به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ شعر احساس پاکی است که از اعماق وجود بر زبان شاعر جاری میشود، شعرها کلماتی دارند که ما را از دنیای زمینی فرا میبرند و بالی برای پرواز در آسمان خیال به ما میدهند. روزهاست که بازار کتاب حال خوبی ندارد، اما باز هم میتوان امیدوار بود که کتابهای داستانی و رمان و... مخاطبان خود را دارند، ولی حال کتابهای شعر چطور است؟ محمدتقی فکورزاده از شاعران و مترجمان کشورمان در این زمینه در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ به ارائه توضیحاتی پرداخت.
شعر و شاعر از دید شما چه تعریفی دارد؟
شعر هوش را وسعت میدهد و تخیل را آزاد میکند. حال آزاد کردن تخیل یعنی شاعر تصاویری را میبیند که در محیط بیرونی نیست. من زمانی که مشغول نوشتن داستان یا ترجمه هستم، گاهی حالم عوض میشود و تصاویری را در عالمی خاص میبینم که این تصاویر را فقط در شعر میگنجانم و اشخاصی که شعر را میخوانند، این تصاویر را حس میکنند.
ما سه گروه شاعر داریم، اولین آنها شاعر مقلد است که سازنده شعر نیست، دوم شاعر راستین است که ذاتا شاعر است و سوم شاعر عاشق راستین است که توانایی اندیشه بسیار بالایی دارد. شاعر عاشق راستین معشوقی خیالی دارد که باعث میشود دائما تصاویری باکلام بسازد و در شعرش بگذارد. برای نمونه؛ روزی لیلی به بازار رفته بود و زمانی که مجنون میفهمد، به بازار میرود تا لیلی را ببیند، در حالی که از کنار لیلی میگذرد لیلی به او سلام میکند و مجنون بسیار ساده و عادی پاسخ میدهد؛ سلام و میگذرد. لیلی به او میگوید: مگر به این جا نیامدی که مرا ببینی؟ و جوابی که مجنون میدهد بسیار با ارزش است، مجنون میگوید: تو پنداری که من لیلی پرستم؟ من آن لیلای لیلی میپرستم.
شما دلیل اصلی کمتر شدن مخاطبان شعر را چه میدانید؟ از نظر شما علت چیست؟
این روزها پایه شعر به هم ریخته است و بیشتر کسانی که فکر میکنند شاعر هستند، نثر مینویسند و اسم آن را شعر سپید میگذارند در حالی که شعر رنگی نیست. در طی ۴۲ سال تدریس در دانشگاه و فرهنگسرا، به کسانی که شعر سپید، نیمایی و شعر نو میخوانند، توضیح میدهم که اینها نثر هستند، در میان آنها هم ممکن است نثرهای بسیار زیبایی بخوانند، ولی اکثر آنها بی معنا هستند و فقط واژهها را بدون توجه به ارزش آن در کنار هم قرار داده اند.
من در این زمینه احمد شاملو را مقصر میدانم. ایشان در مجلسی گفتند من وزن را از شعر میگیرم و یکی از دوستان ایشان هم گفتند که من معنا را از شعر میگیرم؛ بنابراین همان شعرهایی که ظاهرا شعر هستند، شعر نیستند بلکه نثر هستند و عبارتهای منطقی در آنها دیده نمیشود. بعضی از افراد هم شعری که مینویسند، کاری کلماتور است و البته کاری کلماتورهای بسیار زیبایی مینویسند که البته نام آن را آقای شاملو گذاشتند.
"کار" واژهای فارسی و "کلمات" واژهای عربی است و "طور" هم به معنی سبک و روش است که این ترکیب، ترکیبی نادرستی است. در واقع آقای شاملو کتاب شعری را از یکی از شاعران آمریکایی ترجمه کردند و چون به صورت خود شعر دارای قافیه و ردیف و وزن نبود در ایران نمیشود نام آن را شعر گذاشت، اما در آمریکا شعر بود. هرچند من رعایت بسیاری در ترجمه شعرهایم داشتم، اما باز هم هیچ ارتباطی به وزن و آهنگ شعری که به فارسی میسرودم، نداشت.
چرا شعر برخی شاعران حتی شاعران تازه کار خاص میشود؟
اگر شعر شاعران وزن و قافیه داشته و با واژهها آشنا باشند یعنی بدانند کدام واژه در کنار کدام واژه بنشیند، شعرهایشان خاص خواهد شد. برای نمونه زمانی که شما اشعار حافظ را میخوانید کاملا درک میکنید که واژهها منتخب، ساخته شده و دارای معنا هستند، و واژهها با پیمانه روی کاغذ ریخته نشدهاند.
برای نمونه در شعری از کتاب «عصر یکشنبههای بی باران»؛ با وجود این که زبان ساده ای در شعرهایم دارم، ولی هرکدام از واژهها را انتخاب کرده و در کنار هم گذاشته ام. این نکته را هم نباید فراموش کرد که گاهی مجبور به حذف سرودهها هستیم. من در حدود ۱۶۰ بیت مثنوی سرودم و حدود ۷۰ بیت از آن بیشتر نماند، زیرا ناگزیر به حذف بیتها بودم.
توصیه شما به شاعران تازه کار چیست؟
شعر هنر است. شاعران راستین عاشق با شعر متولد میشوند. یغمای نیشابوری، ژولیده نیشابوری، فریاد نیشابوری سه کلاس مکتبی بیشتر سواد نداشتند، ولی معنای شعرهایشان به اندازهای وسعت دارد که شخص خواننده لذت میبرد و مطالب و معنی را دریافت میکند. روزی یغمای خشتمال در بیابان نشسته بود و خشت میزد و میگفت: (تنم بر وسعت دنیای پهناور نمیگنجد، روان سرکشم در قالب پیکر نمیگنجد) این نشان دهنده قدرت در شعر است و حال انسان را دگرگون میکند در حالی که شاعر آن سوادی ندارد.
توصیه من به شاعران تازه کار این است؛ زمانی که میخواهند شعر بگویند به ارزش وجودی خودشان فکر کنند. هنگامی که این شعر را مردم و مخاطبان شعر میخوانند نگویند معنی این شعر چیست؟ همین باعث از بین رفتن ارزش شاعر میشود. از طرفی هم شاعران تازه کار باید ساعاتی را به آموزش بگذرانند و تحمل داشته باشند، خوب گوش دهند و مفهوم را از استاد خود دریافت کنند.
انتهای پیام/