به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از یاسوج ، باخودم مرور می کردم که با یکی از زنان معتاد بستری در کمپ مصاحبه ای بگیرم .آن لحظه خیلی عادی منتظر رسیدن به کمپ و تمام شدن بازدید بودم. به محض رسیدن در زدیم که خانمی میانسال در را برای ما باز کرد.
از آنجا که بازرسان شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر را نمی شناخت فهمیدیم یکی از ره جویان (بیماران مبتلا به اعتیاد که در کمپ ها تحت درمان هستند) هست و این اولین چیزی بود که حس کنجکاوی من را برانگیخت. مگر می شود یک فرد تحت درمان به کلید درب ورودی دسترسی داشته باشد چرا که تا جایی که می دانم درب های کمپ ها همیشه بسته و قفل شده است تا شاید اتفاقی نیفتد.
صدای بلند آهنگ شادی که از اتاق بغل به گوشم می رسید من را به سمت آن جلب کرد. با اجازه از مدیر کمپ به سمت اتاق رفتم و دو دختر لاغر اندام که مظلومانه جلوی تلویزیون زانو به بغل گرفته بودند را دیدم.همین که در زدم و اجازه ورود خواستم آنها سمت من آمدند و با خوشرویی از من استقبال کردند.
از وضعیت جسمی و رنگ رویشان می شد حدس زد که ره جو هستند .با لیلا که دست دادم و حالش را پرسیدم باصدایی که به سختی شنیده می شد و لبخند ملیحی که داشت پاسخم را داد. رو به سحر کردم و حالش را پرسیدم اما سحر فقط به من نگاه می کرد.لحظه ای به خودم آمدم که نکند از حضور من رنجیده، اما لیلا دست روی شانه سحر گذاشت و رو به من گفت که سحر کر و لال است و در حال ترک اعتیاد به تریاک اینجا زندگی سپری می کند.
آنقدر برایم شنیدن این حرف سخت بود که تنها سکوت همراه بغضم گویای حالم بود.دستشان را در دستانم گرفتم و کنار خودم نشاندم. سعی کردم عادی بنظر برسم و چیزی از ناراحتی که تمام وجودم را گرفته بود به رو نیاورم .دست لیلا را گرفتم و از او خواستم که از خودش برایم بگوید،خوب می شد حدس زد که از حس خبرنگاری من ترسیده. پرسید زندگی من را برای کجا می خواهی؟ در جوابش لبخندی زدم و گفتم: نترس من خواهر تو محسوب میشم خواهر بد خواهرش را نمی خواهد این بود که لای کتاب زندگی اش را برایم باز کرد.
لیلا با پوستی تیره و میانه بالا و ظریف، جزء دخترهایی است که میشود قشنگ صدایشان کرد، سرش پایین است و دستهایش را در هم گره کرده، آرایش ملیحی دارد؛با همان صدای آرام گفت؛ من لیلا هستم 15 ساله، شنیدن جمله 15 ساله شوکی کوبنده تر اززندگی نامه سحر کرولال بهم وارد کرد . با تعجب و چهره ای درهم رفته از او پرسیدم واقعا تو 15 ساله هستی؟لبخند تلخی زد و گفت حق داری تعجب کنی.
از او میخواهم داستان روزهای زندگی اش را برایم تعریف کند. نفس عمیقی میکشد و میگویدهفت سال است که معتاد هستم.قبلا یک بار ترک کردم اما باز به سراغش رفتم. من یک دختراهل مناطق عشایری گچساران هستم که تا کلاس دوم ابتدایی بیشتر درس نخوانده ام،و هیچ گونه شناختی از مواد مخدر نداشتم. یک بار که مریض شدم از شدت درد زن همسایه مان که بقول خودش می خواست کمکم کند گفت بیا تریاک بکش خوب می شوی ،منم که بچه بودم و 8 سال بیشتر نداشتم پیشنهادش را پذیرفتم اما آن پیشنهاد اول نبود و من هم که لذت تریاک را چشیده بودم چندین بار به سراغش رفتم.
اوایل نگذاشتم که خانواده ام بفهمند.وقتی به گچساران آمدیم و ساکن شدیم به هرویین معتاد شدم. وقتی خانواده ام فهمیدند به شدت ناراحت شدند.پدرم خیلی وقت پیش تریاک مصرف می کرد اما ترک کرده بود.برای تهیه مواد دست فروشی می کردم.تعداد زیادی از دوستانم هم معتاد بودند اما دیگر تحملش برایم سخت بود.درحال حاضر15 روزه که درحال ترک هستم.
خوشحال هستم که می توانم بدون مواد زندگی کنم و امید این را دارم که بعد از مرخص شدن دیگر به سمت مواد نروم.لیلا نفس عمیقی کشید و با چشمانی که شوق امید به زندگی از آنها جاری بود به من و سحر نگاهی انداخت و سکوت کرد.خوب می شد معنای سکوت و بغضش را فهمید.
لیلای 15 ساله که باید این روز ها در جمع هم سن و سالانش به درس خواندن و شیطنت های نوجوانی مشغول باشد، باید درد ترک عادتی رابچشد که همه بچگی ها و نوجوانی اش را تباه کرده است.
