از آغاز بحران در سوریه یک پای درگیری ها واشنگتن بود، اما کمتر کسی تصور می کرد دولت آمریکا نیروی نظامی به این کشور اعزام کند.
به گزارش خبرنگار حوزه دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ از آغاز بحران در سوریه یک پای درگیری ها واشنگتن بود، اما کمتر کسی تصور می کرد دولت آمریکا برای حمایت از گروه های تروریستی یا اجرای طرح مقابله با دمشق مجبور شود نیروی نظامی به این کشور اعزام کند و در پرونده سوریه وارد فاز حضور مستقیم شود. اما حوادث منطقه ای به ویژه حضور نیروی نظامی هم پیمان با دمشق از جمله ایران، حزب الله لبنان و ارتش روسیه موجب شد تا آمریکایی ها در سوریه به صورت رسمی وارد شوند.
شواهد نشان می دهد آمریکایی از ابتدای بحران در قالب کمک به عناصر به اصطلاح « انقلابی و میانهرو»! و گروه های مسلح در سوریه صدها تن مهمات و تسلیحات را در اختیار آنان قرار داد. از این گروه ها می توان به ارتش آزاد اشاره کرد که بیشترین حملات را به پایگاه های ارتش سوریه در ابتدای بحران برعهده داشتند. در یاد ما ایرانی ها بریدن سر سردار شهید عبدالله اسکندری و کشتن والدین کودک شیعه و بستن این کودک با زنجیر به نرده های مغازه یادآور جنایت این گروه تروریستی است. با همه این تفاسیر بعد از بی نتیجه ماندن حمایت تسلیحاتی، ارتش آمریکا در عملیات های محدود به ویژه عملیات هوایی و پهپادی، اهداف ارتش سوریه و حتی محور مقاومت را در خاک این کشور مورد اصابت قرار داد تا جایی که دمشق در اعتراضی از شورای امنیت خواست اقدامات آمریکا را محکوم کند. در چنین شرایطی به دلیل آنکه میدان نبرد هر روز به صورت موفقیت آمیزی در اختیار ارتش سوریه قرار می گرفت، واشنگتن را مجبور کرد به سوریه وارد شود.
ورود ارتش آمریکا به سوریه در چند لایه طراحی شد. در طرح اولیه، ارتش آمریکا با تاسیس پایگاه نظامی در منطقه مرزی التنف از جنوب به دنبال ایجاد قطع ارتباط مرزی میان عراق و سوریه شد. در طرح ریزی این عملیات، نیروهای کرد مورد حمایت آمریکا از شمال با ورود به رقه، عناصر داعش را تا شهر المیادین در دیرالزور به عقب راندند و از جنوب نیز ارتش آمریکا نوار مرزی عراق را در کنترل خود نگه داشت. در این طرح داعشیهای باقی مانده از عراق و سوریه در دیرالزور جمع می شدند و آمریکا به بهانه مبارزه با تررویسم، ضمن حفظ داعش در منطقه عشیره ای دیرالزور، از شمال تا جنوب سوریه در نوار مرزی با عراق پرواز ممنوع اعلام می کند و عملا دسترسی مقاومت از تهران تا بیروت قطع می شود. در چنین شرایطی محور مقاومت مجبور بود برای کمک یا حتی اعزام نیروی مستشاری به سوریه از حریم هوایی ترکیه که عضو ناتو است استفاده کند یا از حریم هوایی اردن بهره ببرد که خطر و ریسک بالایی داشت.
