به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ شور و هیجان جام جهانی فوتبال همه جا را پر کرده. جامی که ایرانِ ما هم در آن حضور دارد و این حضور، توجه جامعه ما را خیلی بیشتر و پررنگتر به این رخداد جذاب ورزشی معطوف کرده است. در این میان، حاشیههای جام جهانی پابه پای متن اصلی و حتی شاید پیشتازتر از آن، طرفدار و بیننده و دنبال کننده دارد و ما میخواهیم یکی از همین حواشی را به چالش بحث بکشانیم.
در جام جهانی 2018 مثل دورههای قبل، بازار پیشگویی نتایج بازیها داغ داغ است. حتما از گربه سفیدی که به گمان بعضیها برنده بازیها را پیشگویی میکند، شنیدهاید. برایتان عجیب نیست؟
بیشتربخوانید : پيشگويى گربه آشيل اشتباه از آب در آمد
در کنار پرچم دو کشور رقیب در یک بازی، دو ظرف غذا برای گربه میگذارند؛ گربه به سمت هر غذایی که برود، اعلام میکنند که گربه، برنده را تیم فلان کشور پیشگویی کرده است! جالب اینجاست که در عصر تکنولوژی، در روزگار انفجار اطلاعات، در جوامعی که مدعی علم، پیشرفت، مدرنیزم و پست مدرنیزم هستند، این عقاید موهوم ترویج و تبلیغ میشود! عجیب نیست؟
فشار گسترده تبلیغاتی بر افکار عمومی، گاهی جای علم، منطق و عقل را بهطور عجیبی تنگ میکند.
تاثیر فشار گسترده تبلیغات بر افکار عمومی
خیلی روشن است که مردم عاقل که اکثرا باسواد هم هستند، میدانند که پیشگویی کردن یک گربه، هیچ توجیه علمی و عقلی ندارد، اما مسئله این است که فشار گسترده تبلیغاتی بر افکار عمومی، گاهی جای علم، منطق و عقل را بهطور عجیبی تنگ میکند. صحنهگردانان این نمایش، شاید هیچ وقت ادعا نکنند که کارشان تأیید علمی و عقلی دارد- چون ندارد- اما آنقدر این نمایش را با هیجان تکرار میکنند تا مخاطبی که جذب این رویداد ورزشی یا دلبسته فلان تیم و کشور است، کم کم پیشگوییهای یک گربه را هم در باورهای گوشه ذهنشان بگنجانند.
خرافات دنیای کهن، با خرافات شیک دنیای مدرن، هم خانوادهاند
بررسی کارکردهای رسانه و تبلیغات را به کارشناسان خودش میسپاریم، اما مسئله ما این است که با خرافات دنیای مدرن چه کنیم؟ یک نکته مهم این است که خرافات کهنه دنیای کهن، با خرافات شیک دنیای مدرن، هم ریشه و هم خانوادهاند. همه آنها وقتی رشد میکنند که چراغ عقل و اندیشه، خاموش یا کم سو شده باشد.
بنی اسراییل و تمایل به بت پرستی بعد از عبور معجزه آسا از نیل
وقتی بنی اسرائیل به همراه پیامبرشان موسای کلیم علیه السلام از رود گذشتند، به مردمی برخورد کردند که مشغول پرستش بت بودند. بنی اسرائیل خوششان آمد. به موسی گفتند همان طور که اینها خدایانی برای پرستش دارند، تو هم برای ما خدا قرار بده. این درخواست عجیب را کسانی داشتند که به دین الهی موسی ایمان آورده بودند؛ یک پیامبر اولوالعزم را در میان خود داشتند و معجزات او را به چشم دیده بودند اما ظلمت جهل هنوز در وجودشان مانده بود چراکه موسی در پاسخ به آن درخواست بی خردانه، گفت: "انکم قوم تجهلون"
وقتی ابراهیم علیهالسلام بتهای بتخانه را شکست، و مردمی که پرستشگران بتها بودند، بازخواستش کردند، گفت: بتها را بت بزرگ شکسته از آنها بپرسید اگر سخن میگویند.(2) قوم بت پرست، به خود آمدند که واقعاً انتظار سخن گفتن و بت شکستن از بتهای بی حرکت، غیرعاقلانه ست و به ظلمی که تا به حال به شعور خویش روا داشته بودند، واقف شدند.(3)
چه فرقی ست بین خرافهگرایی و جهل مردمان چندین هزارسال پیش با خرافه گرایی و جهل مردمان مدعی عقلانیت در قرن بیست و یکم؟ آنها از مجسمههای سنگی انتظار داشتند خدایی کنند و اینها از گربه بینوا انتظار دارند غیب گویی و پیشگویی کند.
حال مقایسه کنید؛ چه فرقی ست بین خرافهگرایی و جهل مردمان چندین هزارسال پیش با خرافه گرایی و جهل مردمان مدعی عقلانیت در قرن بیست و یکم؟ آنها از مجسمههای سنگی انتظار داشتند خدایی کنند و اینها از گربه بینوا انتظار دارند غیب گویی و پیشگویی کند. پس اگرچه بشر در طول زمان، میتواند به پیشرفتهای علمی برسد، اما همچنان از خطر تعطیلی عقلانیت مصون نیست.
جهلی از جنس تقابل با موهومات نه علم
پس جهلی که سبب میشود انسان موهومات را باور کند، در برابر عقل است نه علم. حکایاتی که قرآن از ماجرای انبیای الهی و اقوام پیشین بیان میکند، مانند دو ماجرایی که به عنوان نمونه آوردیم، یک روش اقناعی برای بیداری وجدانها و زدودن غبار از عقلانیت انسانهاست. وقتی مخاطب با ماجرای موسای کلیم و ابراهیم خلیل علیهماالسلام همذاتپنداری میکند، و معمای کشف شده جهالت قومشان را به روشنی میبیند، موارد مشابه بسیاری را در اطراف خود مییابد که اگر هوشیار نباشد ممکن است به همان طریق گرفتار خرافات شود و باورشان کند.
همه خرافات پذیرفته شده در فرهنگها، روزگاری خندهدار بودند
همانطور که گفتیم، غیرمنطقی بودن غیرعلمی بودن و غیر عقلانی بودن بعضی از امور، مثل پیشگویی کردن یک گربه، خیلی روشن و ساده به نظر میرسد و بینندگان این صحنه برایشان کسرشأن باشد که متهم به باور این ماجرا شوند؛ درست است؛ اما میتوان احتمال داد که همه خرافههای جاافتاده در فرهنگها، روزگاری همین قدر خندهدار و ساده به نظر میرسیدهاند یا همینطور فقط یک سرگرمی بودهاند، اما انقدر به مرور پروبال گرفتهاند و تکرار شدهاند که تبدیل به باور شدهاند و ریشههای عمیق پیدا کردهاند.
جهل مخفی شده در لایههای خرافات مدرن!
پس بدون آنکه مخاطبان فهیم و فوتبالدوستان عزیز کشورمان را متهم به باور این ماجراها کنیم، قصد بالا نگهداشتن فانوس عقلمداری را داریم. خواستیم تذکر دهیم که مبادا تکرار این قصهها و تبلیغات یا رنگ و لعاب دادن به این هیجانات اجتماعی آن هم از سوی جوامعی که به پیشرفتهای علمی و صنعتی شهره شدهاند، سبب شود خرافات دنیای مدرن در ذهنمان عادی جلوه کند و جهل مخفی شده در لایههای آن، برایمان پنهان بماند.
منبع: تبیان
انتهای پیام/
چون گریه نمی تونه پیش بینی کنه!!
خخخخ