به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ پانزدهم تیرماه سال ۱۳۶۵، خبری منتشر شد که پدر رییس جمهور در شامگاه روز گذشته، دار فانی را وداع گفته است. حجت الاسلام والمسلمین سیدعلی خامنهای، حالا پنج سالی را در کسوت ریاست جمهوری گذرانده بود و باید برای به خاک سپاری پدر عازم شهر مشهد، زادگاه خود میشد. پیام امام خمینی (ره) درباره رحلت پدر و استاد محبوب آقای خامنهای، آرامشبخش قلب داغدیده رییس جمهور بود:
«بسمه تعالی. جناب حجتالاسلام آقای حاج سیدعلی خامنه ای، رئیس محترم جمهور «دامت افاضاته» رحلت والد معظم جنابعالی که عمری با علم و تعهد و تقوا به سر بردند، موجب تاسف گردید. این مصیبت را به جنابعالی و اخوان محترم و خاندان جلیل تسلیت گفته، سلامت و موفقیت آن جناب را از خدای تعالی مسئلت دارم. والسلام علیکم و رحمهاللّه. ۲۸ شوال المکرم ۱۴۰۶. روح اللّه الموسوی الخمینی.» «۱».
اما آیتالله سیدجواد خامنهای که بود؟ نامی که با وجود آنکه پدر رییس جمهور وقت بود، کمتر شناخته شده بود و جز اهالی مشهد که او را بهخوبی میشناختند، در دیگر نقاط کشور آوازهای نداشت. حاج سیدجواد خامنهای، اصالتی آذربایجانی داشت و از نسل عالمان مبارز آن خطه در دوران مشروطه بود. تحصیلات حوزوی را در مشهد و نجف گذراند و از علمای بزرگی، چون نائینی، اصفهانی و کمپانی اجازه اجتهاد دریافت کرد. حاج سیدجواد از روحانیون محبوب مشهد به شمار میآمد و در میان روحانیون هم با «بسیاری از معاریف علمای ایران و عراق، از جمله آیتالله میلانی، علامه طباطبایی، حاج شیخ هاشم قزوینی، امام خمینی (ره) و بیشتر علمای آذربایجان روابط نزدیک و دوستانهای داشت.» «۲»
آیتالله سیدجواد خامنهای، قریب به هفت سال از امام خمینی (ره) بزرگتر بود. با این حال آشنایی آنها با یکدیگر، بنیادِ رفاقتی دیرین را گذاشته بود که حتی به سالها پیش از آشنایی فرزندان آقای خامنهای با استاد فرزانهشان امام در حوزه علمیه قم باز میگشت. حاج سیدجواد هنوز برای ادامه تحصیلات عالیه حوزوی به نجف اشرف نرفته بود که آیتالله خمینی (ره) را شناخت. امام، در آن سالها، سفری به دیار خراسان کرده بود و در منزل حاج شیخ علیاکبر نوغانی، عالم و مدرس بزرگ خراسانی، میهمان شده بود. در همین ایام بود که شیخ نوغانی، بانی آشنایی دو دوست نزدیک خود شد. حاج سیدجواد به همراه آیتالله سیدهاشم میردامادی، پدر زن خود که او نیز از علمای بزرگ و متقی زمان بود، به منزل شیخ رفتند و با آقای خمینی (ره) از نزدیک آشنا شدند. «۳».
