به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ محرمها میآیند و میروند، اما در ذهن ها، نواها و آوازهای دلدادگی به امام حسین (ع) در تمام سال میماند. شاید ماهها از محرم الحرام گذشته باشد، اما شعری را که مداحی دلسوخته خوانده را بارها در ذهنمان تکرار میکنیم و به زبان میآوریم.
اگر سالها بگذارد، بیت «باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عذاب و چه ماتم است» فراموش نمیشود؛ هر سال روی پرچمها حک میشود و شیعیان آن را تکرار میکنند.
برخی شعرها ماندگارند و سالها از قدمتشان میگذرد، اما بسیاری شعرها در دل نمینشیند و شاید عمر محبوبیتشان از چند روز هم فراتر نرود. آن چه یک شعر را ماندگار میکند و انسان را به اعماق احساسات فرو میبرد، چیست؟ چه چیز باعث میشود که یک شعر سالها بر سر زبانها باشد و شعری دیگر فقط یکبار شنیده شود و مخاطب دیگر به دنبالش نرود؟
سراغ کسی رفتیم که شاید بهترین پاسخها را در اینباره بدهد. کسی که سال هاست، شاعر اهل بیت (ع) است و برای مداحانی، چون محمود کریمی و محمد رضا طاهری شعر میگوید. در ادامه گفتگوی مفصل باشگاه خبرنگاران جوان را با دکتر حسن لطفی شاعر آیینی میخوانید.
اگر میخواهیم در حوزه ادبیات آیینی وارد بحث شویم، باید تفاوتهای شعر آیینی با دیگر اشعار را بدانیم که در این تفاوتها شاخصههای شعر خوب آیینی را درک کنیم. تفاوت شاعر آیینی با دیگر شاعران در این است که هدف از سراییدن شعر آیینی با دیگر شعرها متفاوت است. ما از نظر ایدئولوژی و جهان بینی شیعی، بالاترین، مهمترین و حساسترین موضوع را «اهل بیت (ع)» میدانیم؛ چراکه این بزرگواران وظیفه رساندن انسانها به کمال در نظام آفرینش را بدوش داشتند. اگر بخواهیم درباره این بزرگواران شعر بگوییم، طبیعتا باید بالاترین و والاترین اشعار از نظر ساختار و محتوا سراییده شود. ائمه اطهار (ع) در اوج کمال قرار دارد؛ چیزی به جز ظهور اسماء الهی نیستند و به همین دلیل برای شعر سرایی برای آنها باید شاخصهای خاصی تعریف شود.
وقتی موضوع شعر اینقدر قوی است، باید شعر هم به لحاظ ادبی قوی باشد. یعنی هر چه موضوع شعر فاخرتر است، ساختار شعر هم باید قویتر باشد. در شعر آیینی مؤلفههای دیگر مطرح میشود که شاید در حوزههای دیگر اهمیت چندانی ندارد. مهمترین مؤلفه در شعر آیینی خلوص است. چراکه یک عقبه معنوی برای این نوع شعر وجود دارد. وقتی شعری برای اهل بیت(ع) سروده میشود، انگار که فضایی آسمانی دارد. شاید یک شاعر درباره دریا، صحرا، معشوق زمینیاش شعر بگوید، اما در شعر آیینی دیگر معشوق زمینی نیست و آسمانی میشود. شعرآیینی شاعر را به ملکوت میبرد و باعث تعالی معنوی میشود. در شعر آیینی شعر بال پرواز شاعر میشود. شعر آیینی شاعر را به کمال نزدیک میکند و سراینده خام را پخته میکند؛ بنابراین شاخصهها و مؤلفههایی برای شعر معنوی وجود دارد که متفاوت از دیگر اشعار است. ویژگیهایی مانند اخلاص، قصد قربت و نبود عشق شهرت.
