به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ پیشنهاد ازدواج از طرف فردی که به او علاقهمند هستید بسیار رمانتیک خواهد بود، بخصوص برای یک خدمه پرواز زن در یک هوایپما. اما او آنطور که فکر می کرد آنقدر هم خوش شانس نبود تا مراسم پیشنهاد ازدواج آنطور که تصور می کرد به پایان برسد. جیائو پس از آنکه در هواپیما با پیشنهاد ازدواج از سوی نامزدش روبرو شد، یک هدیه عروسی ناخوشایند از طرف رئیسش او را در غم بزرگی فرو برد.
ماجرا از آنجا آغاز شد که یک خدمه پرواز 26 ساله چینی با نام "جیائو" که با شرکت هواپیمایی شرق چین از ژیان به ییچوآن چین در پرواز بود در داخل هواپیما با پیشنهاد ازدواج نامزدش مواجه شد. این اتفاق جالب در تاریخ 19 می امسال رخ داد. در این پرواز یک ساعت و نیمه نامزد این دختر در حالی که در مقابل او و سایر مسافران روی زمین زانو زده بود در حالی که در یک دست یک دسته گل زیبا و دست دیگر یه حلقه داشت از او درخواست ازدواج کرد. جیائو که صورتش غرق اشک شده بود به پیشنهاد ازدواج نامزدش جواب مثبت داد و از همه مسافران بابت حمایت از او تشکر کرد. اما این همه ماجرا نبود.
پس از این ماجرا این دختر توسط مافوق خود( رئیسش) احضار شد و در حالی که هنوز از پیشنهاد ازدواج نامزدش خوشحال بود به او اعلام شد بخاطر کوتاهی در انجام وظیفه و مسئولیت و به خطر انداختن جان سایر مسافران از کار اخراج شده است. این خبر بلافاصله در شبکه های اجتماعی چین منتشر شد. بسیاری از کاربران با دفاع از این دختر جوان ابراز داشتند مراسم پیشنهاد ازدواج او را بی خطر دانستند که در مدت زمان بسیار کوتاهی انجام شد. برخی کاربران دیگر نیز با تقبیح عمل نامزد جیائو گفتند او باید پس از فرود هواپیما روی زمین از این دختر خواستگاری می کرد. یکی از کاربران در کامنتی نوشت : " اگر این مرد دوست داشت پیشنهاد ازدواجش را مانند آنچه در فیلم های سینمایی می بینیم انجام دهد باید آنقدر ثروتمند می بود که می توانست یک هواپیما را کرایه کند تا نامزد بیچاره اش از کار اخراج نشود."
انتهای پیام/
یعنی چی این لوس بازیا؟!!!
در دوران خدمت هم به لحاظ اقتصاد در خانواده و هم شرایط روحی خودم نتونستم ادامه خدمت بدم و افسردگی گرفتم . من متولد ماه تیر ام با شرایط روحی متولدین ماه تیر باید سالی یک ماه در مسافرت باشم تا باطری ام شارژ بشه . الان هم این امکان را نداشتم اون موقع که اوضاع بد تر بود .
تو پادگان با هماهنگی و مواظبت مسئولین و سلسله مراتب ام چند روزی را در سلول انفرادی زندگی کردم 10 روز . و بعد از خروج دور دوم خدمت ام را شروع کردم و به سلامتی تموم شد . زمانی که از بازداشتگاه بیرون اومدم دیگه اثری از ناراحتی روحی نداشتم .
برن دنبال زندگیشون.خدا بزرگه
انشالله جوانان خوشبخت بشن
خاطره خوبی دارم الان براتون تعریف میکنم . یه روزی داشتم میرفتم مرکز خرید خواستگارم که الان همسرم شده پیش همه مردم ازم خواستگاری کرد یه شاخه گل بهم داد منم جواب مثبت بهش دادم جواب بلهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
فکر کنم خواستگار گفت
برادر گرامی عشق صبرو منطق میگیرد و جنون و بی طاقتی به همراه دارد.اگر با من موافق نیستی،به داستان های زیبایی که در مورد عشق نوشته شده مراجعه کن.مجنون از روز اول مجنون نبود!