به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ برای کمتر کسی باورپذیر است که عربستان بتواند نهادی همچون NSA یا آژانس امنیت ملی آمریکا را برای نظارت بر فضای مجازی تشکیل دهد.
بیشتربخوانید :۳ تاکتیک رئیس جمهور ترکیه در اولین سخنرانی درباره قتل خاشقچی/ وقتی اردوغان با یک تیر سه نشان می زند!
حتی اگر عربستان بتواند زیرساختهای فنی برپایی چنین آژانسی را در کشور خود فراهم کند، باید تمام کارکنان فنیاش را از خارج وارد کند. اما چرا باید عربستان سعودی چنین هزینه هنگفتی را برای نظارت بر فضای مجازی خود تقبل کند؟ حکومت مستبدانه پادشاهان آلسعود، امکان هرگونه انتقاد در داخل این کشور را از منتقدان گرفته و کمتر کسانی هم که لب به اعتراض و انتقاد میگشایند، پیش از انتقاد، از عربستان سعودی فرار میکنند. این منتقدان اگر همچون شاهزادههای پیشین ربوده نشده و به ریاض منتقل نشوند، قطعا سرنوشتی همچون جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد سعودی خواهند داشت. ریاض با تشکیل چنین سازمانی به دنبال هدفی بزرگتر از مهار منتقدان است. آنان با تشکیل ارتش سایبری به دنبال هدایت و مدیریت افکار عمومی از طریق شبکههای مجازی هستند.
عربستان برای بهرهبرداری از ظرفیت شبکههای اجتماعی سراغ تجربه رژیم صهیونیستی رفته است. البته رژیم صهیونیستی با داشتن یگان 8200 سازمان اطلاعات ارتش خود درصدد رسیدن به کشورهای صاحبنام در حوزه جاسوسی فناوری اطلاعات است، اما لشکر دیگری را در حوزه تولید محتوا و فعالیت در شبکه اجتماعی با تکیه بر شبکهای از تیمهای کوچک آغاز کرده است؛ کاری که هماکنون شخص بنسلمان در عربستان آغاز کرده و با بسیج صدها نفر در ریاض که حقوق ماهانهای بالغ بر 3000 دلار دریافت میکنند به جنگ مخالفان خود در شبکههای اجتماعی رفته است.
البته عربستان تنها کشوری نیست که سراغ تدارک چنین سازمانی رفته است. برای درک اهمیت شبکههای اجتماعی برای دولتهای دنیا کافی است نگاهی به گستره کاربران آنها داشته باشیم. برای مثال تا سال 2017 پلتفرمهای تحت مالکیت فیسبوک نزدیک به 86 درصد کاربران 16 تا 64 ساله را در 33 کشور دنیا تحت پوشش قرار داده و بهعنوان دروازهای برای ورود به اینترنت ایفای نقش میکرد. طبیعی است که در چنین شرایطی شبکههای اجتماعی بهعنوان اصلیترین مسیرهای دریافت و اطلاعات و اخبار در دنیا عمل خواهند کرد. موسسه پیو در نظرسنجی خود از بین مردم آمریکا به این نتیجه رسیده است که در آمریکا 66 درصد کاربران فیسبوک اطلاعات خود را از این وب سایت دریافت میکنند و از هر 10 کاربر توئیتر تقریبا 6 کاربر اخبار خود را از توئیتر دریافت میکنند. 70 درصد کاربران شبکه اجتماعی ردیت نیز به همین منوال عمل میکنند. همچنین بر اساس نظرسنجیهای انجامشده توسط موسسه تامسون رویترز در سال 2016 از بین 50 هزار کاربر در 26 کشور دنیا، 56 درصد آنها از رسانههای اجتماعی بهعنوان منبع خبر استفاده میکنند حتی در آمریکا نیز تلویزیونهای دیجیتال و کابلی قافیه را به رسانههای اجتماعی باختهاند.
غوغای اطلاعات دروغ
با این حال جریان اطلاعات و دادههای خبری در شبکههای اجتماعی همواره میتواند قابل اطمینان باشد. رسواییهای مختلف در سالهای اخیر نشان میدهد که هرگونه اطمینان مطلق به این دادهها در این باره توهمی بیش نیست. تزریق اطلاعات دروغین و عدم وجود نظارت یک نهاد بیطرف بر جریان اطلاعات بارها و بارها کاربران را به سمت قضاوتهای غلط سوق داده است. این ماجرا در سالهای اخیر و در جریان رقابتهای سیاسی بهخوبی قدرت خود را برای تاثیرگذاری بر کاربران نشان داده است.
