به گزارش خبرنگار گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از اردبیل، اگر در جامعهای که درش زندگی میکنیم نیم نگاهی به اطراف بیاندازیم خواهیم دید که افراد توانای بسیاری همراه ما در این جامعه زندگی میکنند که در کنار داشتن نقصی در عضو اما گاه بسیار موفقتر از ما بودند و فعل توانستن را با تمام عشق و اراده صرف کردند.
امروز سراغ یکی از این افراد توانای استان رفتیم که با وجود معلولیت هیچگاه در زندگی متحمل جبر نبوده و اگر مسیر زندگی و موفقیت را به خوبی پیموده و امروز به عنوان یکی از افراد موفق استان شناخته میشود همه در سایه اختیار و اراده خویش بوده است.
فرهاد رحیمی درباره مشکلات دنیای معلولان و معلولیت میگوید: زمانی بعد از رسیدن به بلوغ فکری و در سن نوجوانی دریچه دیگر و تازهای از نوع زندگی معلولان و معلولیت پیشروی چشمانم باز شد، به صورت عینی به بیعدالتیهای موجود در مورد معلولان پی بردم، از این رو هیچگاه از تلاش دست نکشیده و سعی کردم تا زندگی ساخته ذهنم را خودم رقم بزنم و از همین رو یاعلی گفته و آغاز کردم البته در طول زندگی برای اینکه معلولیت در محدودیت و مشکلات ختم نشود تلاشم بر این بوده تا مثل یک شهروند عادی مثل تمامی شهروندان دیگر به زندگی ادامه دهم و شکر خدا تا درجهای در این مسیر موفق بودهام.
به اعتقاد فرهاد رحیمی فرد معلول نه تنها با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم میکند، بلکه با فقر فرهنگی و نگرشهای نادرست مردم جامعه نیز به نوعی روبهرو است.
او محدودیت و مشکلات را از همین کملطفیها، بیمهریها و بیتوجهیها میداند و معتقد است معلولان باید با تلاش بیشتر در عرصههای اجتماعی خود را تثبیت کنند و در این مسیر پرتلاطم هیچگاه از تلاش دست نکشند تا بدین ترتیب اعتماد عمومی را کسب کرده و درجات بالا را تسخیر کنند.
در ادامه گفتوگوی ما با این معلول توانمند را میخوانید.
از همان بدو تولد دچار معلولیت بودم که علت اصلی این بیماری به نقص ژنتیکی برمیگردد یعنی در واقع یک بیماری مادرزادی است.
من هماکنون فوق لیسانس ریاضی کاربردی دارم که در این رشته به تدریس خصوصی از مقطع راهنمایی تا مقاطع دانشگاهی نیز مشغول هستم که علاوه بر این فعالیتها، در عرصه هنر و داستاننویسی کوتاه نیز مختصر فعالیتی دارم.
این که بخواهم به شرح زندگی خود از سال 62 مشغول شده و مو به مو همه چیز را بگویم شاید زمان بیشتری بطلبد اما مختصرا میگویم که زندگی شیرینتر از این حرفاست و اراده و پشتکار در بیشتر کارها نه همه امور حرف اول را زده و یکی از اصلیترین ارکان رسیدن به اوج و فتح قلههای موفقیت میباشد که من به شخصه این را لمس کردم.
گاه سخت و گاه آسان، نه تیرهِ تیره و نه سفیدِ سفید. اما با همه این حال باز شکرگزار بودم و به آیندهای پر از موفقیت امیدوار که هماکنون به لطف خداوند منان در جایگاهی ایستادهام که همه و همه دستمزد اراده و پشتکار من در طول چند سال گذشته بوده است و همه این فعالیتها در عرصههای مختلف در واقع مهر تمام برای روزهای سختی بود که در گذشته با توکل بر خدا و اراده فردی همه را پشت سر نهادم.
