به گزارش خبرنگار حوزه تئاتر گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ زندگی و مرگ ناصرالدین شاه، چهارمین پادشاه از هفت شاه سلسله قاجاریه، با طولانیترین دوره سلطنت (47 سال) همواره مورد توجه بسیاری از تاریخشناسان بوده، سلطنتی پر فراز و نشیب که با برخی هنجارشکنیهای اخلاقی از جمله هزینههای بالای سفر به اروپا، تعدد زوجات، خاطرهنگاری شخصی و ... در طول سالها همواره از ابعادی مختلف مورد نقد و پژوهش قرار گرفته است.
اما این بار کتاب زندگی این پادشاه 67 ساله، در سالن سایه تئاتر شهر به دست داریوش رعیت، نمایشنامهنویس و کارگردان جوان تئاتر باز شده و از دل آن یک کمدی معقول و سنجیده با عنوان «تئاتر قجری» بیرون کشیده شده است، نمایشی با بازی پژمان علیپور (ناصرالدین شاه)، پریزاد سیف (یکی از همسران شاه) و بهروز پوربرجی در نقش اعتمادالسلطنه مشاور و وزیر شاه.
به بهانه اجرای این نمایش با داریوش رعیت، کارگردان اثر گفتگویی داشتیم که در ادامه آن را میخوانید:
دلیل پرداختن به چنین سوژهای تاریخی چه بوده است؟
من بیشتر در حوزه نویسندگی فعالیت دارم و «تئاتر قجری» پنجمین کار من در حیطه کارگردانی است، بازخوانی مسائل تاریخی از دیدگاه شخصی، یکی از علایق همیشگیام بوده و معتقدم تاریخ الزاما آن چیزی نیست که نوشته شده و ممکن است وقایع آن به صورتی دیگر رخ داده باشد، از این رو معمولا روایت خود را از تاریخ دارم و کارهایم به نوعی آثار تلفیقی محسوب میشوند.
در حقیقت یک ذهنیت فانتزی در شکلگیری این نمایش دخالت داشت؛ تناقضهای شخصیتی این فرد، اینکه که اگر ناصرالدینشاه و اعتمادالسلطنه میخواستند نمایش «در انتظار گودو» را در آن دوره اجرا کنند، در حالی که در آن زمان هنوز از شخص گودو و بالطبع چنین نمایشی خبری نبود، چه اتفاقی رخ میداد؟
اثر با ژانر ابزورد است و نگرشی کاملا مسئولانه در آن جریان دارد؛ دورهای که کشور در رکود کامل قرار گرفته بوده است، گویی آدمها حرکت نمیکنند، تصمیم میگیرند اما عمل نمیکنند.
بد نیست که بدانید اولین تبادلات فرهنگی ما در زمان قاجار صورت گرفت، در حقیقت عصر قاجار، عصر انقلاب است و ما شاهد ورود بسیاری از عناصر وارداتی از جمله نوع پوشش و هنرهای گوناگون مانند معماری، نقاشی و نمایش به داخل کشور هستیم؛ در این بین در جریان دو سفر ناصرالدین شاه به فرنگ بطور ناقص ما را با هنر تئاتر آشنا میکند؛ از این رو تئاتر ما هم وارداتی است، درست است که در آن زمان نمایشهای سنتی داشتیم اما این آثار نظم و نسقی کامل نداشتند.
برای اولین بار در این زمان مولیر (تا حدی) و برخی نمایش نامهنویسان فرانسوی توانستند طبقه خاصی که اکثرا جماعت منورالفکر و اشراف را شامل میشد با تئاتر آشنا کنند. مجموعه این عوامل باعث شد تا نمایشنامهای را بنویسم که تنها بهانهای برای نقد به اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قاجار و در عین حال کنکاش در مورد شخصیت این فرد است.
در تعاریف آمده که ناصرالدین شاه مانند دیگر شاهان قاجار، پرکار، مستبد و بیمسئولیت بود اما کمی کنکاش در زندگی وی، ابعاد پنهان دیگری از زندگیش را آشکار میکند؛ علاقمند به طراحی و نقاشی است، دستی در شعر دارد و عکسهایی از وی باقی مانده که از نظر ترکیببندی خوب است، پادشاهی که علاقمند به خواندن داستان، رمان و کتابهای تاریخی بود و به سبب این علاقه به اعتمادالسلطنه دستور ایجاد اداره نشر را داد تا در آن کتابهایی مختلف از زبان فرانسه و انگلیسی ترجمه شود، متونی که اتفاقا مورد نظر شاه هم قرار میگرفت.