طبق تحقیقات جان مارکوف از روزنامهنگاران نشریه «نیویورکتایمز» رباتهای خودکار طرفدار ترامپ از پیامهای منتشرشده توسط هواداران کلینتون پیشی گرفتند. همچنین گزارشهای منتشرشده در نشریات «گاردین» و وبسایت بازفید نشان داد که یک شهر 55 هزار نفری به نام ولس در مقدونیه به تنهایی دارای 100 وبسایت طرفدار ترامپ بود که اخبار جعلی را در شبکههای اجتماعی منتشر میکردند. نتیجه این عملیات گسترده تیم ترامپ در فضای مجازی بهخوبی خود را در نتیجه انتخابات سال 2016 نشان داد.
قضیه زمانی پیچیدهتر میشود که پای نهادهای جاسوسی و آژانسهای دولتی به این بازی باز شود. هماکنون بسیاری از کشورها برنامهریزیهای گستردهای را برای هدایت افکار عمومی در فضای مجازی آغاز کردهاند.
بهعنوان مثال در گزارش موسسه اینترنتی آکسفورد که در ماه ژانویه سال 2015 منتشر شده از فعالیت یکی از تیپهای ارتش بریتانیا با هدف مبارزه با دشمنان در فضای توئیتر و فیسبوک خبر میدهد. روزنامه «گاردین» هم در گزارشی به این مساله اشاره کرد که در آغاز ناآرامی در سوریه و استان درعا یک واحد جنگ سایبری تحت نظر وزارت دفاع بریتانیا به انتشار اخبار جعلی و مرتبط درخصوص وقایع این کشور میپرداخت. نقطه تمرکز این واحد فعالیت واحد کلاهسفیدها در اقصی نقاط این کشور بود. همچنین در یک گزارش جداگانه به این نکته اشاره شده است که هماکنون نزدیک به 28 کشور از چنین واحدهایی بهره میبرند. این کشورها از یگانهای نظامی یا شرکتهای ارتباطی پیمانکار برای تاثیرگذاری بر شبکههای اجتماعی بهره میبرند. در این میان رژیم صهیونیستی با توجه به ابعاد خود بیشترین هزینه را برای تاثیرگذاری بر شبکههای اجتماعی صرف میکند. انتشار فیلمی از سربازان رژیم صهیونیستی که در حال خواندن یک ترانه قدیمی ایرانی هستند، نشان میدهد که تلاشهای فوق کاملا هدفمند است.
چین هم کشور دیگری است که بهشدت در این حوزه فعال است. بنا بر گزارشهای منتشرشده کارمندان حقوقبگیر دولت چین سالانه نزدیک به 448 میلیون مطلب روی رسانههایی همچون توئیتر و فیسبوک منتشر میکنند. این در حالی است که شبکههای اجتماعی همچون فیسبوک و توئیتر در چین بهطور کامل فیلتر هستند و استفاده از فیلترشکنها نیز میتواند با مجازاتهای سنگینی همچون حبس روبهرو شود. منشأ اغلب رباتهای خودکار که در این شبکهها فعال است، متعلق به ارتش و نهادهای سایبری است.
طبق تحقیقی که توسط دانشگاه کالیفرنیای جنوبی منتشرشده، بین 9 تا 15 درصد حسابهای توئیتر متعلق به رباتها هستند. با وجود این نکته آشکار اغلب تلاش شبکههای اجتماعی صرف حذف حسابهایی است که در جهتی خلاف جهت سیاستهای غرب حرکت میکنند. این ماجرا در حالی است که نظارت غیرمستقیم نهادهای اطلاعاتی عضو پیمان پنج چشم را در نظر نگیریم که در اسناد اسنودن اطلاعات موثقی شرح آن به تفصیل بیان شده است.