شعر آیینی در حوزه ادبیات و فرهنگ ما وسعت بسیاری دارد. در این نوع اشعار، شاعر از آیینهای ملی در کنار آیینهای مذهبی و حتی معنوی استفاده میکند. البته آیینهای معنوی از آیینهای مذهبی متفاوت است. ممکن است شعری معنوی باشد، اما مذهبی نباشد. شعر معنوی مانند شعری است که مثلا در خصوص احساس آرامش باشد؛ بنابراین شعر آیینی بسیار وسعت محتوا دارد و همه ابعاد ملی، معنوی و مذهبی را در برمیگیرد.
شعر هیئت زیر مجموعه شعر مذهبی است. در شعر مذهبی چند قسمت وجود دارد. در سیره، سنت و آیینهای مذهبی، بارها برپایی مجالس مختلف برای اهل بیت(ع) به ما توصیه شده است. این تأکید برای برپایی مجالس اهل بیت (ع) به دلیل خاصیت مجالس است. قوام دین به برپایی مجالس اهل بیت (ع) است. این مراسمها اگر خاموش شود، دین اسلام و مذهب تشیع به خط میافتد. اهل بیت (ع) در طول سال در زمان زندگیشان مجلس بزرگداشت بزرگان دین، همچون امام حسین(ع) و پیامبر(ص) برگزار میکردند. به همین دلیل است که امام خمینی(ره) میفرمودند: «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است». در محرم کوچهای نیست که خالی از دستههای سینه زنی و هیئتهای عزاداری اباعبدالله (ع) باشد. این اتفاق در هیچ جای دنیا اتفاق نمیافتد؛ حتی در مراسمهای ملی. از این جهت که طیف وسیعی از کم سوادترین تا با سوادترین و فرهیختهترین افراد در مجالس عزاداری حضور دارند، شعر هیئت اهمیت پیدا میکند.
این خیلی موضوع مهمی است که از مدلها و الگوهای درستی برای معرفی اهل بیت(ع) استفاده کنیم. طبیعی است که هر مراسمی ضعفها و قوتهایی دارد. اگر ضعف در هیئتها وجود نداشت، مرحوم نوری، استاد شیخ عباس قمی در کتاب «لؤلؤ و مرجان» این آسیبها را بیان نمیکرد. علما در طول تاریخ به آسیبهای هیئتها پرداخته اند. مراسمهای آیینی به دلیل حضور برخی عوام در اجرای این مراسم ها، کمکم خرافات را هم به خود دید. هر زمانی که مجالس اهل بیت (ع) از چارچوب خودش خارج میشد، یک عالم دینی برای حل خرافات و به طور کل آسیب ها، در آن مجلس حضور پیدا میکرد و جهت دهی درستی میکرد.
سلیقه شاعر، مداح و منبر در بروز این نوع مشکلات خیلی تاثیر دارند، اما کسی که شاخصها و قواعد اجرایی این مجالس را تعیین میکند، باید یک جایگاه رفیعی در حد مرجعیت داشته باشد. به همین دلیل مراجع همیشه به برگزاری مجالس توجه داشتند. مقام معظم رهبری درباره الگوی هیئتها و محتوای این مجالس، مدح و ... صحبتهای مختلفی انجام داده است. آنقدر رهبری درباره هیئتها صحبت کردند که برخی از این صحبتها کتاب شده است.
شعر آیینی باید محتوایش دارای اندیشه بالا باشد. یکی از عناصر شعر هیئت، اندیشه است. اندیشه است که معارف و مفاهیم را به مخاطب منتقل میکند. شما تفاوت دو شعر را فارغ از سطح ادبیات و ساختارش، در محتوا و مفهومی که دارد، میشناسید. ضعف یا قوت و درجه بندیهای مختلف کیفی هر شعر به دلیل اندیشهای است که آن شعر به مخاطبش منتقل میکند. شعر هیئت باید غنی از اندیشه باشد. اندیشه شعر هم به اندیشه شاعر برمی گردد. به همین دلیل شاعر باید اندیشمند، اهل مطالعه و باسواد در حوزهای که شعر میگوید، باشد؛ سیره و سنت اهل بیت (ع) را بشناسد. باید شاعر آن معارف بلند اهل بیت (ع) را تا حد ممکن تنزل دهد و به مخاطب منتقل کنند.