در زمانی کوتاه متن را نوشتم و سعی کردم نمایشی باشد که علاوه بر نشان دادن شخصیت ناصرالدین شاه، نگاهی به وجوه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن دوره تاریخی داشته باشد، مضاف بر اینکه در کنار جنبه سرگرم کنندگی، بار فرهنگی هم برای مخاطب ایجاد کرده و برای لحظاتی تماشاچی را به تفکر فرو برد.
از تکنیکهای مختلف سنتی و مدرن در کنار هم استفاده کردم؛ جاهایی از طنز خارج شدیم و در برخی لحظات با استفاده از تکنیک برشت و با فاصله گذاری، با حرف جدی به شدت تاثیرگذار شدیم، درست مثل زندگی؛ در حقیقت تئاتر عصارهای از زندگی است و ما سعی کردیم نمایش عصاره ای از اوضاع و احوال آن دوران باشد.
امروزه ما در رقابتی نابرابر قرار گرفتهایم؛کارهایی به صحنه میروند که فروش آنها از قبل به دلایلی متفاوت تضمین شده است، یکی از دلایل آن به استفاده از سلبریتیهای سینما و تلویزیون برمیگردد که قطعا اگر تماشاگر حرفهای تئاتر داشتیم این اقدام بیثمر بود، اما متاسفانه در طی سالهای گذشته تئاتر با از دست دادن تماشاگر حرفهای خود فاقد ارزشهای اصیل تئاتری شده است.
به محض ارائه این دست کارها، در همان چند روز اول تمامی بلیطها فروش میرود، در کنار این موضوع حمایتهای خوبی نیز از این دست کارها میشود گویی حالا دیگر تئاتر از وجه پیامرسان و انتقادی خود خارج و به وجه تجاری مایل شده است.
وقتی اصول کار بر مبنای درآمدزایی صِرف باشد و بخواهید بیشترین میزان تماشاگر و درآمد را داشته باشید، به طور یقین کار شما هیچگاه تئاتر صِرف نخواهد بود و در نتیجه ما شاهد آثاری هستیم که به معنای واقعی کلمه تئاتر نیستند و با اسامی عجیب و غریب از جمله کنسرت تئاتر با قیمتهای نجومی فروش میرود و در این بین مردم تصور میکنند که به دیدن تئاتر میروند اما عملا هیچ اتفاقی در تماشاگر صورت نمیگیرد.
بطور کلی مجمومه عواملی که فاقد تفکر، عمق و تنها در پی سود و کسب شهرت باشند هیچ گاه نمیتواند یک تئاتر را به معنای واقعی کلمه خلق کند.
همانطور که میدانید تئاتر دو تعریف عام دارد؛ در تعریف ارسطویی از طریق کاتارسیس ( تزکیه ) ای که در تماشاگر تئاتر صورت میگیرد در حقیقت روحش پایش میشود. در تعریفی دیگر برشت معتقد است تئاتر دارای دو وجه آموزش و سرگرمی است؛ به این معنی که شما حتی وقتی سرگرم میشوید هم باز چیزی بیاموزید.
قطعا کاری که تنها پیش تولیدش با مبلغ دو میلیارد انجام می شود و با روش هایی شعبدهگونه، تهیه کننده تمام بلیطهای کار را خریده و بازار سیاهی بوجود آورد، منجر به خلق آثاری میشود که اگر چه همه چیز در آن باشکوه است اما گزندگی که باید در اثر وجود داشته باشد را ندارد.
متاسفانه تئاتر ما روز به روز به سمت تجاری شدن، استفاده از شهرتِ کاذب سلبریتیها و پولهایی مشکوک که در آن خرج میشود رفته و نمیدانیم این منابع مالی از کجا میآید، در مقابل ما و گروههای معادل ما بدون هیچ پشتوانه با افتخار و بدون منابع مالی با حداقل امکانات به اجرا میرویم.
ما ممکن است تعداد محدودی تماشاگر داشته باشیم اما تماشاگر ما را انتخاب کرده و آگاهانه کار را میبیند و تحلیل میکند، در حالی که تماشاگری هم داریم که ممکن است تمام سالن وحدت را پر کند اما هدف ما نیست. البته امیدوارم این قشر تماشاچی هم روزی به شناخت درستی از تئاتر برسند، اما این گسستگی فرهنگی که طی این سالها در عرصه تئاتر صورت گرفته باعث دورشدن نسل قدیمی تئاتر شده که هفتهای یک بار برای دیدن اجراها می رفتند و به دنبال تئاتر به معنای واقعی کلمه بودند.