یک واقعیتی هست که میگویند هرچه زندگی را سخت بگیریم سخت میگذرد، من به این مسئله به خوبی پی بردم و همیشه اگر گاه با برخی از نگاهها یا حرکتهایی ناراحت و محزون میشدم سریع خود را با این جملهها که "خداوند هست" و "من میتوانم" تسلی داده و به مسیر زندگی برگشته و همچنان راه خود را ادامه میدادم که همین یک دلخوشی و اعتمادی که با جمله "من میتوانم" به خود میدادم شاید دلیل اصلی تمامی موفقیتهای من در طول سالهای متمادی بوده که حقیقتا بسیاری از افراد معلول هنوز خودِ درونشان را نشناختهاند تا به این حرف من اطمینان یابند و من در این زمینه توصیه میکنم که حتما خودشناسی را اصل تمامی کارها و اولویت سایر امور قرار دهیم تا به سبب همین خودشناسی بتوانیم به موفقیت حقیقی و جایگاه خود که مقدر شده است برسیم.
و من به خوبی میدانم که معلولیت پایان زندگی نیست و من با وجود معلولیت در طول سالهای گذشته نه تنها ناامید نشدهام بلکه در طول این سالها با آن جنگیدهام و هرگز اجازه ندادم که این شرایط مانع رشد و رسیدن من به اهدافم شود.
ابتدا باید بگویم که من علاوه بر تدریس خصوصی و فعالیت در عرصه داستاننویسی در عرصه مقالهنویسی و ارائه طرح مشاوره برای کتابهای کمک اموزشی نیز فعالیت میکنم که در این زمینه به لطف و همراهی خداوند و ارادهای که داشتم توانستم موفقیتهایی کم و بیش کسب کنم که از اهم این موفقیتها میتوان به انتخاب به عنوان دانشجو و فارغالتحصیل موفق از سوی بهزیستی برای 4 بار متوالی اشاره داشت.
همچنین کسب عنوان نویسنده برتر در استان، نفر دوم نویسنده برتر در داستاننویسی کوتاه در نخستین جشنواره آهوی سمنان، برگزیده شدن بعنوان جوان برتر و نخبه استان در عرصه علمی از سوی ورزش و جوانان، انتخاب به عنوان مشاور و طراح سوالات کتاب ریاضی "گام به گام" موسسه انتشارات "منتشران" و قبول طرح من با عنوان ایده پژوهش جدید در ریاضیات از سوی موسسه در کتابهای منتشران، همکاری با مرکز تحقیقات و ساختمان وزارت راه و شهرسازی در راستای "اختراعات و نوآوری" در قالب طراح پلهای طبقاتی با ایده جدید برای زیرساختهای شهری از دیگر موفقیتهایی است که در این سالها کسب کردم.
گذشته از این موارد من هماکنون عضو دبیرخانه نوآوران مرکز تحقیقات وزارت راه و شهرسازی و عضو کانون فارغالتحصیلان ریاضیات دانشگاه آزاد اسلامی کشور هستم.
طرح ما طرح یک پل در سه طبقه اجرایی است که در واقع میتوان گفت که پل طبقاتی محسوب میشود که بر اساس ریاضیات گسسته طراحی شده است.
ما ابتدا سازه این پروژه را در مقیاس کوچکتری طراحی کردیم تا برای بارگذاری آماده شود و در این زمینه با مهندسان و معمارانی هم مشورت و مشاوره داشتیم که تمامی این کار در نهایت منجر شد که 50 درصد از تکمیل و تحقق راهاندازی چنین پروژهای پیش برود.
تا اینکه طی یک مرحلهای بعد از دفاع طرح معماری در سال 91 از ما برای این سازه طرح توجیهی خواستند که تا این مرحله ما تمامی کارهایی که نیاز بود تا چنین پروژهای مدنظر قرار گرفته و به مرحله اجرا برسد را انجام داده بودیم که پیشروی تا مرحله مالکیت ثبت اختراع نمونهای از تلاشهای ما برای این کار بود که تمام آن چه را در توان داشتیم به کار گرفتیم.
