به گزارش خبرنگار حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ جنگ سرد یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ سیاسی بشر است، این رویداد مهم جهان را تقریبا به دو بخش تقسیم کرد. آمریکا و شوروی پس از جنگ جهانی دوم به عنوان دو ابرقدرتی که از جنگ جهانی جان سالم به در برده بودند در دو اردوگاه با ایدئولوژیهای متفاوت روبهروی یکدیگر قرار گرفتند. هر کدام کشورهایی را که به لحاظ سیاسی و اقتصادی با اصول کلی آنها یعنی کمونیسیم و لیبرالیسم نزدیکی داشت زیر چتر حمایتی خود قرار دادند. آغاز این روند همزمان بود با جنبش استعمارزدایی در جهان که با پایان جنگ در سال 1945 آغاز و تا 1961 ادامه پیدا کرد. در واقع مرحله اول استعمارزدایی در پایان جنگ جهانی دوم در زمانی پدیدار شد که کشورهای خاورنزدیک، خاورمیانه و کشورهای آسیای جنوب شرقی خواستار استقلال خود بودند و مرحله دوم از سال 1955 شروع و شامل آفریقای شمالی و آفریقای جنوبی بود.
نقطه عطف استقلال با کنفرانس باندونگ در اندونزی به اوج خود رسید، زیرا در این کنفرانس تصمیم گرفته شد به استعمارزدایی عمومیت داده و در راه آن شتاب بیشتری صورت گیرد همچنین با تصمیم اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا در محدودیت پذیرش اعضای جدید گام مهمی برای آزادی ملل مستعمره برداشته شد. جنبشهای ملی گرایی در کشورهای مستعمره توان کشورهای استعمارگر را برای ادامه راه به تحلیل برد و در نتیجه آن کشورهایی در عرصه جهان ظهور پیدا کردند که آغار مسیری جدید در سیاست بین الملل بود.
جنبش عدم تعهد همان راهی بود که از خلال مبارزات ضد استعماری زاییده شد. 10 سال پس از جنگ جهانی دوم، سنگ بنای اولیه این جنبش که شامل تعدادی از کشورهای تازه استقلال یافته بود در کنفرانس کلمبو پایتخت سریلانکا گذاشته شد و در باندونگ اندونزی شکل رسمیتری به خود گرفت که در نهایت در 1961 در بلگراد یوگسلاوی به امضای کشورهایی که تمایلی برای حضور در هیچ یک از اردوگاههای شرق و غرب نداشتند رسید. رهبران پیشرو و آزادی خواه آن زمان یعنی مارشال تیتو، جمال عبدالناصر، جواهر لعل نهرو، احمد سوکارنو و قوام نکرومه در شکل گیری چنین روندی نقش به سزایی داشتند.
احترام به اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد و تعهدات بين المللی، احترام به حقوق اساسی انسانها، احترام به حاكميت و تماميت ارضی كشورها، خودداری از تجاوز يا تهديد به تجاوز يا توسل به زور، به رسميت شناختن برابری همه نژادها و همه ملتها، خودداری از مداخله در امور داخل كشورها و احترام به حق ملتها در دفاع فردی يا جمعی اصول اساسی جنبش عدم تعهد بود که مورد تواقق اعضای آن قرار گرفت.
امروزه تقریبا 120 کشور جهان عضو جنبش عدم تعهد هستند که تقریبا 50 درصد از مردم جهان را شامل میشود. کشور ایران نیز پس از انقلاب اسلامی به عضویت این سازمان در آمد و از آن پس حضور پررنگی در نشستهای این سازمان بین دولتی داشت. جنبش عدم تعهد هر سه سال یک بار نشستی بین سران خود برگزار میکند و ریاست آن هم به صورت دورهای از بین اعضا انتخاب میشود که در سال 2012 ایران به ریاست جمهوری حسن روحانی ریاست دوره آن را بر عهده گرفت و در سال 2016 ریاست را به نیکلاس مادرو رئیس جمهور ونزوئلا تحویل داد. همچنین در روزهای اخیر نشست این جنبش در سطح وزاری امور خارجه در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان برگزار شد و روندها و برنامههایی که در نشست روسای جمهور تصمیم گیری شده بود مورد بحث و پیگیری قرار گرفت.