نسل جدید تماشاگرها شناخت صحیحی از تئاتر نداشته و در فضای فریبنده رسانهای و هجوم تبلیغات حضور دارند؛ بچههایی که یا تئاتر را نمیشناسند یا در دانشکدهها و در موسسههای قارچگونه تئاتری، تئاتر را اشتباه فهمیده و تصور میکنند تئاتر میبینند در حال که ذات تئاتر به الوهیت نزدیک است، ذات هنر تئاتر سوای محتوای آن مقدس است و در شرایط بسیار سخت و رقابت نابرابر امروز، باز نزدیکی به ذات هستی دارد و لحظه به لحظه اش در عین سختی دارای لذت است.
یکی از دلایلی که من چندین سال در مقام کارگردان کار نکردم و به سمت نویسندگی رفتم همین مساله بود، هم زحمتش کمتر بود و هم موقعیت مالیش بهتر بود.
دوستانی که در حال حاضر حضور ندارند، حق دارند چرا که بازیگری داریم که سالهاست در تئاتر کار می کنند و دستمزد خوبی ندارند اما در مقابل بازیگری که یک یا دو سریال تلویزیونی بازی می کند حرفه ای محسوب می شود و درآمد بالایی دارد و بازیگر تئاتر همچنان باید با سختی ها و دشواری ها سر کند. تئاتر از ابتدا هنر خواص بودهو تا زمانی که سینما اختراع نشده بود کار سینما را انجام میداده از زمانی که سینما می آید و تلویزیون اختراع میشود به ذات خود باز میگردد.
از طرفی با شرایط امروز، متاسفانه مردم کمتر دغدغه رفتن به تئاتر و مواجهه با این حقیقت تلخ را دارند، ( چون ترجیج میدهند یک فیلم مبتذل سطحی را ببینند و برای لحظاتی همه چیز را فراموش کنند و متاسفانه به ساده پسندی سطحی نگری عادت می کنیم.
به علاوه رقابت نابرابر تئاتر با صنعت سینما و تلویزیون، در درون خود تئاتر هم رقابتی نابرابر بین افراد و گروههایی وجود دارد که به راحتی با در دست داشتن قدرتی جریان ساز کاری را بایکوت و یا مورد توجه قرار م یدهند، ما تئاتریها جمعی کوچک هستیم اما متاسفانه همین جمع کوچک هیچ زمان همراهی درستی با هم نداشته و به دنبال بهبود شرایط نبودهاند. در واقع بیهیچ امیدی تنها بر داشتههای خودمان تکیه میکنیم.
من معتقدم حتی اگر یک تماشاگر فرهیخته کار را بفهمد، تحلیل کند و مواردی را از دل کار بیرون بکشد که من کارگردان از آنها بیخبر بوده و با اطلاع از آنها چیزی به من اضافه شود برای من ارزشمند است.
چرا به سراغ سالنهای خصوصی نرفتهاید؟
تئاتر شهر دارای سابقه است و افراد حرفه ای در این مجموعه کار می کنند. این را بگذارید در مقابل تئاترهای خصوصی که حتی اگر با حسن نیت هم کار کنند باز هم کمتجربه هستند.
اما سالن خصوصی پول میخواهد که ما فاقد پول هستیم. متاسفانه در قراردادهای سالنهای خصوصی محاسبات پیچیدهای صورت میگیرد، که بسیار عجیب است.
اگر شبی 2 الی 3 میلیون فروش بلیط داشته باشد قرارداد سی یا هفتاد درصدی با شما بسته خواهد شد و در غیر اینصورت قرارداد کفی مطرح میشود که طی آن شما باید شبی مثلا یک میلیون به آنها بدهید، این هم شامل همان رقابت های ناسالمی است که به آن اشاره کردم.
برای مقابله با این موارد منفی چه راهکاری دارید؟
راهکار دادن کار من نیست و کار افرادی است که در سیستم مدیریت هستند، اما در حالت کلی باید بگویم قطعا چه تئاتر و چه سایر هنرها بیارتباط با دیگر مسائل اقتصادی کشور نیستند، شما وقتی اقتصاد سالمی نداشته باشید شک نکنید که هنری درست نیز نخواهید داشت و اگر صنعتی درستی نداشته باشید باز هم به مشکل برمیخورید.
یک مجموعه عواملی هستند که اثری را خوب را میسازند، یک گروه منسجم تئاتر که با هم کار میکنند و دغدغه مالی ندارند بازده قابل تحسینی خواهند داشت. اگر وجه اقتصادی و مدیریت و اوضاع کلی به سامان باشد شما گروهی دارید که کارش درست می شود.
گفتنی است؛ تئاتر قجری تا نیمه تیرماه هر شب ساعت 18 در سالن سایه تئاتر شهر به صحنه میرود.
گفتگو از سمیه سلامت
انتهای پیام/