به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، دار و دسته های خشن و خلافکار تنها مربوط به دوران مدرن نیستند و این گروه ها در طول تاریخ حضور داشته اند.برخی وجود چنین دار و دسته های خلافکاری از مردان جوان و خشن را مانند برخی فیلم های خشن، بازی های ویدیویی پر از کشتار و موسیقی های خطرناک، نماد فساد اجتماعی می دانند که ارزش های بشری را نابود ساخته اند اما باید بدانید که دار و دسته های خشن و خلافکار تنها مربوط به دوران مدرن نیستند و این گروه ها در طول تاریخ حضور داشته اند. در ادامه شما را با تعدادی از ترسناک ترین و بیرحم ترین دار و دسته های خلافکار در طول تاریخ آشنا خواهیم کرد.
1-آپاچیها
آپاچیها یک دار و دسته خیابانی در فرانسه بودند که در اوایل قرن بیستم در بحبوحه شروع جنگ جهانی اول در خیابانهای پاریس حکمرانی میکردند. آنها آپاچی خوانده میشدند، زیرا در هنگام حمله چنان خوفناک بودند که وقتی خبر جنایات آنها به گوش پلیس میرسید، آنها را مانند جنگجویان آپاچی خشن و بیرحم میدانستند. اعضای این گروه لباس بسیار خاص و مرتبی به تن داشته و با ظاهر بسیار نوپرست خود کلاهی خاص و یک پیراهن راه راه به تن میکردند که خیلی زود شناخته شده و بسیاری از مردم از نحوه لباس پوشیدن آنها تقلید میکردند اگر چه عضو این گروه نبودند. آنها یک ورزش رزمی خاص خود به نام «ساواته» داشتند که تمامی اعضای گروه آن را آموزش میدیدند.
این روش مبارزه بر پایهی ضربات مشت و لگد استوار بود. وقتی اعضای این گروه در تعداد فراوان با استفاده از این فن رزمی گروهی از نجیب زادگان پاریسی را کتک زدند، بسیاری از نجیب زادگان این شهر برای دفاع از خود فنون ساواته را یاد گرفتند تا بتوانند در مقابل حملات مداوم آپاچیها عکس العملی درخور داشته باشند. اما سلاح اصلی آپاچیها این ورزش رزمی نبود، زیرا آنها یک سلاح بسیار خاص ساخته بودند که حتی باعث حسادت جیمز باند میشد. این طپانچه علاوه بر این که سلاحی گرم بود میتوانست به عنوان چاقو نیز مورد استفاده قرار گرفته و با تا کردنش میشد از آن یک پنجه بوکس بسیار قوی ساخت. آنها با ساخت چنین سلاحی نشان دادند که هیچ ترسی از کشت و کشتار در مقیاس گسترده ندارند.
2- دار و دسته چهل فیل
یکی از چیزهایی که دار و دسته چهل فیل را از دیگر گروههای این فهرست متمایز میکند این است که تمای اعضای این گروه خلافکار زنان بودند. قبل از این که تفکرات فمینیستی شکل بگیرند، اعضای این گروه بحث احترام به جنسیت زنان را پیش کشیدند و تلاش آنها برای این بود که در هنگام خرید کردن زنان بدون هیچ گونه مزاحمت و ناراحتی در یک محیط خصوصی خریدهای خود را به شیوهای خاص انجام دهند. در واقع این گروه با سرخوشی و شادی تمام فروشگاهها را از کالاهای باارزش خالی میکردند.
این گروه از اواخر قرن هجدهم تا اواسط دههی ۱۹۵۰ به فعالیتهای خود ادامه داد و به طور ویژه در اطراف شهر لندن فعالیت داشت. نکته جالب در مورد این گروه خلافکار این بود که مردان در سلسله مراتب قدرت نقشی بسیار ضعیف و دون پایه داشتند. سردسته این گروه زنی به نام مگی هیل بود که به اندازهی زیبایی خیره کننده اش زنی بیرحم و خشن بود. وی حلقههایی با نگین الماس داشت که شباهت زیادی با پنجه بوکس داشته و در هنگام مواجهه با تهدید از آنها برای زخمی کردن طرف مقابل استفاده میکرد.
3- هیچ ندانها (ملقب به تشتهای خونین)
دار و دسته هیچ ندانها گروهی از خشنترین و سرسختترین مردان در دوران جنگ داخلی ایالات متحده در منطقه بالتیمور بودند که برای چیزی بسیار ترسناکتر از مواد مخدر و یا قلمرو مبارزه میکردند: هدف اصلی آنها سیاست بود. این گروه برای فعالان سیاسی ملی گرا که مخالف مهاجران بودند کار میکردند و مردم را با تهدید وادار به رأی دادن به کسانی که خودشان میخواستند میکردند. این گروه خلافکار اسم خود را از سیاستمدارانی که مورد حمایتشان بودند میگرفتند، زیرا آنها همواره در پاسخ به سوالاتی در مورد این گروه خشن میگفتند:" من هیچ نمیدانم". آنها مراکز رأی گیری را قرق کرده، با درفشهای نوک تیز به مردم حمله کرده، آنها را به شدت کتک زده و آنها را درون خمرههایی پر از خون میانداختند که به همین دلیل به آنها گروه تشتهای خونین داده شد.