شاعر باید شعر سیاسی هم بگوید، اما شعر سیاسی تعریف دارد. منظور از سیاسی بودن شعر، بیان رفتار اهل بیت (ع) در برابر رویدادهای زمانه شان در قالب شعر است. جنگهای امیر المومنین (ع)، قیام عاشورا، صلح امام حسن (ع) و ... از جمله رویدادهای سیاسی تاریخ اسلام است. شاعر آیینی باید این موضوعات را بشناسد و به گفته شهید مطهری (ره) این موضوعات را بروز کند. با بروز کردن موضوعات تاریخ اسلام در قالب شعر، مردم، یهود، دشمن اسلام و خوارج امروز را میشناسند. شاعر آیینی باید مفاهیم و معارف سیاسی اهل بیت (ع) را به شکل شاعرانه و هنرمندانه بیان کند و این موضوع را نهادینه کند که بصیرت افزایی انجام شود. باید اتفاق بیفتد که مخاطب وقتی از جلسه خارج میشود، فهم سیاسیاش یک پله بالاتر رفته باشد. نباید بحث سیاسی هیئتها مانند بحث سیاسی داخل تاکسیها سطحی و عوامانه باشد.با خواندن چهار صفحه نمیتوان شعر فاخر گفت.
شاعر باید مطالعه کند؛ آن هم نه فقط در حوزه مذهبی و دینی، در تمامی حوزه ها. خود من عشق مطالعه هستم. از ۳۰ سال پیش کتاب در دست داشتم و مشغول تحقیق و پژوهش بودم. البته تحقیقاتم فقط در حوزه شعر نبوده است. مثلا در حوزه مهندسی صنایع که رشته تحصیلیم بود، پژوهش میکردم. هر جایی مانند سر کلاسها و سمینارها سفارش میکنم که همه مطالعه کنند. همه باید روی خودمان سرمایه گذاری کنیم؛ یعنی اندیشمند شویم. شعر ما ارزشی پیدا نمیکند تا زمانی که ما شاعران با سوادی شویم. سواد یک انباشت علمی است که درون افراد انجام میشود؛ این گونه نیست که انسان چهار صفحه کتاب ورق بزند و بعد درباره اش صحبت کند. باید آنقدر مطالعات زیاد باشد و انباشت علم شود که علم عین وجود انسان و انسان هم عین علم میشود. به تعبیری وحدت عالم و معلوم علم شود. وقتی چنین شخصی میخواهد شعر بگوید، بدون ذرهای توجه، شعر نا خودآگاه فوران میکند. واژه این شعرها سنگین تر، دقیق تر، قویتر و علمیتر از شعرهایی است که شاعران بی سواد یا کم سواد میسرایند. کارهایی که حافظ در اشعارش بیان کرده است، از عین وجود حافظ فوران کرده است.
عوامل متعددی برای تأثیرگذاری وجود دارد. شعر آیینی یکی از شاخصه هایش درونیات شاعر از جمله اخلاصش است. در شعر قصد مندی شاعر تأثیر فراوانی دارد. برای من تجربه شده است و بزرگ ترها هم به ما گفته اند که شعر آیینی مانند اشعار دیگری نیست. این شعرها باید خریدار داشته باشد. مثلا اشعار مقبل خیلی خریدار داشت. خود او در مکاشفه هایش این را متوجه شده بود. شیخ عباس قمی میگوید: تصور میکنم که محتشم کاشانی ترکیب بند «باز این چه شورش است» را به جای جوهر با تربت نوشته است که آنقدر آتش دارد و تاثیر گذار است. شاید در تاریخ ادبیات ما شعرهای قویتر از ترکیب بند محتشم سروده شده، اما خریدار نداشته است. این شاخص مهمی است که با چه اخلاص و توجه شعر را بسرایید. شاید شعری سروده شده باشد و خیلیها آن را حفظ کنند، اما خیلی مورد پذیرش خدا نیست. این مهم است که با چه حال و نیتی شعر آیینی و هیئتی سروده میشود. شاعر آیینی از شاعر آیینی بودنش پز شاعرانگی دارد. سیگار گوشه لبش است و مراقبهای در اعمال و کردارش ندارد، اما توقع دارد ترکیب بندی ماندگار بسراید.
