به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛از زمان پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری «امام خمینی (ره) »بر ضد استکبار جهانی و براندازی رژیم شاهنشاهی در ایران، جمهوری اسلامی همواره مورد هجمه کشورهایی قرار گرفته که این نظام را خطری برای موجودیت خویش و تامین اهداف و منافع اشان در منطقه دانسته اند.
آگاهی از پتانسیل بالای قدرت نرم شیعه و درک این حقیقت که مؤلفه هایی، چون استقلال طلبی، آزادی خواهی، ظلم ستیزی و عدالت خواهی به عنوان ارکان اساسی تشکیل دهنده این قدرت، به زودی مرزهای ایران را در مینوردد و زمینه تشکیل دولتهای اسلامی مشابه ایران را در منطقه فراهم خواهد کرد، موجب کلید خوردن پروژهای به نام «شیعه هراسی» و «ایران هراسی» به منظور تحریف و مصادره محتوای فرهنگی بیداری اسلامی شد که در همان سالهای اولیه پیروزی انقلاب به مهمترین راهبرد استکبار جهانی جهت مقابله با ایران اسلامی تبدیل شد.
پرژوه «شیعه هراسی» وهابیها
مهمترین اهداف پروژه شیعه هراسی که غرب در چند سال اخیر به آن دامن زده را میتوان در شناسایی قدرت نرم و پیام سیاسی تفکر شیعی جهت مقابله با نفوذ آن در منطقه؛ شناسایی پراکندگی جغرافیایی شیعیان و احتمال اتحاد آنها با اهل تسنن؛ ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی به منظور تضعیف بیداری اسلامی؛ و سرانجام جلوگیری از وحدت کشورهای اسلامی منطقه ملاحظه کرد.
بنابراین، از نگاه غرب شیعه نه تنها شیعیان امامیه بلکه جریانی مذهبی است که در یک امتداد جغرافیایی بخشهای وسیعی از هند، پاکستان، ایران، عراق، بحرین، آذربایجان، شرق عربستان، ترکیه، لبنان، سوریه و آفریقا و ... را در برمی گیرد.
به همین دلیل غرب با تحریک برخی از رژیمهای مرتجع عربی و سلفیان افراطی منطقه، سعی در تضعیف وحدت جهان اسلام و ایجاد اختلاف بین فرقههای مختلف اسلامی دارد. همان طور که امروز، نمونه بارز آن را در فشارهای رژیم سعودی بر شیعیان یمن و بحرین و نیز تلاش جهت تغییر بافت شیعیان جنوب عربستان مشاهده میکنیم.
اما نکته بسیار مهمی که باید به آن توجه داشت، این است که پروژه شیعه هراسی و ایران هراسی تنها محدود به شیعیان و ایران نمیشود، بلکه در حقیقت امتداد پروژه «اسلام هراسی» و «جنگ تمدن های» غرب با هدف مصادره بیداری اسلامی و جلوگیری از احیای مجدد و عظمت تمدن اسلامی در منطقه خاورمیانه و در راس آنها «قضیه فلسطین» است و با کمال تاسف در دنیای اسلام، برخی سیاستمداران، روشنفکران و علما در این دام گرفتار شده اند، با این حال هستند، نخبگان مسلمانی که به ماهیت و حقیقت آنچه بر سر کشورهای اسلامی و ملل مسلمان منطقه آمده پی برده و نسبت به آنچه برای آنها در آینده تدارک دیده شده هشدار داده اند.
برخی از این افراد همچون «فهمی هویدی» و «عبدالباری عطوان» برای ما نام آشنا هستند و برخی دیگر ممکن است، تاکنون نامشان به گوشمان نخورده باشد.
«طارق خوری»، نماینده پارلمان اردن یکی از این نخبگان است که همواره صدایش را در راستای افشای حقایق پشت پرده و توطئههای ریخته شده و درحال تدارک برای ملل منطقه از جمله قضیه فلسطین بالا برده و حصار بندی طایفهای و مذهبی غرب به ویژه مقوله شیعه هراسی و اختلافات شیعه – سنی در منطقه را در هم بشکند.
اولین تحرکات «خوری» به ژانویه سال ۲۰۱۴ باز میگردد که در کنار تشکلهای فرهنگی، رسانه ای، سیاسی، سندیکاها و شخصیتهای پارلمانی اردن با ارسال نامهای به «سید حسن نصر الله»، دبیرکل حزب الله لبنان بر همبستگی خود با مواضع شجاعانه سید حسن نصرالله در برابر دشمن صهیونیستی تأکید و از مواضع حزبالله در قبال سوریه و جنگ با تروریستها در این کشور حمایت و خطاب به وی تأکید کردند که «شما به جلو حرکت کنید و همه امت اسلام پشت سر شما هستند».
