رسانهها در تمامی جنگهای قرن بیستم بهمثابه ابزاری برای جنگ روانی و تبلیغات جنگی از سوی بسیاری از کشورها مورداستفاده قرار گرفتند آمریکا نیز در جنگ ویتنام از رسانهها و ابزارهای تبلیغی و رسانهای بهرهبرداری کرد؛ اما رسانههای آزاد از جنایات امریکا در ویتنام پرده برداشتندو افکار عمومی را بهشدت تحت تأثیر قراردادند. سرانجام تصاویر تکاندهنده منتشرشده در سال ۱۹۷۲ به عقبنشینی نیروهای آمریکایی در سال بعد منجر شد.
در سال ۱۹۸۳ امریکا در اشغال گرانادا با درسی که از جنگ ویتنام و عملکرد رسانهها گرفته بود، سیاستهای رسانهای خود را بازبینی و هدایت کرد و از ورود خبرنگاران به مناطق جنگی جلوگیری نمود. در سال ۱۹۹۱، در جنگ اول خلیجفارس نیز رسانههای غربی اجازه ورود به خطوط جنگی را پیدا نکردند. در جنگ کوزوو، ناتو هر روز کنفرانس مطبوعاتی برگزار میکرد و در آن، تصاویر از قبل تهیهشده را با چارچوب مشخص و معین در اختیار رسانهها قرار میداد. در جنگ افغانستان نیروهای شرکتکننده در جنگ در قبال افکار عمومی دنیا شیوه سکوت و ضداطلاعات را در پیش گرفتند.
در سال ۲۰۰۳، در جنگ دوم خلیجفارس رسانههای تصویری از انحصار بی.بی.سی و سی.ان.ان بیرون آمدند و شبکههای نوظهور درصحنههای جنگ حضور یافتند. در این جنگ، به حوزه اینترنت بهعنوان رقیب رسانههای مکتوب و الکترونیک توجه ویژهای شد؛ بهگونهای که در امریکا و اروپا میزان استفاده کاربران از اینترنت به بالای ۷۰ درصد پس از آغاز جنگ رسید.
با توجه به مقدمه ای که درباره تاثیرات جنگ رسانه ای در سرنوشت جنگها گفته شد به بحث نقش رسانه در جنگ یمن می پردازیم. در یورش ائتلاف تحت سرکردگی سعودی ها به یمن، رسانه در نوک پیکان قرار دارد و رسانه های ائتلاف سعودی همه تلاش خود را برای شکست روانی طرف مقابل قبل از ورود به جنگ به کار می گیرند.
دروغ بزرگ (به آلمانی: Große Lüge)، یا دروغ گوبلزی اصطلاح و تکنیکی است در پروپاگاندا، که اولین بار توسط آدولف هیتلر از آن استفاده کرد و نمایندهٔ تکنیکی تبلیغاتی در دنیای سیاست است.بعدها یوزف گوبلز که وزیر تبلیغات هیتلر بود این تئوری را با کمی تغییر بدین گونه بیان کرد که دروغ بزرگ یکی از روشهای تبلیغاتی مورد استفادهٔ انگلستان است که دروغ بزرگی میگویند و در ضمن تحت هر شرایطی بر صحت آن پافشاری میکنند.
موسسات و شرکت های بزرگ رسانه ای در سطح دنیا برای بازارگرمی دروغ های ائتلاف ضد یمن با تکیه بر اصل گوبلز وزیر تبلیغات آلمان در جنگ جهانی دوم به کار گرفته شده اند. اصل این است که آنقدر دروغ بگو تا دیگران باور کنند.
در سال ۲۰۰۳ در جریان اشغال عراق از سوی آمریکا نظریه جنگ روانی رسانه ای به اجرا درآمد و ارتش آمریکا مجسمه هایی آماده کرد و مجسمه های صدام در کویت ساقط شدند و آنگاه این تصاویر به عنوان تصاویر داخل شهر ام قصر و البصره به نمایش درآمد. حال آنکه پس از سالها از جنگ سال ۲۰۰۳ مشخص شد که این جز اقدام جعلی تبلیغاتی با هدف از بین بردن روحیه عراقی ها نبوده است.
درباره جنگ آمریکا و اتباع آن ضد یمن از امپراتوری رسانه ای همزمان با یورش نظامی که واشنگتن برای اشغال یمن رهبری می کند، بهره گرفته شده و می شود. رسانه ها وابسته به آنها شبانه روز دروغ می گویند تا روحیه یمنی را از بین ببرند و آنها را از نظر روحی بشکنند و آنها بمباران رسانه ای می کنند.
