به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، انسان از بدو حضور در این کرهخاکی، همواره با مسائل و مشکلاتی مواجه شده و در طول تکامل خود یعنی از زمان انسانهای نخستین تا به امروز تلاش بسیاری را در جهت حل مسائل خود کرده است. حتی انسانهای غارنشین نیز با مسائلی مواجه میشدند که شاید نسبت به پیچیدگیها و دشواریهای مشکلات امروزی ساده به نظر برسند، اما در زمان خود بسیار مهم بوده و نیاز به توانایی برای حل آنها داشتهاند.
بیشتربخوانید : چطور میتوانیم روابط کاری خوبی داشته باشیم؟
مانند اینکه چطوری شکار کنند یا چگونه محل زندگی خودشان را گرم نگه دارند. امروز نیز با تغییر در شیوههای زندگی و تجددگرایی، بسیاری از افراد در برخورد با مشکلات و مسائل پیچیده یا حتی روزمره زندگی خود، ناتوان عمل میکنند، زیرا از مهارتهای لازم برای حل مسائل برخوردار نیستند.
توانایی حل مسأله مهمترین فرآیند در تفکر است و به افراد کمک میکند تا با چالشها و مسائل زندگی بهتر برخورد کنند. انسانها برای اینکه با محیط خود سازگار شوند و در موقعیتهای تنشزا زندگی سلامت روانی خود را حفظ کنند، نیاز به آموختن مهارت حل مسأله دارند. بعضی از مشکلات تکراری هستند و میتوان با راهحلهای ساده و تکراری آنها را حل کرد، اما گاهی اوقات در شرایطی قرار میگیریم که نیاز به تفکر خلاق دارد، در نتیجه باید از پیش، مهارتهای لازم را داشته باشیم. پس لازم است نگاه دقیقتری به این مهارت کاربردی داشته باشیم.
در زندگی روزمره معمولا با واژه «مسأله» زیاد برخورد میکنیم و بسیاری از افراد تصور مثبتی نسبت به آن ندارند، زیرا در اکثر مواقع پیدا کردن راهحل برای مسأله پیشآمده کار دشواری به نظر میرسد. در تعریف مسأله میتوان گفت: «عدم دستیابی فوری به یک هدف مشخص به دلیل موانع مشخص با توجه به امکانات و توانمندیهای محدود.» گاندی یکی از سادهترین تعاریف را از مسأله ارایه داده است «انجام عملیاتی برای برطرفکردن شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب یک موقعیت». برای مثال شما اضافه وزن دارید و از چاقی رنج میبرید، به این حالت «وضعیت موجود» میگویند؛ رسیدن به وضع جسمی مناسب «وضعیت مطلوب» است، کاری که باید انجام دهیم این است که با اقدامات و برنامه مشخص برای استانداردکردن وزن و تناسب اندام تلاش کنیم (عملیات).
هرفردی میتواند مهارتهای حل مسأله را به خوبی بداند، زیرا ما هر روز با مشکلاتی مواجه هستیم. برخی از این مشکلات به وضوح شدیدتر و پیچیدهتر از دیگران است. داشتن توانایی حل مسأله بهطور موثر، به موقع و بدون مشکل فوقالعاده است، اما متاسفانه راهی برای حل همه مشکلات وجود ندارد. فرآیند حل مسأله درحقیقت داشتن یک دید کلی و جامع به مسأله است. مهارت حل مسأله شامل چند مرحله است که فرد یاد میگیرد از اقدامات سریع و ناگهانی خودداری کند و راهحلهای عجولانه را به کار نگیرد. با دانستن مراحل حل مسأله میتوان به صورت هدفمند و منظم راهحل مناسب را یافت. در اینجا نیاز است مواردی را مورد توجه قرار دهیم. پیش از همه باید درباره مشکل خود فکرکنیم و برای خود مشخص کنیم که مشکل چیست؟ چه عواملی باعث ایجاد مشکل شده است؟ از چه زمانی شروع شده و دلیل آن چه بوده؟
میتوان گفت فرآیند حل مسأله، فرآیندی است آگاهانه، منطقی و هدفمند که در جهت یافتن راهحلهای موثر برای مسائل و مشکلات زندگی باید آن را طی کنیم.
