به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ حجت الاسلام سید کمیل باقر زاده استاد دانشگاه امام صادق (ع) و فعال رسانه ای با انتشار مطلب و تصاویری در خصوص کوهپیمایی رهبر انقلاب 2روز پس از حادثه 11 سپتامبر اینستاگرام خود را به روز کرد.
باقرزاده نوشت:
آيتالله خامنهاى در حال كوهنوردى در ارتفاعات شمال تهران؛ ٢٣ شهريور ٨٠، يعنى دو روز پس از حوادث جنجالى ١١ سپتامبر ٢٠٠١
رهبر انقلاب اسلامى، در حالى به روال هميشگىِ جمعهها به كلكچال آمده بودند كه تنها دو روز پيش از آن، به تعبير سران كاخ سفيد، دنيا وارد مرحله تازهاى شده بود! اضطراب عجيبى همه را فراگرفته بود و هركس به نوعى سعى داشت آنچه رخ داده را تحليل و آينده مبهم پيشِ رو را پيشبينى كند. اما آقا، صبح جمعه، پيش از اذان به تپه #نورالشهداء رفته بودند، چه بسا نماز صبح را در جوار شهداى گمنام كه تازه تدفين شده بودند خوانده و بعد به سمت اردوگاه كلكچال صعود كرده بودند.
در سررسيد سال ٨٠، روز جمعه ٢٣ شهريور نوشتهام: "امروز توفيق الهى نصيب اين بنده بىمقدار شد و چشمان نالايقم به جمال نورانى رهبر عزيزتر از جانم روشن گشت و در محضر هشت فانوس نورالشهداء، ناباورانه بر دستان پر مهر و عطوفتش بوسه زدم"...
ماجرا از اين قرار بود كه با يك دوست عزيز قصد كرديم براى زيارت شهداى گمنام به نورالشهداء بريم. وقتي نزديك شهداء رسيديم، احساس كردم فضا كمى غيرعادى است! راستش يكي از محافظان آقا رو كه پايين تپه نورالشهداء ايستاده بود شناسايى كرديم! يقين داشتيم كه آقا همينجاست! در مسير ايستاديم و لحظاتى بعد، از روبرو با آقا مواجه شديم! مثل بچههاى كوچك، خود را در آغوش آقا انداختيم!! دستشان را بوسيديم و اشك شوق ريختيم...
آقا هم چون پدرى مهربان، لحظاتى براى ما توقف كردند و احوال ما را پرسيدند و اينكه كجاييد و چه مىخوانيد و چه مىكنيد. بعد هم تحسينمان كردند كه به كوه آمدهايم. وقتي حركت به سمت پايين آغاز شد، از آقا اذن گرفتيم كه در معيتشان باشيم!
بايد مىبوديد و صحنههايى كه ما مىديديم را مىديديد!!
برخورد آقا با كوهنوردان و خصوصاً آنها كه ظاهر مذهبى نداشتند ديدنى بود. سلامى گرم و خداقوّتى ورزشكارانه! و آنچه ديدنىتر بود و خود آقا نمىديدند و ما كه پشت سر بوديم مىديديم، عكس العمل همين جوانهاى به ظاهر غير مذهبى بعد از عبور آقا بود!
وقتى آقا به ايستگاه آخر رسيدند، جمعيت زيادى از جوانها داخل ايستگاه نشسته بودند و استراحت ميكردند. ناگهان آقا وارد جمعيت شدند، همه بىاختيار ايستادند و هاج و واج نگاه ميكردند! انگار هنوز باورشان نشده بود كه رهبر انقلاب را در آنجا مىبينند! يكي از وسط جمعشان با صداي داش مشتى بلند گفت: سلامتيش صلوات! همه صلوات فرستادند. آقا هم خوش و بشى با كوهنوردان كردند و رفتند به سمت ماشين.
انتهای پیام/