یک کارشناس مسائل بینالمللی گفت: شرایط آمریکا به لحاظ منطقهای بسیار آسیبپذیر است، یعنی آمریکاییها اگر بخواهند در منطقه وارد یک جنگ واقعی شوند حتما دچار خسارت میشوند.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ هادی محمدی، کارشناس مسائل بینالمللی با تاکید بر دقیق بودن تحلیل رهبری، در زمینه «محاسبات سیاسی» مورد اشاره ایشان به گفت: «آن چیزی که مقام معظم رهبری فرمودند با دقت در همه کلماتش باید مورد توجه قرار گیرد. ایشان تاکید میکنند که از جهت سیاسی احتمال بروز جنگ وجود ندارد، اما این با محاسبات نظامی متفاوت است.»
وی افزود: «اگر در محاسبات نظامی ولو یک درصد هم احتمال خطر وجود داشته باشد باید در ارزیابیها و محاسبات نظامی به آن به چشم یک تهدید نگریست و برای آن دستورالعملهایی خاص در نظر گرفت. اما در محاسبات سیاسی برخی مولفههای غیرنظامی هم در کنار مولفههای نظامی دیده میشود و در واقع برآورد دیگری صورت میگیرد.»
محمدی ادامه داد: «در مطلبی که مورد توجه مقام معظم رهبری است، احتمالا ایشان با نگاه به شرایط منطقهای و جهانی و با توجه به شرایط اقتصادی که دولت آمریکا در آن به سر میبرد، مجموعه عواملی را که میتواند دخیل در یک رخداد جنگی باشند، مدنظر قرار دادهاند.»
این کارشناس مسائل بینالملل خاطرنشان کرد: «در علائم جنگی ممکن است محاسبات اینگونه باشد که آمریکاییها در سطح منطقه دارای این تعداد پایگاه، این تعداد نیروی نظامی، این مقدار تجهیزات و مهمات جنگی باشند که برای شکل دادن به یک جنگ کفایت کند. البته با توجه به اینکه معمولا این پایگاهها دارای یک ماموریت مشخصی هستند که یک نگاه درازمدت برای حضور این پایگاهها دیده شده، ناچاریم آن را با مولفههای دیگر هم درواقع تلاقی بدهیم.»
وی در مورد شرایط منطقهای و بینالمللی آمریکا گفت: «شرایط این کشور به لحاظ منطقهای بسیار آسیبپذیر است، یعنی آمریکاییها اگر بخواهند در منطقه وارد یک جنگ واقعی شوند حتما دچار خسارت میشوند.
خصوصا اینکه پشتوانههای ملی، بینالمللی، حقوقی، اخلاقی و اقتصادی هیچکدام از یک رویکرد نظامی و جنگ جدی حمایت نمیکنند؛ یعنی آمریکاییها آمادگی صرف هزینههای هنگفت برای یک جنگ بزرگ را ندارند.به گفته محمدی شرایط بدبینانهای که نسبت به سیاستهای آمریکایی چه در داخل ایالات متحده و چه در سطح بینالمللی نسبت به ترامپ وجود دارد این احتمال را کاهش میدهد و به همین واسطه باید گفت مبتنی بر این واقعیات، احتمال جنگ وجود ندارد. خصوصا اینکه اخیرا در کنگره آمریکا تصویب شده است که کاخ سفید هر گونه جنگی را باید با تایید کنگره انجام دهند.»
این کارشناس مسائل نظامی در ادامه با تاکید بر اینکه محاسبات نظامی جمهوری اسلامی در این باره باید جدی باشد، گفت: «موارد یادشده، مولفههایی است که در واقع یک نگاه سیاسی به جنگ یا احتمال بروز جنگ را مطرح میکند. این در حالی است که مولفههای برآورد تهدید و بروز جنگ از نگاه نظامی مستلزم یک نگاه حرفهای و تخصصی است و هر میزان از تهدید، در این چارچوب، جدی تلقی میشود. برخلاف یک برآورد سیاسی که ممکن است حاکی از احتمال5 تا10 درصدی خطر باشد.»