آنها حتی رأی دهندگان را در زیرزمینهای نمناک زندانی کرده و آنها را وادار میکردند به افراد مورد نظر هیچ ندانها رأی بدهند. یکی از افراد بدشانسی که توسط هیچ ندانها این شرایط ناخوشایند را تجربه کرد ادگار آلن پو مشهور بود که چند روز بعد بیمار شده و در نهایت درگذشت. آنها همچنین خانههای زیادی را به آتش کشیده و با کسانی که به صورت داوطلبانه سعی میکردند آتش را خاموش کنند درگیر میشدند.
4- کابوکیمونو
اعضای گروه خلافکار کابوکیمونو (Kabukimono) که در زبان ژاپنی به معنای دیوانگان است که از گروهی از ساموراییها که به دلیل نداشتن اربابی که برای او کار کنند مست کرده و قدرت نمایی میکردند سرچشمه گرفته بودند. آنها نوجوانانی بسیار مسلح بوده و شبیه زنان لباس پوشیده و آرایش کرده و البته شیوه سخن گفتن و کلمات رایج خاص خود را داشتند و موهایشان را بلند میکزدند. آنها جنگجویانی خبره بودند که با تیزترین شمشیرها میتوانستند هر کسی را به قتل برسانند. آنها در خیابانها مست کرده و رقیبانشان را در طی دوئلهایی خونین به قتل میرساندند و در واقع به هیچ چیزی اهمیت نمیدادند. شعار آنها این بود:" من عمر بیش از حد درازی داشته ام! " که نشان میداد آنها کوچکترین اهمیتی به قانون نداده و از آن هراسی نداشته اند. برخی بر این باورند که گروههای یاکوزا از همین دار و دسته نشأت گرفته اند هرچند یاکوزاها دوست ندارند با این دار و دسته مقایسه شوند.
5- ووروسکی میر
دار و دسته ووروسکی میر (دزدهای قانونی) در اردوگاههای کار اجباری دوران حکومت شوروی سابق موسوم به گولاگ شکل گرفتند که گروهی از دزدها، سارقان سرراهی و قاتلانی بودند که برای حمایت از یکدیگر به یک گروه مشترک پیوسته بودند. آنها هیچ علاقهای به رژیم شوروی نداشته و یک سازمان مخوف مختص خود را ساخته بودند که از برخی از جهات با حکومت بیرحم استالینی شباهت داشت. این گروه دارای قوانین خاصی بود که در صورت زیر پا گذاشتن آن ها، فرد خاطی در برابر اعضای گروه محاکمه میشد. اعضای گروه تتوهای خاصی داشتند که بر اساس آن شناخته میشدند، روشی که امروزه نیز در میان دار و دستههای خلافکار در این کشور مورد استفاده قرار میگیرد. در آن دوران این گروه تلاش میکردند که لباس و غذا را به صورت قاچاق وارد زندانها کنند. این گروه در قاچاق کالا چنان موفق عمل کرد که پایه گذار مافیای روسیه شد.
6- موهوکها
مانند دار و دسته آپاچی ها، موهوکها که در قرن هجدهم در شهر لندن فعالیت میکردند نام خود را از یک قبیله سرخپوست به نام «موهوک» گرفته بودند و گروهی بودند که انتظار دارید تنها در کابوسها یا فیلمهای آخرالزمانی ببینید. بعد از این که گروهی از نمایندگان سرخپوستان آمریکایی برای دیدار با ملکه بریتانیا وارد لندن شدند، چنان مردم شهر را تحت تاثیر قرار دادند که برخی از جوانان شهر به افتخار آنها گروهی تشکیل داده و آن را دار و دسته موهوکها نامیدند. این گروه شب هنگام در خیابانها به مردم حمله کرده و صورت مردم را زخمی میکردند.
برخی حتی صورت قربانیان را به شدت مجروح کرده، بینی آنها را بریده، مردم را به شدت کتک زده و گاهی نیز زنان را در داخل بشکههای چوبی فرو کرده و از تپهها بالا برده و سپس به پایین میغلتاندند. شایعه شده بود که اعضای این گروه از جوانان مرفه شهر هستند و این موضوع باعث ترس شدیدی در میان مردم فقیر شهر لندن شده بود که از ثروتمندان شهر دل خوشی نداشتند. آنها معمولاً مست کرده و در خیابانها به آشوب و هرج و مرج دامن میزدند.