اما حاج سیدجواد، قبلتر هم با نام امام آشنا شده بود. به روایت رهبرانقلاب، میرزا ابوالفضل نجمآبادی، از علمای تهران و دوستان صمیمی و نزدیک حاج سیدجواد، در یکی از نامههایی که به او نوشته است، نامی هم از حاجآقا روحالله برده و از او تمجید میکند. رهبرانقلاب که خود، عین نامه را در اختیار دارند در این باره میگویند: «پدرم میگفت... نامه را که خواندم دیدم خیلی آقای محترم و عزیز و خوبی است.» مشخص نیست که آقای نجمآبادی چه تعریف و توصیفی از امام کرده است، اما جملات او در ذهن حاج سیدجواد باقی مانده بود تا آن هنگام که فرصتی پیش آمد و آیتالله خامنهای، حاجآقا روحالله را به دوستی برگزید و او را به منزل محقرانه خود در مشهد دعوت کرد: «با ایشان دوست شدیم و به دیدنشان رفتم. [و]دعوت کردم از ایشان؛ منزلمان [آمدند]...» «۴»
حاج سیدجواد، روحانی گوشهگیر و عزلتجویی بود. نه در نظام تدریس حوزوی رسما وارد شده بود و تدریس میکرد، نه سخنرانیهای عمومی میکرد و نه در مبارزات سیاسی نقشی فعال داشت. تعداد معدودی شاگرد، نزد او تلمذ میکردند، گاهگاهی پس از نماز جماعتی که میخواند مردم را موعظه میکرد و البته در قبال حکومت، همان تعامل منفی علمای امامیه، یعنی بیاعتنایی به دستگاه و مشارکت نکردن در امور دولتی را در پیش گرفته بود. با این حال تا بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی، چند بار دیگر هم با امام خمینی ملاقات کرد. عمده این ملاقاتها به زمانی باز میگشت که در معیت فرزندان انقلابیاش که حالا دیگر از شاگردان رده اول امام محسوب میشدند راهی قم میشد. امام، گاهگاهی از فرزندان حاجسیدجواد، حال و احوال دوست خود را جویا میشد. به نقل از رهبرانقلاب، «وقتی که میرفتم منزل ایشان، دو سه جمله با ایشان احوالپرسی میکردیم؛ مثلا اجازه بفرمایید، میخواهم مسافرت بکنم، مشهد بروم، ایشان یک خرده احوال مشهد و احوال پدرم را میپرسیدند.» «۵»، اما افزون بر این احوالپرسیها، «یکی دوباری که پدرم قم آمدند با آقای خمینی (ره) ملاقات کردند.» «۶»
یکی از این ملاقاتها برای زمانی بود که در فروردین ماه ۱۳۴۳، امام پس از آزادی از زندان رژیم پهلوی پس از حوادث سال ۴۲، به قم بازگشته بود. خبر بازگشت امام، شهر را به هیجان آورده بود و از سراسر کشور، علما، آشنایان و دلدادگان حاجآقا روحالله، راه قم را در پیش گرفته بود. سیدعلی خامنهای هم دست پدر را گرفت و هر دو از مشهد راهی قم شدند. در این ایام، حاج سیدجواد در چشم خود دچار بیماری شده بود و وضعیت رنجآوری را تجربه میکرد و همین، خاطره آن دیدار را ماندگارتر کرد. رهبرانقلاب در روایت این دیدار تعریف میکنند که امام «با پدرم سوابق زیادی داشت. از دوران جوانی... با ایشان دوست بودند... وقتی من با پدرم وارد شدیم اتاق ایشان، احساس کردم که ایشان از وضع چشم پدرم قدری ناراحت شدند. در این دیدار [امام]... محبت خاصی. به من کردند. دستشان را وقتی بوسیدم، مدتی دست من را نگه داشته و فشاری دادند توی دست خودشان. من احساس کردم... محبت و تشویقی و اظهار لطف خاصی است.» «۷»
