به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامه رای الیوم در گزارشی نوشت: قبل از ورود به موضوع ناپدید یا کشته شدن روزنامهنگار سعودی جمال خاشقجی باید یادآور شویم این حادثه همزمان با اظهارات دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، درباره پادشاه سعودی اتفاق افتاد. ترامپ به ملک سلمان توهین و وی را تحقیر کرد. این اهانت با استفاده از جملاتی بود که در عرف دیپلماتیک مرسوم نیست. ترامپ از پادشاه عربستان خواست در قبال حمایت آمریکا از این کشور باج دهد.
در این مطلب آمده است: ترامپ یک میلیون بار تاکید کرد از هر کس که حرف ضاد را تلفظ میکند، تنفر دارد و از هر کس که میگوید لا اله الا الله و محمد رسول الله کینه دارد. وی مثل رئیس باندهای مافیایی ایتالیا رفتار کرد. خطرناکتر از این، واکنش رسمی ضعیف و ناشی از ذلت عربستان سعودی به این بیاحترامی و تحقیر بود. محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، در گفتگو با خبرگزاری «بلومبرگ» آمریکا گفت کشورش پول تسلیحاتی را که از واشنگتن میخرد، پرداخت میکند. به نظر ما این واکنش متواضعانه بار دیگر فاش کننده میزان وابستگی عربستان سعودی به این اژدها یعنی آمریکا است. آمریکا نوک پیکان تروریسم جهانی است.
در بحبوحه چنین جنجال تبلیغاتی بر سر اظهارات ترامپ که تاکیدی بر قلدری و خودبرتر بینی وی مقابل ذلت و خواری عربستان است، عربها و مسلمانان از شنیدن خبر جمال خاشقجی شوکه شدند. خاشقجی از ترس انتقامجویی خانواده حاکم بر عربستان، داوطلبانه به آمریکا پناه برد. عربستان بر اساس این اصل رفتار میکند: هر کس با ما نیست ضد ما است.
وی اگر در عربستان میماند و به عنوان یک ملیگرا از نظام حاکم بر ریاض انتقاد میکرد، به زندان میافتاد همانطور که آل سعود با هر کس که مخالفتی با سیاست ولیعهد «پیشرو» سعودی داشته است، همین گونه برخورد میکند. کلمه آزادی تا این لحظه وارد قاموس ریاض نشده است و هیچ گونه شاهدی وجود ندارد که نشان دهد این کلمه در آینده در عربستان سعودی به رسمیت شناخته خواهد شد. عربستان سعودی به راستی عقب ماندهترین، سرکوبگرترین و مستبدترین کشور جهان است. این سیاست آهنین به سبب ترس از سقوط حکومت آل سعود است و هرگز ذرهای دموکراسی و آزادی بیان برای مردم عربستان در پی نخواهد داشت.
بر اساس نکات یاد شده و با اینکه ما نظریه توطئه را به طور کامل در گفتار و عمل رد میکنیم، جا دارد این سوال را با صدای بلند مطرح کنیم: چرا خاشقجی در لحظه اوج حملات ترامپ به دولتمردان سعودی، ناپدید شد؟ آیا آل سعود خواست از این طریق نگاهها را از اهانت رئیس جمهور آمریکا به خود منحرف سازد؟ آیا مشاهده کردید از لحظهای که بحران این روزنامهنگار سعودی آغاز شد، افکار عمومی 180 درجه تغییر کرد و همه بر سرنوشت نامعلوم وی تمرکز کردند؟ پرسشی که در این زمینه به ذهن میرسد این است: آیا تدبیری اندیشیده و به گونهای برنامهریزی شد تا این روزنامه نگار سعودی ترور یا ناپدید شود و در نتیجه فشار بر عربستان سعودی و دولت مردان آن در پی اظهارات کینهتوزانه و باجخواهانه ترامپ خطاب به آنان کاهش یابد؟ این در حالی است که آل سعود در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، رئیس جمهر پیشین آمریکا، به شدت به سیاست واشنگتن حمله میکردند. این حمله زمانی شدت یافت که اوباما و دیگر قدرتهای بزرگ سال ۲۰۱۵ به توافق هستهای با ایران دست یافتند.
