به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ۲۵ دانشجو، پزشک و پرستار زن و مرد از سال ۱۳۹۴ تاکنون فعال و مصمم گروه جهادی دانشگاه علوم پزشکی ایران را تشکیل داده اند تا ثابت کنند جامعه پزشکی به سهم و زکات دانش خود واقف است و مرهم دردهای هموطنان دردمند. دانشجوی رشته دکترا «علیرضا جاویدان» سرگروه این گروه جهادگر پزشکی است که مدتی مستقل و اکنون با بسیج همکاری دارند. او درباره انگیزه اصلی اعضای گروه میگوید: «۲ نفر از اعضای گروه ما چند سال قبل تجربه حضور در اردوی جهادی منطقه محروم «دیوان درّه» کردستان را داشتند. آمدند و از مردمی برایمان گفتند که به دلیل دسترسی نامناسب این مناطق به شهر و خدمات بهداشت و درمان دردهای ساده شان کهنه و عمیق شده بود. از انرژی مثبتی گفتند که دعای بیماران بدرقه احوال، زندگی و راه آنها کرده است. همین انگیزه اصلی ما برای تشکیل این گروه شد.»
پزشک، بنّا میشود
در گروه جهادی دانشگاه علوم پزشکی ایران از پزشکان متخصص و عمومی، دانشجویان ترمهای آخر رشته پزشکی و پرستاری هستند تا دانشجویان ترمهای پایینتر که شوق خدمت را در چهره هم دانشگاهیهای خود دیده اند و جذب این فعالیتها شده اند. این گروه فقط پنس، گازاستریل، دارو و... به دست نگرفته اند بلکه جایی که لازم بوده بیل و کلنگ هم به دست گرفته اند و پل روگذر ماشین رو برای مریوانیها ساخته اند. هنرهایی برای آموزش کارآفرینی آموخته اند تا به بانوان منطقه برای خودکفایی و کمک به اقتصاد خانواده بیاموزند. همدم نقاشی کشیدن دختران و پسران خردسال مریوانی و حاشیه نشین شهر تهران شده اند. در واقع این گروه در ۴ زمینه پزشکی، دامپزشکی، عمرانی و فرهنگی فعالیتهای قابل توجهی دارند. فعالیتهای پزشکی گروه شامل ویزیت عمومی، غربال گری، ساخت بیمارستان موقت صحرایی تخصصی برای تشخیص، درمان و جراحی است. همچنین باید خدمات دندانپزشکی، دامپزشکی شامل واکسیناسیون دام و طیور را به آن افزود. فعالیتهای عمرانی هم شامل احداث پل ماشین رو است. در زمینه فرهنگی هم آموزشها در ۳ گروه سنی کودک (خردسالان پسر و دختر)، نوجوانان (پسر و دختر) و جوانان (فقط بانوان) با محورترویج سبک زندگی ایرانی، اسلامی و اخلاقی است.
چرا مریوان، چرا تهران؟!
وقتی از اعضای گروه میپرسی که چرا مریوان و حاشیه تهران را برای خدمات جهادی خود انتخاب کرده اند دلایل مختلفی را بیان میکنند، اما قوّت چند دلیل بیش از دلایل دیگر است. اینکه امکانات در این مناطق کم است. آمار بیکاری بالا و بنابراین درآمد خانوار اندک است. حقوق ناچیز صرف اولویتهای زندگی مانند خوراک و پوشاک و البته آن هم بسیار دور از حد مطلوب میشود. اولویتهای درمانی و فرهنگی با وجود آنکه به شدت نیاز به آن حس، اما ناچار کنار گذاشته میشود. این سبک زندگی، شهروندان به ویژه بانوان که مادران امروز و آینده این خانوادهها هستند را تحت تاثیر قرار داده و گزارشهای پزشکی درباره ابتلای بانوان به سرطان به دست آمده که در دست بررسی است. در زمینه دام و طیور که منبع درآمد خانوار به حساب میآید و سرمایه یک خانواده روستایی، متاسفانه بهداشت عمومی ضعیف است و در بین دامها شیوع نوعی از باکتری که تلفات قابل توجهی به جا میگذارد، مشاهده شده است. اعضای گروه جهادی دانشگاه علوم پزشکی ایران سالهای ۱۳۹۵، ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ فعالیتهای جهادی در شهرستان مریوان داشته اند، اما با آغاز سال تحصیلی برای آنکه فعالیتهای جهادی تا سه ماه تابستان سال آینده تعطیل نشود، اردوهای جهادی برای رسیدگی به مناطق محروم و حاشیه شهر تهران راه اندازی کرده اند. کپرنشینها و زاغه نشینهای حاشیه شهر در مناطقی مانند کورههای آجرپزخانه خلازیر واقع در منطقه ۱۹، شمس آباد واقع در منطقه ۱۸، خاورشهر و محمودآباد تحت پوشش فعالیتهای جهادی این گروه دانشجویی قرار دارد.