وی خاطرنشان کرد: «آن چند درصد احتمال خطر، در محاسبات سیاسی تغییر رفتاری جدی را به دنبال نخواهد داشت و معمولا اقدامات تامینی بهخصوصی درباره آن صورت نمیگیرد. اما در نگاه نظامی و برآورد استراتژیک نظامی موضوع، بسیار متفاوت است؛ به همین جهت مقام معظم رهبری تاکید میکنند که نیروهای نظامی در بالاترین سطح از آمادگی رزمی و همچنین تجهیزاتی باشند و روزبهروز توانمندیهای خود را ارتقا دهند؛ برای اینکه دشمن هر لحظه تلاش میکند که ابزار و تجهیزات نظامی خود را گسترش دهد. لذا ولو اینکه احتمال بروز جنگ از یک نگاه سیاسی در کمترین سطح خود قرار دارد، نیروهای نظامی باید آمادگی کامل خود را داشته باشند.»
او همچنین با اشاره به تجربههای ناموفق آمریکا در دهههای اخیر به جنگ رژیم صهیونیستی با لبنان اشاره کرد و افزود: «رژیم صهیونیستی در سال 2006 در حملهای که به لبنان داشت، هدف از آن را نابودی حزبالله و دستگیری رهبران این حزب اعلام کرد و زمان جنگ را در محاسبات خود در حد یک هفته قرار داد. اما در شرایطی قرار گرفت که با یک شکست مفتضحانه از این میدان خارج شد و بعد از آن در کمیته وینوگراد که یک کمیته تخصصی برای آسیبشناسی از نحوه ورود به جنگ یا مدیریت آن است، این جمعبندی رقم خورد که از این به بعد رژیم صهیونیستی قادر نیست وارد جنگ جدیدی شود، مگر آنکه بتواند این مولفهها را درون خود ترمیم یا تقویت کند.»
محمدی اضافه کرد: «قطعا تجارب، شکستها و ناکامیهای گذشته از طرف یک کشور تهدیدکننده در محاسبات سیاسی و نظامی مدنظر قرار میگیرد، چراکه در شیوه جنگ، در تاکتیکهای رزمی، در ابزار و جنگافزارهای نظامی ممکن است تجدیدنظر یا اصلاحات یا تکاملی شکل بگیرد که حتما این مولفه در آن محاسبات قرار دارد.»
این کارشناس مسائل سیاسی در پاسخ به این سوال که آیا تقویت توان دفاعی در کاهش احتمال جنگ موثر است به اهمیت این موضوع اشاره کرد و گفت: «این سوال بسیار جدی و دارای دو بخش است؛ بخش نخست اینکه امروز تکنیکهای مقابله با یک طرف دیگر در سطح جهانی دارای بخشهای مختلفی است که صرفا به جنگافزار یا مولفههای نظامی مرتبط نیست و یک متغیر جدید تحت عنوان عملیات روانی به آن اضافه شده است.»
وی افزود: «عملیات روانی امروز پیوست یک رخداد نظامی نیست، بلکه خود میتواند بهعنوان یک سلاح بخشی از یک نبرد یا در واقع مقدمه آن محسوب شود یا فراتر از آن، بهعنوان یک ابزار کارساز برای ایجاد تاثیرپذیری در طرف مقابل به کار گرفته میشود.»
محمدی با بیان آنکه سطوح مختلفی برای کارکردهای عملیات روانی دیده میشود، گفت: «آن چیزی که از طرف غرب حداقل در دوره ترامپ شاهدیم، این است که تلاش میکند از طریق به کار گرفتن مفهوم سایه جنگ یا مفهوم سایه احتمال بروز جنگ، فضای روانیای را برای طرف مقابل ایجاد کند و از طریق همین سایه جنگ اراده و خواست خودش را محقق کند، بدون اینکه وارد جنگ شود و جنگ نظامی را به وجود بیاورد.»