صدای خنده چند تن از ره جویان که باهم وارد اتاق شدند باعث شد که سرم را به عقب برگردانم و دیگر ره جویان راببینم. فرزانه، مریم و سهیلا سه تن دیگر از 5 تن ره جویی بودند که در کمپ ترک اعتیاد تحت درمان بودند و هر کدام حکایت تلخ زندگی خود را دارند.
به تصور اکثر افراد جامعه سو مصرف موادمخدر عمدتا پدیدهای مردانه است . اما علل زیادی وجود دارد که موجب افزایش تعداد زنان معتاد در جامعه می شود. این دلایل اکثرا در گرایش مردان و زنان به اعتیاد مشترک و در برخیموارد مختص به زنان و دختران است.
دختران و زنانی که به اعتیاد دچار میشوند، خانواده و جامعه برخورد و برداشت سنگینتری با آنها دارد به این دلیل که زنانگی که با مادرانگی و محجوبیت در جامعه ما گره خورده، از حرمتی خاص برخوردار است.
این تصور در فرهنگ ما وجود دارد که اعتیاد در زنان ضربههای اجتماعی و فرهنگی بیشتری در پی دارد و کمترین عارضه اجتماعی اعتیاد در زنان متلاشی شدن خانواده است.آمار دقیقی از جمعیت زنان معتاد وجود ندارد، آخرین آمارهای ستاد مبارزه با موادمخدر حاکی از حضور 2 میلیون و 808 هزار معتاد در کشور است. هر چند آمار دقیقی از میزان جمعیت زنان معتاد در کشور وجود ندارد، اما براساس برخی پژوهش ها، 10 درصد از معتادان کشور را زنان تشکیل می دهند.
رییس سازمان بهزیستی کشور با اشاره به افزایش آمار زنان معتاد و پایین آمدن سن اعتیاد می گوید: با توجه به وضعیت نگران کننده و شتاب اعتیاد در زنان در تلاش هستیم زمینه گرایش به اعتیاد و آسیب های اجتماعی را به حداقل برسانیم که افزایش آگاهی در میان اقشار مختلف مردم می تواند زمینه گرایش آنان به مصرف مواد مخدر را کاهش دهد.
دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر کهگیلویه و بویراحمد نیز در این زمینه گفت: ۱۲ هزار معتاد در استان وجود دارد که کمتر از پنج درصد از این آمار در حوزه زنان است.
سید ناصر رضایی با بیان اینکه افرادی هم وجود دارند که عدم اطلاع از اعتیاد آنها باعث شده که اسم این افراد جز آمار معتادان در استان به حساب نیاید افزود: در استان، کمتر از پنج درصد بانوان معتاد هستند که میتوان گفت اعتیاد به سمت زنانه شدن در حال پیشرفت است.
وی یکی دیگر از دلایل اعتیاد بانوان در استان کهگیلویه و بویراحمد را سرپرستان خانواده ها برشمرد و بیان کرد: این سرپرست ها سعی میکنند زن خانه را نیز معتاد کنند تا راحت تر به مواد مخدر دسترسی پیدا کنند.
دستاندرکاران امور فرهنگی، اقتصادی، قضایی و انتظامی جامعه باید تلاش همه جانبهای را به طور منسجم و هماهنگ شروع کرده و راه های گسترش اعتیاد را در سطح جامعه مسدود نمایند. از اینرو لازم است که در حوزه فرهنگ و در کنار آموزش و تعلیم و هدایت افراد به سوی شغل خاص، به مسأله تربیت افراد توجه شود، به خصوص راهکارهایی در جهت نهادینه کردن دین و دستورات و ارزشهای دینی در بین محصلین و دانشجویان، اجرا گردد و منابع و کتب مغایر با مبانی دینی و عناصر فرهنگی جامعه تغییر نماید.
در حوزه اقتصاد نیز باید فرصتهای اشتغال ایجاد کرد و سطح درآمد طبقات پایین جامعه را افزایش داد و تورم را کنترل نمود. به طوری که تهیه حداقل امکانات زندگی برای افراد و قشرهای آسیبپذیر جامعه ممکن باشد. همچنین در حوزه قضایی و انتظامی نیز باید قوانین جزائی مناسب و بازدارندهای تدوین نمود تا دستگاه قضایی با قاطعیت تمام با قاچاقچیان و حامیان آنها برخورد نماید.
درحالی که دلم برای قربانیان اعتیاد از غصه لبریز شده بود و قطره ای اشک بر گونه هایم جاری؛ از دختران ره جو خداحافظی کردم اما در اوج تحمل فشار درد، نگاه امیدوار آنها خبر از رهایی می داد که دارند برای به دست آوردنش می جنگند.
بعد از چندین ماه با لیلا تماس گرفتم خوشبختانه خودش تلفن را جواب و گفت که هنوز پاک است و از این اتفاق خیلی خوشحال، اما با مشکلات مالی زیادی دست و پنجه نرم می کند. من هم برای لیلا آرزوی پاک ماندن دارم و امیدوارم همچین افرادی مورد حمایت مسئولان قرار بگیرند.
گزارش از مرضیه سادات غلامی
انتهای پیام/س