به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ حالا «دنا»، تنها برایش بلندترین و بزرگترین چینخوردگی رشتهکوه بزرگ زاگرس محسوب نمیشود؛ حالا «دنا» تنها رشتهکوهی با ۴۹ قله برایش نیست؛ «دنا» مفهوم دیگری برای «بهنام» و دوستانش پیدا کرده: کوهی که شبهای زیادی را در کنارش صبح کردند.
به قول محمود محمدینسب، دبیرکل جمعیت هلالاحمر، آنهایی که از کوهنوردی آگاهی دارند میدانند شب مانی در دمای ٢٠- درجه و شیب حدود ٧٠درجه و وزش بادهای تند چندان ساده نیست. ولی خود امدادگران با از خودگذشتگی اصرار داشتند که برای تسریع عملیات این اتفاق بیفتد.
«بهنام فتحاللهی» نام یکی از همین امدادگرانِ با دل و جرأت است که در عملیات دنا حضور داشت. او برای بار دوم در بامداد ١٢/١٢/٩٦ و در شب نامزدیاش به دنا اعزام شد. فتحاللهی به مناسبت هفته هلال با «شهروند» همصحبت شده و از خود، امدادگری و دشواریهای امدادرسانی در دنا گفته. آنچه در ادامه میآید، شرح این گفتوگو است.
بیشتر بخوانید: جانباختگان آسمان، همچنان در دلِ دنا/ درخواست خانوادههای داغدار چیست؟
با «بهنام فتحاللهی» بیشتر آشنا شویم.
متولدسال ٦٧ هستم از استان چهارمحال و بختیاری شهرکرد.
سوالی که برای خیلیها پیش میآید، این است که اصلا چطور با جمعیت هلالاحمر آشنا شدید؟ از کجا فهمیدید که میتوانید بهعنوان یک امدادگر خدمت کنید؟
من ۱۰سال است که ورزش کوهنوردی را به صورت حرفهای انجام میدهم. ازسال ۱۳۸۶در جمعیت هلالاحمر در رشته امداد کوهستان مشغول خدمترسانی به مردم کشورم شدم. در پاسخ به این سوال که چطور با هلالاحمر آشنا شدم هم باید بگویم که به واسطه کوهنوردی و علاقهای که به کارهای امدادی داشتم با جمعیت آشنا شدم.
بهعنوان یک امدادگر چه دورههایی را گذراندهاید؟
باید بگویم تمام دورههایی که مربوط به امداد کوهستان است را گذراندهام. مربی امدادونجات کوهستان و فضای معلق هستم. در کنار امداد کوهستان امداد جادهای هم کار میکنم و دورههای مربوط به امدادونجات جادهای، آواربرداری و سیلاب را هم گذراندهام.
تابهحال در چه عملیاتهایی شرکت کردهاید؟
در عملیاتهای کوهستان زیادی شرکت کردهام که تعدادشان بیشمار است. حادثههایی که بیشتر منجر به مرگ افراد شده بود و مکانهای صعبالعبوری بود که با همت تمام امدادگران و نجاتگران انجامش دادیم. در خیلی از حوادثی که اتفاق افتاده و اعزام شدهام فرماندهی و هدایت تیم را نیز برعهده داشتهام.
در عملیات برونمرزی هم حضور داشتهاید؟
موردی پیش نیامده که احساس نیاز باشد و قرار باشد اعزام شویم. درحالحاضر هم عضو تیم واکنش سریع استان هستم.
به «دنا» برسیم. چطور خبر این حادثه را دریافت کردید؟
خبر حادثه دنا را از رسانهها شنیدم.
کی اعزام شدید؟
چون استان معین بودیم، به محض اطلاع عازم محل حادثه شدیم و از روز اول در منطقه حضور داشتم.
نخستین صحنهای که با آن مواجه شدید؟
وقتی به دنا رسیدیم با انبوهی از جمعیت روبهرو شدیم که همه مردم بهنوبه خود برای کمکرسانی به محل حادثه آمده بودند.
شرایط امدادرسانی چطور بود؟
متاسفانه به دلیل شرایط جوی ناپایدار تا ۳روز اول عملیات به کندی پیش میرفت؛ تا وقتی که شرایط جوی مساعد شد و بالگردها شروع به پرواز کردند. نخستین تیمی بودیم که به وسیله بالگرد در ارتفاع ۴۰۰۰متری کوه دنا پیاده شدیم و حرکت به سمت لاشه هواپیما را شروع کردیم.
نزدیکی لاشه هواپیما بودیم که از مقر فرماندهی به ما دستور دادند لاشه هواپیما پیدا شده و طبق دستور قضائی باید برمیگشتیم پایین تا نیروی انتظامی و عوامل، جهت بررسی نفرات اولی باشند که به محل میرسند. به محض برگشت وضع جوی باز خراب و عملیات متوقف شد تا دوباره وضع مساعد شود. تا روز دهم شرایط جوی خراب بود. روز یازدهم شرایط جوی مساعد شد که شب دهم بنده جشن نامزدیام بود که تماس گرفتند و گفتند باید برویم دنا و اعزام شدیم به منطقه سیسخت. وقتی به صحنه حادثه رسیدم و لاشه هواپیما را دیدم با انبوهی از برف مواجه شدم که روی لاشه هواپیما را گرفته بود و نجاتگرانی که از جانودل مایه میگذاشتند و کار میکردند.
امداد کوهستان چه تفاوتهایی با امداد جادهای دارد؟
عملیات کوهستان با حوادث سخت و مسیرهای صعبالعبور همراه است؛ این مسأله کار را سختتر میکند.
با شنیدن «دنا» یاد چهچیزی میافتید؟
با شنیدن اسم دنا یاد خانوادههایی میافتم که عاجزانه التماس میکردند تا از بالای کوه خبر بگیرند تا ببینند برای عزیزانشان چه اتفاقی افتاده؛ یاد مردمی میافتم که بدون هیچ چشمداشتی کمک میکردند تا قطعههای اجساد را جمعآوری کنند. یاد ایثار و از خود گذشتگی نجاتگران و امدادگران میافتم. قله دنا خیلیغمانگیز بود.
بزرگترین درسی که شما و دیگر امدادگران از این حادثه گرفتید، چیست؟
صبر و همدلی.
واکنشی از خانوادههای حادثهدیدگان گرفتید؟ با آنها روبهرو شدید؟
با خانوادهها رو در رو شدم. آنها همه فقط میخواستند از عزیزانشان خبر بگیرند. همه گریه میکردند. فقط دنبال شنیدن این جمله بودند که «یکی آن بالا زنده است». ولی متاسفانه همه مرده بودند. باید تشکر ویژهای از مردم محلی کنم که تا آخر ایستادند و از خانوادههای حادثهدیدهپذیرایی کردند.
منبع: روزنامه شهروند
انتهای پیام/