به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مدیریت و رهبری یک گروه برای رسیدن به هدفی معین و یکسان در یک چارچوب خاص کار هر کسی نیست و فردی می تواند این وظیفه را به نحو احسنت انجام دهد و به نتیجه مطلوب برسد که با اصول مدیریتی آشنا بوده و کمی حس و بنوعی جنم مدیر بودن را داشته باشد.
بنوعی شاید این مثال معروف در این راستا کاربرد داشته باشد:
«کار هر بز نیست خرمن کوفتن، گاو نر میخواهد و مرد کهن».
باشگاه خبرنگاران جوان نیز قصد دارد تا در این مطلب به معنای مدیریت و تاثیر ژنتیک در این امر مهم بپردازد، پس پیشنهاد می کنیم با ما همراه باشید.
تعاریف متعددی تا به امروز برای مدیریت ارائه شدهاست.
برخی از مهمترین تعاریفی که ارائه شده، به قرار زیر است:
هنر انجام امور با و بهوسیله دیگران
بیشتر بدانید: از اندیشههای طلایی استیو جابز تا راز میلیاردر شدن بیل گیتس
فرایندی که طی آن تصمیمگیری در سازمانها صورت میپذیرد
انجام وظایف برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل
علم و هنر هماهنگی کوششها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف سازمانی
بازی کردن نقش رهبر، منبع اطلاعاتی، تصمیمگیرنده و رابط برای اعضای سازمان
مدیریت از دید کارکردی شامل وظایفی همچون برنامهریزی، تصمیمگیری، سازماندهی، نوآوری، هماهنگی، ارتباطات، رهبری، انگیزش و کنترل میگردد.
این نوع تعاریف از مدیریت اگر چه با کمی و کاستی یا فزونیهایی در واژههای بیانکنندهٔ وظایف روبروست، اما به نظر روانتر از تعاریفی است که میکوشند مدیریت را محصور به یک ویژگی خاص نمایند یا ارزش فلسفی خاصی به مفهوم بیفزایند.
بااینحال، تعاریف متعدد از مدیریت با توجه به کارکردهای آن از سوی محققانی چون فایول یا گیولیک دارای تفاوتهایی است که بهسادگی نمیتوان از آنها گذر کرد. آنچه واضح است علم مدیریت هنوز نتوانستهاست تعریف خود را مدیریت کند.
مدیریت یک فرایند است.
مفهوم نهفتهٔ مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است.
مدیریت مؤثر، تصمیمهای مناسبی میگیرد و به نتایج مطلوبی دست مییابد.
مدیریت کارا به تخصیص و مصرف مدبرانه میگویند.
بیشتر بدانید: ۱۰ عادت مشترک بهترین رهبران دنیا
مدیریت بر فعالیتهای هدفدار تمرکز دارد.
مدیریت عبارتست از عملی که بهصورت آگاهانه و مستمر انجام میشود و به سازمان شکل میدهد.
هنری فایول، صنعتگر فرانسوی، چنین اظهار داشت که همه مدیران، پنج وظیفه یا کار، انجام میدهند:
برنامهریزی
سازماندهی
رهبری
هماهنگی
کنترل
پیتر دراکر، وظیفه مدیران را بازاریابی و نوآوری میداند.
در عین حال، متون جدیدتر عمده وظایف مدیران را برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، استخدام و کنترل میدانند.
برخی از منابع، استخدام را از فهرست فوق حذف کردهاند و برخی نیز هماهنگی را جایگزین آن نمودهاند.
مدیریت از دید کارکردی شامل وظایفی همچون برنامهریزی، تصمیمگیری، سازماندهی، نوآوری، هماهنگی، ارتباطات، رهبری، انگیزش و کنترل میگردد.
محققان کالج دانشگاهی لندن (UCL) دو تحقیق گسترده در حوزه سلامت آمریکا را مورد آنالیز دقیق قرار داده و نمونه DNA بیش از چهار هزار نفر را بررسی کردند.