بسیاری از افراد یا به عبارتی همه ما در زندگی با مشکلات، گرفتاریها و دردسرهایی مواجه میشویم. هر کس به نسبت شرایط و موقعیت زندگی خود به گونهای با مسائلی دست به گریبان است. آنچه که مهم است آن است که با قرارگیری در این موقعیتهای دشوار چگونه به روشی درست عمل کرد و با نیروی فکری خود با مسائل پیشآمده کنار آمد. افرادی که با مهارت حل مسأله آشنایی و تمرکز فکری و خلاقیت بالایی دارند و میتوانند از این توانایی در زندگی روزمره استفاده کنند، استرس و فشار روانی کمتری را تجربه میکنند. به عبارتی داشتن سلامت روانی و توانایی در حل مسائل ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند.
گاهی اوقات به اشتباه تصور میکنیم که مهارتهای حل مسأله را نداریم، اما واقعیت این است که به دفعات متعدد با مسائل گوناگون و آشنایی برخورد و راهکارهایی را برای آنها استفاده کردهایم، فقط لازم است به گذشته فکر کنید و ببینید چطور برای مشکلات خود راهحلهایی را یافتهاید. بنابراین به یاد داشته باشید که اگر با مشکل حادی روبهرو هستید، نخستین مشکل زندگیتان نیست و میتوانید به خوبی با آن کنار بیایید.
در این بخش میخواهیم بهطور مختصر به این دو سوال بپردازیم: افراد موفق چگونه چالشهای زندگی را مدیریت میکنند؟ راهکارهای افراد موفق برای غلبهبر چالشهای زندگی چیست؟
افراد موفق نیز مانند بقیه انسانها هستند و نسبتا چالشهای کمتری ندارند، بلکه میتوانند به شیوه بهتری آنها را حل کنند. آنها باور دارند که توانمندیشان بزرگتر از مسائل و مشکلات آنهاست، زیرا مشکلات نیستند که کوچک یا بزرگ هستند، بلکه افراد هستند که با توجه به توانمندی خود مسائل را بزرگ یا کوچک میبینند. افراد موفق به حکمت الهی ایمان دارند. آنها باور دارند که هر مسأله یا مشکلی که در زندگی برایشان پیش میآید، خواست خداوند است. این باور سبب حس امنیت در آنها میشود و درنهایت هنگام مواجهه با مشکلات زمان زندگی خود را از دست نمیدهند. میدانند مشکلات وجود دارند و زمان خود را برای غصهخوردن از دست نمیدهند، بلکه از تکتک لحظههای خود
استفاده میکنند.
مشورت کردن را فراموش نمیکنند
افراد در مواقع بحرانی قدرت تشخیص خود را از دست میدهند و افکار منفی و فشار روانی مانع از تصمیمگیری درست میشود. در این زمان افراد موفق میدانند که باید سراغ مشورت بروند، زیرا چند مغز بهتر از یک مغز کارایی دارد. با مشورت کردن مسائل بهتر حل میشوند.
به جای پرسیدن چرا این اتفاق افتاده است؟ چرا برای من این مشکل پیش آمده؟ به جای سرزنش خود و دیگران این سوال را از خود بپرسید، «چگونه» میتوانم مشکل را
حل کنم؟
در برخورد با مشکلات به جای غصه خوردن به این فکر کنید که آیا مشکل پیش آمده آنقدر مهم است که با گذشت زمان باز هم برای شما سخت و ناراحتکننده باشد؟ شک نداشته باشید بعد از مدتی برای شما تبدیل به خاطره میشود، پس زیاد خود را درگیر آن نکنید.
همیشه نباید همه چیز بر وفق مراد شما باشد تا بتوانید احساس خوبی داشته باشید. سعی کنید برعکس عمل کنید. حس خوب را در خود تقویت کنید، احساسات خوب را در خود زنده کنید. حتما نباید ثروتمند باشید، به تمام اهداف خود برسید تا شاد و خوشحال باشید. ذهن خود را تقویت کنید تا تصور کند شاد است، بعد موفقیتها به سمت
شما میآید.
