطره خود در آوردند. شاید به دلیل اینکه آن‌ها به واسطه قدرت و امنیت شغلی در مناصب کاری خود احساس می کردند درباره نیرویی که در میان سیاستمداران آمریکایی بسیار قدرتمند بود و کسی حتی جرات نمی‌کرد از وجود آن سخن به میان آورد را نقد کنند (و از تاثیرات منفی آن بر منافع آمریکا حرفی بزنند) همچنین آن‌ها را به چالش بکشند. واکنش‌ها به این کتاب درست همانطور که خود مولفین هم پیش بینی کرده بودند بسیار تند و شدید بود. همانطور که شاید همگان انتظار داشتند، آلن درشویتز، همکار والت در دانشگاه هاروارد او را به خاطر پرداختن به این موضوع یک یهودی ستیز خطاب کند.

البته در نهایت هیچ کدام از آن دو استاد از کار اخراج نشدند، اما ترکش‌های انتشار کتاب آن‌ها را نیز هدف قرار داد. هر چند این کتاب توانست به یکی از آثار پر فروش نیویورک تایمز بدل گردد و زمینه‌های جدید برای افکار مردم ایجاد کند، اما کتاب لابی رژیم صهیونیستی فرصتی که آن دو برای خدمت به دولت و یا سطح مدیریتی دانشگاه داشتند را از بین برد. [۲]، چون آنطور که والت گفته است هر دو دانشگاه در مورد عواقب این کتاب بسیار نگران بودند و همین امر باعث شد آن دو نتوانند در کار خود چه در دولت و چه در دانشگاه پیشرفتی داشته باشند. احساس پشیمانی که آن دو نفر داشتند در قیاس با حس وظیفه شناسی که آن‌ها را به نوشتن آن وادار نموده بود بسیار ناچیز بود. اگر ما اقدامی برای نوشتن این کتاب نمی‌کردیم، بعید بود کس دیگری سراغ نوشتن آن برود. ما نمی‌توانستیم مشاغل مان را از دست بدهیم. ما الزاما به مشاغل دولتی برای پرداخت وام‌های مان نیاز نداشتیم.

-والت و میرشایمر آیا به نتایجی که از انتشار این کتاب داشتند، رسیدند؟ آیا انتشار این کتاب بر سیاست خارجه آمریکا موثر بود؟ نظر والت و میرشایمر درباره سیاست‌های آمریکا بعد از انتشار کتاب لابی رژیم صهیونیستی چه بود؟

والت و میرشایمر به این نتیجه رسیدند که موفقیت در انتشار یک ایده الزاما به اجرای آن به عنوان بخشی از اصول دولتی منتهی نخواهد شد. میرشایمر که ۱۰ سال دستی بر مسائل سیاسی داشت گفت: فکر نمی‌کنم که ما (یا هر کس دیگر) تاثیر چندان زیادی بر خط مشی و سیاست داشته ایم: به نظر من این لابی هنوز مانند گذشته خود قوی و قدرتمند است. اکنون این لابی آشکارا در جامعه دیده می‌شود و این الزاما چیز خوبی برای لابی نیست، اما لابی هنوز به شکلی چشمگیر، تاثیرگذار و دارای نفوذ است. به همین دلیل بود که همه جمهوری خواهان در سال ۲۰۱۶ در انتخابات درون حزبی در حمایت از رژیم صهیونیستی سعی می‌کردند از هم سبقت بگیرند، چون آن‌ها متوجه این موضوع شده اند که نباید از لابی به راحتی عبور کنند.

-با توجه به تعاملات جدید ایران و آمریکا در سال‌های اخیر و تصویب برجام، به نظر شما وضعیت لابی رژیم صهیونیستی در دولت آمریکا چگونه است؟

با تصویب برجام در دولت آمریکا در زمان اوباما، لابی ضربه‌ای مهلک خورد، اما درس نهایی آن بود که لابی اکنون از هر وقت دیگر قدرتمندتر است. با این وجود، جایگاه رژیم صهیونیستی اکنون در قیاس با قبل از اشغال عراق توسط آمریکا در سال ۲۰۰۳ بسیار شکننده‌تر و خطرناک‌تر شده است. چطور چنین چیزی ممکن است؟

-آیا ترامپ برای خاورمیانه قصد و برنامه‌ای دارد؟ اگر پاسخ شما مثبت است، به نظر شما با توجه به مسائل منطقه تا چه حد میتواند به اهداف خود نزدیک شود؟

برنامه‌ای وجود دارد، اما ترامپ معمار و تعیین کننده آن نیست. همانطور که من قبلا نیز چندین بار در مصاحبه با پرس تی وی گفتم، خداوند از دونالد ترامپ استفاده می‌کند تا امپراتوری آمریکا را به پایان خود برساند. این برنامه و نقشه خداست که در مورد همه امپراتوری‌های روی زمین (گذشته، حال، آینده) درست از آب در آمده است. ایالات متحده زمانی که جمهوری آمریکا را رها کرد و در مسیر امپراتوری افتاد در این دام و نقشه گرفتار شد. مسیر و حرکت هر امپراتوری در کتاب دانیال و سپس توسط آگوستین مقدس در شهر خداوند توصیف شده است و او همه امپراتوری‌ها را به ماهیت‌هایی جنایت کار تشبیه نمود. اگر واقعا نقشه‌ای در اینجا وجود داشته باشد کشف آن بسیار سخت خواهد بود. لیدل هارت گفت: مهم‌ترین موضوع در یک استراتژی این است که رقیب خود را بر روی شاخ‌های معما قرار دهیم. اما تیلرسون وزیر امور خارجه آمریکا خودش را بر روی شاخ‌های معمایی قرار داد که خودش آن را درست کرده بود. پس از حمله ترکیه به سوریه اندکی بعد از سخنان وی، تیلرسون دو گزینه پیش روی خود داشت: او می‌توانست به ترکیه که یکی از اعضای ناتو بود حمله کند و بدین ترتیب یکی از ستون‌های امپراتوری آمریکا را نابود نماید و یا با دشمن خود یعنی بشار اسد که ۵ سال برای سرنگونی اش تلاش نموده بود متحد گردد. یک بار دیگر، خط مشی و سیاست آمریکا دقیقا بر عکس آن کاری را کرده بود که به دنبالش بود. بعد از دو جنگ که آمریکا در یکی پیروز و در دیگری شکست خورده بود، هلال شیعه از هر زمانی قوی‌تر شده بود.

هگل نیز با استناد به این دو منبع، از طرح و برنامه خداوند برای تاریخ با عنوان die List der Vernunf یاد نمود که در ترجمه اش می‌توان از آن با عنوان زیرکی عقل یاد نمود. Vernunft معادل آلمانی اصل یا منشا عقل عالم وجود است. این حرف و این نقل برای اصل یا منشا عقل عالم وجود گفته شده است که زمان و مکان و بدین ترتیب کیفیت تاریخ انسان را ایجاد نمود. این ادعا که خدا دارد از ترامپ استفاده می‌کند تا امپراتوری آمریکا به زوال برود تنها حرفی است که می‌توانیم در مورد دولت او و ارتباطش با لابی رژیم صهیونیستی تا به امروز به میان آوریم.

حامد قشقاوی

دبیر امور بین الملل کنفرانس افق نو

 

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.