سرباز جوان برای رسیدن به موتورسیکلت مورد علاقه‌اش با دلستر مسموم هم خدمتی اش را بیهوش کرد و خود او را به سرقت برد.

سربازی برای رسیدن به خواسته اش هم خدمتی خود را بیهوش کرد

 به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ظهر روز شنبه ۳۰ تیرماه امسال مأموران پلیس پایتخت با تماس تلفنی شهروندی در جریان سرقت خودروی سواری پسر جوانی در حوالی خیابان پیروزی قرار گرفتند و راهی محل شدند.

شاکی در توضیح ماجرا گفت: من سرباز پادگانی در این نزدیکی هستم. هر روز صبح از خانه‌مان با پژوی سواری‌ام به پادگان می‌آیم و خودرو‌ام را همین حوالی پارک می‌کنم. امروز مثل همیشه با خودروام به محل خدمتم آمدم. وقتی وارد پادگان شدم، هم خدمتی‌ام در حال خوردن صبحانه بود و به من هم تعارف کرد با او صبحانه بخورم. آنقدر اصرار کرد که لقمه‌ای با او خوردم و در ادامه هم دو لیوان دلستر آماده کرد و یک لیوان خودش خورد و لیوان دوم را هم به من داد. پس از اینکه لیوان دلستر را خوردم احساس سرگیجه کردم که دقایقی بعد چیزی متوجه نشدم تا اینکه پس از ۵‌ساعت از خواب بیدار شدم و خبری از هم خدمتی‌ام نبود. ساعتی بعد از پادگان بیرون و به سراغ خودروام آمدم که دیدم خودروام سرقت شده و متوجه شدم سوئیچ آن هم داخل جیبم نیست. الان احتمال می‌دهم که هم خدمتی‌ام مرا با نوشیدنی مسموم بیهوش کرده و سوئیچم را برداشته و خودروام را سرقت کرده است. 

بعد از بررسی‌های دوربین‌های مداربسته محل حادثه که نزدیک پادگان ارتش بود، تصویر متهم به دست آمد و شاکی با دیدن فیلم سارق را به عنوان هم خدمتی‌اش شناسایی کرد. 
 
با شناسایی سارق، مأموران تحقیقات خود را به دستور قاضی علی وسیله ایرد موسی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه ۳۴‌برای دستگیری متهم آغاز کردند تا اینکه چند روز بعد وی را که قصد داشت خودروی سرقتی را به صاحبش برگرداند، دستگیر کردند. 

متهم پس از انتقال به دادسرای ویژه سرقت با اظهار پشیمانی به جرم  خود اقرار کرد و در پایان برای ادامه تحقیقات به دستور قاضی علی وسیله ایرد موسی در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت. 
 

گفتگو با سارق جوان 

چند سال داری؟ 

۲۱ سال.

چرا هنوز خدمت می‌کنی؟ 

اضافه خدمت داشتم. الان چند ماهی است اضافه می‌کشم. 

چرا خودروی هم خدمتی‌ات را سرقت کردی؟ 

واقعیتش من از کوچکی عاشق موتور سیکلت بودم و همیشه دوست داشتم یک موتور‌سیکلت مدل بالا داشته باشم و با آن همراه دوستانم به دور دور بروم. مدتی است عاشق موتورسیکلت ان‌اس هستم و تصمیم داشتم بخرم، اما وضع مالی ما خوب نیست و موفق نشدم موتورسیکلت ان‌اس بخرم. همه بچه محل‌هایم موتور سیکلت خریده‌اند و یکی از دوستانم نیز ان‌اس خریده‌است و همیشه به من فخر می‌فروشد که همین موضوع باعث شد برای خرید موتور مورد علاقه‌ام دست به سرقت بزنم. 

می‌خواستی خودروی پژو را بفروشی و با پول آن موتور سیکلت بخری؟

نه. خودروی هم خدمتی‌ام مجهز به سیستم صوتی گرانقیمتی بود که با فروش سیستم آن حدود ۹‌میلیون تومان گیرم می‌آمد و با آن موتور سیکلت می‌خریدم. 

چه شد که نقشه بی‌هوش کردن او را طراحی کردی؟

در فیلم‌های سینمایی دیده بودم که یک روز قبل از حادثه مقداری قرص خواب‌آور خریدم و روز حادثه داخل لیوان دلستر حل کردم و به شاکی تعارف کردم و او هم خورد. 

بعد چه شد؟

وقتی خورد دقایقی بعد بیهوش شد و من هم سوئیچ خودرواش را برداشتم و از پادگان بیرون آمدم و خودرواش را سرقت کردم. 

سیستم را فروختی؟ 

نه. پس از سرقت به یکی از خیابان‌های جنوبی رفتم و سیستم را باز کردم. با دوستم تماس گرفتم و موضوع را برای او توضیح دادم که گفت: وسایل سرقتی نمی‌خرد. او خیلی با من تماس گرفت و اصرار می‌کرد من خودرو را تحویل صاحبش بدهم. 

تحویل دادی؟ 

بله. شاکی هم با من تماس گرفت و گفت: می‌داند که من خودرواش را سرقت کرده‌ام و خواست خودرواش را برگردانم که من هم خودرواش را به نزدیکی پادگان بردم و منتظر او بودم که با مأموران پلیس آمد و مرا دستگیر کردند.

منبع: مهر

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۲۱ ۱۶ مرداد ۱۳۹۷
فکر نکرد ممکنه بلایی سرش بیاد ؟
آخرین اخبار