7- دار و دسته پنج نقطه
دار و دسته پنج نقطه (The Five Points) یک گروه ایتالیایی- آمریکایی در دوران ممنوعیت خرید و فروش مشروبات الکلی در ایالات متحده بود که از اواسط قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم در ۵ نقطه از منهتن فعالیت میکردند. آل کاپون روزگاری عضو این دار و دسته بود و بعدها به یک گانگستر مشهور و رهبر مافیا تبدیل شد. در واقع او در دوران عضویت در این گروه و در طی یک دعوا در کافهای زخمی در ناحیه صورت برداشت که باعث شد بعدها به وی لقب «صورت زخمی» داده شود.
قبل از اینکه مافیا با لباسهای شیک و براق در ایالات متحده شکل بگیرد این دار و دسته پنج نقطه بود که چنین طرز لباس پوشیدنی را در بین گروههای خلافکار و گنگستری رواج داد. آنها موفقترین و بدنامترین دار و دستهی خلافکار نیویورک و شاید تمام آمریکا بودند و بعدها بسیاری از آنها به عضویت مافیا درآمدند.
8- تاگی
تاگیها (Thuggee) در قرن نوزدهم هند گروهی از قاتلان، دزدان و خلافکاران بودند که شباهت زیادی با نینجاهای مرموز داشتند. فعالیتهای این گروه چنان وحشتناک بود که بعدها واژهی «Thug» به معنای جانی و آدمکش از آنها گرفته شد. این گروه حتی روی مافیا را سفید کرده و رکورد گینس را در زمینهی بیشترین قتلها در میان گروههای خلافکار به خود اختصاص داده اند. هر یک از اعضای این گروه به وضوح بی ارزش بودن قانون را ابراز کرده و آشکارا از فعالیتهای غیرقانونی خود سخن میگفتند.
عضویت در این گروه کاملاً ارثی بود پس اگر پدر عضو تاگیها بود فرزند نیز چارهای جز حضور در این حرفه مورورثی خانوادگی نداشت: حرفه قتل. تاگیها قربانیان خود را به صورت کاملاً اتفاقی انتخاب میکردند و نشانهایی را دنبال میکردند که به اعتقاد آنها توسط کالی، خدای مرگ، برای آنها مشخص شده بود. آنها با قربانی دوست شده و با او سفر میکردند تا زمانی که فرصت مناسب سر میرسید. رمز آنها برای کشتن قربانی عبارت «تنباکو را بیاور» بود و سپس یکی از افراد گروه قربانی را خفه کرده و متعلقات وی به سرقت میرفت.
9- پسران بلوط زنده
دار و دسته پسران بلوط زنده گروهی از خلافکاران در نیواورلئان بودند که در اواسط قرن نوزدهم این شهر خوفناک را در ترسی بیش از پیش فرو بردند. در این زمان افراد پلیس تنها به صورت گروهی عمل میکردند و البته تنها در طول روز و در شرایطی که تا دندان مسلح بودند. افراد گروه پسران بلوط زنده چماقهای چوبی ساخته شده از چوب بلوط داشتند که با استفاده از آنها به کافهها و فروشگاههای محلی حمله کرده و همه چیز را ویران میکردند.
اگر مالک کافه یا فروشگاه خوش شانس و البته باهوش بود با دیدن آنها پا به فرار میگذاشت و در غیر این صورت مرگ وی محتمل بود. در واقع آنها از رقبای تجاری این افراد پول میگرفتند تا طرف دیگر که خطری برای تجارت وی محسوب میشد را از سر راه بردارند. البته بعضی اوقات نیز این کار تنها برای تفریح انجام میشد. سردسته این گروه مردی به نام رد بیل ویلسون بود که چنان سبیل پرپشتی داشت که در صورت ضرورت میتوانست یک چاقو را در درون آن پنهان سازد.
10-گریزپاها
گریزپاها (Scuttlers) گروهی از جوانان منچستری بودند که در قرن نوزدهم این شهر را به آشوب کشیده بودند. این گروه در واقع شعبههای زیادی در نقاط مختلف شهر داشته و در بین خود آنها نیز رقابت شدیدی برای بدست آوردن قلمرو بیشتر در میان بود و همواره با چاقو، بطری و میلههای آهنی به جان هم میافتادند. هدف آنها بدست آوردن مواد یا پول و یا چیز دیگری نبود. آنها تنها میخواستند کنترل خیابانها را در دست داشته باشند.
آنها سبک لباس پوشیدن خود را داشته و معمولاً دستمالی به سر میبستند و یا کلاهی روی سر تراشیده خود میگذاشتند و دستهای از موهای خود خود را تا روی چشم چپ بلند میکردند. این افراد عمدتاً نوجوان چنان خوفناک بودند که واژهی هولیگان برای ارجاع به آنها ابداع شد. این گروه بیش از ۶۰۰ نفر عضو داشته و برای حاکمیت بر خیابان ها، کوچهها و یا هر گوشهای از شهر به جان هم میافتادند در حالی که کاسبان و مردم محلی از ترس در خانهها و مغازه هایشان پنهان میشدند.
منبع: برترین ها
انتهای پیام/
بیرحم ترین دار و دسته های خلافکار در طول تاریخ