به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛اهمیت آزادسازی منطقه ادلب و تاثیر آن بر پایان بحران در سوریه و حذف جغرافیای گروههای تروریستی در نقشه این کشور، صدای بسیاری از حامیان اصلی این گروهها که ادعای مبارزه با گروههای تروریستی را دارد، در آورده است.
در همین رابطه دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به تازگی در توئیتی نسبت به آغاز حمله جسورانه به منطقه ادلب هشدار داد. لحن تهدیدآمیز ترامپ نسبت به واکنش حتمی و سریع ضد آنچه که استفاده احتمالی از سلاحهای شیمیایی توسط نیروهای دولتی سوریه توصیف شده، تنها واکنش جامعه جهانی نسبت به مرحله آخر عملیات دولت و ارتش سوریه ضد گروههای مسلح در این کشور نیست.
کاخ سفید در بیانیه ای که دیروز منتشر کرده حمله نظامی جدید واشنگتن و متحدانش به سوریه در نتیجه جنگ احتمالی ادلب به بهانه استفاده از سلاح های شیمیایی را بعید ندانسته است، اما مسئله اینجاست که حجم این تجاوز احتمالی حتی اگر از موانع فراروی تصمیمسازان کاخ سفید عبور کند، نمیتواند نتایج نهایی جنگ ادلب را دستخوش تغییر نماید.
دولت سوریه پیش از این نیز تهدیدات متوالی آمریکا و غرب و حتی حملات نظامی آنها را تجربه کرده است. دو نمونه از این حملات در جریان آزادسازی غوطه شرقی دمشق و مناطق جنوبی این کشور و حومه حمص از دست گروههای تروریستی انجام شد، اما نتوانست به روند کلی عملیات ضد گروههای مسلح پایان دهد.
در واقع باید گفت تأخیری که در عملیات ادلب به وجود آمده به علت تهدیدات آمریکا و غرب نیست. دولت سوریه نظیر عملیاتهای دیگر خود، همزمان با آمادگی برای گزینه نظامی راهکار سیاسی و مذاکرات را برای کاهش حد اکثری درگیریها دنبال میکند تا شاید بتواند به نتایج مثبتی در مذاکرات با گروههای مسلح دست پیدا کرده و آنها را مجبور به کنار گذاشتن سلاح خود نماید. اما این بار موضوع متفاوت است. تروریستهای ادلب اگر بخواهند سلاح خود را کنار بگذارند، دستکم در داخل سوریه جایی برای استقرار نخواهند داشت و باید از این کشور خارج شود.
گروههای تروریستی ادلب و ماهیت درگیریهای آنها
از سوی دیگر ماهیت بسیاری از گروه های تروریستی مستقر در ادلب به گونه ای است که هر نوع مذاکره با دولت مرکزی سوریه را رد میکنند. نگاهی به نقشه استقرار گروههای مختلف در این منطقه میتواند شناخت دقیقتری از آنها ارائه کند.
* جنبش احرار الشام: این جنبش به دنبال تشکیل یک حکومت اسلامی بر پایه شریعت اسلامی می باشد و وابستگی هویتی و فکری آن به اخوان المسلمین سوریه بازمی گردد و ارتباط محکمی با کشور ترکیه و قطر دارد. جنبش مذکور، در پی ادغام چهار گروه نظامی شامل "تیپ التوحید"، "گردانهای احرار الشام"، "جنبش اسلامی فجر"، "جماعت اسلامی الطلیعه" و "گردان های رزمی ایمان" شکل گرفته است. تعداد عناصر آن به 20 هزار نفر می رسد که بخش عمده آنها تابعیت سوری دارند.
بعد از شکل گیری تحریر الشام در سال 2017، فرمانده وقت این جنبش هاشم الشیخ از جنبش جدا شد و به تحریر الشام پیوست و فرماندهی نظامی این گروه را به عهده گرفت.
* هیات تحریر الشام (جبهه النصره سابق): در حال حاضر، تحریر الشام به عنوان قدرتمند ترین گروه نظامی در استان ادلب تلقی می گردد و بیشترین جغرافیا در این استان تحت اشغال این گروه قرار دارد.این گروه تا پیش از تغییر نام خود به تحریر الشام و اعلام جدایی از سازمان القاعده، به عنوان شاخه القاعده در سوریه شناخته می شد و با اسم جبهه النصره و فتح الشام فعالیت میکرد، اما پس از آغاز مذاکرات آستانه و مشارکت نمایندگان برخی از گروه های معارض در این مذاکرات و مخالفت النصره با این مساله و پیوستن جنبش نورالدین زنکی به فتح الشام، این گروه نام خود را به جبهه تحریر الشام تغییر داد.