این مطالعه منجر به شناسایی توالی خاص ژنتیکی مرتبط با تصدی موقعیت مدیریت شد.
ژن rs4950 تعیین کننده تمایل فرد به مدیریت یا فرمانپذیری است و بر این اساس، افراد دارای این ژن تا 25 درصد بیش از سایرین دارای نقش نظارتی در محیط کار هستند.
دکتر «ژان مانوئل دنو» محقق ارشد این مطالعه تأکید میکند: ژن rs4950 تعیین کننده توانایی رهبری یا فرمانپذیری یک فرد است و داشتن این ژن، کلید تبدیل شدن به یک مدیر و رهبر موفق محسوب میشود.
با کشف «ژن مدیریت» میتوان افراد مستعد تبدیل شدن به یک مدیر بزرگ را از بدو تولد شناسایی کرد؛ محققان نیز مدعی هستند که شرکت ها در آینده می توانند با انجام تست های ژنتیکی، افراد مستعد برای تصدی مشاغل مهم و مدیریتی را انتخاب کنند.
بیشتر بدانید: 10 ویژگی منحصربه فرد یک مدیر موفق
نتایج بدست آمده در این مطالعه نشان می دهد که مدیران بزرگی مانند مارتین لوتر کینگ، گاندی و نلسون ماندلا نیز احتمالا دارای «ژن مدیریت» بوده اند.
مطالعات بیشتری برای درک تعامل ژن rs4950 با سایر عوامل مانند محیط و آموزه های دوران کودکی باید انجام شود.
نتایج این مطالعه در مجله Leadership Quarterly منتشر شده است.
ژنتیک به کنار، همه ما کسانی را میشناسیم که فاقد ویژگیهایی هستند که برای داشتن یک نقش رهبری بسیار مهم است و این یعنی تلاش آنها برای تبدیل شدن به یک رهبر یا مدیر کارآمد با شکست همراه خواهد بود. اگر همه ما برای رهبر شدن به دنیا نیامده باشیم، اینکه در آینده برای استخدام علاوه بر تستهای روانشناختی که امروزه اغلب انجام میگیرد، مجبور به انجام آزمایش ژنتیکی هم شویم، چندان دور از ذهن نیست.
بیشتر بدانید: پانزده ویژگی مدیران بد را بشناسید
چنین پیشرفتهایی پیشبینی میکند که درمورد علم ژنتیک ما با آیندهای ترسناک روبهرو هستیم. و هرچه تعداد افرادی که اطلاعات ژنتیکی خود را در این راستا بررسی میکنند و مراکزی که برای چنین آزمایشاتی راهاندازی میشوند، بیشتر شوند، احتمال اینکه مجبور باشیم به صورت رسمی و قانونی این آزمایشات را انجام دهیم، بیشتر خواهد شد.
این مسئله مشکلات اخلاقی عظیمی را پیش خواهد آورد. بااینکه اطلاعات ژنتیکی در سازمان به خودی خود چیز بدی نیست، اینکه از این اطلاعات به چه نحوی استفاده میشود و اینکه چطور بر سیاستهای تصمیمگیری اثر میگذارد، میتواند مخرب باشد. دانستن اینکه چه کسی ویژگی ژنتیکی مناسبی برای رهبری دارد به طرق مختلف برای شناسایی افراد با قابلیتهای بالا و انتخاب اینکه آیا منابع بیشتری برای پیشرفت آنها در نظر گرفته شود یا خیر و یا اینکه استعداد تمامی کارکنان به طرق مختلف پیشرفت داده شود، چندان تاثیری ندارد.
با این تغییر چشمانداز، منابع انسانی اگر میخواهد در قلب مشکلات مردمی سازمان باقی بماند، باید وارد عمل شود. باید قبل از اینکه بازار او را مجبور به استفاده از ژنتیک رهبری کند، آن را در برنامه کاری خود قرار دهد.
انتهای پیام/