به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،فرشید خدادادیان پژوهشگر تاریخ نفت می گوید : اولین روز زمستان 1330 خورشیدی، سالگرد انتشار اوراق قرضه ملی از سوی دولت دکتر محمد مصدق است؛ اقدامی در راستای حل مشکلات اقتصادی که در اثر تحریم فروش نفت دامنگیر ایران شده بود و در صورت اجرای درست و اقبال عمومی میتوانست بخشی از مشکلات اقتصادی کشور در آن مقطع را حل نماید، اما عدم استقبال مناسب، خصوصاً از سوی متمولین و طبقه متوسط، اقبال محرومان و فرودستان جامعه به این طرح را نافرجام گذاشت!
بیشتربخوانید :تشکیل نخستین جبهه ضدآمریکایی در ایران
دولتهای ملی و مردمی اعتبار و اقتدار خود را از همراهی و همکاری ملت با خود دارند و تاریخ نشان داده اگر در بزنگاههای سخت و پیچهای تند تاریخی، مردم با دولتمردان خود همراهی و همگامی نداشته باشند، آنگاه فاصله شادی در قیام ملی سی تیر ۱۳۳۱ تا اندوهگینی در کودتای 28مرداد 1332 چندان زیاد نخواهد بود!
موضوع انتشار اوراق قرضه ملی از 26 مرداد 1330 آغاز شده بود. وزیر دارایی برای پیروز شدن بر بحران مالی کشور لایحهای را ارائه کرد که مدتی بعد با عنوان قانون «انتشار اوراق قرضه ملی» به دولت اجازه میداد با انتشار و فروش این اوراق بخشی از کسری بودجه خود را تأمین نماید.تعطیلی کامل تولید و صادرات طلای سیاه، علاوه بر تأثیر شدید بر ذخیره ارزی و تجارت بینالمللی، بر حوزه داخلی هم لطمه زیادی وارد آورده بود.
مالیات بر درآمد کارشناسان غیرایرانی کمپانی سابق نفت ایران و انگلیس و عایدات گمرکی واردات از جمله درآمدهایی بود که دیگر تأمین نمیشد. در مجموع اثر درآمدی بالغ بر حدود 5/1 میلیارد ریال و هزینهای هم معادل 2 میلیارد ریال بود. بنابراین دولت به خاطر اختلاف با کمپانی نفت با کسری سالانه حدود 5/3 میلیارد ریال روبهرو بود.
در چنین اوضاعی، اقداماتی به منظور افزایش عواید عمومی انجام گرفت. طرح افزایش دریافت مالیات از جمله این موارد بود، اما ابزار لازم برای جمعآوری مالیات وجود نداشت. منبع دیگر افزایش درآمد، افزایش قیمت کالاهایی بود که انحصار تولید آنها را دولت در اختیار داشت، تریاک، چای، قند و تنباکو از جمله این اقلام بودند. این هم به طور ضمنی حکم مالیات غیر مستقیم را داشت و دولت را قادر میساخت تا سود بیشتری کسب کند. فروش ارز خارجی به منظور افزایش درآمد، استراتژی نبود که اتخاذ آن به اختیار دولت باشد زیرا اسکناس به حکم عرف میبایست پشتوانه ارزی داشته باشد.
مجموع چنین عواملی باعث شد تا دولت برای نجات اقتصاد کشور در روزگار تحریم، انتشار و توزیع اوراق قرضه را در دستور کار قرار دهد.
نخستوزیر در پیامی که شامگاه شنبه سی آذر 1330 از رادیو برای مردم فرستاد، گفت: «...شما ملت شریف ایران با خرید برگهای قرضه ملی، گذشته از اینکه در بهبود وضع مالی دولت کمک مؤثر میکنید، برای آتیه فرزندان خود نیز سرمایه و اندوختهای فراهم میسازید. پرداخت برگهای قرضه ملی و جایزه آن طبق قانون 26 مرداد 1330 از طرف دولت تعهد شده و کوپنهای جایزه اوراق قرضه از ابتدای سال دوم در کلیه بانکها قابل پرداخت میباشد.
اصل قرضه را هم بعد از دو سال میتوانید بابت هر نوع بدهی که به دولت داشته باشید از قبیل مالیات، حقوق گمرکی و سایر عوارض حساب کنید...»
آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی نیز همزمان با انتشار و ارائه اوراق قرضه طی پیامی به ملت ایران گفت:
«...امروز است آن روزی که جهاد شما باید با بذل مال به عمل آید. خریداری اوراق قرضه ملی فرض ذمه آحاد مسلمانان است...»