«سن تزو» نظریه پرداز نظامی چینی بالاترین درجه مهارت را شکستن مقاومت دشمن بدون درگیری می داند. هدف این است که طرف مقابل اقناع شود که مقاومت فایده ای ندارد و باید تسلیم شود و از جنگ دست بردارد. جنگ رسانه ای یکی از ابزار قانع کردن دشمن به شکست است. اگر شکست را بپذیرد و بی فایده بودن مقاومت را قبول کند هدف جنگ محقق شده است.
جنگ رسانه ای و روانی ضد یمن در راستای جنگ نرم در شنیع ترین شکل آن صورت می گیرد. بر اساس نظر جامعه شناسان و روانشناسان حالتی که در کشورهای عربی حاکم است در نتیجه کاشتن بذر فتنه و شکاف در جوامع عربی است. به شکلی که حالت بی توجهی و بی اهمیت دانستن خطرات اشغال و تجزیه در راستای طرح آمریکاست. در راستای این طرح اعراب هدف قرار می گیرند. این طرح آمریکا به ویژه درباره یمن نمود پیدا می کند.
آمریکا با ارتشی از کارشناسان امور روانی و رسانه ای با هدف سوق دادن شهروند یمنی از حالت عدم باور دروغها به طرحهای ائتلاف تحت سرکردگی آمریکاست تا مثلا جنگ ضد یمن را در راستای بازگردانیدن آنچه مشروعیت خوانده می شود، توصیف کنند در حالی که مشروعیت جز طرح خبیث و پلیدی برای تجزیه یمن و غارت منابع آن به نفع آمریکا و انگلیس نیست. آمریکا موفق شد که بسیاری از یمنی ها را گول بزند و وانمود کند که جنگ یمنی-یمنی است و دوستان برای کمک به یمن آمده اند همانگونه که عراق و افغانستان را قبلا کمک کرده اند!
انبوهی از اخبار دروغ با هدف تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی یمن
تاکتیک هایی که ائتلاف آمریکایی-سعودی به کار می گیرد، خیل عظیمی از اخبار دروغ است که شهروندان یمنی در رسانه های دیداری، شنیداری و صفحه های الکترونیکی دریافت می کنند و در کنار آن شبکه های اجتماعی نیز فعال هستند. از نگاه این ائتلاف؛ جنگ و پیروزی کالایی است که نیاز به تبلیغ بسیار دارد. اخبار بسیاری درباره اشغال فرودگاه الحدیده و یا اینکه این ائتلاف در دروازه های صنعا است، مخابره شده است در حالی که در آخر مشخص می شود که همه آنها دروغ است. قبلا نیز دروغ های زیادی منتشر شده است از جمله اینکه نبرد در نزدیکی شهر صعده در جریان است و بسیاری از دروغ های دیگر.
نکته قابل تاسف این است که برخی از یمنی ها خواسته یا نخواسته این دروغ ها را باور می کنند و این در حالی است که باید به شایعات دروغ از سوی ائتلاف گوش ندهند. برخی از یمنی ها به گونه ای با دروغ های ائتلاف برخورد می کنند که گویا ائتلاف، فرشتگانی نازل شده هستند که دروغ نمی گویند.
از سوی دیگر با توجه به اینکه بسیاری از یمنی ها به رسانه های ملوک عرب به عنوان طرفدار ائتلاف ضد یمن توجهی ندارند؛ طرح جنگ روانی قوی با کانال ها و شبکه های رسانه ای غربی برای ترویج دروغ های ائتلاف تدارک دیده شده است و مثلا خبرگزاری رویترز ماموریت را برعهده گرفته بود که یمنی ها و دنیا را قانع کند که فرودگاه الحدیده در ۱۸ ژوئن به دست نیروهای ائتلاف ضد یمن افتاده است.
در شرایطی که کسی ائتلاف را به خاطر دروغ های رسانه ای بازخواست نمی کند همانگونه که این ائتلاف را به خاطر جنایاتشان ضد غیرنظامیان در یمن مجازات و بازخواست نمی کنند، نقش رسانه های جنگی انصارالله به خوبی خود را نشان داد.
رسانه های جنگ در صنعا نقش مهمی در مقابله با هجمه رسانه ای ایفا کرد و دروغ های ائتلاف را نقش بر آب کرد و اوضاع را به خانه اول بازگردانید و این از طریق گزارش های دیداری و شنیداری از جبهه های جنگ از جمله فرودگاه الحدیده بود. همین نقش پررنگ رسانه ای بود که سبب شد ائتلاف آمریکایی-سعودی از مواضع خود عقب نشینی کند و اعلام کند که در داخل فرودگاه نیست و از دور این فرودگاه را هدف قرار می دهد. در واقع رسانه های جنگی وابسته به صنعا و انصارالله حباب پیروزی دروغین را ترکانید.
در کنار آن رسانه های وابسته به محور مقاومت هم به یاری آمدند و بیان حقایق میدانی جنگ یمن نقش مهمی ایفا کردند.
منبع: مهر
انتهای پیام/