شکل گیری اتحاد ایران،روسیه و ترکیه از پس ویرانه های دمشق دلایل مختلفی دارد.

به گزارش خبرنگار حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، آلکساندر لاورنتیف نماینده پوتین در سوریه پس از نهمین نشست آستانه خبری با این مضمون که قرار است نشست بعدی سران ایران،ترکیه و روسیه در ایران برگزار شود، را به خبرنگاران داد،به طوری که زمان مشخص آن را هم  اواسط شهریورماه سال جاری اعلام کرد. می توان گفت این نشست طبق روند گذشته، سومین دور مذاکرات سران سه کشور در خصوص موضوع سوریه است، چراکه پیش از این در آذر 96 و ادریبهشت 97 دو شهر سوچی روسیه و آنکارای ترکیه میزبان این نشست بودند و حالا به گفته رسانه ها و بر اساس توافقات انجام شده در آخرین نشست آستانه، قطار مذاکرات به پشت درهای تهران رسیده و طبق روال محور مذاکرات بازهم سوریه و هدف رسیدن به یک دستورالعمل مشخص برای سرد کردن آتش جنگ دمشق است.

نزدیک به هشت سال است که سوریه درگیر جنگ هفتاد و دو ملت شده، به طوری که تقریبا تمام کشورها منطقه‌ای و غیر منطقه‌ای را درگیر خود کرده است، آتشی که ابتدا با جرقه کوچکی شعله ور شد و سپس با دمیدن برخی دولت ها زبانه هایش کل سرزمین سوریه را فرا گرفت، در این میان تحلیل هایی از قبیل اینکه هدف این جنگ افروزی رفتن بشار اسد است،مطرح شد و دلایلی همچون حمایت بشار از محور مقاومت ،سنگ اندازی وی در برابر بلند پروازی های برخی کشورهای غرب گرای منطقه و در نهایت تبدیل شدن دمشق به خطری جدی علیه رژیم صهیونیستی بیان شد،بنابراین به زعم مخالفان بشار او هم  باید مانند قذافی و حسنی مبارک با قدرت خداحافظی می کرد و در نهایت از نظر این کارشناسان سوریه ایستگاه بعدی دمینوی بهار عربی تلقی شد، در نتیجه دولت های مخالف،جاده بهار عربی را به سمت دمشق هدایت کردند و خواستند بشار به تاریخ بپیوندد.

ققنوس اتحادی که از پس خاکسترهای سوریه سربرآورد

 

اما محاسبات و معادلات دولت های مذکور اشتباه از آب درآمد و حتی با یک انتخابات سراسری بازهم صندلی ریاست جمهوری سوریه به بشار فرزند حافظ اسد رسید، با این وجود کوچه های سوریه درگیر جنگ نامنظم و چریکی شد و در این میان دولت های مخالف به این نتیجه رسیدند هرچند  اسد مانده  سوریه نماند! بنابراین  تجزیه و کشاندن جنگ به منتهی الیه مرزهای سوریه را در دستور کار خود قرار دادند تا این کشور کوچک مدیترانه‌ای در آتش جنگی فرسایشی بسوزد و در نهایت به چند قطعه تقسیم و به اهرم فشاری علیه کشورها منطقه بدل شود، اما از میانه آتش سوریه ققنوس اتحادی شکل گرفت که شاید کمتر تحلیل گری می توانست نسبت به شکل گیری آن اظهارنظر کند. مثلثی که اضلاع آن را تهران،مسکو و آنکارا شکل دادند. اینکه این مثلث از نوع متوازی الاضلاع، متساوی الساقین یا قائم الزاویه است، بحث جدایی را می طلبد ؛ چراکه هر کدام از این مثلث ها در دنیای ریاضی درصد و عدد متفاوتی را به خود اختصاص می دهد. برای مثال در متوازی الا ضلاع همه ضلع ها برابر است در متساوی الساقین تنها دو ضلع، که این موضوع حاکی از میزان قدرت و تاثیر گذاری هریک از طرف ها است.

سه کشوری که، تفاوت مرز میان آنها بود!

