به‌رغم توطئه پیچیده غرب و ارتجاع برای به محاق بردن مسئله فلسطین، آرمان قدس از «حاشیه» به «متن» اولویت‌های تحولات جهان اسلام و غرب آسیا وارد شده است.

به جهنم قدم گذاشتند!به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «حسین کنعانی مقدم» نوشت:

از زمانی که رئیس‌جمهور فعلی آمریکا زمام امور را به دست گرفته، عرصه سیاست بین‌الملل، روزهای پرتنشی را سپری کرده است که برخی از آن‌ها حتی موردانتقاد و بعضاً هجمه دولت‌های هم‌پیمان واشنگتن قرارگرفته است.

در این میان، اتخاذ تصمیم جنجالی اجرای قانون انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس، یکی از سیاست‌هایی بوده که اعتراضات گسترده‌ای را به همراه داشته است. این قانون در سال 1995، به تصویب رسید اما هیچ‌یک از کلیدداران کاخ سفید تاکنون جرأت اجرای چنین مصوبه‌ای را نداشتند و از ترس خطرات امنیتی ناشی از انتفاضه فلسطینی‌ها و عواقب نامشخص، آن را تعلیق کرده بودند. حال که دولت آمریکا خود را در بحبوحه خشم مقدس مسلمانان و ساکنان اصلی سرزمین‌های اشغالی قرار داده است، باید دید که تبعات چنین راهبردی چه خواهد بود.


بیشتر بخوانید: سجده بن‌سلمان به پای گوساله سامری


1. نخستین پیامد این تصمیم، کشیده شدن خط بطلان بر مذاکرات به‌اصطلاح صلح میان تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی است. از روزی که برخی از سران واداده فلسطینی که پیش‌تر در صف مبارزان قرار داشتند، سلاح خود را بر زمین گذاشته و پای میز مذاکره رفتند، اشغالگران با حمایت آمریکا گستاخ‌تر شده‌اند؛ به‌نحوی‌که با آغاز مذاکرات کمپ دیوید، اراضی تحت تصرف دولت جعلی اسرائیل از سال 1948، رفته‌رفته گسترده‌تر شد و شرایطی به‌گونه‌ای تغییر یافت که مردم غزه در حال حاضر، تحت محاصره شدید و غیرانسانی قرار دارند و فلسطینی‌های کرانه باختری نیز توسط تشکیلات خودگردان سرکوب و زندانی می‌شوند ! از طرفی حتی اگر ادعای طرفداران گفتگوهای صلح با صهیونیست‌ها را مطمح نظر قرار دهیم، انتقال سفارت آمریکا به قدس، به معنای، شکست راهبرد به‌اصطلاح «دو دولتی» در سرزمین‌های اشغالی است زیرا مطابق این راهبرد، دولت فلسطینی باید در قدس شرقی تشکیل می‌شد.

2. این اتفاق نامیمون که روند سقوط صهیونیست‌ها را در سراشیبی قرار داده است، ثابت می‌کند که دولتمردان کاخ سفید، مانند اسلافشان، شناخت به‌شدت ناقصی از جریانات منطقه دارند و قادر به تجزیه‌وتحلیل لایه‌های زیرین غرب آسیا نیستند. ازنظر ترامپ، خاورمیانه از چند کشور مرتجع، سرسپرده و شیرده تشکیل‌شده که به دلیل ضعف‌های ساختاری، ترجیح می‌دهند به‌جای سرشاخ شدن با واشنگتن، مماشات به خرج دهند اما فاصله تأثیرگذاری ملت‌های غرب آسیا با آنچه رئیس‌جمهور آمریکا می‌بیند، بسیار زیاد است. مردم این منطقه بارها نشان داده‌اند که میان خواست و مطالبات آن‌ها با آنچه سردمدارانشان در سر می‌پرورانند، تفاوت‌های فاحشی وجود دارد.

از باب مثال، مصر اولین کشوری بود که با رژیم جعلی صهیونیستی، پیمان صلح امضاء کرد اما مردم این کشور در نخستین اقدام پساانقلابی خود در جریان خیزش بیداری اسلامی سال 2011، دیوارهای بتونی سفارت اسرائیل در قاهره را شکستند و آن لانه فساد را تحت کنترل خود درآوردند. این تحول بزرگ، حاکی از این واقعیت بود که مصری‌ها نه‌تنها تن به مصالحه با بربرهای صهیونیستی نداده‌اند، بلکه مترصد فرصتی برای قطع روابط با این رژیم بودند.

