به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در گذشته که موقعیتهای اجتماعی بیشتر از تعداد افراد تحصیلکرده بود، زمانی که افراد تحصیلاتشان به پایان میرسید، در دانشگاهها به عنوان هیأت علمی یا در سازمانها و ادارات مختلف به صرف اینکه تحصیلات عالیه دارند، موقعیتهای شغلی مختلف را احراز میکردند.
در حال حاضر هرچند این فرصتها دیگر به صورت قبل وجود ندارد، اما رقابت برای دست یافتن به موقعیتهای اجتماعی از طریق تحصیلات همچنان وجود دارد. یکی از مدلهایی که مدعی است، میتواند افراد را گزینش و آنها را آماده کند تا در موقعیتهای اجتماعی مناسبی قرار گیرند، تحصیلات خاص یا متمایز کردن دانشآموزان با نام تیزهوشان و فراهم کردن شرایط تحصیل آنها در مدارس تیزهوشان است.
آسیبهای تیزهوش نامیدن بچهها
اما واقعیت این است که در پس این گزینش کردن، اتفاقات خوبی رخ نمیدهد. به این دلیل که تنها هدف این دانشآموزان در رسیدن به دانشگاه و بورسیه شدن در دانشگاه به عنوان فردی که در رشته خاصی موفق شده، تعریف میشود. از سویی با رفتن به این مدارس دانشآموزان امکان رشد در ابعاد مختلف شخصی و اجتماعی را از دست میدهند. مدرسه یک فضای اجتماعی است که دانشآموزان علاوه بر درس خواندن، روابط اجتماعی را در آن آموزش ببینند و کسانی که باهوشترند به کسانی که هوش پایینتری دارند، کمک کنند برای پیشرفت، کسانی که توانمندی کمتری در ارتباط با دیگران دارند، کارهای جمعی را تمرین کنند و شخصیت اجتماعی و فرهنگیشان شکل بگیرد.
اگر ١٠ درصد از ارزش وجودی مدرسه به آینده تحصیلی فرد مربوط باشد، ٩٠ درصد مربوط به رشد باقی ابعاد وجودی دانشآموز میشود. متاسفانه مدارس خاص و تیزهوشان تنها آموزش را به عنوان محور فعالیت خود قرار میدهند و افرادی تربیت میکنند که میتوانند خیلی خوب تست بزنند و زمانی خود را موفق میدانند که بتوانند از پس تستهای کنکور بر بیایند. شانس دانشآموزان در رشد ابعاد دیگر شخصیتیشان گرفته میشود.
اما مسئولان به این نکته توجه ندارند که زمانی که رشد این بُعد از شخصیت فرد دچار اختلال شود، فرد در معرض آسیبهای اجتماعی مختلف قرار میگیرد و به شدت آسیبپذیر میشود. شاید این پرسش پیش بیاید که در کشورهایی که تجارب موفقی در زمینه جهت دادن استعداد افراد باهوش که سرمایههای یک جامعه محسوب میشوند، دارند چه الگویی اجرا شده است؟
آسیبهای تیزهوش نامیدن بچهها
متدهای موفق مربوط به مواردی است که در آن فرد احساس باهوش بودن و متمایز بودن نکند، اما در عین حال توسط مراجع و سازمانهای مربوطه حمایت، رصد و جهتدهی شود تا ابعاد دیگر وجودیشان هم رشد کند و به عنوان یک سرمایه با ارزش وارد حوزههای اجتماعی شوند و تأثیرگذار باشند. در این سیستم فرد باهوش به عنوان فردی که به صرف داشتن درجه هوشی بالاتر، تبدیل به عضوی زیادهخواه در جامعه نمیشود که انتظارات بالایی دارد و زمانی هم که انتظاراتش برآورده نمیشود جامعه را برنمیتابد و آن را ترک میکند. فرد به جای اینکه تصور کند که من هوش بالاتری دارم و توقع امکانات بیشتری را دارم، این طور فکر میکند که من از هوش بالاتری برخوردارم و مسئولیت بیشتری در قبال جامعهام دارم. در مدلهای موفق، انسان باهوش مسئولیت بیشتری به عهده دارد.
به نظر میرسد باید تعریفمان از فرد باهوش را تغییر دهیم، فرد باهوش انسانی است که به صورت بالفعل از هوش بالایی بهرهمند است و به جایگاهی رسیده است که میتواند برای جامعه منشا خیر باشد. کسی که به صورت بالقوه از هوش بالایی برخوردار است را متمایز نکنیم بلکه از او حمایت کنیم و شرایطی را فراهم کنیم که بتواند در جامعه مسئولیتهایی را بپذیرد و در نهایت به صورت بالقوه بتواند جامعه را از هوش بالای خود بهرهمند کند.
منبع:تابناک
انتهای پیام/