میتوان گفت این طرح یک طرح و سازه معماری ویژهای است که در صورت موافقت و طی مراحل قانونی میتواند به یکی از پروژههای بینظیر و پلهای طبقاتی کمنظیر در کشور و حتی جهان تبدیل شود که در واقع تحقق این مهم نیز نیازمند کمی توجه و عنایت مسئولان میباشد.
میتوان این موضوع را از دو جنبه بررسی کرده و مورد کند و کاو قرار داد اینکه یک از منظر خود معلول و از جانب وی و دیگری از منظر سایر افراد و جانب دیگران.
اینکه بخواهم بگویم من معلول محدود هستم کاملا اشتباه است و در درجه اول باید خود معلول خود را محدود به زمان، مکان، شرایط و موقعیت نکند و هر چه در توان دارد برای رسیدن به اهداف دوردست و بلند بالای خود به کار بگیرد که در این منظر کاملا با اینکه معلولیت محدودیت است مخالف هستم اما بله گاه معلولیت با محدودیت همراه است.
گاه از منظر دیگران معلولیت به خوبی محدودیت شناخته میشود و برخی از عزیزان مردم و یا مسئولان معلولان را محدود میکنند و آنان را به چه کنم چه نکنم گرفتار میسازند که این موضوع علاوه بر اینکه شایسته نیست باعث سرکوب شخصیت قشر معلولین نیز میگردد و به عقیده من از منظر دوم گاه معلولیت به خوبی با محدودیت همراه میشود که خیلیها دست و پای معلولان را در شرایط، مکان و موقعیتهای مختلف میبندند و مانع تلاش و موفقیت وی میشوند.
البته باید بگویم که این موضوع میتواند دلیل و برهان زیادی داشته باشد که جوهره حرف من و هدف از بر زبان آوردن این جمله صرفا خصومت با معلولان از سوی عدهای نبوده و گاه شرایط اینگونه ایجاب میکند که معلولان به دلیل شرایط ویژهای که دارند دست کم گرفته شده و مورد بیاعتمادی دیگران قرار بگیرند.
از طرفی باید اذعان داشت که این جامعه است که میتواند نقش خود در ایجاد خودباوری در معلولان را ایفا کند و جامعه با ایجاد شرایط مطلوب اعم از خدمات شهری، رفاهی فضا را برای معلولان فراهم سازد تا وقتی یک فرد معلول بیرون از خانه میرود با دیدن امکانات شهری مخصوص معلولان و همنوعان خود به خودباوری لازم جهت بروز تواناییهایش برسد و باید همه ما اعم از افراد عادی و اعم معلولین باید به خوبی بدانیم که هیچ فرقی بین فرد معلول و سالم وجود ندارد و حتی فرد معلول پرانگیزهتر نیز است و با این انگیزه است که میتواند روی سکوی قهرمانی بایستد و یا اقدام به کارآفرینی و ایجاد تحولات غیرقابل انکار کند،
ناتوانی و معلولیت حقیقتی انکارناپذیر است و باید توجه داشت که احترام به حقوق و آزادی انسانها بدون در نظر داشتن بعضی تبعیضات به عنوان قاعدهای اساسی در برنامه حقوق بشر بینالمللی است و این موضوع شاید در گذشته بسیار آزاردهندهتر بود و هماکنون خوشبختانه با آزاداندیشی و جا افتادن فرهنگ برخورد با قشر معلولان این میزان به حداقل رسیده است.
ما شاهد هستیم که در سالهای اخیر باحضور موفق معلولان در جامعه و در عرصههای مختلف این مهم به خوبی برای همگان جا افتاده است که معلولان هم میتوانند در کنار تمامی دشواریها و سختیها حماسه آفرین بوده و برای کشور خود افتخارآفرینی کنند.