تصمیم ترامپ نیز خارج از این مقوله نیست. وی به خیال اینکه ثروتمندترین کشور قرون‌وسطایی منطقه یعنی عربستان، حامی «معامله قرن» است، دست به این اقدام زد، بدون اینکه متوجه جوانب ویرانگر آن باشد به جهنم قدم گذاشت و زمینه خشم و قیام فلسطینی‌ها و تمام آزادگان جهان را فراهم کرد. درحالی‌که تعداد شهدا به دهها نفر و مجروحین راهپیمای انتفاضه چهارم به هزاران تن بالغ شده، معترضین در سراسر دنیا، روز گذشته در راهپیمایی‌های اعتراضی علیه سبعیت صهیونیست‌ها به خیابان‌ها آمدند و شعارهای ضد اسرائیلی سر دادند.

3. مهم‌ترین و سومین پیامد تصمیم اخیر آمریکا، از این باب که «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»، آن است که به‌رغم توطئه پیچیده غرب و ارتجاع برای به محاق بردن مسئله فلسطین، آرمان قدس از «حاشیه» به «متن» اولویت‌های تحولات جهان اسلام و غرب آسیا وارد شده است. در واقع، حماقت ترامپ نه فقط به نفع متحدین کودک کش آن‌ها تمام نشد، بلکه اجماع جهانی در حمایت از فلسطین را شکل داد. ولیعهد سعودی، میان‌داری به حاشیه راندن آرمان قدس را بر عهده داشت و مطابق گزارش رسانه‌ها، آمریکا در عوض حمایت از پادشاهی «بن سلمان»، متقاعد کردن برخی از کشورهای عربی برای به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و برقراری روابط با تل‌آویو را طلب کرده بود. واشنگتن با این زد و بند، خیال می‌کرد که دیگر مخالفتی با راهبردهای کاخ سفید در جانب‌داری از صهیونیست‌ها وجود نخواهد داشت، درحالی‌که در هیچ برهه‌ای از چند دهه اخیر نبوده که قلب مسلمانان برای قبله اولشان به این اندازه بتپد و خروش فلسطینی‌ها را در پی داشته باشد.

4. صدای سست شدن خانه پوسیده صهیونیست‌ها امروز بیش از هر زمانی دیگری به گوش می‌رسد. اگر اسرائیل از بدو شکل‌گیری گروه‌های جهادی، نسبت به مسلح شدن و دستیابی آن‌ها به موشک و پهپاد، حساس بود و از آن واهمه داشت، در برهه فعلی و در طول سلسله راهپیمایی‌های بازگشت، از غریو انقلابی زنان و کودکان غیرمسلح، از بادبادک و لاستیک‌های به آتش کشیده شده و از راهپیمایی‌های مسالمت‌آمیز در نزدیکی مرزهایش به وحشت افتاده است. این اتفاق یعنی غلبه «خون بر شمشیر» و پیروزی «قدرت نرم» بر «قدرت سخت» که چون با نیروی ایمان و اعتماد به وعده‌های الهی عجین شده، در هیچ‌یک از نظریه‌های دفاعی، راه‌حلی برای دفع آن وجود ندارد.

افزون بر این، بسیار روشن است که وقتی فرماندهان ارشد نظامی اسرائیل از مقابله با جنبش‌های مسلحانه فلسطینی و لبنانی درمانده‌اند و تهدیدات نخست‌وزیر این رژیم علیه حزب‌الله و حماس را تهدیدی برای موجودیت خود دانسته و خواستار خفه‌خون گرفتن وی می‌شوند، مشخص است که از راهپیمایی هزاران و میلیون‌ها فلسطینی غیرمسلح به سمت مرزها، دست و پای خود را گم می‌کنند، زیرا می‌دانند که این رویداد، یک «بمب جمعیتی» غیرقابل خنثی است و درصورتی‌که آن‌ها عزم عبور از سیم‌خاردارهای مرزی سرزمین مادری‌شان را داشته باشند، باید بساط حکومت آکنده از ظلم و خونریزی خود را رها کرده و برای پنهان شدن به دنبال سوراخ موش بگردند.

و بالاخره اینکه، انتفاضه اخیر قدس که از سه سال پیش آغاز شد و با کشتار فلسطینی‌ها در هفته‌های گذشته به اوج خود رسیده، با تصمیم اخیر ترامپ وارد فاز بسیار سرنوشت سازی شده و زمینه تشدید مبارزه و یا حتی وقوع جنگی جدید را فراهم کرده است. در پایان، این فراز از فرمایشات رهبر معظم انقلاب در خصوص آینده قدس شریف و ضعف اشغالگران خواندنی است؛ آنجا که فرمودند: «در مسئله فلسطین، دست آن‌ها بسته است و نمی‌توانند اهدافشان را پیش ببرند. پیروزی از آن امت اسلامی است و فلسطین آزاد خواهد شد و ملت فلسطین به پیروزی خواهد رسید.» (15 آذر 96)

منبع: روزنامه حمایت

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.