شاید امروز از جنبش عدم تعهد پیش از آنکه دکترینی برای سیاست خارجی باقی بماند فقط یک نام برای یک جنبش بین دولتی باقی مانده و بیشتر به عنوان یک تفکر میتوان از آن یاد کرد. پس از پایان جنگ سرد و هژمون شدن آمریکا عمده تمرکز اعضای این سازمان در مبارزه با سلطهگری و مقابله با رفتارهای سلطه طلب آمریکا در برابر ملتهای در حال توسعه بوده است تا جایی که در سالهای آغازين دهه 1990، فرآيند جهانی سازی، تجارت و سرمايه گذاری، بدهیهای خارجی، بيماری ايدز و جرايم بينالمللی به عمدهترين دغدغههای غير متعهدها بدل شدند. امروزه دیگر نمیتوان با توجه به تاثیر تحولات جهانی کشوری را بی طرف و فاقد اثرپذیری از پدیدههای جهانی دانست. ارتباطات در سطح جهانی به قدری گسترش یافته است که حتی کشورهای دور از معرکه نیز به نوعی درگیر میشوند پس بهتر است که از عدم تعهد با توجه به اصول کلی آن به عنوان تفکری جهانشمول و صلح محور یاد کنیم بنابراین دغدغه این تفکر موضوعات بیشتری را در برمیگیرد که شاید مهمترین آنها مبارزه با تروریسم باشد.
هر چند این جنبش در مقابل موضوعاتی مثل پرونده هستهای ایران در شورای حکام، مسئله عراق، فلسطین و لبنان موضع گیریهای مناسبی داشته و به نوعی تلاش میکند با واکنش سریع و به موقع خودی نشان دهد اما به نظر میرسد که این سازمان بین المللی نیازمند تسریع سرعت خود در برابر تحولات عظیمی است که در جهان رخ میدهد. تروریسم همان چیزی است که باید تفکر این سازمان به مقابله با آن بپردازد از آنجایی که کشورهای مسلمان زیادی عضو این سازمان هستند و متاسفانه امروزه برخی سرزمینهای اسلامی آماج حملات و سرچشمه شکل گیری چنین گروهایی شدهاند این جنبش ظرفیت خوبی را میتواند در زمینه مبارزه با این پدیده تلخ جهان معاصر داشته باشد. این امری به قدری قابل توجه است که مقام معظم رهبری در دیدار با آصف علی زرداری رئیس جمهور وقت پاکستان در دهم شهریور سال 91 در رابطه با ظرفیت جنبش عدم تعهد در مبارزه با تروریسم، همگرایی کشورهای اسلامی و استفاده از ظرفیت این جنبش برای مقابله با تروریسم را ضروری خواندند و افزودند: باید همه در مقابل زورگوییها و تحمیلات قدرتهای بزرگ احساس مسئولیت کنیم و در مقابل آن بایستیم.
در همین رابطه غلامعلی خوشرو نماینده کشورمان در سازمان ملل به نمایندگی از کشورهای عضو عدم تعهد در نشست کمیته حقوقی مجمع عمومی سازمان ملل گفت: جنبش عدم تعهد صراحتا تروریسم در کلیه اشکال آن را به عنوان اقدامی جنایی محکوم کرده و آن را نقض قوانین بینالمللی و انسانی میداند. سفیر و نماینده دائم کشورمان اضافه کرده بود: جنبش عدم تعهد هرگونه تهدید یا کاربرد زور و اقدام علیه اعضای جنبش عدم تعهد به بهانه مبارزه با تروریسم و از جمله اقدامات یکجانبهگرایانه در معرفی این کشورها به عنوان دولتهای حامی تروریسم را رد میکند.
خوشرو همچنین تصریح کرده بود: جنبش عدم تعهد از همه دولتها میخواهد که از هرگونه اعمال تروریستی و هرگونه کمک سیاسی، مالی، معنوی به تروریسم خودداری کرده و براساس تعهدات بینالمللی خود اجازه ندهند که مرتکبان اعمال تروریستی از وضعیت پناهندگی سوءاستفاده کنند. ادعای گروههای تروریستی مبنی بر انگیزه سیاسی اقداماتشان نباید مانع از استرداد آنها شود.
انتظار میرود که جنبش عدم تعهد با توجه به اصول کلی خود معضلات کنونی جهان را با به کارگیری ظرفیت گستردهای که دارد به خوبی مدیریت کند و مانع مسیر جدیدی از سلطه توسط کشورهای زیاده خواه بر کشورهای در حال توسعه شود چرا که هیچ تفاوتی بین استعمار پس از جنگ جهانی دوم و ظهور تروریسم در برهه کنونی وجود ندارد چون در آن زمان کشورهای سلطه گر منابع مالی کشورهای ثروتمند آسیاسی و آفریقایی را به غارت می بردند و امروز نیز برای پیگیری اهداف سلطه جویانه خود با راه اندازی گروههای تروریستی امنیت جهان سوم را به خطر میاندازند.
انتهای پیام /