شاید بله شاید خیر. در واقع بسته به تفکر و سطح انتظارات هر فرد معلول از جامعه خود دارد. اگر بگوییم بله میتوان گفت که موانع فرهنگی و اجتماعی شاید دو مانع مهم در مسیر تعالی معلولان باشد، که برای رفع و برطرفسازی کامل آن باید ساز و کارهای موثر در راستای تغییر نگرش جامعه نسبت به توانمندی معلولان و ضرورت مشارکت اجتماعی آنان به ویژه توان بالقوه و بالفعل معلولان در مدیریت و توسعه جامعه به انجام برسد.
و از طرفی با توجه به اینکه معلولین قشر مهمی از جامعه هستند و هر فردی باید از تمام جهات مورد ارزش، احترام و عزت نفس توام با رشد اجتماعی و اقتصادی باشد باید معلولان نیز از این برابری و اختیارات اجتماعی برخوردار باشند، اما هماکنون در جامعه شاهد این هستیم که به معلولین به عنوان قشر درجه سه جامعه نگاه میشود و وضعیت زندگی و شغلی مناسبی ندارند و این کمی برای آنان مشکلاتی خلق میکند که گاه تا پای مرگ نیز با انان درگیر هستند و مدام در حال پیکار برای غلبه اما گاه این همه تلاش و مقاومت فایدهای هم ندارد.
اما از میان تمامی مطالبات معلولان بحثی که شاید بیشترین اهمیت را به خود اختصاص داده باشد مسئله اشتغال آنان است که هماکنون براساس دادههای سازمان جهانی کار 15 درصد از افراد جامعه را در بر میگیرند و مادامی که این قشر عظیم از جامعه طرد شوند و در چرخه اشتغال و تولید قرار نگیرند، نه تنهـا ممکن است به افرادی مصرف کننده تبدیل شوند، بلکه فعالیتهای اقتــصادی و اجتماعی دیگران را نیز تحتالشعاع قرار میدهند که همین امر سبب بروز بسیاری از مشکلات اجتماعی و فرهنگی در جامعه میشود.
به طوری که گاه آثار این اقدامات به حدی مهلک میشود که بر روی شخصیت فرد معلول اثر گذاشته و او را به انزوا میکشاند و در واقع از حضور در میان عموم مردم محروم میسازد.
من به نکتهای هم اشاره داشته باشم که تغییر باور و نگاه افراد به معلولیت و معلولان، گامی مهم در رفع موانع حضور این افراد در اجتماع و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی مختلف است و هر یک از افراد در جایگاه خود باید در این تغییر نگرش سهم خود را ایفا کنند که یقینا با تحقق این امر وضعیت معلولان به خوبی تغییر کرده و در واقع شرایطی ایدهآل برای آنان در جامعه فراهم خواهد آمد.
بله. من یکی از کاندیداهای چهارمین دوره شورای اسلامی شهر اردبیل بودم و همچنین در دهمین دوره مجلس شورای اسلامی هم شرکت داشتم که در واقع اگر بخواهم هدفم از این اقدام را برای شما بازگو کنم باید بگویم که هدفی جز اینکه به همه ثابت کنم که "ما هم میتوانیم" نداشتم.
چون در جوامع مختلف معلولان به عنوان اقشار ناتوان جامعه شناخته و تلقی میشوند و این موضوع یکم آزاردهنده است و ما برای اینکه بتوانیم خودمان را ثابت و جایگاهمان را برای دیگران مشخص و معلوم کنیم مجبور هستیم گاه قدمهایی برداریم که شاید باعث برخی تفکرات غلط درمورد ما شده باشد اما در واقع این به دنیا ثابت میکند که معلولان هم میتوانند در شرایط و موقعیتهایی قرار بگیرند که دیگر افراد عادی در آن شرایط قرار میگیرند و این باید به خوبی برای همه ثابت شود.