رباتهای سعودی چه کردند
در ماجرای خاشقجی و چه قبل از آن، ارتش سایبری عربستان تحت نظر القحطانی رئیس پیشین شورای امنیت سایبری عربستان نقش اساسی در هدایت دادهها و افکار عمومی در شبکههای اجتماعی بهخصوص توئیتر داشته است. خاندان سعودی که نقش شبکههای اجتماعی علیالخصوص توئیتر در تحولات و انقلابهای مردمی در کشورهای عربی را دیده، نمیتوانست نسبت به این شبکهها بیتفاوت باقی بماند. القحطانی مسئول اصلی هدایت این پروژه در عربستان بوده است. او وظیفه مدیریت رسانههای داخلی پادشاهی، ترتیب دادن مصاحبه ولیعهد با رسانههای خارجی و هدایت طرفداران پادشاهی در توئیتر علیه دشمنانی مانند ایران، قطر و کانادا و مخالفانی مانند خاشقجی را برعهده داشته است. القحطانی در توئیتی با هشتگ لیست سیاه از طرفداران ریاض خواسته بود اسامی تمام دشمنان احتمالی حکومت سعودی را ذکر کنند تا ریاض ردیابی آنان را آغاز کند.
عربستان در این میان تنها به ساماندهی ارتش ترولها و رباتهای توئیتری خود بسنده نکرده و راههای دیگری را برای تسلط بر فعالیتهای مخالفان خود در شبکههای مجازی به کار گرفته است. «نفوذ به داخل توئیتر» یکی از این راهها بود. آنان بر همین اساس علی الزباره کارمند سابق توئیتر را که در سال ۲۰۱۳ به این شرکت ملحق شده بود، جذب کردند. الزیاره با داشتن رتبه مهندسی به اطلاعات شخصی و فعالیت حسابهای توئیتر دسترسی داشت؛ این اطلاعات شامل شماره موبایل و آدرس IP کاربران میشده است. سازمانهای اطلاعاتی نامشخص در سال 2015 متوجه جاسوسی وی به نفع عربستان شدند. آنچه مشخص شده این بود که الزباره رابطه نزدیکی با نیروهای اطلاعاتی عربستان سعودی داشته و به درخواست آنها، دادههای مربوط به حساب چند کاربر را در اختیارشان قرار داده بود. افشای این موضوع باعث اخراج الزباره از توئیتر شد. او هماکنون در یکی از دستگاههای امنیتی عربستان مشغول به فعالیت است.
اگرچه توئیتر مدعی است که تلاش میکند این حسابها را به سرعت حذف کند، اما بلافاصله با حذف یک حساب کاربران ارتش سایبری سراغ سایر حسابها میروند. این ارتش سایبری یک بار دیگر چندی پیش نیز به کمک بنسلمان رفتند و هشتگ #السعودیه_روح_جسدها_ملیار_مسلم (سعودی روح یک میلیارد مسلمان است)، #کلنا_سلمان (همه ما بنسلمان هستیم) را در توئیتر ترند کردند. اگرچه بلافاصله روشن شد که این ترند شدن کار ارتش ترولها و رباتهاست و با مسدود شدن آنها از سوی توئیتر این ترند تنها دو ساعت دوام آورد.
جمال خاشقجی، روزنامهنگار نسبتا منتقد سعودی که قتل او در کنسولگری سعودی در استانبول، حالا وسعتی جهانی پیدا کرده است، یکی از کسانی بود که قصد داشت کمپینی علیه سوءاستفاده سعودیها از اینترنت و افشای فعالیتهای ولیعهد و سوءمدیریت او به راه بیندازد. به گزارش «نیویورکتایمز»، او در ماه سپتامبر مبلغ پنج هزار دلار در اختیار عمر عبدالعزیز مخالف دیگر سعودی در کانادا گذاشت که قصد داشت ارتش داوطلبانه توئیتری جدیدی برای مقابله با اقدامات ولیعهد تاسیس کند. این داوطلبان خود را زنبورهای الکترونیک مینامند. 11 روز پیش از مرگ در کنسولگری عربستان، خاشقجی توئیت کرده بود که زنبورها در راهند.
همین توئیت تهدیدآمیز خاشقجی علیه اصلیترین ارتش ریاض یعنی ارتش این کشور باعث شد سعودیها نقشه ترور او را بکشند. هر چند با حذف خاشقجی سعودیها فشار رسانهای سنگینی را تجربه کردند ولی حفظ ارتش سایبری سعودی ارزش این فشار را داشت. بر همین اساس بعید است سعودیها به این زودی دست از سر توئیتر و رسانههای مجازی بردارند. بهطور حتم نوک پیکان این ارتش، در مواقع خاص به سمت ایران خواهد چرخید، همانگونه که در برهههای مختلف چنین اتفاقی افتاده است. حالا سوال اینجاست که دنیا تا چه زمانی شرارت ارتشهای مجازی را تحمل خواهد کرد.
منبع: روزنامه فرهیختگان
انتهای پیام/