«در وجه حامل» روایتگر زندگی زنی به نام مهری است که ناخواسته درگیر ماجرایی مجهول می‌شود و ...

چکی که بدون استفاده سوخت می‌شودبه گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ایده‌ای ناب که می‌توانست به فیلمی درخشان تبدیل شود، اما در چیدمانی نادرست نابود شد. این جمله‌ای است که درباره آخرین فیلم بهمن کامیار یعنی «در وجه حامل» می‌توان درک کرد؛ فیلمی که در وزنه فیلمنامه پتانسیل تاثیرگذاری را داشت، اما روند و ریتم درونی فیلم کاملا اشتباه طی می‌شود و همین مسئله موجب شد تا اثر سینمایی متوسطی از آب در بیاید.

«در وجه حامل» روایتگر زندگی زنی به نام ِمهری است که ناخواسته درگیر ماجرایی مجهول می‌شود و در پی حل آن است؛ اما بیشتر مخاطب را سردرگم می‌کند. داستان فیلم سرشار از نکات جزئی در مورد قضاوت، وجدان و درون آدم هاست و درست از آن‌ها استفاده نشده و این موضوع باعث شده با داستانی پرکشش روبرو باشیم.

اما این داستان منسجم نیست و به قول معروف چفت و بست درستی ندارد. برای مثال در همان سکانس‌های اول زن همسایه با حرف‌های بی ربط به موضوع فیلم، درباره‌ی شغل لوله بازکنی خواستگار دخترش به مهری می‌گوید. در سکانس‌های بعد مهری در دفتر صاحب کارش است و لوله بازکن برای باز کردن لوله‌ی سرویس بهداشتی مبلغ دویست هزار تومان را درخواست می‌کند، چرا این سکانس را می‌بینیم مشخص نیست. و یا رفتن مهری به خانه‌ای که در آن سند قلابی می‌فروشند که درپایان این سکانس مشاجره مرد جاعل با نامزدش را می‌بینیم! اما این سکانس هم در پیشبرد داستان اطلاعاتی به مخاطب نمی‌دهد و به هیچ وجه نمی‌شود آن را قبول کرد؛ چرا که در سکانس بعد می‌بینیم مهری مبلغی را که به آن جاعل داده پس گرفته، چگونه؟

فیلمساز می‌توانست فصل پس گرفتن پول را نشان بدهد. این گونه مهری به شخصیت می‌رسید و مخاطب او را به بهانه این داستان فرعی بهتر می‌شناخت، اما در فیلم فقط با سکانس‌هایی روبرو می‌شویم که بی‌منطق چیده شده‌اند و کمکی به مخاطب نمی‌کند. برای مثال نوشتن چک مهری برای آن دختر؛ دختری که با مردی ثروتمند زندگی می‌کند و هر روز با همسرش در حال مشاجره و دعوا است. نتیجه این سکانس را هم می‌توان این طور بیان کرد که با وجود اوضاع مالی خوب، اما او خوشبخت نیست و این در حالی است که ارتباط این پیام اخلاقی به داستان فیلم نامشخص است.

مشخص نیست همه این اتفاق‌ها برای چه و با چه فلسفه‌ای در فیلم قرار دارد؛ چون نه به شناخت شخصیت مهری کمک می‌کند و نه قصه فیلم را جلو می‌برد؛ به همین دلیل ضعف در فیلمنامه بسیار بیش از آنچه فیلمساز حس می‌کرده، برای مخاطب حس می‌شود و این چیدمان نادرست باعث شده فیلم «در وجه حامل» هیچ جذابیتی در ذهن مخاطب برای دنبال کردن قصه ایجاد نکند.

پایان بندی فیلم هم حکایت دیگری است؛ فیلم با سوالی بزرگ و سرشار از ابهام به پایان می‌رسد. جلال که همکار شوهر مهری بوده از راه می‌رسد و اقرار می‌کند که ایرج (شوهر مهری) بی‌گناه است؛ او از درگیری دارودسته غفوری (دلار فروشی که شوهر مهری به آن بدهکار است) با ایرج فیلم گرفته و علت زمین گیرشدن ایرج هم مشخص می‌شود. به همین سادگی و راحتی! و در پایان مهری می‌رود که شکایت کند و آنجا البته به شکل تلویحی مشکل فیلم را هم می‌گوید. در حالی که صورت مهری سرد و خسته است در دیالوگی کوتاه می‌گوید: «نمی‌دونم واقعا از کی شکایت کنم».

فیلم در حالی به پایان می‌رسد که اندک گره‌هایی در ذهن مخاطب کاشته شده و مخاطب بدون هیچ پیش زمینه و روایت درستی از زندگی شخصیت، در همان موج بی اطلاعی ناگهان از دنیای فیلم کنده می‌شود و بی جواب سالن سینما را ترک می‌کند.

اما در فرم کامیار گامی رو به جلو برداشته است، دوربین در فیلم او به عنوان یک روایتگر در جایی درست قرار می‌گیرد و به شکلی عمل می‌کند که نکته‌ای از دید مخاطب با زبان بصری پنهان نماند. ریتم بازی‌ها و البته بازی درخشان ژاله صامتی نکته مثبت فیلم است و کامیار توانسته به درستی از ابزار و زبان سینما بهره ببرد و با سومین فیلمش پس از «مرداد» و «نیم»، نشان دهد که می‌توان به او به عنوان یک محرک هرچند کوچک برای ورود خون تازه به رگ‌های سینمای اجتماعی ایران حساب کرد؛ فیلمسازی که البته هنوز به پختگی کامل نرسیده و راه طولانی در پیش دارد.


یادداشت از بهنام صادقی

انتهای پیام/

نقدی بر فیلم «در وجه حامل»

 

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.