طرح آمریکایی ها با تاسیس پایگاه التنف و تصرف الرقه کلید خورد. در چنین شرایطی اتاق عملیات مقاومت در دمشق تصمیم گرفت علیه این طرح، اقدامات نظامی و امنیتی لازم را اتخاذ کند. مقاومت در عملیات والفجر، مرحله یک و دو به سمت شرق سوریه رفت و با ورود به دیرالزور رسما مانع از الحاق ارتش آمریکا از شمال و جنوب شد. این عدم الحاق سبب شد، بزرگترین تهدید استقرار داعش در خاک سوریه نیز از بین برود و به تبع آن جاده بسیار استراتژیک بصره – آلبوکمال – القنیطره در اختیار نیروهای محور مقاومت قرار بگیرد و علاوه بر امنیت هوایی، زمین را برای کمک های مستشاری و نظامی در اختیار بگیرند.
این جاده می تواند در آینده نزدیک برای هر نوع تجاوزات احتمالی رژیم اشغالگر قدس مورد استفاده قرار گیرد و با استفاده از آن نیروی لازم برای مقابله با هر نوع زیاده خواهی های تل آویو به منطقه اعزام گردد. این اولین طرحی بود که از زمان استقرار نیروهای نظامی ارتش آمریکا در خاک سوریه برنامه ریزی شده بود که با یک سناریوی جایگزین، ناکام ماند.
آمریکایی ها با شکست در این طرح مجبور شدند تشکیل کمربند امنیتی جنوب را دستور کار قرار دهند. در یک سو پایگاه التنف قرار داشت و در غرب آن نیروهای اشغالگر در جولان حاضر بودند. این کمربند با الحاق نیروهای آمریکایی از شرق و تروریست های مستقر در درعا و نیز چند هزار نیروی تروریستی آموزش دیده مستقر در خاک اردن، رسما دمشق را در بدترین وضعیت ممکن قرار می داد و منطقه جنوبی سوریه را به حالت پرواز ممنوع در می آورد.
این طرح در مرحله اول غیر قابل خدشه بود و بسیاری معتقد بودند با تهدیدات صهیونیست ها و نیز عدم همراهی ارتش روسیه در این منطقه و احتمال بالا رفتن تنش میان محور مقاومت و رژیم اشغالگر قدس، قطعا اجرایی می شود و به احتمال زیاد جنوب سوریه برای همیشه از دست دولت مرکزی خارج می گردد.
اما اتاق عملیات محور مقاومت این بار طرح مقابله با آن را به نوعی دیگر نوشت. در مرحله اول و طی یک زمان بندی مشخص، امنیت پیرامونی شهر دمشق را تامین کرد و نگذاشت تروریست های مستقر در غوطه غربی و شرقی به موشک پراکنی و افزایش حملات تروریستی به دمشق مشغول شوند. طرح آمریکایی ها به این صورت بود که تروریست ها با حمله به دمشق، ارتش سوریه را در این منطقه درگیر کنند تا نیروهای آمریکایی با همکاری عناصر تروریستی در درعا، در قنیطره با صهیونیست ها الحاق کنند که پاکسازی این منطقه روند الحاق را کند کرد.
در مرحله بعدی محور مقاومت، دفاع مدنی و دفاع وطنی و نیز بخشی از ارتش سوریه در جنوب با الحاق و تشکیل سپاه پنجم، سپر پدافندی را در جنوب سوریه تشکیل دادند. این سپر موجب شد تا آمریکایی ها متوجه شوند در صورت درگیری قطعا با یک یگان گسترده از ارتش سوریه مواجه می شوند. در دکترین امنیت ملی آمریکا، کمترین هزینه نیروی انسانی اولویت دارد و محور مقاومت از این عنصر برای جلوگیری از الحاق استفاده کرد. در مرحله بعدی با حمله به درعا و پاکسازی القنیطره و عدم پذیرش طرح تل آویو و حتی میانجیگری روس ها، ارتش سوریه القنیطره را بدست گرفت و در مرز اردن در استان درعا مستقر شد. این استقرار برای آمریکایی ها پر هزینه بود و سناریوی الحاق در جنوب از بین رفت.