قانون حمایت از معلولان اگر که اشتباه نکنم در سال 83 و در مجموع با هدف خدمترسانی هرچه بهتر به این قشر و تسهیل شرایط آنان تصویب شد اما متاسفانه این قانون هم تامینکننده تمامی نیازها و خواستههای معلولان نبود که هماکنون مسئولان برای رفع برخی خلاهای موجود در این قانون به دنبال ارائه لایحه اصلاح آن هستند که به نظر من در صورت رفع مشکلات بهتر معلولان بعد از اصلاحیه می توان به آن امیدوار بود.
اما از طرفی در طول سالهای گذشته ما هم شاهد تشکیل کمیتههای مختلف در خصوص برطرفسازی مشکلات قشر معلولان بودیم که متاسفانه هیچ یک از این اقدامات گره از مشکلات کلان معلولان باز نکردند که هیچ شاید در برخی مواقع سبب حزن بیش از پیش آنان نیز شدند.
و باید در حقیقت بگویم که در مجموع نظر خاصی در این مورد ندارم اما اگر بخواهم در این خصوص اظهارنظری داشته باشم میتوانم بگویم که در صورتی که لایحه اصلاح قانون حمایت از معلولان واقعا به نفع و نزدیک به حقوق معلولان اصلاح خواهد شد چرا که نه اما در غیر این صورت فکر نمیکنم نه من و نه سایر افراد معلول رغبتی به تصویب و اجرای آن داشته باشیم.
من به عنوان فردی از همین قشر هرچه بگویم شاید قرابت بیشتری به درد دل و انتظارات داشته باشد اما اگر بخواهیم از حیث اجتماعی این مسئله بپردازیم باید بگویم که میتوان با ایجاد فرصتهای شغلی مناسب برای معلولان در رشد اقتصادی و اجتماعی کشور تاثیر گذاشت، با توجه به ناتواناییهای جسمی و یا روحی معلولان احقاق حقوق آنان از جمله حقوق فرهنگی با مشکلات و چالشهایی همراه بوده و برای رفع این موانع نیاز به راهکارهای قانونی و اجرایی ویژه است و در این زمینه کار لنگ عنایت تمامی دست اندرکاران و نه مسئولان، است.
در کنار این موضوع اجرای برنامه توانبخشی مبتنی بر جامعه روشی موثر برای ارتقای عملکرد معلولین محسوب میشود، که یکی دیگر از راههای مهم برای رشد و تعالی معلولین در جامعه اصلاح قانونی حمایت از معلولان میباشد که در بالا نیز اشاره داشتیم.
یقینا با نادیده گرفتن توانمندیها، استعدادها، بستر و زیرساختهای لازم برای حضور افراد معلول در جامعه به مثابه افراد عادی، بخش قابل توجهی از توانمندیهای موجود در حوزه جامعه معلولان کشور به حاشیه و هدر میرود که این موضوع خسران و خسارت بزرگی برای همان جامعه محسوب میشود.
شاید در میان تمام دلسوزیها به قشر معلولان برخی نگاهها و تفکرات خودخواهانه سبب و دلیل اصلی آزار آنان در جامعه امروزی باشد که با نادیده گرفته شدن معلولان و در نهایت له کردن و رد شدن از آنان بخش قابل توجهی از جامعه همزمان آسیب خواهند دید و که به نظر من این به نفع هیچ کس نخواهد بود، پس از همین رو بهتر است تا با فراهمسازی شرایطی برابر نه برتر و نه کمتر نسبت به افراد عادی زمینه را برای حضور و افتخارآفرینی معلولان فراهم سازیم که در بسیاری از شرایط و زمانها معلولین این را به خوبی به اثبات رساندند که گاهی حتی بسیار بهتر و برتر از افراد عادی در برخی جایگاهها و شرایط ظاهر شده و موفقیتهایی کسب کردهاند که افراد عادی تا به امروز موفق به کسب آن نشدند.
انتهای پیام/س
گفتوگو از نوشین سلامت