عربستان طبعا به همراه کابینه اشغالگر یعنی اسرائیل از سرسختترین مخالفان توافق (برجام) بودند. عربستان آن زمان افسار رسانههای خود را باز کرد تا با اوباما تسویه حساب کنند. ایران از سرسختترین دشمنان سعودی است و در نتیجه حق داریم به طور منطقی و با شفافیت این سوال را مطرح کنیم: چرا عربستان از پاسخ دادن به خزعبلات و چرند و پرندهای رئیس جمهور کنونی آمریکا که دولتمردان ریاض را خوار و خفیف کرد، ترسید در حالی که در انتقاد از اوباما با جرأت رفتار میکرد؟ آیا همسویی منافع اسرائیل و عربستان ضد توافق هستهای به سعودیها مجوز حمله به رئیس جمهور سابق را داده بود؟
در ادامه این مطلب با اشاره به کمتوجهی غربیها به ناپدید شدن خاشقجی آمده است: علاوه بر نکات یاد شده، دولتهای «متمدن» غربی و رسانههای دمکراتیک آنها رغبتی ندارند که درباره موضوع خاشقجی مطلبی بنویسند، اما زمانی که انگلیس روسیه را به مسموم کردن سرگئی اسکریپال، مأمور سرویسهای اطلاعاتی انگلیس، متهم کرد، غرب قیامت به پا کرد و لندن تحریمهایی علیه مسکو در نظر گرفت و بسیاری از دیپلماتهای روس را بدون منتظر ماندن نتایج تحقیقات اخراج کرد. آمریکا و بسیاری از کشورهای غربی نیز به انگلیس ملحق شدند تا روسیه و شیطنت نظام این کشور را مجازات کنند. دولتهای غربی با این حال در ارتباط با موضوع خاشقجی به انتشار بیانیه محکومیت و تقبیح بسنده و فقط اعلام کردند مسئله ناپدید شدن این روزنامهنگار سعودی را از نزدیک دنبال میکنند.
تنها تفسیر درباره این دوگانگی این است که این کشورها از دموکراسی حرف میزنند، اما در عین حال تاکید میکنند که دموکراسی منحصر به اتباع خود آنها است و برنامه غرب در برخورد با سرنوشت این روزنامهنگار سعودی این است که به فروش اسلحه به عربستان ادامه دهند، کشوری که بیشترین سلاح را از دولتهای غربی خریداری میکند، دولتهایی که هرگاه پای پول به میان میآید، آزادیها در آنها مدفون میشود، دقیقا اتفاقی که در برخورد با موضوع خاشقجی افتاد.
یادآوری میکنیم که انگلیس درخواست کرد جلسه شورای امنیت برای بررسی تلاش برای ترور جاسوس سابق روسی برگزار شود و این درخواست عملی شد، اما آیا خون یک عرب تا این حد ارزان است؟ آیا تجارت منبع کافی برای «دوشیدن» نظام سعودی و دیگر نظامهای حوزه خلیج (فارس) است که صدها میلیارد دلار اسلحه از کشورهای غربی خریداری میکنند؟
اما سخن آخر خطاب به رسانههای وابسته عربی است: ما را سرافکنده کردید زیرا در حالی که درباره آزادیهای ملت سوریه از طریق یک توطئه جهانی برای نابودی این کشور عربی، نظریهپردازی میکنید، به راستی چرا درباره مساله خاشقجی کاملا سکوت کردید؟ آیا شما قلم به مزدید؟ سرنوشت خاشقجی شما را وادار نمیکند بدون ترس و واهمه به طرح موضوع آن بپردازید زیرا شما بر اساس خواست پادشاهی سعودی قلم میزنید. همانطور که ترامپ از این پادشاهی باج میگیرد، پادشاهی سعودی نیز از شما باج میگیرید. دولت سعودی شما را به گونهای تربیت کرده است که براساس سیاستهای پادشاه و ولیعهد مطلب بنویسید. با وجود چنین رسانه هایی، ما معتقدیم که حق نداریم از دیگران بخواهیم به ما احترام بگذارند؛ زیرا واقعیت این است که ما به خود احترام نمیگذاریم بلکه دلار یا یورو یا هر دو را تقدیس میکنیم. پولهایی که به جیب شما سرازیر میشود، در قبال نوشتن مقالات منافقانه، غیرواقعی و سازشکارانه است، اقدامی که فریبکاری و کفر باطنی است. هنگامی که میگوئیم رسانههای وابسته، مقصود همه رسانهها نیست؛ زیرا انکار نمیکنیم که هنوز هم برخی رسانههای عربی، بله عربی، به طور منطقی و دقیق مطالب و خبرها را منتشر میکنند.
انتهای پیام/