به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ بر حجگزار واجب است با احرام به نيت حج تمتع، در عرفات وقوف پيدا كند؛ يعنى در زمان خاصى در محل عرفات حاضر باشد. اين وقوف از اركان حج بوده، قصد قربت نياز دارد و بايد بعد از زوال روز نهم تا غروب شرعى در آنجا باشد.
وقوف در عرفات داراى مستحباتى نظير: طهارت، غسل، حضور قلب، وقوف در سمت چپ كوه و در دامنه آن، به جا آوردن نماز ظهر و عصر در اول وقت به يك اذان و دو اقامه و خواندن دعاهاى مأثور كه در رأس آن دعاى عرفه سيد الشهداست و نيز دعاى امام سجاد(ع) است كه در صحيفه سجاديه آمده.
در قرآن آيهاى وجود دارد كه بر عرفه منطبق شده است. «وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ؛ و قسم به روز موعود و قسم به شهادت دهنده و آنچه بدان شهادت دهند» بعضى از روايات، مراد از شاهد را روز جمعه و مراد از مشهود را روز عرفه دانسته اند. بعضى ديگر شاهد را روز عرفه و روز موعود را روز قيامت معرفى كرده اند. ولى اكثر روايات شاهد را روز جمعه و مشهود را روز عرفه و روز موعود را قيامت اعلام کرده اند.
بیشتر بخوانید: میتوان دعای عرفه را به زبان فارسی خواند؟
سرّ ترويه
روز هشتم ذى حجه بايد با نيتى خالص و قصد قربت احرام بست و نداى لبيک به آسمان بلند كرد، با بدنى پاک جامه احرام پوشيد و قصد كرد تا با اطاعت پروردگار از محرمات اجتناب كرده، تسليم و رضا را در وجود خويش پرورش داد. حج گزار مو، پوست، گوشت و خون خويش را فقط به خاطر خدا از محرمات باز مى دارد، او فقط به دنبال رضاى حق است.
تن به تقدير الهى داده، آسانى امور را از او مى طلبد. اميد عبد سالک فقط به خداست و تنها او را مى خواند. تحقق خواستههايش را تنها از او مىطلبد و اصلاح كار خويش را به دست او مى داند. او منت حق را پذيراست و عمل خويش را ناچيز ديده، رجائش به لطف و كرم اوست. در آن روز بايد پاى برهنه كرد، با آرامش و وقار از مكه خارج شد و به سمت بيابان پر رمز و راز عرفه رفت و تمام وجود خويش را به خداى كعبه سپرد. سرّ ترويه را جبرئيل به ابراهيم آموخت.
انسان حج گزار بعد از احرام به سرزمين عرفات مىآيد. ورود به اين سرزمين مبارک، نماز و دعاهاى مختلفى دارد كه در منابع مذكور است. وقوف در عرفات بايد وقوف در برابر سيد و مولا باشد و بعد از وقوف از او اعراض نكند. وقوف در عرفات همراه با معرفت است؛ معرفت نسبت به سرائر، حقايق و مقام قلب. حاجى در «جبل الرحمه» بايد به ياد رحمت عام و خاص خداوند باشد، پروردگار شاهد بر همه، ناظر بر بندگان و رحيم نسبت به مؤمنان است. آن كه به وادى معرفت و رحمت در مى آيد، بايد خود را يكسره تسليم حق كند و از او مدد گيرد تا حجى واقعى به جاى آورد.
البته وجوه ديگرى هم براى نامگذارى عرفات بيان شده است. مثل اينكه وقتى خداوند آدم و حوا را به اين سرزمين فرستاد در اينجا همديگر را يافتند و شناختند يا اينكه حضرت ابراهيم(ع) در رؤيايى كه در شب عرفه ديد، دانست كه بايد فرزندش را ذبح كند يا اينكه به لحاظ رفعت و بلندى بر اين سرزمين نام عرفات گذاشتند.