فقرِ دردناکِ خلازیر
وقتی از سرگروه جهادگران دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی ایران میپرسی طبق تجربه این سالها فعالیت جهادی در مریوان را ضروریتر میداند یا تهران میگوید: «هر شهر شرایط خود را دارد. با این حال فکر نمیکردم تهران چنین نیازهای جدی داشته باشد. در مریوان بنابه شرایط جغرافیایی کردستان دسترسی به امکانات درمانی ساده نیست؛ بنابراین مردم بیشتر در شرایطی که درد به آنها غلبه میکند و آنها را از کار و زندگی میاندازد، خود را به مراکز درمانی میرسانند، اما در دیگر موارد معمولا درد را تحمل میکنند. چکاب پزشکی و سایر خدمات انتفاعی هم جای خود دارد. البته در چنین شهرهایی که درآمد مردم مبتنی بر کار سخت، کشاورزی و دامداری است مسائل مالی در چگونگی بهره مندی از خدمات بسیار موثر است.» او، اما درباره بهداشت و درمان شهروندان مناطق محروم و حاشیه تهران میگوید: «در تهران دسترسی به این امکانات فراهمتر است. راهها و جادهها شرایط مطلوب تری دارند. از آنجا که حاشیه نشینان معمولا مهاجران دیگر شهرها هستند که در پی کار و کسب درآمد راهی تهران شده اند وضع مالی بدی دارند. مراکز درمانی نزدیک آنهاست و ناچار از سر فقر باید درد را تحمل کنند. این موضوع بار روانی بیشتری روی آنها دارد. یکی از مواردی که متوجه آن شدیم خانوادهای بود که یکی از عزیزانش مدتی در I.C.U بستری و فوت شده بود. پول تسویه و ترخیص را نداشته اند، نمیتوانستند جنازه را برای خاکسپاری تحویل بگیرند. این یعنی مسائل مالی آنها بسیار جدی است. تا درد به استخوان نرسد مراجعه نمیکنند و چه بسا وقتی مراجعه کنند دیر شده باشد. با پیگیری گروه ما مشکل آن خانواده رفع شد، اما برای ما خاطره تلخی بود.» علیرضا جاویدان که گویی علاقهای به عکاسی دارد، میگوید: «فکر کنید در خلازیر در یک خیابان بخواهید برای گرفتن یک عکس قاب دوربین خود را تنظیم کنید. یک طرف خیابان خانههایی مشترک با اتاقهای نمور، دلگیر و فرسوده ۶ متری است سوی دیگر آپارتمانها و ساختمانهایی که کم از برج ندارند. دارا و ندار، فقر و ثروت در یک قاب. از این نظر بود که گفتم بار روانی تحمل بیماری و قفر برای این خانوادهها سختتر است.»
نیایند؛ برگردانیم
از نظر سرگروه گروه جهادی دانشگاه علوم پزشکی ایران آسیب پذیری بهداشت محیطی در روستا برای ساکنان کمتر از حاشیه نشینان تهران است: «محیط زیست روستا تحت تاثیر سبک زندگی سنتی است، اما اینجا در حاشیه شهر تهران محل سکونت این خانواده ها، خود زمینه ساز بیماری است. ساکنان این خانهها معمولا کارگران زباله گرد، بازیافت، کارخانه ها، کارگاههای صنعتی هستند. محیطهای کاری که برای سلامتی مناسب نیست. پسابهای فاضلاب شهری هم معمولا به سمت این مناطق روانه است. آنها معمولا در زاغهها، خانهها و حاشیه کارخانهها و کوره پز خانهها در فضایی خاکی زندگی میکنند، مداومت حضور در چنین شرایطی برای یک فرد سالم هم خوب نیست و زمینه ساز بیماری است چه برسد به این افراد که ممکن است از قبل بیماریهای داشته باشند یا به دلیل شرایط سخت زندگی و سوءتغذیه در برابر بیماری ضعیف باشند.» چاره کار را بهبود شرایط محیطی این افراد نمیداند بلکه با استناد به یک تجربه میگوید: «چاره فقط مهاجرت معکوس است.» جاویدان در این باره بیشتر توضیح میدهد: «برای ساکنان یکی از این حاشیه نشینها که حدود ۲۰۰ نفر ساکن داشت، خانههایی ساختیم و تحویل دادیم. در مدت کوتاهی اطراف آن خانهها پر از زاغه نشینهای جدید شد. با این شیوهها فقط حاشیه نشینی تکثیر میشود باید شهرهای مبدا مهاجرت به تهران را تجهیز و تقویت کرد. شرایط زندگی مردم آنجا را مطلوب کرد تا مهاجران به زادگاهشان که اتفاقا از نظر راونی، فرهنگی و اقلیمی برای سلامتی آنها بهتر است، برگردند.»