روزهای نخست عرضه اوراق قرضه با اقبال مواجه شد. مطبوعات از خرید 10 میلیون ریالی اوراق توسط محمد رضا پهلوی و استقبال مردم خبر دادند. اما با تمام تبلیغات به عمل آمده مردم و خصوصاً متمولین حاضر نشدند در دوران سخت به دولت خود قرض بدهند. میزان خرید اوراق از پیشبینی اولیه پایینتر بود!
قرار بود هر برگ از این اوراق پانصد ریال باشد و در چهار ردیف به فروش برسد، اما تنها ردیف نخست اوراق منتشر شد. ایران وضعیت مالی خوبی نداشت و فقیر بود و هر روز هم بر اثر قطع عایدات نفت فقیرتر میشد. افراد ثروتمند چندان تمایلی به یاری دادن دولت نداشتند و نرخ بهره اوراق نیز بسیار کمتر از نرخ بهره رسمی و غیر رسمی بازار بود.
در این میان بودند بازاریان و تجاری هم که این اوراق را بهعنوان اسکناس رایج کشور قبول میکردند و از این اوراق بهعنوان«پول مصدقی»یاد میکردند.
مطبوعات آگهیهایی را منتشر کردند که مغازهها و فروشگاههای مختلف در آن اعلام کرده بودند اوراق قرضه را به جای اسکناس قبول میکنند. این تجار و بازاریان البته در اقلیت بودند. حزب توده ایران که دارای اقبالی در بین طبقات فرودست جامعه بود، انتشار اوراق را عوام فریبانه دانست و مرز خود با دکتر مصدق و دولت وی را در این مقطع روشن نمود. مجموع این بیاعتمادی و بیاعتناییها باعث شد تا سرانجام طرح انتشار اوراق قرضه ملی در میانه راه شکست خورده و حتی به سررسید پرداخت نخستین مرحله سود خود نیز نرسد.
در کنار فشارهای بینالمللی و عدم همکاری و حمایت دربار از دولت، اقتصاد بدون نفت و ناشکیبایی مردم، مهمترین دلایل شکست طرح اوراق قرضه دولت ملی بودند. دولتی که بهدلیل از دست رفتن اتحاد و انسجام ملی، فرجامش به غروب 28مرداد گره خورد.
در آسیب شناسی دلایل شکست دولت ملی دکتر مصدق میتوان عوامل و دلایل متعدد داخلی و خارجی را برشمرد. فشارهای کمرشکن خارجی که بر ایران وارد آمد علاوه بر جنبه استعماری ناشی از یک تحلیل غلط در دولت ایران نیز بود. ایران تصور میکرد در جریان بستن شیرهای نفت به روی بازارهای جهان، کشورهای مختلف و متحدان کلاسیک بریتانیا در اقتصاد جهانی، شریک خود را به چالش خواهند کشید و در کنار ایران خواهند ایستاد. دومین تحلیل اشتباه در بخش سیاست خارجی شاید تهدید جهان سرمایهداری به نفوذ شوروی با استفاده از موقعیت ژئوپلیتیک و همسایگی ایران با مقر اصلی بلوک شرق بود؛ موضوعی که در دوران جنگ سرد البته حساسیتهای زیادی را برمیانگیخت.
اما در بخش سیاست داخلی، علاوه بر مواردی همچون تفرقه نیروهای ملی و مذهبی و کارشکنی دربار که باید آنها را از عوامل مهم در این زمینه برشمرد، عدم احساس مسئولیت اجتماعی و اتحاد ایرانیان در لحظات سخت اقتصادی و حمایت آنان از دولت خود، راهکار اقتصادی دولت برای فائق آمدن بر بخشی از مشکلات مالی را نافرجام گذاشت.
مردم، دکتر محمد مصدق و روحیه وطن پرستانه و استقلال طلبانه او را با شکوه تمام میستودند اما همین مردم حاضر نبودند به دولت دکتر مصدق از اندوخته مالی و شخصی خود قرض بدهند تا مشکلات اقتصادی را ساماندهی نماید و این نقدی تاریخی است که به رویکرد مردم در مفهوم ملت میتوان وارد نمود. بدیهی است که هیچ کس میل ندارد منافع شخصی و اندوخته اقتصادی خود و خانوادهاش را در معرض تهدید و مخارج اضافه قرار دهد اما اگر در آن مقطع مفهوم دولت-ملت به معنای واقعی یا حداقل معنای نزدیک به واقعیت خود وجود داشت، شاید مردم ایران همراهی و همکاری و ایثار و از خودگذشتگی بیشتری در قبال درخواست قرض دولت از ایشان نشان میدادند.
فارغ از اینکه این ایثار و ازخودگذشتگی چقدر در سرنوشت دولت ملی دکتر مصدق میتوانست مؤثر باشد یا خیر! اوراق قرضه میتوانست صبح صادق شب یلدای دولت ملی باشد، اما نشد!
منبع: روزنامه ایران
انتهای یام/