نگاه من این است که لزوما نباید شعر حسن لطفی معروف باشد که خریدار داشته باشد. صرف شهرت شاعر، به معنای مقبول واقع شدن شعر شخص مشهور نیست. ممکن است که حضرات شعری از تو را قبول کنند که هیچ کدام معروف نشود. این بزرگان طبیب هستند. ممکن است، شعری که معروف شود، نفس شاعر را بزرگ و بیمار کند. علامه طباطبایی (ره) دفتر شعرش را داخل رودخانه انداخت. فقط دو یا سه شعر از ایشان باقی مانده است و در کتابهای دبیرستان و دانشگاه ما چاپ میشود؛ چراکه این شعرها بسیار قوی هستند. حالا باید گفت: با رودخانه افتادن دفتر شعر این عالم ربانی، اشعار علامه از بین رفته است. آن کسی که باید شعرهای علامه طباطبایی (ره) را میخرید، خرید. حافظ در دوران حیاتش هیچگاه شعر هایش را جمع آوری نکرد. اوراقی در حجره اش پخش شده بود که دیگران جمع کردند و الان به عنوان آثار وی به دست ما رسیده است. در احوالات ابو سعید ابوالخیر (ره) آمده است که وی مشغول ذکر در سجده بود و برخی حیوانات به ابو سعید سجده میکردند. وقتی ذکر ابو سعید تمام شد، او از شاگردش پرسید دوست داری که حیوانات به تو سجده کنند؟ شاگرد در پاسخ استادش گفت که بله؛ خیلی دوست دارم. سپس ابو سعید گفت: تا زمانی که چنین حبی در دلت است، این اتفاق نمیافتد.» ممکن است صلاح بر این باشد که شعری از شما لو نرود. در بند این بودن از تقوای مؤمن به دور است.
بله؛ خیلی وقتها اتفاق افتاده است که به دلیل حالی که داشتم، حس کردم، خودم شعر را نمیگویم. دنبال این نیستم که شعرم بهترین باشد. همیشه در انجمنها و سمینارها به شاگردان و مستمعانم گفته ام که تکلیف خودتان را در شعر مشخص کنید. میخواهید شاعری قوی باشید که اسمتان بر سر زبانها بیفتد یا شعرتان بر سر زبانها بیفتد؟ من میخواهم نوکری دستگاه امام حسین (ع) را کنم. بالاترین جایگاه شاعری برای من این است که وظیفهای که نسبت به اهل بیت (ع) بر عهده دارم، به درستی انجام دهم و روزیم را به دست بیاورم. من میتوانم چهار خط شعر هم بگویم و در همایشهای مختلف بخوانم، اما رسالتم چیز دیگری است. میتوانم برای کارهای دیگر شعر بگویم، اما بهتر است، زمان را برای شعر هیئت بگذارم. امیدوارم محصولی که از طرف من به دست مردم میرسد، خروجی ارزشمندی باشد. دنبال این نیستم خودم را مطرح کنم؛ میخواهم به مخاطبان با دیدگاههای متخلفی که دارند، یک موضوع و مفهوم جدید یاد بدهم.