* جنبش نورالدین زنکی: این جنبش در اواخر سال 2011 در ریف حلب به دست فردی به نام توفیق شهاب تاسیس شد و تعداد عناصر آن بالغ بر 7 هزار نفر می باشد. این جنبش در ابتدای شکل گیری، خود را وابسته به ارتش آزاد معرفی می کرد و در بسیاری از عملیات ارتش آزاد علیه نظام حاکم شرکت کرد. این جنبش طی دوران تاسیس خود شاهد تحولات و دگردیسی های بسیار زیادی در مواضع و ائتلاف با دیگر گروه ها بوده است؛ به عنوان نمونه این جنبش طی مدتی به جیش الفتح پیوست و در عملیات علیه نیروهای ارتش سوریه در استان ادلب شرکت کرد. پس از شروع مذاکرات آستانه در اوایل سال 2017، وارد ائتلاف با فتح الشام شد و با یکدیگر جبهه تحریر الشام را تشکیل دادند و به بزرگترین و قوی ترین گروه نظامی در ادلب تبدیل شدند؛ اما به سرعت در اواسط سال 2017 بعد از آغاز درگیری میان تحریر الشام و جنبش احرار الشام، جنبش نور الدین زنکی از داخل ائتلاف تحریر الشام جدا شد و به احرار الشام پیوست.
* ارتش ادلب آزاد: این گروه در سال 2016 و در پی ادغام سه شاخه نظامی ارتش آزاد یعنی تیپ 13، تیپ شمالی و تیپ صقور الجبل شکل گرفت و هدف از شکلگیری آن، ایجاد اتحاد میان سه شاخه نظامی ارتش آزاد در شمال غرب سوریه عنوان شده است.
* فیلق الشام: این گروه در پی ادغام 19 گروه شبه نظامی مختلف که به اسلامگرایان معتدل معروف هستند، تشکیل شد. بخش عمده جریانهای عضو این گروه منسوب به جنبش اخوان المسلمین شاخه سوریه هستند.
* جیش المجاهدین: تعداد تقریبی این گروه 1000 نفر است و منتسب به ارتش آزاد میباشد و با هدف مقابله با داعش تشکیل شده است.
* فرسان الحق: این سازمان در سال 2012 تشکیل شده و تعداد عناصر آن بالغ بر 2 هزار نفر است و به عنوان شاخهای از ارتش آزاد در استان ادلب حضور دارد. نقطه تمرکز این گروه در منطقه کفرنبل است.
* گروه "فاستقم کما امرت": این گروه نیز منتسب به ارتش آزاد سوریه بوده و از 2 هزار عنصر تشکیل شده است.
* صقور الشام: این گروه دارای ماهیت اخوانی بوده و با هدف تشکیل یک حکومت اسلامی با رعایت حقوق اقلیتها شکل گرفته است. احمد عیسی احمد شیخ با نام مستعار ابوعیسی رهبری آن را بر عهده دارد. تعداد عناصر نظامی این گروه بالغ بر 6 هزار عنصر میباشد. گروه مذکور، در سال 2015 به احرار الشام پیوست اما در سال 2016 از این گروه جدا شد و به جیش الفتح پیوست. بار دیگر در سال 2017 به احرار الشام پیوست اما این بار سعی کرد تا حدودی استقلال خود را در تصمیم گیری ها بیشتر کند.
* جیش العزة: این گروه نیز وابسته به ارتش آزاد سوریه است و زیر نظر این ارتش در شمال غرب سوریه در منطقه سهل الغاب فعالیت می کند.
* لواء الحق: این گروه به جبهه النصره نزدیک است و از دو هزار عنصر نظامی تشکیل می شود.
جند الأقصی: این گروه پس از منشق شدن از داعش به جبهه النصره (تحریر الشام) پیوست و از هزار عنصر تندرو و افراطی تشکیل می شود.
* حزب اسلامی ترکستان: این گروه جزو نخستین حامیان سازمان القاعده است که در شمال غرب چین شکل گرفته و بعد از ورود به سوریه، به سرعت از جایگاه ویژه ای در بین گروه های تروریستی برخوردار گشت.
* جیش البادیه و جیش الملاحم: این دو گروه نظامی در پی اعلام جدایی تحریر الشام از سازمان القاعده و قطع ارتباط خود با این سازمان، در سال 2017 از هیات تحریر الشام منشق شدند و محل تمرکز عملیاتی خود را در محور جنوب ادلب اعلام کردند. هر دو جریان رویکرد مثبتی به حزب اسلامی ترکستان دارند و تلاشهای این حزب را همسو با اهداف خود عنوان میکنند.
موضوع مشارکت نمایندگان برخی از این گروهها در مذاکرات سیاسی برای حل بحران سوریه باعث شد تا گروههایی نظیر فتحالشام به مخالفت با برخی گروههای دیگر بپردازند و درگیریهایی میان آنها ایجاد شود. فتحالشام در سال 2016 به همین بهانه با سایر گروههای این منطقه به جنگ برخاست و مناطق عمدهای از ادلب را اشغال کرد. برخی جنبشها نظیر نورالدین الزنکی نیز به فتح الشام پیوستند و ائتلاف بزرگتری با عنوان تحریرالشام را ایجاد کردند که از ایدئولوژی افراطی تکفیری برخوردار است.