دایره راحتی شامل هر فعالیتی میشود که میزان اضطراب و نگرانی کمتری برای فرد دارد. معمولا افراد سعی میکنند از کارهایی که آنها را مجبور میکند از این دایره بیرون بیایند، دوری کنند. اما سعی کنید این دایره را بزرگتر و کارهای مفید بیشتری را به دایره خود اضافه کنید. موقعیتهای جدیدی را تجربه کنید و تواناییهای خود را افزایش دهید. هرچه دایره راحتی شما محدودتر باشد، در برخورد با مسائل و مشکلات اضطراب بیشتری را تجربه میکنید.
در فرآیند حل مسأله چنانچه آگاهانه عمل نکنید، ممکن است برخی از عوامل مانع درست فکرکردن و برگزیدن راهحلهای مناسب شود. در نتیجه فرآیند حل مسأله با مشکل مواجه میشود. این عوامل به شرح زیر است:
اگر دغدغه شما این باشد که نخستین گزینه بهتر است و سریعترین راهحلی را که به ذهنتان میرسد، عملی کنید، قطعا دچار پشیمانی خواهید شد، زیرا شتاب در تصمیمگیری مانع از آن میشود که کاستیهای موجود را در نظر بگیرید.
مهمترین احساساتی که مانع از تصمیمگیری درست در فرآیند حل مسأله میشود، ترس و اضطراب است. معمولا افراد به دلیل قرار گرفتن در شرایط سخت و ناشناخته دچار اضطراب میشوند و ترس و بیم نسبت به مشکل پیشآمده دارند. ریشههای این ترس و نگرانی را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
گرفتن تصمیمات جدید گاه منجر به تغییرات در زندگی فرد میشود. شرایط جدید نیست که باعث ایجاد ترس در فرد میشود.
معمولا افراد میترسند که تصمیمات گرفته شده موجب شکست آنها در زندگی شود.
فرد میترسد با عملی کردن راهحلهای خود موجب دلخوری اطرافیان شود و احساس طردشدگی دارد.
تعصب
در گرفتن تصمیمات خود متعصب نباشید. نظر درست را از هرکس دریافت کردید، حتی فرد کوچکتر از شما بپذیرید. پافشاری نداشته باشید که راهحل شما قطعا درست است. تعصب نداشته باشید و سعی کنید در پذیرش نظرات دیگران انعطافپذیر باشید.
خستگی ذهن
ممکن است شما مدت زمان زیادی را به فکر کردن درباره مسأله خود سپری کنید. بر اثر تفکر طولانیمدت ذهن شما دچار خستگی میشود. هر مسأله با توجه به ضرورت و اهمیتی که دارد و قدرت تفکر در فرد، مدت زمان متفاوتی ذهن را مشغول میکند. سعی کنید برای جلوگیری از خستگی ذهن، مدتی را استراحت کنید.
توجه زیاد به موانع
این موضوع که ما بخواهیم مسألهای را حل کنیم، با این مورد که اجرای آن راهحل چقدر مشکل است، امری متفاوت است. درحقیقت تفاوت است میان فردی که راهحلی را برمیگزیند و تصمیم به اجرای آن دارد، اما در عمل موفق نمیشود، با فردی که به علت ترس از موانع احتمالی اصلا به موضوع نزدیک نمیشود و حتی از فکرکردن به آن ترس دارد. مهارت حل مسأله به فرد کمک میکند در کنار گذاشتن ترس از موانع تا در یافتن راهحلهای مناسب بهتر عمل کند. وقتی فرد با مسائل درگیر شود خواهد دید آنطور که قبلا میپنداشته غیرقابل حل نبوده و فقط نیاز به زمان بیشتری داشته است.