سه کشوری که امروزه در برابر دوربین های خبری پشت یک میز می نشینند، تا پیش از شروع بحران سوریه اصول، اهداف و منافع نسبتا متفاوتی را  در  سیاست خارجی منطقه ای خود داشتند؛برای مثال کشور روسیه با وجود تدوام بخشیدن به رقابت استراتژیک با غرب،بعد از پایان جنگ سرد تلاش داشته در معادلات منطقه خاورمیانه به طور مستقیم ورود نکند و دورا دور اوضاع را نظاره گر باشد لذا مسکو بیشتر بر منافع اقتصادی خود در این منطقه تاکید داشته تا منافع سیاسی؛به همین دلیل با کشورهای مهم منطقه روابط مستحکم و متعادلی را برقرار کرد و آنچه که بیش از همه در سیاست های منطقه ای روسیه به چشم می خورد عملگرایی کاخ کرملین بود، اما آنچه کمتر به چشم می خورد حضور مستقیم خرس ها در سوریه بود!

ضلع دیگر این مثلث ایران است،کشوری که همواره تلاش داشته خود را وارد مناقشات منطقه ای نکند و حفظ وضع موجود از اولویت های سیاست خارجی این کشور محسوب می شود، به طوری که می توان گفت تهران پس انقلاب اسلامی اولین حضور نظامی - مستشاری خود را در دمشق و بغداد تجربه کرده و حامی سرسخت محور مقاومت است و تلاش دارد تل آویو را دشمن درجه یک جهان اسلام معرفی کند و مخالف گرایش‌های غرب گرایانه در منطقه است،لذا نسبت به حضور کشورهای غربی در منطقه حساسیت بالایی دارد و ترجیح می دهد نقشه چرخه قدرت منطقه را طرف های غربی ترسیم نکنند، تا جایی که کارشناسان از این کشور تحت عنوان قدرت نوظهور منطقه‌ای یاد می کنند که به دنبال تعریف منافع مشخص و دقیق در منطقه زیستی خود است.

ققنوس اتحادی که از پس خاکسترهای سوریه سربرآورد

و اما ترکیه، دولت اردوغان ضلع جالب این اتحاد است،آنکارا رویکرد غرب محور و گرایش به آنسوی نیمکره زمین دارد یعنی جایی که آفتاب غروب می کند، به طوری که این گرایش در تارو پود نظام سیاسی آنکارا نیز رسوخ کرده و نهادی تحت عنوان وزارت الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا تاسیس شده است تا هرچه زود تر این کشور درجمع اروپایی ها حاضر شود؛ از سو یی دیگر آنکارا به عنوان یکی از اعضای ناتو محسوب می شود و به لحاظ امنیتی خود را در جرگه آمریکا و متحدانش قرار داده است، همین موضوع خط مرز تفاوت را بین ترکیه و دو ضلع دیگر این مثلث ترسیم می کند؛ روسیه ای که دارای رقابت استراتژیک با غرب است، ایرانی که بر استقلال طلبی اهمیت می دهد و آنکارایی که غرب محوری جزءماهوی سیاست خارجی این کشوراست.با این وجود، این سه کشور را در خیابان‌های ادلب و دمشق به یک نقطه نظر مشترکرسیده اند. اما این سوال پیش می آید که چرا از بحران سوریه چنین اتحادی سربرآورد؟ چه شد که تهران،مسکو و آنکارا ترجیح دادند در این سوی جوی و مقابل آمریکا و کشورهای وابسته به آن بایستند؟

 