بیشتر بخوانید: نیمی از پزشکان مالیات خود را اظهار نکردند/ کارتخوان مطب به نام منشی!
خیال مردم راحت!
معمولا نگاه مردم نسبت به عملکرد گروههای دانشجویی پزشکی با تردید همراه است. تردیدی که گاه به نگاهی منفیتر میرسد اینکه بعضی میترسند نمونه آزمایشگاهی یا موردی برای آزمون و خطای افرادی شوند که یا دانشجوی پرستاری و پزشکی هستند یا به تازگی فارغ التحصیل شده اند. جاویدان درک خوبی دارد و میگوید: «شاید مواردی بوده که آنها را به این ذهنیت رسانده است، قابل درک است. اما امیدوارم مردم هم بیشتر اعتماد کنند. گروه ما متشکل از ۲ پزشک عمومی است. یک کارشناس زنان و زایمان، پزشکان سرپرست و متخصص و دانشجویان روبه فارغ التحصیلی پزشکی و دانشجویان ترمهای پایین تر. دانشجویان کمک حال پزشکان هستند و کارآموزی میکنند. تشخیصها، تجویزها توسط پزشکان انجام میشود. مراقبتها و دیگر اقدامات هم با دستور و نظارت آنها توسط دانشجویان به اصطلاح ارشد پرستاری و پزشکی. دانشجویان ترم پایینی هم که شوق مشارکت دارند، اما تجربه کمتری دارند معمولا کارهای فرهنگی را برعهده میگیرند.» او درباره بیمارستان صحرایی میگوید: «ویزیت رایگان، غربالگری شامل تست قد، وزن، قند و فشار خون از خدمات عمومی این بیمارستان است. ممکن است برخی اقدامات و جراحی پزشکی مختصر هم انجام شود، اما برای دریافت خدمات تخصصیتر هماهنگیهای ارجاعی به بیمارستانهای تخصصی و مراکز درمانی مرتبط را خودمان انجام میدهیم. مانند کودک ۶ سالهای که بینایی اش را تقریبا از دست داده بود و با عمل جراحی در بیمارستانی که هماهنگ کردیم شکرخدا سلامتی اش را به دست آورد.» میگوید که گواتر، بیماریهای تیروئید، احتمال ابتلا بانوان به سرطان سینه و البته خرابی میانگین ۳ دندان و انجام خدمات لازم دندان پزشکی برای مراجعان از مواردی است که بیشتر با آن روبه رو بوده اند که البته گزارش بیماری سرطان باید بررسی و سپس تایید شود.
پلی برای نلرزیدن دل
دامهای زبان بسته و طیور هم از خدمات درمانی دامپزشکان گروه جهادی دانشگاه علوم پزشکی ایران بی بهره نبوده اند. جاویدان میگوید: «گروه دامپزشک ما واقعا به کار خود وارد هستند. در بررسی خود متوجه نوعی باکتری به نام «آلاگسی» بین دامهای مریوان شدند. باکتری بسیار کشندهای که با واکسیناسیونی بسیار ارزان قیمت حدود ۵ هزار تومان برای هر دام مهار میشود. این باکتری سبب کوری دام، ابتلایش به عفونتها و کاهش قدرت باروری میشود.»، اما حکایت بیل و کلنگ به دست گرفتن پزشکان جهادگر هم شنیدنی است. سرگروه این گروه میگوید: «گروههای جهادی معمولا کار اصلی شان خدمات عمرانی است. یعنی هر گروه جهادی باید چنین قابلیتی را داشته باشد. خدمات عمرانی بیشتر به چشم مردم میآید و آنها را دلگرمتر میکند. از میان پروژههای عمرانی که به ما معرفی شد ساخت پل روگذر ماشین رو رودخانه را انتخاب کردیم. اهالی با چند لوله فلزی، کمی آسفالت، گل و مصالح بومی پلی روی آب ساخته میساختند که پل با هر طغیان و خروش آب از بین میرفت. حتی گفتند ۲، ۳ کودک تا کنون غرق شده اند. با امکانات و مصالح بهتر پلی روگذر و ماشین رو ساختیم تا در فصل بارندگی دیگر دلشان نلرزد.»
