به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛هر عکس میتواند هزاران کلمه را به تصویر بکشد و وقتی صحبت از درک بدترین بدبختیهای بشر میشود، هیچ چیز به اندازه عکس نمیتواند واقعیت را منتقل کند. شما با بسیاری از این رویدادها آشنا هستید. این مطلب درباره رویدادها نیست بلکه قدرت عکس را در درک آنها نشان میدهد. این تصاویر بیش از هر توصیف دیگری شما را به وحشت واقعیت نزدیک میکنند.
کودکی در شانگهای
جنگ دوم چین و ژاپن در جولای ۱۹۳۷ آغاز و در نهایت بخشی از جنگ جهانی دوم شد. مدت کوتاهی بعد از جنگ ژاپن اعلام کرد قصد دارد در ۲۸ آگوست ۱۹۳۷ چین را بمباران کند و گروههای خبری برای ثبت این رویداد جمع شدند. هواپیماها ساعت ۴ بعد از ظهر رسیدند. بیشتر گزارشگران بعد از شنیدن اینکه حمله به تعویق افتاده آنجا را ترک کرده بودند، بنابراین فقط یک فیلمبردار منتظر این اتفاق بود. بمب افکنها به ایستگاه قطار شهر حمله کردند که ۱۸۰۰ غیرنظامی که عمدتا زنان و کودکان بودند در آن پناه گرفته بودند. خلبانان آنها را با نیروهای نظامی اشتباه گرفتند و در مجموع ۱۵۰۰ فرد بیگناه را کشتند.
عکاسی به نام وونگ مردی را در حال نجات کودکان از روی ریل دید. مرد اولین کودک را لبه سکو گذاشت و به کمک بقیه رفت. تصویری که میبینید عکسی است که وونگ از این کودک گرفته است. طی یک ماه و نیم بیش از ۱۳۰ میلیون نفر در سراسر جهان عکس این کودک مجروح و درمانده را دیدند. این سرآغاز اعتراض بین المللی علیه ژاپن شد و وونگ مجبور شد هنگ کنگ را تحت حفاظت بریتانیا تخلیه کند، چون ژاپنیها برای سر او جایزه گذاشته بودند.
سرباز گریان
پسر ۱۶ سالهای که در تصویر زیر میبینید هانس جورج هنک است. او عضو جوانان هیتلری بود و این عکسها در یکم مه ۱۹۴۵، یک روز قبل از تسلیم شدن آلمان گرفته شده است. ترس و ناامیدی مطلق و اشکهای واقعی او در این عکسها مشهود است. با این حال صورت کودکانه و لباس سربازی که به وضوح برای او بسیار بزرگ است این تصویر را منحصر به فرد میکند.
شیوع آنفلونزای اسپانیایی
شیوع آنفلونزا در سال ۱۹۱۸ صد میلیون نفر را در سراسر جهان کشت. این رقم تقریبا برابر با جمعیت ایالات متحده و شش برابر کشته شدگان جنگ جهانی اول بود. تصاویر مختلفی تاثیر این بیماری همه گیر بر مردم را نشان میدهند.مثل عکسهایی از گورهای دسته جمعی در فیلادلفیا، اتاقهای بیمارستان پر از تختی که بیشتر شبیه انبار شده اند، عکسهایی از بیمارستانهای فضای باز که به علت پر شدن بیمارستانها ایجاد شده اند یا ردیفهایی از چادر سفید که بیماران را از بقیه جدا میکند.