مسکو، تهران، آنکارا، حرکت بر روی یک خط مشترک

پس از آنکه بحران سوریه در ۲۶ ژانویه ۲۰۱۱ (۶ بهمن ۱۳۸۹) شروع شد ،وجود گروههای مختلف معارض در داخل و رشد و نمو گروههای تروریستی همچون النصره و داعش موجب شد کارشناسان مسائل بین الملل از این بحران به عنوان  جنگ نیابتی تمام عیار در قرن بیست و یکم یاد کنند، چراکه با سرایت آن به خارج از مرزهای سوریه کشورهای دیگر هم  به نوعی با این بحران درگیر شدند و هر کدام به حمایت یکی از طرف ها پرداختند، بنابراین سوریه به میدان جنگی گسترده و فراگیر بدل شد و کشورهایی که در برخی مسائل منطقه ای و بین المللی دچار اختلاف نظربودند و منتظر فرصتی برای ضرب شصت نشان دادن به رقیب،میدان سوریه را برای عرض اندام مناسب دیدند.در حالی که کشورهایی در منطقه مانند عربستان با صرف هزینه هنگفت به دنبال براندازی نظام بشار اسد بودند و در خارج از منطقه هم آمریکا دل خوشی از نظام اسد نداشت و اروپایی ها با شعارهای کلیشه‌ای در قالب دفاع از دموکراسی و حقوق بشر بر مخالفت با رییس جمهور سوریه صحه گذاشتند، ایران تنها کشوری بود که با قاطعیت تمام حمایت خود را از نظام دمشق و مخالفت خود را با هرگونه تغییر وضع موجود اعلام کرد. تهران به خوبی می دانست که هدف بشار نیست و محور مقاومت در تیررس غربی‌ها و دولت های وابسته به آن در منطقه قرار دارد،درهمین راستا هم تلاش کردند تا دشمن درجه یک رژیم صهیونیستی در منطقه تضعیف شود.

ققنوس اتحادی که از پس خاکسترهای سوریه سربرآورد

از سوی دیگر روسیه که جمعیت مسلمانی را در سرزمین های خود جای داده، خطر افراط و تروریسم را به خوبی احساس کرد و از نقشه ای که بر روی میز طرف های غربی بود آگاه شد، کرملین به درستی دریافت تروریسم به سرزمین های یخ زده نفوذ و خواب خوش را از مسکو سلب خواهد کرد به طوری که پیش از این کرملین بارها اعلام کرده بود یک حکومت اقتدارگرا را به دموکراسی که حاصل آن پدیده نامشروع تروریسم است ترجیح می دهد، زیرا بحران افغانستان و عراق ثابت کرده بود که جنگ مداخله گرایانه ثمری جز تروریسم و رشد گروههای رادیکال ندارد همچنین از آنجایی که مسکو پیش از این هم خاطره خوبی را از برکناری متحدان خود همچون قذافی و صدام نداشته است، بنابراین حفظ وضع موجود بهترین راهبرد در قبال بحران سوریه بود.  اما ترکیه، این کشور نوسان زیادی را پشت سر گذاشت،  آنکارا  ابتدا مانند هم قطاران خود با نبود بشار اسد موافقت کرد و در جرگه مخالفین سرسخت نظام سوریه قرار گرفت، اما از آنجایی که معمولا سیب سیاست زیاد چرخ می خورد پس از گذشت مدتی این کشور در چرخشی راهبردی به سمت ایران و روسیه متمایل شد، زیرا تمامیت ارضی آن با حمایت غرب از کردها،با خطری جدید مواجه شد.

دلایل رسیدن سه کشور به اتحاد

از زیر آوار جنگ سوریه محوری در منطقه شکل گرفت که می توان آن را پیامد منطقه‌ای شدن امنیت توصیف کرد. هر کدام از کارشناسان و تحلیلگران دلایل مختلف و متفاوتی را برای نزدیکی این سه کشور برمی شمرند که می توان مهم ترین موارد را این طور توصیف کرد:

1-تهدید امنیت ملی: هر سه کشور مورد بحث دارای جمعیتی مسلمان بودند که زمینه لازم برای ظهور افراط گرایی و اسلام رادیکال را به خوبی فراهم می کرد، درنتیجه از آنجایی که تروریسم مرز و مکان نمی شناسد، هر گونه اهمال و کوتاهی در مقابله با بحران سوریه می توانست امنیت ملی کشور های مذکور را با خطری جدی مواجه کند.

2-خطر تجزیه و تهدید تمامیت ارضی: پس از آنکه مخالفان اسد از رفتن وی نا امید شدند عمده تمرکز خود را برای تجزیه این کشور گذاشتند تا سوریه ای مانند گذشته بر روی نقشه وجود نداشته باشد.بنابراین سرمایه گذاری بر روی قومیت های مختلف در این کشور و بهره برداری ابزاری از آنها موجب شد تا کشوری مانند ترکیه خطر جدایی کردها را با تمام وجود لمس کند ، بنابراین حتی برای حضور نظامی در عفرین منتظر اجازه دولت مرکزی سوریه هم نماند.