تعریف و شناسایی مشکل: نخستین مرحله در فرآیند حل مسأله، شناخت دقیق مشکل و مسأله است. ابتدا باید مسأله را برای خود تعریف کنید. تا زمانی که فرد برای خود روشن نکند که با چه مشکلی مواجه است، نمیتواند راه حل مناسبی را برای آن برگزیند. کاری که لازم است انجام دهید این است که ابتدا از خود بپرسید چه راهحلهایی برای این مشکل وجود دارد. تمام راهحلهایی که به ذهنتان میآید را بررسی کنید. هرچقدر که مسأله را برای خود بهتر تبیین کنید و مبهم نماند، راهحلهای بهتری را پیدا خواهید کرد و میتوانید دلایل و ریشه مشکل خود را پیدا کنید. میتوان گفت علت اصلی که اغلب باعث میشود افراد در مقابل مسائل پیش آمده احساس سردرگمی کنند و از زیر آن فرار کنند، این است که درک صحیحی از مشکل پیش آمده ندارند. برخی نیز با وجود دانستن راهحلهای بسیار باز هم در حل مشکل خود حیران میمانند. این افراد بدون اینکه مشکل را به شکل دقیق برای خود تعریف و ابعاد آن را مشخص کنند سریعا به سراغ راه حلها میروند و به همین دلیل از بسیاری از جنبههای آن غافل میمانند. برای تعریف مشکل میتوانید سوالات زیر را از خودتان و افرادی که در جریان مشکل شما هستند، بپرسید:
چه چیزی شما را به مشکل پیش آمده آگاه کرده است؟ مشکل کجا به وجود آمده؟ چرا ایجاد شده است؟ چطور ایجاد شده است؟ چه زمانی رخ داده است؟ چه کسانی در مشکل درگیر هستند؟
بارش فکری راهحلهای مختلف: پس از تعریف مشکل، مرحله بعد این است که به بررسی راهحلهای ممکن بپردازید. سعی کنید تا حد ممکن تمام راهحلهایی که به ذهنتان میآید را مطرح کنید. مهم نیست که چقدر منطقی یا غیرواقعی باشند، نباید هیچ راهحلی را حذف کنید و تمام آنها را برای خود یادداشت کنید. هیچکدام از راهحلها را سانسور نکنید و درموردشان با دیگران نیز مشورت کنید. در این مرحله کیفیت اهمیت ندارد، بلکه کمیت مهم است. هرچه تعداد راهحلهایی که در اختیار دارید بیشتر باشد، به شکل موثرتر میتوانید مشکل پیش آمده را حل کنید. این تکنیک را بارش فکری میگویند. یعنی فرد ذهن خود را باز میگذارد تا بدون هیچ، همه راهحلها چه خوب و چه بد، منطقی یا غیرمنطقی را آزادانه بیان کند. در این مرحله فرض بر این است که «کمیت» تولید «کیفیت» میکند.
تصمیم گیری: در این مرحله تمام راهحلهای به دست آمده در مرحله قبل را مورد ارزیابی قرار دهید و آنها را از منظر سودمند بودن یا نبودن بررسی کنید. باید پیامدهای هر یک از راهحلها را در نظر بگیرید. میتوانید بر روی کاغذ دو ستون ترسیم کنید و محاسن و معایب هر یک را در آن بنویسید. راهحلهایی که احساس میکنید امکانپذیر نیستند را حذف کنید. از لیست باقیمانده پیامدهای مثبت و منفی هر راهحل را مشخص کنید و نهایت مناسبترین آنها را برگزینید.
در انتخاب بهترین راهحل میتوانید از موارد زیر استفاده کنید: آیا این راهکار امکانپذیر است و به حل موثر مشکل کمک میکند؟ کدام راهکار میتواند مشکل را برای مدت طولانی حل کند؟ کدام راهکار قابلیت اجرا دارد و منابع لازم برای آن فراهم است؟ پیامدها و خطرات احتمالی این راهکار کدام است؟
اجرای راهحل و بازبینی آن: در این مرحله راهحلی را که مناسب میدانید و برای شما اولویت دارد، اجرا کنید. بعد از اجرای راهحل انتخابی به بازبینی آن بپردازید، چنانچه بیشترین پیامد مثبت و کمترین پیامد منفی را داشته باشد و از نظر شما راهحل رضایتبخشی است، فرآیند حل مسأله پایان یافته، در غیراین صورت باید راهحلهای دیگر را نیز مورد استفاده قرار دهید. این فرآیند تا زمانی ادامه پیدا میکند که شرایط برای فرد مشکل آفرین نباشد.
منبع: روزنامه شهروند
انتهای پیام/