عکس زیر به مراتب کمتر از تصاویری که گفتیم وحشتناک است. در این عکس افرادی را میبینیم که با ماسک بیسبال بازی میکنند. تماشاچیان هم ماسک دارند. گرچه این عکس ظاهرا عادی به نظر میرسد، اما وحشت مردم از این بیماری را نشان می دهد. آنها تلاش می کنند به زندگی روزمره خود ادامه دهند، اما ترس و احتیاط همه وجودشان را فراگرفته است. این عکس وحشتناکترین جنبه شیوع بیماری سال ۱۹۱۸ را نشان میدهد که عکسهای دیگر نشان نمیدهند: این بیماری همه را میکشد، حتی جوانان سالم و ورزشکار. معمولا آنفلونزا زیاد جدی گرفته نمیشود، اما شیوع سال ۱۹۱۸ متفاوت بود و همه را کشت و ما هنوز واقعا علت آن را نمیدانیم.
تجارت برده آتلانتیک
برزیل آخرین کشوری بود که واردات برده را در سال ۱۸۵۳ ممنوع کرد، یعنی وقتی عکاسی تازه دوران اولیه خود را میگذراند. در نتیجه به سختی میتوان عکسی از تجارت برده آتلانتیک پیدا کرد. در عکس زیر تصویر غم انگیزی از کودکان بدبخت و گرسنه را مشاهده میکنید. اما این عکس داستان نسبتا خوشحال کنندهای دارد، چون در یک نوامبر ۱۸۶۸ و روی کشتی بریتانیایی «HMS Daphne» گرفته شده است و کودکانی که میبینید به تازگی نجات یافته اند. سه روز بعد از این عکس، این کشتی بریتانیایی جلوی یک کشتی عربی را گرفت و ۲۰۰ برده را نجات داد و به آفریقا برگرداند. این کشتی در طول خدمتش ۲۰۰۰ اسیر را نجات داد.
رهایی از دیوار برلین
در ۱۳ آگوست ۱۹۶۱ آلمان شرقی و غربی با سیم خاردار جدا شد. این عکس هم تلخ و هم شیرین است. این سرباز نگهبان آلمان شرقی است و دستور اکید دارد که به هیچکس اجازه عبور از مرز را ندهد و این کودک پسربچهای است که از والدینش جدا شده و ناامیدانه میخواهد به آلمان غربی برود.
سرباز با بلند کردن کودک از روی سیم خاردار جانش را به خطر میاندازد. در این تصویر کاملا مشخص است که او میداند نباید این کار را انجام دهد، اما به هرحال پسربچه را بلند کرده و از سیم خاردار رد میکند. بعد از این عکس، کودک آزاد شد، اما سرباز مشاهده و از خدمت برکنار شد. هیچکس نمیداند چه اتفاقی برای او افتاد.
عکسهای ویلیام ساوندر
امپریالیستها در قرن نوزدهم خارجیها را به شکل موجودات وحشی و غیرمتمدن نمایش میدادند تا حمایت کسب کنند. عکاس بریتانیایی ویلیام ساوندر در سال ۱۸۵۰ به چین رفت و عکس زیر را گرفت که ظاهرا مراسم سر زدن بود. ساوندر این عکس را چاپ کرد و تمایل کشورهای غربی را برای متمدن کردن چین تقویت کرد.
او از کارهای دیگری که برای اروپاییها و آمریکاییها تنفربرانگیز بود هم عکاسی کرد. بسیاری از عکسهای او شامل مجازات با کنگو (تخته مربعی سنگینی که دور گردن زندانی میآویختند) میشد. بقیه عکسها شامل معیوب کردن پا (عملی که در آن پای دختر بچهها شکسته و رشد آن محدود میشد) بود. در واقع این عکس توسط انگلیسیها در چین صحنه سازی شد تا خشم و اعتراض عمومی را برانگیزد که بتوانند برای جنگ انگلیس حمایت جلب کنند. متاسفانه بعد از پایان جنگ مشخص شد که این عکس جعلی بوده است. ساوندر با این عکس نظامیان را به نفوذ در چین و متمدن کردن مردم آن تشویق کرد.