ققنوس اتحادی که از پس خاکسترهای سوریه سربرآورد

 

3-سهم خواهی ژئوپلتیک غرب در سوریه :غربی ها از ابتدای شروع بحران بر لزوم کناره گیری بشار اسد از قدرت اصرار کردند و با انواع اقسام اتهامات مانند استفاده از سلاح های شیمیایی در خان شیخون تمام تلاش خود را برای مشروعیت زدایی جهانی از اسد به کار گرفتند، اما روند تحولات در جنگ نیابتی سوریه به گونه ای پیش رفت که آنها مجبور شدند ماندن بشار را بپذیرند، اما آنها بیکار ننشسته و سناریو دیگری را تحت عنوان سهم خواهی و ایجاد منطقه نفوذ در خاک سوریه را طراحی کردند،زیرا آنها یکبار در اوکراین بازی را به مسکو باخته بودند، درنتیجه  فرصت خوبی برای امتیاز گیری دو طرفه فراهم شده بود، بنابراین در این مسیر آنها حتی به متحد خود یعنی ترکیه هم رحم نکردند و در کودتا پشت اردوغان را خالی کردند همین موضوع گسل آنکارا- بروکسل را ایجاد کرد.

4-پیروزی جمهوری خواهان در آمریکا:عده ای از کارشناسان معتقدند اگر باراک اوباما همچنان رئیس جمهور آمریکا بود، چنین اتحادی بین سه کشور شکل نمی گرفت، اما از آنجایی که ترامپ به عنوان یک جمهوری خواه تندرو به کاخ سفید راه یافت؛ موجب شد سه کشور با اتکا به یک نقطه وصل مشترک یعنی آمریکای ترامپ زده ،مسیرمشترکی را حداقل برای یک دوره انتخاب کنند. بنابراین می توان گفت این موارد و نکاتی از این دست نشان می‌دهد سه کشور تصمیم گرفته‌اند یک بحران منطقه ای را با تصمیم گیری داخلی حل کنند و مانع از ورود یک بازیگر خارجی شوند.

 

پیامد اتحاد سه کشور برای منطقه و جهان

مهم ترین پیامد اتحاد تهران، مسکو و آنکارا را می تواند در دو سرفصل کلی یعنی امنیتی و اقتصادی دسته بندی کرد. در بعد امنیتی می توان گفت تغییری مهم در تحولات امنیت منطقه ای و جهانی رخ داده است، به دلیل اینکه علی رغم روال گذشته این بار اتحادی از درون منطقه‌ای مشخص بدون دخالت هیچ سازمان و دولت خارجی برای مدیریت بحران شکل گرفته است، همچنین این موضوع نشان می دهد کشورها به جای تعاملات چند جانبه برای حل بحران های بین المللی ، به ترتیبات منطقه ای روی آورده اند،در بحث اقتصادی هم می توان به این موضوع اشاره کرد که در شرایط کنونی تحریم های یکجانبه آمریکا علیه هر سه کشور به نقطه وصل آنها تبدیل شده است، بنابراین آنها برای کاهش تاثیر این تحریم ها مبادله با پول ملی را در دستور کار خود قرار داده اند و سعی بر حذف دلار از تعاملات تجاری خود دارند، همچنین هر سه کشور در صدد جایگزینی چین به عنوان رقیب تجاری در برابر آمریکا هستند، بنابراین با توجه به مواردی که ذکر شد باید گفت اتحاد شکل گرفته برای بحران سوریه پتانسیل تیدیل شدن به یک رژیم و سازمان منطقه ای گسترده تر در ابعاد سیاسی ،اقتصادی، امنیتی و فرهنگی را دارد.

انتهای پیام /

برچسب ها: روسیه ، سوریه ، تروریسم
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
بیداد
۲۲:۱۳ ۱۵ شهريور ۱۳۹۷
دلتون رو به پوتین و اردوغان خوش نکنید.
Iran (Islamic Republic of)
فرهاد
۲۱:۵۸ ۱۵ شهريور ۱۳۹۷
ترکیه شیطان صفت است اردوغان حامی تروریسم است از ریاست محترم جمهور جناب آقای دکتر روحانی خواهشمندم با اردوغان دست دوستی ندهد و بهش اعتماد نکند
Iran (Islamic Republic of)
حسین شیرازی
۲۰:۱۰ ۱۵ شهريور ۱۳۹۷
ترکیه و آمریکا در مورد سوریه همگام هستند
آخرین اخبار