در شمال سوریه نیز آمریکایی ها ماه هاست با حمایت از کردهای مستقر در این نواحی، چند شهر مهم را از دست داعش خارج کردند و حکومت محلی تشکیل دادند. طرح آمریکایی ها ایجاد نوار مرزی شمالی با استفاده از عناصر کردی و استقرار ترک ها در بخشی از مناطق است. هر چند ترکیه به بهانه حمایت آمریکا از کردها وارد شد، اما هدف اصلی مواظبت از پایگاه های مهم ناتو در نوار جنوبی ترکیه و جلوگیری از استقرار سامانه های موشکی ارتش سوریه در نوار مرزی با این کشور بود. به عبارت دیگر ترکیه می ترسید با حضور کردها در شمال، مذاکرات کردی – سوری به نتیجه برسد و کردها خود را تحویل دولت مرکزی دهند و همین امر می توانست پایگاه نظامی ارتش ترکیه را تهدید کند. قطعا دمشق در راهبردهای خود علیه ترکیه می توانست از عناصر کردی استفاده کند و این موضوع برای آنکارا غیر قابل قبول بود.
از طرف دیگر با توجه به استقرار بخشی از توان راهبردی آمریکا در منطقه غرب آسیا در ترکیه، حضور نیروهای مقاومت به ویژه توان موشکی ارتش سوریه برای این پایگاه ها دردسرآفرین است. در کنار آن تمام تروریست های رانده شده در ادلب مستقر هستند و اگر سوریه بخواهد در این منطقه دست به عملیات مهمی بزند، قطعا اروپا با موج بزرگی از بازگشت عناصر تروریستی مواجه می شود. در چنین شرایطی توافق منبج میان ترکیه و آمریکا منعقد شد و ترک ها یک طرف معادلات امنیتی سوریه قرار گرفتند. در این طرح منطقه پرواز ممنوع مورد تصویب واشنگتن و آنکارا قرار گرفت.
اما این طرح هم توسط محور مقاومت خنثی شد. دمشق در طرح مقابله ای با آغاز پیش دستانه عملیات ادلب که بر خلاف انتظارات بود، تروریست ها را تا منطقه ای به عقب راندند و با حمایت از شهر حلب و جلوگیری از سقوط مجدد آن، طرح نوار امنیتی ادلب را در دستور کار قرار دادند. البته دمشق پیش بینی می کرد در این عملیات نیز سناریوی بمب شیمیایی دوباره تکرار شود و عناصر تروریستی با استفاده از بمب شیمیایی و مظلوم نمایی، حوادث را به گردن دولت مرکزی انداخته و برای آخرین طرح، دمشق و چند پایگاه مهم زیر آتش توپخانه ای و موشکی آمریکایی ها قرار گیرد. در چنین شرایطی دولت سوریه از ارتش روسیه خواست تا با استقرار در غرب این کشور مانع از عملیات های متعدد نیروهای آمریکایی شود و در کنار آن سامانه پدافندی خود را از جنوب به شمال سوریه منتقل کرد که در صورت پرواز جنگنده های ترکی یا آمریکایی، از این سامانه ها استفاده کند.
هر سه طرح آمریکا در سوریه با شکست مفتضحانه ای همراه بود و تا به امروز این محور مقاومت بود که توانست آمریکایی ها را بی دستاورد در سوریه با چالش مواجه سازد. هدف آمریکایی ها جلوگیری از خط امدادی محور مقاومت از تهران تا بیروت بود که در هر سه طرح با شکست مواجه شد.
انتهای پیام/
می نویسم چون بدون شما نمی توانم زندگی کنم ،
داستان را از جانبازان و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس بپرسید و از خودمان
که بعضی وقت ها زندگی برایمان تکراری می شود و از بچه ها که وقتی هم بازی
ندارند دلتنگ می شوند ،
خدایا خودت کمکمون کن و ایران و ایرانی رو نجات بدی .
وعده الهی مبنی بر پیروزی اسلام بر کفر حق است وانجام شدنی است