گروههای معتدلتر نیز حول محور احرارالشام جمع شدند تا بتوانند در برابر توسعهطلبیهای تحریرالشام مقاومت کنند. به این ترتیب این دو اردوگاه از آن تاریخ درگیریهای مستمری را با یکدیگر داشتهاند.
گرچه ترکیه برای مقابله به حمله احتمالی دولت سوریه تلاشهایی برای ایجاد اتحاد میان این دو اردوگاه تروریستی انجام داده، اما نتوانسته آنها را زیر یک پرچم جمع کند.
احرار الشام رویکرد معتدلتری نسبت به مذاکره با دولت برای نجات جان عناصر خود دارد، اما تحریرالشام به هیچ وجه این موضوع را نمیپذیرد.
حال سوال اینجاست با چه منطقی نجنگیدن با تروریستهای ادلب از سوی غرب و آمریکا مطرح میشود؟ عمده تروریستهای ادلب مذاکره سیاسی را نپذیرفته و خود را آماده جنگ کردهاند و حاضر به کنار گذاشتن اسلحه خود نیستند و از طرفی حاضر به خروج از سوریه هم نیستند. در چنین وضعیتی دولت سوریه باید چه تصمیمی بگیرد؟ باید بگذارد این تروریست ها در خاک سوریه حضور داشته باشند و بعد از مدتی با تغذیه تسلیحاتی به شهرهای دیگر سوریه یورش ببرند یا با آنان جنگ کند و آنان را از کشورش خارج کند؟
آمریکاییها برای تمام نشدن جنگ سوریه و امتیاز گیری از سعودیها که منجر به خالی کردن انبارهای تسلیحات خود و پرکردن خزانه دولت میشود از هیچ اقدامی دریغ نمی کنند تا هرچه بیشتر این جنگ ادامه پیدا کند و ادلب به عنوان آخرین سنگر و پایگاه تروریستها برای آنان از اهمیت بالایی برخودار است.
مقدمات دیپلماتیک برای عملیات ادلب
موضوع دیگر در رابطه با آمادهسازی ها برای عملیات ادلب، نشست سران کشورهای عضو گفتگوهای آستانه است که قرار است جمعه با حضور رؤسای جمهور ایران، روسیه و ترکیه در تهران برگزار شود. این نشست رویکرد کلی آزاد سازی ادلب را روشن خواهد کرد و با توجه به سرسختی گروههای مسلح برای مذاکره با دولت به نظر میرسد، بعد از این نشست عملیات ارتش سوریه برای بازپسگیری ادلب آغاز شود.
ناظران اعتقاد دارند تهدیدات ترامپ و متحدانش عمدتا از سر خالی بودن دست آنها از برگههای تاثیرگذار در عرصه داخلی سوریه است. آمریکا بعد از شکستهای مکرر برنامههایش در سوریه، غیر از مناطق مربوط به کردها قدرتی برای تصمیمگیری در این کشور ندارد. لذا تلاش دارد با هجمه تبلیغاتی حداکثری، موجودیت تروریستها در سوریه را تداوم بخشیده و زمینه را برای ابقای نیروهای خود در این کشور مهیا کند. این موضوع علاوه بر حفظ پایگاههای نظامی آمریکا در سوریه،از جنبه باجخواهی این کشور از رژیمهای عرب حاشیه خلیج فارس نیز برای این کشور حائز اهمیت است. علاوه براینکه می تواند برونرفتی آبرومندانه به واشنگتن جهت خروج از بحران سوریه بدهد.
گزینه جنگ ضد سوریه، از ادعا تا واقعیت
گرچه بسیاری از کارشناسان احتمال اجرای تهدیدات آمریکا در صورت بروز جنگ را بعید میدانند، اما حتی اگر این حملات انجام شود، نیز عملیاتی محدود خواهد بود که مانند گذشته حتی تحلیلگران داخلی این کشور نسبت به بی فایده بودن آن اذعان خواهند داشت. عملیاتی که تنها برای حفظ آبروی ترامپ انجام میشود.
بسیاری از گروههای مسلح مستقر در ادلب حتی از سوی آمریکا و کشورهای اروپایی در لیست گروههای تروریستی قرار گرفته اند. این حق مشروع دولت سوریه است که بخواهد تمامیت ارضی خود را از دست تروریستهای نشاندار بینالمللی خارج کند. دولت سوریه میگوید که این گروهها یا باید به مذاکره برای خروج از ادلب تن بدهند یا اینکه با آنها تقابل نظامی خواهد شد. سرسختی آمریکا و غرب و رژیمهای عربی برای جلوگیری از این حمله نیز تنها میتواند ماهیت واقعی آنها در حمایت از گروههای تروریستی را نشان دهد و واقعیتی که غرب به دنبال فرار از آن است را برای همه اثبات کند.
منبع:مشرق
انتهای پیام/