به گزارش خبرنگار حوزه رفاه و تعاون گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ تعدد خواستگاران دختر را به شدت در انتخاب بهترین گزینه مستاصل کرده بود. پسران جوانی که کم و بیش از وضعیت مالی خوبی بهره مند بودند و مشاغل آبرومندی داشتند. وقتی به نتیجه قطعی می رسید که به یکی از آنها جواب قطعی بدهد، خواستگار جدید همه رشته های او را پنبه می کرد و دوباره تردد تمام ذهنش را فرا می گرفت.
خواستگارانی که هم به شدت خواهان دختر بودند و به اندازه کافی برای به دست آوردن دل دختر سماجت داشتند. رفت و آمدهای زیاد و اصرارهای فراوان دختر را به شدت سردرگم کرده بود. هر چند او عنصر عشق را برای تشکیل یک خانواده سالم و موفق بیشتر از هر چیزی لازم می دانست اما خوب می دانست که تمکن مالی نیز تاثیر عمیقی در پایداری خانواده دارد.
خانواده در دادن مشاوره به دختر جوان کمک زیادی نمی کردند و باید گفت پدر و مادر دختر در ارائه مشاوره چیزی به معلومات او نمی افزودند و همین موضوع تردیدها را در دل دختر بیشتر می کرد. او پیش از این زندگی خانواده هایی از نزدیکان خود را دیده بود که با چه شور و حرارتی از عشق آغاز شده بود و در نهایت در کمتر از دو سال به جدایی مصیبت باری رسیده بود؛ همینطور دیده بود که فقر و عدم تمکن مالی چنان بنیان خانوده ها را سست می کند و باعث بروز جر و بحث و اختلافات بین کسانی می شود که زندگی را با آرزوهای فراوان و عشقی پر هیجان آغاز کرده بودند.
دختر جوان پس از ماه ها تلاش برای انتخاب بهترین گزینه برای همراهی در زندگی آینده، به توصیه یکی از دوستان با یکی از مراکز مشاوره با وکیل به صورت تلفنی تماس گرفت و مشکل خود را با یکی از متخصصان مشاوره در میان گذاشت.
پاسخی که شنید عمق فاجعه بی سر و سامانی و عدم نظارت بر عملکرد این مراکز خودمختار را می رساند. دختر جوان با شنیدن این پاسخ در جای خود میخکوب شد و چیزی را که به او پیشنهاد شده بود باور نمی کرد. وکیل و مشاور در شرم آورترین حالت ممکن به دختر جوان پیشنهاد کرد که برای فهم بیشتر جنس مخالف بهتر است با مراجعه به آن مرکز به مدت چند ماه به صیغه چند پسر درآید تا بتواند انتخاب دقیقی داشته باشد!! کسی که به عنوان مشاور پشت خط بود، حتی پا را از این نیز فراتر گذاشت و به دختر جوان پیشنهاد داد که می تواند برای یکی دو سال به صیغه یکی از مردان آن مرکز در آید تا بتواند راحت تر و در فضایی صمیمی تر از او کمک بگیرد !!!
این اتفاق برای دختر دیگری هم افتاده بود؛ دختری که عاشق شده بود و می خواست بدون رضایت پدر ازدواج کند، وقتی با یکی از مراکز مشاوره و پاسخ تلفنی به سوالات حقوقی تماس گرفت و مشاور علت مخالفت پدر را پرسید. دختر گفت که اختلاف سنی من و معشوقم عامل مخالفت پدرم با ازدواج ما است، سپس مشاور گفت: پدیدار شدن این عشق به دلیل این است که تا به حال با پسران دیگری دوستی نداشته ای. به جایی که آدرس می دهم بیا اینجا پسران جوان زیادی هستند که می توانی خودت یکی از آن ها را انتخاب کنی و همین جا صیغه شما را می خوانیم. به این ترتیب با پسران جوان نیز ارتباط می گیری و می توانی درست تصمیم بگیری.
بیشتر بخوانید: این مشاوران خود نیاز به مشاوره دارند/ راهنمایی هایی که نوجوانان را گمراه تر می کند
فعالیت این مراکز رعب آور در پوشش مراکز مشاوره تلفنی در واقع خیانت به اعتماد عمومی و کاسبی با آبرو و عصمت کسانی است که مادران آینده این سرزمین هستند؛ دخترانی که به خاطر سود جویی و شهوترانی برخی افراد حیوان صفت در چنین دام کثیفی گرفتار می شوند و برای همیشه فرصت یک زندگی عادی و مادر شدن را از دست می دهند.
فراموش نکنیم کسانی با این مراکز به اصطلاح مشاوره تماس می گیرند که به نوعی دچار استیصال در تصمیم گیری و عدم ثبات در تصمیم گیری هستند و در واقع سعی می کنند با کمک متخصصین علم مشاوره، بهترین گزینه و راه حل را انتخاب کنند و در بیشتر موارد به سخنان این گرگ صفتان جنایتکار اعتماد کرده و آینده خود را به حراج می گذارند.
وقتی با یکی از این مراکز تماس گرفتیم و سوالمان را مبنی بر اینکه چگونه می توانیم به مشاوره این مراکز اعتماد کنیم، شخص پاسخگو با ناراحتی گفت سوالمان را مطرح کنیم. سوال ما این بود که مجوز پاسخ تلفنی را چه ارگانی صادر می کند و آیا نظارتی بر نحوه عملکرد این گونه مشاوره ها هست یا خیر؟ که متاسفانه به جای پاسخ دادن تلفن را قطع کرد.
اقدامات و پیشنهادات بی شرمانه در شکل مشاوره، چاهی عمیق بر سر راه دختران جوان است که با چاشنی سادگی و زودباوری آنان می تواند به راحتی نتیجه فاجعه بار داشته باشد. نتیجه ای که علاوه بر نابودی ثمره دسترنج و زحمت یک خانواده می تواند به راحتی سرنوشت یک دختر جوان را بازیجه عده ایی شهوتران و گرگ صفت کند و فرصت زندگی را برای همیشه از یک انسان سلب کند.
انتهای پیام/
مشاور هم بهش گفته که تو باید دوست پسر داشته باشی!
برای اثبات بی عقلی انسان همین کافیست که هرچه را بشنود باور کند...
همین سکوت باعث سقوط از هر لخاظ میشود.مگر خفقان چطور است.همین که افراد جامعه صدایشان بجایی نرسد ومحلی از اعراب نداشته باشد.خوش باشید.
مسیولین محترم لطفا سریعتر رسیدگی کنید
بالاخره اینا از یه جایی مجوز میگیرن؟