خیر؛ به نظر من مطرح کردن خود در صورتی که اخلاص را از بین ببرد، کار اشتباهی است. فرض کنید ۲۰ سال عمر خود را صرف سرودن شعر یا مداحی اهل بیت (ع) میکنید؛ بعد متوجه میشوید، کارهایی که در این ۲۰ سال انجام دادید، برای شهرت و دیده شدن خودتان بوده است، نه برای اهل بیت (ع)؛ دنبال صف اول و برند شدن بودید. گاهی خود تربت کربلا حجاب میشه و حواس تو را از خدا پرت میکند.
جلسات اهل بیت (ع) تعطیلی ندارد. هر هفته یک موضوع در حوزه دین هست. شاعر آیینی بی کار نیست و مناسبتهای مذهبی زیاد است. البته هر شاعر آیینی متناسب با فرصتی که دارد؛ کم یا زیاد میتواند برای اهل بیت (ع) شعر بگوید. مهم شعر گفتن برای اهل بیت (ع) است.
خیلی به این موضوع فکر نکردم. شعر امری نسبی است شاید یکی بپسندد و دیگری نپسندد، اما مدحهایی که برای امیرالمومنین (ع) گفتم را خیلی دوست دارم.
خدا خود را مومن خواند منظورش همین باشد که میخواهد علی تنها امیر المومنین باشد
یا:
جلوه میبارد از جمال علی جذبه میجوشد از جلال علی
اشعار زیادی در مدح گفتم که من خیلی دوستشان دارم، اما نمیگویم که اینها بهترین شعرهایم برای امیرالمومنین (ع) است. در موقع سرودن این اشعار تا قلم را در دستم گرفتم، شعر در ذهنم آمده است.
امیر اسفندیاری موضوعی با عنوان قصد مندی در شعر آیینی و مذهبی را مطرح کردند که در آن میگویند، شاعر نباید درگیر نشانههای خاص شود. شعر باید به صورت ناگهانی بیاید و شاعر باید فقط قلم را بردارد و بنویسد. اما شعر آیینی و مذهبی این گونه نیست. شاعر باید با قصد شعر بگوید. این قصد مندی شاعر از جمله عواملی است که باعث محبوبیت هر چه بیشتر شعر میشود. شعر گفتن برای اهل بیت (ع) و عزیزان آنها مانند حضرت رقیه (س) مثل نماز و عبادت است.
اولین شعر جدی، یک مثنوی برای امام جواد (ع) بود. یک بیتش که در ذهنم مانده این است:
تیر پلکت میشکافد نیل را میزند آتش پر جبریل را
یادم است این شعر را به حاج محمد رضا طاهری دادم. ایشان مرا خیلی نمیشناختند، اما شعر را گرفتند و خواندند. از این اتفاق خیلی انرژی گرفتم.
من با اکثر مداحان اهل بیت (ع) رفاقت دارم. قبلا که مشغله ام کم بود، توفیق دیدار مداحان از جمله حاج محمود کریمی فراهم بود. متأسفانه این روزها به دلیل مشغله زیاد توفیق دیدار ایشان کم شده است. با حاج محمد طاهری بسیار مأنوس هستم. با حاج محمود از هیئت حاج محمد رضا طاهری آشنا شدیم. سالهای ۷۸ یا ۷۹ بود که من تازه وارد دانشگاه شده بودم. هر چه گذشت، صمیمیتر شدیم. آرزو میکنم که خدا به نفس و کمالاتشان بیفزاید.
مجالس اهل بیت (ع) و مداحان مشهور بار بزرگی را به دوش میکشند. این الگو سازی که مداحان دارند، خیلی اهمیت دارد. تقوا، کمال، رفتارها و الگو بودنشان در جامعه خیلی مهم است و باید به این موضوع دقت کنند. وقتی یک هیئتی با مداح انس میگیرد، زبانش و رفتارش شبیه آن مداح میشود. این که میگویند: المومن و مرآت المومن (مومن آیینه مومن است) در همین موقعیتها معنا پیدا میکند.