بی تفاوتی نسبت به مرگ
هولودومور (Holodomor) یا قحطی بزرگ اوکراین یکی از بدترین قحطیهای تاریخ بود. این قحطی مصنوعی که توسط دولت اتحاد جماهیر شوروی به دستور ژوزف استالین ایجاد شد، میلیونها نفر را قتل عام کرد. عکس زیر در خارکف (Kharkiv) در سال ۱۹۳۳ گرفته شده است. در حالی که دیدن دو جسد در هر عکسی آزاردهنده است، اما در واقع افراد زنده این عکس هستند که آن را منحصر به فرد میکنند. عابران دیگر به اجساد مردم گرسنه در خیابانهای خارکف توجه ندارند. تصور کنید در حالی که بیرون از خانه راه میروید، جسدی گوشه خیابان ببینید. چه عکس العملی خواهید داشت؟ حالا تصور کنید چه شرایط وحشتناکی باید در اطرافتان باشد که نسبت به این صحنه بی تفاوت شوید!
زن مغول
عکس زیر توسط «Stefan Passe» در سفرش به مغولستان تازه استقلال یافته گرفته شده و در سال ۱۹۱۳ در نشنال جئوگرافیک منتشر شد. این زن مغول محکوم به مرگ از گرسنگی است. غربیها قبلا درباره افرادی نوشته بودند که در بازارهای مغول در قفسهایی انداخته میشوند و رهگذران میتوانند آنها را مسخره و به آنها توهین کنند. برخی گزارشها این جعبهها را زندان انفرادی نامیدند نه روش اعدام. برخی گزارشها هم ادعا میکردند که گاهی افراد زندانی در این جعبههای کوچک، سالها نمیتوانستند حتی به درستی بنشینند. برخی از این جعبهها در معرض عموم قرار داده میشد و مردم از طریق سوراخ کوچکی به زندانی غذا میدادند. کسانی که به خاطر جرایم کوچک مجازات میشدند یکی دو هفته در آن زندانی میماندند. این یک مجازات معمولی برای مجرمان بود و معمولا آنقدر در این جعبهها میماندند تا از گرسنگی بمیرند.
دو برادر در ناگازاکی
عکس زیر توسط عکاس نیروی دریایی آمریکا، «جو او دونل» بعد از حمله اتمی آمریکا به ناگازاکی گرفته شده است. او همه چیز را فراتر از تصور میدید و حس میکرد و این تجربه باعث شد در سالهای بعد دچار افسردگی شود. با این حال به گفته پسرش، عکس زیر بیش از هر عکس دیگری او را تحت تاثیر قرار داد.
پسر کوچکتری که در عکس میبینید مرده است. برادر بزرگترش او را بر پشت خود حمل کرده و به قبرستان میبرد. پسر بزرگتر ایستاد و سوزاندن برادرش را دید، اما به احترامش گریه نکرد. ولی آنقدر لبهایش را با دندان فشار داد که خون آمد. این پسر همه چیز خود را از دست داده و حالا چندین کیلومتر با پای برهنه طی کرده تا جسد برادرش را به قبرستان ببرد. این عکس غم و شجاعت پسر را به خوبی به تصویر میکشد.
گور دسته جمعی
قبل از اینکه اردوگاه کار اجباری برگن بلزن در آوریل ۱۹۴۵ آزاد شود، نازیها ۵۰ هزار نفر را در آنجا کشتند. آنه فرانک هم در میان قربانیان بود، او یک ماه قبل از رسیدن بریتانیاییها کشته شد. مردی که در میان اجساد بی شمار ایستاده است، پزشک اردوگاه، فریتس کلین است که به خاطر جنایاتش در دسامبر ۱۹۴۵ به دار آویخته شد. وظیفه کلین این بود که تصمیم بگیرد کدام زندانیان برای کار مناسب هستند. کسانی که نبودند به اتاق گاز برده و کشته میشدند.
منبع:برترین ها
انتهای پیام/
چه غم انگیزه
با شکر
اینم نمونه ای از حقوق بشر مدعیان حقوق بشر
توجه کردین بیشترین جنایات رو همینا مرتکب شدن؟