به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، دو دوست را در نظر بگیرید که بیشتر اوقاتشان را با یکدیگر سپری می کنند اما تفاوت های زیادی با هم دارند. یکی از آن ها مدام عصبی است. کوچک ترین اتفاق بد در او استرس، ناامیدی و پرخاشگری ایجاد می کند. همه اتفاقات اطرافش از ترافیک گرفته تا صف های طولانی و رفتار نامناسب همکارانش او را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد و به طور کلی روحیه و شادابی او مستقیما تحت تاثیر اتفاقات روزانه ای است که در اطرافش رخ می دهند.
در طرف دیگر ماجرا، دوست او فردی است که اجازه نمی دهد تحت تاثیر اتفاقات کوچک قرار بگیرد. او که خودش درباره احساساتش تصمیم می گیرد، معمولا همیشه شادتر از دوست اش است. حالا این سوال پیش می آید که این دو نفر چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ چرا یک نفر با مدیریت احساساتش، زندگی بهتری دارد و دیگری با هر اتفاقی در روز به هم می ریزد؟ برای یافتن پاسخ این سوال ها با ما باشید.
بشیتربخوانید :چطور با کسی که جواب پیغام ما را نمیدهد برخورد کنیم؟
بخش عمده ای از مدیریت احساسات، یک موضوع انتخابی است و به این که شما می خواهید یا نمی خواهید که احساسات تان را مدیریت کنید، بستگی دارد. چیزهای زیادی درباره احساسات و مدیریت موثر آن ها نوشته شده، با این حال بسیاری از مردم نمی توانند این محدوده از زندگی خود را کنترل کنند. چرا؟ چون مدیریت موثر احساسات، شبیه یک مهارت یا یک عادت است و ما به عنوان یک انسان، معمولا به سختی عادت هایمان را تغییر می دهیم. یادگیری نحوه کنترل احساسات می تواند یکی از بهترین مهارت هایی باشد که در زندگی کسب می کنیم. احساسات، تعیین کننده رفتار و اقداماتی هستند که زندگی ما را شکل می دهند. اگر می خواهید بدانید که چگونه می توانید احساسات تان را کنترل کنید، باید بدانید که چند اصل مهم و اساسی در راستای رسیدن به این هدف به شما کمک خواهد کرد.
گام اول، شناخت احساسات است
اگر شما ندانید که معمولا چه زمان هایی حساسیت ها و واکنش های بیش از حد از خودتان نشان می دهید، نمی توانید این واکنش ها را مدیریت کنید. پس در اولین فرصت، شروع به بررسی این واکنش ها و نام گذاری آن ها کنید. گاهی تشخیص این که چه احساسی را تجربه می کنیم، مشکل است و نام گذاری، با شفاف ساختن موقعیت به پیشرفت ما در هدف مان کمک می کند.
کشف چرایی تجربه احساسات مختلف
وقتی تشخیص دادید که چه احساسی دارید، باید بدانید که چرا این احساس را دارید؟ شما باید مانند یک دوست از خودتان بپرسید: «مشکل کجاست؟ چه چیزی باعث شده این احساس را داشته باشم؟» ذهن شما همواره به دنبال یک پاسخ خواهد بود. بیشتر اوقات، صرفا برداشت ما از یک موقعیت، نوع احساس ما درباره آن را شکل می دهد. دلیل عمده دیگر برای احساسات منفی ما این است که ارزش های ما در هنگام بروز این احساسات، حضور ندارند یا مورد احترام قرار نمی گیرند. به خاطر داشته باشید که همیشه این «چرایی»ها را بیابید و درباره شان فکر کنید.
جور دیگر به موضوعات و اتفاقات نگاه کنیم
پس از یافتن علت، چه باید بکنیم؟ گاهی اوقات ما باید طرز فکرمان درباره یک موقعیت را تغییر دهیم. افکار ما به طور مستقیم به احساسات مان منجر می شوند بنابراین اگر احساس بدی درباره یک موضوع خاص داریم، احتمالا این تفکر نامناسب ماست که باعث ایجاد آن احساس شده است. اگر سعی کنیم به گونه دیگری به آن موقعیت یا موضوع نگاه کنیم، فورا احساس بهتری پیدا خواهیم کرد. گاهی نیز صِرف درک این موضوع که چرا در مواقع خاص احساسی خاص پیدا می کنیم، به فروکش کردن احساسات کمک می کند زیرا درک کردن، با خود آرامش به همراه می آورد.
سخت ترین بخش ماجرای مدیریت احساسات
انتخاب نوع واکنش در مقابله با موضوعات و اتفاقات مختلف، سخت ترین بخش ماجرا برای مدیریت احساسات است. نحوه واکنش و مدیریت احساسات، یک عادت است. افراد احساساتی، عادت کرده اند موقعیت های خاصی را با عصبی شدن و از کوره در رفتن همراه کنند. این که یاد بگیریم به احساسات مان گوش کنیم، آن ها را تشخیص بدهیم یا انتخاب شان کنیم، چیزی نیست که دوبار در هفته یا سر میز شام، آن را تمرین کنیم بلکه کسب این مهارت مهم به تمرین و جدیت مستمر نیاز دارد. در نهایت اگر بتوانیم احساسات مان را کنترل کنیم، زندگی به نحوی که تصورش را نمی کنیم برایمان تغییر خواهد کرد. با کنترل کردن احساسات، نه تنها کنترل زندگی را به دست می گیریم و قدرت بیشتری خواهیم داشت، بلکه شادتر و سالم تر نیز خواهیم بود زیرا به طور قطع ناراحتی و استرس کمتری را تجربه می کنیم.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/