فرزندان حاج سیدجواد خامنهای، همگی از جلوداران نهضت امام بودند. محمد، علی و هادی خامنهای بارها در جنب و جوش مبارزه علیه رژیم پهلوی دچار مخاطرات و مصائبی شدند که از چشم پدر دور نمیماند. پدری که بارها شاهد بود که ماموران امنیتی و گماشتههای ساواک، بارها در جستجوی سرنخی از خرابکاریهای فرزندانش، پای به خانه او میگذاشتند، اندرونیاش را هتک حرمت میکردند، اتاقها را یکی یکی تفتیش و زیر و رو میکردند و حتی با همسرش به مجادله و درگیری میپرداختند. در دهه چهل، ذیل اعلامیههایی که علمای مشهد علیه دستگاه حکومتی امضاء میکردند، نام او نیز به چشم میخورد. پس از تبعید امام خمینی (ره) در سال ۱۳۴۳ به ترکیه، حاج سیدجواد در زمره پیشنمازانی بود که اقامه جماعت را برای مدتی تعطیل کرد و به مسجد صدیقیها نرفت. او «در اجتماعاتی که علماء شرکت میکردند، حاضر میشد؛ و گاهی هم به فرزندش آقاسیدعلی که در بطن اجتماعات در مشهد بود میگفت و میسپرد که «تو عوض من آنجا رای بده و بگو که من هستم و موافقم.» «۸»
در گزارش ساواک در معرفی سیدجواد خامنهای، ذیل پرونده فرزندنش سیدعلی نیز آمده است که «نامبرده بالا از طلاب طرفدار روحانیون مخالف دولت میباشد. پدرش آیتالله خامنهای نیز با روحانیون مخالف مانند میلانی تماس و همکاری دارد.» «۹» ساواک، به شدت نسبت به مشی منفی حاج سیدجواد نسبت به رژیم و آنچه «مراسم و جشنهای ملی» خوانده میشد حساسیت داشت. تا آنجا که ارتشبد نصیری، رئیس ساواک کشور، در نامهای با طبقهبندی «خیلی محرمانه» خطاب به سازمان اوقاف مینویسد که «۱۹ تن حتی از شرکت برخی از روحانیون مشهد با وجود استفاده از امکانات اوقاف در مراسم ملی شرکت نمیکنند؛ حتی از شرکت برخی از روحانیون دیگر نیز جلوگیری مینمایند و در محافل و مجامع خصوصی از دولت و مملکت انتقاد میکنند.» «۱۰» نام حاج سیدجواد خامنهای، در فهرست این روحانیون گزارش شده است.
در هنگامه پیروزی انقلاب، حاج سیدجواد خامنهای یک روحانی ۸۵ ساله بود. حالا دیگر آوازه خاندان خامنهای همهگیر شده بود و فرزندان او در صدر مجامع و مناصب انقلابی قرار داشتند. بهویژه آنکه پس از چند سال، حجت الاسلام والمسلمین سیدعلی خامنهای به ریاست جمهوری برگزیده شد و به عنوان یکی از محبوبترین شخصیتهای نظام اسلامی شناخته میشد. حاج سیدجواد خامنهای، سالهای پایانی عمر خود را نیز در زهد و گوشهگیری گذراند. انقلاب خمینی (ره) و صدرنشینی فرزندانش، تغییری در شیوه زندگی ساده و محقرانه او ایجاد نکرد تا اینکه در تیرماه ۱۳۶۵، دعوت حق را لبیک گفت. مردم به تسلیتگویی به رییس جمهورشان مجالس عزا و یادبود آن عالم دینی را برپا کردند و در همین ایام هم، مجلس تعظیم و تعزیتی در مدرسه عالی شهید مطهری به دعوت و میزبانی بیت امام خمینی (ره) برگزار شد: «بهمناسبت رحلت تاسفبار مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین آقای حاج سید جواد خامنهای قدسسره، والد ارجمند حضرت حجتالاسلام آقای حاج سید علی خامنهای ریاست محترم جمهور دامتافاضاته که عمری را با فضیلت و علم و تقوی در کنار مرقد مطهر حضرت ثامنالائمه صلوهالله علیه بهسر بردند، عصر روز سهشنبه، سی شوال المکرم برابر با ۶۵/۴/۱۷ مجلس ختمی از طرف حضرت امام خمینی (ره) از ساعت ۴ الی ۶ بعدازظهر در مدرسۀ عالی شهید مطهری برگزار میشود. انشاءالله تعالی. دفتر امام خمینی(ره).» «۱۱»
پی نوشت:
1-پیام امام در ۱۵/۰۴/۱۳۶۵
2-خاطرات سیدمحمد خامنهای، مرکز اسناد، صص ۴۳ و ۴۴
3-شرح اسم، موسسه پژوهشهای سیاسی
4-همان
5-عبد صالح خدا، موسسه جهادی، ص. ۲۷
6-شرح اسم
7-همان
8-همان
9-همان
10-همان
11-روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۵ تیر ۱۳۶۵
منبع: سایت جامع امام خمینی
انتهای پیام/