تجویز تجریش گردی!
اما اینکه یک گروه پزشکی چه خدمات فرهنگی میتوانند ارائه دهند، پرسش دیگری است که سرگروه این گروه جهادگر درباره آن میگوید: «کودکان را با مفهوم خانواده، ایران، اتحاد، بازیهای بومی، سرگرمیهای ارزان و سالم، اخلاق و مسئولیت پذیری آشنا میکنیم. نوجوانان هم در گفتمانها هدف از خلقت، اهمیت برنامه ریزی همچنین موضوع مهم وحدت را میآموزند. در رده سنی جوانان هم فقط برای بانوان برنامه اجرا کرده ایم. مهارت آموزی، قلاب بافی، بهداشت فردی و خانوادگی، ضرورت مصرف ویتامین D. از مواردی بود که سعی کردیم به آنها بیاموزیم. آمار بیکاری در مریوان بالا بود. به همین دلیل آمار قاچاق هم. سعی کردیم به این شیوه اقتصاد خانوار از شکنندگی خارج شود.» با این حال میگوید که کارشان در تهران سختتر از شهرستان است: «دیدن فقر و بیماری مردم در پایتخت واقعا ساده نیست. روحیه بچهها خراب میشود وقتی میبینند فقر و درد چقدر نزدیک است. سرپرست پزشکی داریم که پس از معاینه بیماران برای همه ما تجریش گردی تجویز کرد تا حال و هوای اعضای گروه بهتر شود. ما، اما خسته نمیشویم آنقدر به خدمت ادامه میدهیم تا به یاری خدا دردمند فقیری نباشد.»
طب سوزنی برای مریوانیها
نامش «سید مهدی هاشمیان» است و تخصصش طب سوزنی و سنّتی. امسال نخستین سالی است که همراه گروه جهادی دانشگاه علوم پزشکی ایران راهی مریوان شده است. اما اینکه طب سوزنی و سنتی چقدر توانسته مرهم درد بیماران باشد را این طور توضیح میدهد: «خوشبختانه مریوانیها به دلیل اینکه ساکن روستا هستند با داروهای گیاهی و طب سنتی آشنایی خوبی داشتند. معمولا کشاورز و دامدار هستند و همین سبب میشود هر روز ساعتها کار سخت و طولانی داشته باشند. این مسئله عوارضی برای بافت اسکلتی و عظلانی بدن آنها ایجاد میکند. معمولا از پا درد و کمر درد گله داشتند. برای چند نفر از آنها عمل جراحی کمر تجویز شده بود. این برای یک روستایی که مدام باید مسیری مالرو را طی کند و استراحت پزشکی پس از عمل هم چندان برایش ممکن نیست واقعا سخت است. سعی کردم اول آنها را با طب سوزنی آشنا و اعتمادشان به این شیوه طب را جلب کنم. بعد هم اقدامات لازم انجام شد. به مرور زمان دردشان کم شد. امیدوارم برای چنین مناطقی امکانات کاردرمانی و فیزیوتراپی تخصصی دائمی یا در قالب اردوهای جهادی فراهم شود. آنها میتوانند برای بهره مندی از طب عمومی به شهر بروند، اما باید خدمات تخصصی درمانی را برایشان فراهم کرد.»
منبع: فارس
انتهای پیام/
کار جهادی در مناطق محروم
تورو خدا یه جور دیگه ازشون حمایت کنید کسی که با 30 هزار پزشکی میخونه عاشق در خوندن نیست ولی کسای مثل من چند سال از همه تفریحاتمون میزنیم و درس میخونیم در حالی که باز هم شاید یه رتبه نزدیک بیاریم و لب مرز باشیم اگه عاشق پزشکی نبودیم الان یه رشته مثل دام یا پرستاری میخوندیم واقعا اگه سال اول میرفتم دانشگاه الان 5 ترم دامپزشکی خونده بودم یا ترم های اخر پرستاری بودم من پزشکی را دوست دارم چون انسانیت رو دوست دارم که با ملیارد ها تومن هم خریدنی نیست ترو خدا سهمیه های کنکور رو حذف کنید و به جاش ماهانه به دوستانی که سهمیه دارن حقوق بدین