به گزارش خبرنگار حوزه رفاه و تعاون گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهیا کردن بساط افطاری ساده برای مهمانان روزهدار خدا در ماه مبارک رمضان، همواره مورد تاکید و سنتی پسندیده و دلنشین است که شاید بتوان گفت: یکی از برکات قابل لمسش نزدیک شدن قلب انسانها به یکدیگر است.
در آخرین روزهای ماه مهمانی خدا، عدهای سفرههای مهر خود را در میان حیات خانههایی پهن میکنند که واسطه لبخند و کنار هم بودن اهالی آن شوند.
سفرههای افطاری ساده و بی تکلفی که میزبانانش را محبان و دوستداران اهل بیت(ع) تشکیل داده و مهمانانش مردمانی زلال و بیآلایش هستند که به قول معروف چرخ زندگی شان این روزها به خوبی نمیچرخد.
ظاهر زندگیشان ساده و بیآلایش است و طعم فقر و نداری را خوب چشیده اند، اما دم افطار که میشود، اگر مهمان روزه داری از راه برسد، لقمههای مهربانی سفره خود را به مهمانان ماه مبارک تعارف کرده و او را به رسم دیرینه مهمان نوازی ایرانیان مهمان میکنند.
شاید باورتان نشود، اما در همین کوچه پسکوچههای شهر تهران خانههایی وجود دارد که ساکنان آن به معنای واقعی صورت خود را با سیلی سرخ میکنند و آبرومندانه، آرام و بیصدا با دردهای کوچک و بزرگی که دارند روزگار میگذرانند.
جمعی از خیران و نیکوکاران شهر تهران، شامگاه بیست و هشتم ماه مبارک رمضان، تعدادی از اهالی محله امامزاده یحیی(ع) را مهمان سفره افطار کردند.
دو سه ساعتی به غروب آفتاب مانده بود که به خانهای در نزدیکی امامزاده رسیدیم و بنا بود که بساط افطاری ساده را با همراهی چند تن از دوستانی که همیشه دلشان برای دورهمیهای ساده پایین شهری میتپد، در کنار مردمان دوست داشتنی یکی از محلههای قدیمی پایتخت به پا کنیم.
حوض فیروزهای کوچکی وسط حیات خانه قرار داشت و فضای خانه را حدود سی و چند اتاق کوچک و بزرگ در بر گرفته بود و بر چهارچوب در هر خانه تقریبا یکی از اعضا ایستاده بود که ببیند چه خبر است.
تعدادی از اتاقها در زیرزمین و تعدادی دیگر هم در طبقات اول تا سوم واقع شده بودند. با همان نگاه اول، تماشای آن خانه آدم را به یاد خانههای سبک سریال پدرسالار میانداخت و با این تفاوت که اینجا دیگر از ثروت و مکنت بیحد و حساب پدرسالار و دستهای پدرانه اش خبری نبود.
اهالی خانه میگفتند که کمتر پیش میآید که ما دور هم جمع شویم و ساعاتی را با هم سپری کنیم.
چند بچه قد و نیم قد در حیاط خانه بازی میکردند و البته طعم شیرین آب بازی آنها همه اهالی را نیز دلتنگ روزهای کودکی کرده بود.
فرشهایی با طرح قدیمی و زرشکی رنگ در کوتاهترین زمان در حیاط خانه پهن شد و تعداد زیادی از اهالی هم به یاری افرادی آمدند که با جان و دل بساط افطار مهمانان ماه خدا را تدارک دیده بودند.
سفرهها پهن شد و پس از آن سفرههای ساده افطاری که آش، هندوانه و خرما در جای جای آن گذاشته میشد، کم کم نمای دلنشین دیگری به حوض فیروزهای خانه بخشیدند و صدای خندههای اهالی از خوشحالی و رضایت دورهم بودنشان در لابهلای خشت خشت خانه پیچید.
صوت اذان با صدای موذنزاده اردبیلی در حیاط خانه پیچید و اهالی یکی پس از دیگری دور سفرههای افطار جمع شدند و خدا هم از آسمان به تماشای همدلی این جمع نشسته بود.
رمضان ماه مهمانی خدا، ماه دستگیری و یاد کردن از بندگانی است که این روزها بیتفاوتی عدهای آنها را به گوشه تنهایی کشانده است و دردهای کوچک و بزرگشان را به مرهمی جز نگاه آرامبخش خدا نمیسپارند.
امشب صدای لبخند خدا در کوچه پس کوچههای یکی از محلههای قدیمی تهران به گوش میرسید و ملائک آخرین شبهای ماه مبارک رمضان امسال را با صدای خنده و شادمانی مردمانی به زلالی آب ثبت کردند.
گزارش از فرزانه فراهانی
انتهای پیام/