اگر مداح با شاعر با هم انس بگیرند، مداح نمیتواند شعر شاعر دیگری را بخواند. این هم افزایی که شکل بگیرد، موفقیتی حاصل میشود و دیگر شاعران هم میآیند و مدل آن شاعر، شعر میگویند.
فرصت کنم شعر هایم را به استاد انسانی و ... نشان میدهم. سالها پیش هم پیش قیصر امین پور یا علی معلم میرفتیم.
پیش آمده که در مجلسی شعری بخوانیم و صلهای بدهند، اما برای شعر گفتن، شخصیتم به گونه ایست که کسی به خودش اجازه نمیدهد، این کار را کند و بگوید به دکتر لطفی فلان قدر صله دادم. البته پیش آمده است که مداحی صله گرفته باشد و بخواهد که ما را در این صله سهیم کند. این کار در حدود دوستی بوده و به صورتی که بخواهم مقدار آن را مطرح کنم، نیست. شأن شاعر را بالاتر از این حرفها میدانم که در رسانه موضوع صله را باز کنم. کسانی هستند که شعر هایشان خیلی ضعیف است، اما قبل از این که کارشان را شروع کنند و شعری بگویند، مبلغی به عنوان حق الزحمه دریافت میکنند. یکی دیگر از تفاوت شاعران آیینی با دیگر شاعران این است که یک ترانه سرا در حوزههای دیگر ممکن است قبل از شروع کردن به سرودن شعر، بگوید که مثلا ۵ میلیون واریز کنید. اما در شعر آیینی ممکن است که شاعر پول بگیرد یا نگیرد. چیزی نباید از قبل تعیین شود. ۹۹ درصد معامله شاعر آیینی با اهل بیت (ع) است. خیلی از بزرگان در خوابشان از معصومان صله گرفتند. آنهایی که پولی از شعرهای مذهبی دریافت نمیکنند، بی تردید صله شان را اهل بیت (ع) میدهند.
خدا را شکر بارها توفیق داشتم که حضرت آقا را از نزدیک ببینم و در جلسات خصوصی ایشان شرکت کنم. ایشان شاخصههایی درباره مضامین اشعار از جمله اینکه باید شعر شاخصههایی را، چون پندیات، تکراری نبودن، توجه به برخی مسائل روز، مضامین ناب و استفاده از معرف و غیره، بیان کردند که در سایتشان هم بارگذاری شده است. ایشان نسبت به مجالس عزاداری اباعبدالله (ع) دقت زیادی دارند. یکبار با حاج محمود کریمی در جلسه خصوصی خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم. تا آقا حاج محمود را دیدند، گفتند من با خواندن همراه دمام زنی داخل هیئتها مخالفم. بیرون هیئت ایرادی ندارد. حاج محمود هم بلافاصله گفتند: «چشم، دیگر در جلسات داخل هیئت از دمام استفاده نمیکنیم.» این نشان میدهد که رهبر چقدر به هیئت آقای کریمی توجه دارد. در خصوص شعرمن هم رهبر انقلاب الطافی داشتند. یکبار من برای حضرت زهرا (س) و شهادت ایشان غزلی سروده بودم که حاج محمود کریمی آن را در شهادت حضرت زهرا (س) خواندند. یک بیت از شعر این بود: (بوی سیب حرم از سمت سحر میآید قطع این فاصله از دست تو بر میآید). بعد از جلسه حاج محمود، خدمت رهبر رسیدیم که ایشان گفتند: «شعر خیلی عالی بود و جلسه هم عالی بود.»
باید شاعر با دقت کتابت چاپ کند. در شعر هیئتی باید محتوا و ساختار عالی باشند. نگارش کتاب زمان زیادی میبرد.
اشعار علی اکبر لطیفیان در شعر هیئتها و حسین رستمی را خیلی دوست دارم. در حوزه شعر آیینی محمد سهرابی خیلی خوب شعر میگوید.
گفتگو: علی بشیری
تنظیم: علی کریمی
انتهای پیام/