وادى شور و عشق
عشق مشوق انسان براى حركت به سوى آسمان است. زيبايى معشوق، عاشق را به سوى خود مى كشد و او را به وصال مى رساند، دل اگر به قرب، ديده جان باز كند كشف صفات و شهود ذات حاصل كند. كشف جبروت با عشق جمال پديد آيد و كشف ملكوت با قدح شراب عشق در جام ناسوتى آدمى. بلبل جان در بستان مست ازل گل، حسن چيند. عاشق چون از عشق انسانى رفعت يافت و به نور افعال پيدا و بينا گشت با عشق به شهود و كشف رسيد.
رسول خدا(ص) مى فرمايد: «خداوند بر اهل عرفات نعمت داده، به وسيله آنان بر فرشتگان مباهات كرده، مى فرمايد: اى فرشتگان من، به بندگانم بنگريد، ژوليده و غبار آلود، از هر راه دورى راه سپرده و آمده اند. شما را گواه مى گيرم كه دعايشان را مستجاب كرده، خواسته شان را برآورم. خطاكارشان را به خاطر نيكوكارشان بخشيدم و به نيكوكارانشان هر چه را كه از من خواستند عطا كردم، جز گناهانى را كه ميان خودشان دارند (حق الناس).
حاجى در صحراى عرفات ازدحام خلق را مى بيند كه همه يكرنگ و يک لباس به راز و نياز با خدا مشغولند، حاجيان صدا به نجوا بلند كرده اند. در عين حال كه هر كدام زبان، رنگ و نژادى خاص دارند، در سرزمين عرفات نژادها، امت ها و مردمان متفاوتى جمع شده اند، اينها براى چه به اين سرزمين آمده اند و به چه منظور و هدفى دست نياز به سوى آسمان بلند كرده اند؟ اين سوال ها تنها يك پاسخ دارند و آن اينكه همه براى غفران و بخشش آمده اند. آمده اند تا خداى سبحان حاجت و تضرع آنها را ببيند، به آنان نظر عنايت كند و از آنها درگذرد.
پس بايد قلب را قرين ابتهال و تضرع و دل را سرشار از اميد به رحمت الهى کرد، اينجا محل شريفى است، اينجا سرزمين رحمت و مغفرت است. حضرت امير(ع) از رسول خدا(ص) نقل مى كند كه از ايشان پرسيده شد چه كسى از اهل عرفات جرمش بزرگتر است؟ رسول خدا(ص) پاسخ داد: «آن كه از عرفات بر مى گردد و مى پندارد كه آمرزيده نشده است.»
سرزمين قرب و دعا
قرب دو گونه است؛ قرب خدا به انسان و قرب انسان به خدا. گاه سخن از نزديكى خدا به انسان هاست و زمانى سخن از تقرب يافتن بندگان به خدا. قرب اول علت قرب دوم است؛ از آنجا كه خدا به آدميان نزديک است، انسان مى تواند به او تقرب يافته نزديک و نزديك تر شود. قرب خدا به بندگان مراتبى دارد؛ گاهى خدا مى فرمايد از حاضران در كنار محتضر به او نزديك تر است: گاهى خداى سبحان خودش را از شريان حيات به انسان نزديك تر مى داند: «ما از رگ گردن به او نزديک تريم.»
سرّ عصر عرفات
عرفات، عصر روز نهم است. در اينجا سوالى خودنمايى مى كند و آن اينكه چرا عصر براى وقوف در عرفات انتخاب شده است؟ اين سوال را يك يهودى از رسول خدا(ص) پرسيد. پيامبر(ص) هم پاسخى لطيف به او داد كه او را راضى كرد. رسول خدا فرمودند: فلسفه وقوف در عرفات بعد از عصر اين است كه بعد از عصر ساعتى است كه آدم پروردگار خويش را عصيان كرد و خداوند بر امت من وقوف و گريه و دعا را در بهترين جايگاه واجب گردانيد و اعطاى بهشت آنان را به عهده گرفت. و آن ساعتى كه مردم از عرفات كوچ مى كنند، همان ساعتى كه آدم كلماتى را از خداوند دريافت و توبه کرد. همانا خداوند توبه پذير و مهربان است. بنابراين سرّ عصر عرفات، عصيان آدم و توبه اوست. انسان هاى گنهكار هم بايد در همين زمان در بهترين مكان هاى روى زمين بايستند و از خدا غفران و بخشش طلب كنند.
منبع: ایکنا
انتهای پیام/