عنوان
حصار شکنیهای این نماینده پارلمان اردن سال بعد نیز (فوریه ۲۰۱۵ میلادی) با زیر سوال بردن رژیم بحرین ادامه مییابد و از قصد حکومت بحرین جهت اعزام نیروهای این کشور برای حمایت از اردن در جنگ با داعش شگفت زده میشود و مقامات بحرینی را اینگونه مورد خطاب قرار میدهد: «وقتی شنیدم بحرین قصد دارد، نیروهای خود را برای حمایت از اردن در جنگ با داعش اعزام کند، به یاد برخی نمایندگان بحرینی افتادم که در سوریه در کنار داعش میجنگیدند ... آیا بحرین با اینها هم میخواهد بجنگد؟ همچنین به یاد آوردم که در همین بحرینی که قرار است با تروریستها بجنگد، چندی پیش «عادل المعاوده»، نایب رئیس پارلمان بحرین و تعدادی از نمایندگان این کشور در کنار تروریستهای سوریه جنگیده اند ... پس بهتر نیست، بحرین اول با نمایندگان خود بجنگد، بعد به ما کمک کند.
اما جنجالیترین اظهارات طارق خوری – آنگونه که از آن یاد کرده اند – به آوریل سال گذشته میلادی باز میگردد که هنگامی که ماهیت گروههای تروریستی و گرایشات و وابستگی آنها و سیاستها و اهداف واقعی برخی از رژیمهای سنی عربی را در منطقه و جهان اسلام را اینگونه زیر سوال برد:
آیا آنهایی که به فلسطین خیانت کردند، شیعه بودند؟
آیا آنهایی که لیبی را نابود کردند و اهالی لیبی را میکشند، شیعه هستند؟
آیا انتحاریهایی که خود را در عراق، عربستان سعودی و کویت منفجر میکنند، شیعه هستند؟
آیا آنهایی که مسجدالاقصی را به آتش میکشند، شیعه هستند؟
آیا آنهایی که کشور سومالی را نابود کردند، شیعه بودند؟
آیا هواپیماهای آمریکایی که بغداد را بمباران کردند، از فرودگاههای شیعیان به پرواز در آمدند؟
آیا انفجارهایی که در صحرای سینای مصر صورت میگیرد، را شیعیان انجام میدهند؟
آیا القاعده، داعش و جبهه النصره، شیعه هستند؟
چرا در بین صهیونیستها عملیات انتحاری نمیبینیم، لیکن در میان ملتهای ما (ملل مسلمان) میبینیم!
آیا یوسف القرضاوی (از علمای تندرو سلفی) شیعه است؟
آیا او نبود که حرامها را حلال کرد؟
خوشا به حال صهیونیستها که توانسته اند، لوله تفنگ هایمان را به سمت دیگر نشانه بگیرند و هر روز شهرک صهیونیست نشین جدید و دیگری را تأسیس کنند و به ما بخندند.
میبینیم که سعودیها و لیبیاییها وتونسیها هر روز دست به عملیات انتحاری جدیدی میزنند و هیچ کشور اسلامی از عملیاتهای آنها در امان نیست، جز فلسطین اشغالی ... چرا و به نظر شما دلیل این امر چه میتواند باشد؟
آیا حزب الله لبنان مانع آنها شده است؟
چرا جهان تسنن در زمان رژیم شاهنشاهی، هیچ مشکل و خصومتی با نظام ایران نداشت ... مگر نه اینکه شاه ایران هم شیعه بود!
حزب الله را سرزنش میکنید که چرا فلسطین را آزاد نمیکند، درحالی که حزب الله تنها یک جنبش با تعداد معدودی عضو است، اما جرات نمیکنید، کوچکترین انتقادی از دولتها و حکومتها عربی و اسلامی کنید که در خفا و آشکارا تلاش میکنند، رضایت صهیونیستها را جلب کنند.
همانطور که شما بر دیدگاه خود پایبند هستید، من نیز بر اعتقاداتم راسخم و در این اعتقادات زمانی تجدید نظر خواهم کرد که دستکم عامل یکی از عملیاتهای شهادت طلبانه در فلسطین اشغالی یک شهروند عرب حوزه خلیج فارس باشد.
باورهایم را زمانی تغییر خواهم داد که دستکم ببینم، پرچم داعش و القاعده روی یکی از کنیسههای یهودیان به اهتزاز درآمده باشد و رژیمهای مرتجع عربی سفارتخانههای رژیم صهیونیستی را در خاک کشورشان بسته باشند.
اگرچه نمونههای طارق خوری در جهان عرب و اسلام انگشت شمارند، اما همین معدود صداهای بیدارگر و روشنگر نیز شعله فروزانی هستند، در ظلمات سرسپردگی رژیمهای مرتجع عربی تا اجازه ندهند، مهمترین قضایای جهان اسلام به فراموشی سپرده شوند.
منبع:مشرق
انتهای پیام/
نه نژاد ، نه آیین ، نه ایوئولوژی ، نه مذهب ،
نباید آدم ها را از هم جدا کند . زندگی پر بهاست .