به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ چندی قبل دختر جوانی سراسیمه به اداره پلیس رفت و گزارش کیفقاپی را اعلام کرد.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: من دانشجوی دانشگاهی در تهران هستم. چند روزی بود تصمیم گرفته بودم مقداری از طلا و جواهراتم را برای هزینه دانشگاهم بفروشم. در نهایت امروز مقداری از طلاهایم و چند عدد سکهای که در خانه داشتم را داخل کیفم گذاشتم و راهی طلافروشی شدم. کنار خیابان منتظر تاکسی بودم که موتورسیکلتی به من نزدیک شد و ناگهان کیفم را از روی دوشم کشید به طوریکه زمین خوردم و راننده موتور سیکلت که مرد جوانی بود کیفم را سرقت کرد و به سرعت از محل گریخت. با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی کیفقاپ موتورسوار در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
در حالی که چند روزی از حادثه گذشته بود و تحقیقات مأموران پلیس درباره این حادثه ادامه داشت، شاکی دوباره به اداره پلیس رفت و گفت: سارق کیفقاپ را شناسایی کرده است.
وی گفت: از دوران کودکی علاقه زیادی به پلیس داشتم و دوست داشتم در آینده پلیس شوم. به همین دلیل همیشه حس کارآگاه بازی دارم و وقتی اتفاقی برایم رخ میدهد این حس مرا تشویق میکند تا خودم مشکلم را حل کنم.
وی ادامه داد: آن روز که موتور سوار کیفقاپ کیفم را سرقت کرد حس کارآگاه بازیام گل کرد و به فکر فرورفتم تا راهی برای شناسایی و دستگیری سارق پیدا کنم. زمانی که سارق فرار کرد عکس انگریبردز که روی موتور سیکلت سارق چسبیده بود مرا کنجکاو کرد و احتمال دادم قبل از این حادثه این عکس را روی موتور سیکلت مرد آشنایی دیدهام.
پس از اینکه از اداره پلیس به خانهمان برگشتم چند روزی در این مورد فکر کردم و همیشه داخل خیابان موتور سیکلتها را نگاه میکردم تا موتور انگریبردز را شناسایی کنم که در نهایت به یادم آمد که این موتور سیکلت را در نزدیکی خانه یکی از همکلاسیهایم دیدهام. سپس به محله زندگی دوستم رفتم و کوچههای اطراف را بررسی کردم تا موتورسیکلت مورد نظر را پیدا کنم تا اینکه پس از چند ساعت کارآگاه بازی مرد جوانی با همان مشخصات ظاهری کیفقاپ، سوار بر همان موتورسیکلت که عکس انگریبردز روی آن چسبیده بود وارد کوچه شد و جلوی در خانهای در نزدیکی خانه دوستم پارک کرد. با حس پلیسیام موفق شدم سارقم را شناسایی کنم بنابراین به اداره پلیس آمدم تا او را به افسر پروندهام معرفی کنم.
بدین ترتیب مأموران با بدست آوردن این اطلاعات دست به تحقیقات زدند که دریافتند مشخصات پسر موتورسواری که شاکی در اختیار آنها قرار داده است سارق کیفقاپ حرفهای به نام ایمان است که چند سابقه کیفری در پروندهاش ثبت شدهاست. بدین ترتیب مأموران ایمان را دستگیر کردند.
متهم در بازجوییها ابتدا منکر جرم خود شد، اما وقتی با مدارک و شواهد روبهرو شد به کیفقاپیهای سریالی اعتراف کرد.
وی گفت: من دزد تکرو هستم و همیشه به تنهایی کیفقاپی میکنم. چند سال قبل به اتهام سرقت به دام افتادم تا اینکه مدتی قبل از زندان آزاد شدم. این بار تصمیم داشتم کار مناسبی پیدا کنم و دست از سرقت بکشم، اما در نهایت دوباره دست به سرقت زدم.
وی درباره عکس انگریبردز روی موتورش گفت: از کودکی علاقه زیادی به انگریبردز داشتم و اتاقم پر از عکسهای انگریبردز است و حتی داخل کیف پولم عکس انگریبردز دارم، اما روی موتور سیکلتم به خاطر اینکه با آن به سرقت میرفتم نچسبانده بودم تا اینکه تصمیم گرفتم به سرقت نروم و چند عکس انگریبردز روی موتورم چسباندم. زمانی که تصمیم عوض شد عکسها را از روی موتورم برنداشتم و فکر نمیکردم عکس انگری بردز راز کیف قاپیهای سریالیام را برملا کند. تحقیقات از متهم برای شناسایی شاکیان احتمالی ادامه دارد.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/
منم عاشق کاراگاه بازیم .
یک بار ب همین روش کسی را ک قصد فریبم را داشت .
بهش ثابت کردم ک دروق گویی و