وی تصریح کرد: «با این اوصاف امروز پدیده جنگ و پدیدههای نظامی مثل گذشته و در قالبهای کلاسیک قرار نمیگیرد و از مولفه عملیات روانی نیز به شکل جدی استفاده میشود.»
این کارشناس مسائل نظامی ادامه داد: «امروز آمریکاییها اگرچه از جهت اقتصادی و سیاسی و حقوقی و نظامی آمادگی ورود به جنگهای نظامی محدود، متوسط و بزرگ را ندارند، لکن تلاش میکنند از طریق به کارگیری مولفههای عملیات روانی و سایه احتمال وقوع جنگ طرف مقابل و محاسبات آنها را تغییر دهند.»
وی در ادامه گفت: «برخی در داخل دارای رویکردها یا طرز تفکری غربزده هستند و عمدتا از منابع خبری غربی استفاده میکنند و به شکل علمی و به شکل دقیق وارد یک برآورد نظامی نمیشوند و صرفا موضعگیریهای سیاسی یا رفتارهای عملیات روانی که از طریق رسانه به اجرا گذاشته میشود، مبنای ارزیابیهای آنهاست. لذا تلاش میکنند به مساله احتمال بروز جنگ بهعنوان یک پدیده کاملا جدی نگاه و بهتبع آن توصیههایی کنند که برای جلوگیری از جنگ و ویرانی باید دست به اقدامات خاصی زد که این اقدامات، اقدامات تاثیرپذیری از دشمن است.»
محمدی افزود: «بخش دوم این است که در جهان امروز ارتباط بسیار مستقیمی بین سطح توانمندی و تولید ضریب امنیت وجود دارد. به همین جهت نظریههایی تحت عنوان بازدارندگی مطرح است که در واقع به میزانی که شما دارای توانمندی و قدرت کافی برای دفاع و پاسخ به تهدیدات دشمن احتمالی هستید، به همان میزان ضریب امنیت و صلح و عدم بروز واقعی تهدید افزایش پیدا میکند؛ همان چیزی که توانسته جمهوری اسلامی را طی این سالها در شرایط امنیت قرار دهد و حتی قدرتهای بزرگ به خودشان اجازه تهدید ایران را ندهند و احتمال جنگ را برای ایران متصور نشوند و برنامه جنگی برای ایران نداشته باشند.»
وی ادامه داد: «اینجاست که در نظریههای نظامی بحث ضربه اول و پاسخ ضربه اول و ضربه دوم و پاسخ ضربه دوم مطرح میشود. در محاسبات نظامی این مساله مطرح است که حتی اگر آمریکا بهعنوان یک قدرت بزرگ جهانی دارای ابزارهای گستردهای است و ممکن است بتواند تصمیم یک ضربه اول به ایران را داشته باشد، باید در محاسبات خودش خسارتهای پاسخ ایران به این ضربه را در نظر داشته باشد.»
به گفته محمدی این محاسبات بخشی از تصمیم برای ورود به یک جنگ است. به بیان دقیقتر اگر خسارتهای پاسخ به ضربه اول بیش از آن پیشبینیهای برنامهریزی شده باشد و صرفه تامین هدفهای پیشبینیشده را نداشته باشد آن جنگ شکل نمیگیرد، لذا ارتباط بسیار مستقیمی بین میزان توانمندی و ضریب امنیت و پایداری یا بازدارندگی شکل میگیرد و به همین جهت بیشتر کشورها در دکترین امنیتی خودشان به طرف نوعی بازدارندگی، ائتلافسازی، توانمندسازی داخلی در بخشهای مختلف روی میآورند و این یک اقدام عاقلانه و هوشمندانه است ولو اینکه رخداد جنگی شکل نمیگیرد همین آمادگی برای پاسخ و توانمندسازی بخشهای مختلف بخشی از برنامه ملی هر کشوری برای جلوگیری از بروز جنگ است، لذا باید برای آن هزینه داد و اقدامات مستمری را به اجرا گذاشت.
منبع : روزنامه قانون
انتهای پیام/