به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامه‌ها در صفحات خود اخبار، یادداشت، سرمقاله و عناوین ویژه و اختصاصی دارند که بر اساس اتفاقات روز منتشر می‌شود. همچنین جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای در رسانه‌ها نیز دارد.
 
زوایای پیدا و پنهان برجام اروپایی/علل مردودبودن افزایش یارانه‌ها/هشدار سقوط در شکاف طبقاتی/استیضاح ترامپ به نفع ایران است؟

یادداشت، سرمقاله، عناوین و گزارشات ویژه روزنامه‌های و جراید سراسر کشور پنجم دی ماه به شرح زیر است:


 
گفت‌وگو در خلیج ‌فارس!
 
محمد حسین محترم در یادداشت امروز کیهان با عنوان گفت‌و‌گو در خلیج فارس نوشته؛ ۱- با ورود ناو آمریکایی به خلیج فارس، رزمایش سپاه با این قدرت و حجم از تجهیزات بومی تهاجمی و به این گستردگی در حقیقت رو شدن یک برگ بازدارندگی از قدرت جمهوری اسلامی بود که آمریکایی‌ها را به نوعی آچمز کرد و آن‌ها را با موقعیت جدیدی روبه‌رو ساخت که مجبور شدند اعلام حضور این ناو در خلیج فارس را محدود به دو ماه کنند؛ لذا این قدرت‌نمایی تهاجمی نیرو‌های سپاه در پهنه آب‌های خلیج فارس پیامی آشکار و غیرمنتظره به آمریکایی‌ها داد که نه تنها فضاسازی‌های رسانه‌ای با هدف ایجاد هراس در ایران، در‌باره ورود ناو یو‌اس‌اس جان استینس جواب نداد، بلکه آمریکایی‌ها دریافتند که سیاست راهبردی جمهوری اسلامی از حالت دفاعی به وضعیت دفاعی- هجومی ارتقا یافته و ایران این آمادگی را دارد برای مقابله با هرگونه تهدید احتمالی از «قدرت پیش‌دستانه» خود استفاده کند، چراکه بهترین وسیله برای دفاع، حمله است.
 
۲- آنچه علنی در فضای دیپلماتیک میان ایران و آمریکا گفته نمی‌شود، در قلب آب‌های خلیج فارس گفته شد، آن هم با زبانی که نیرو‌های سپاه به‌خوبی به‌کار بردند و آمریکایی‌ها هم به‌خوبی آن را فهمیدند. امروز دیگر آب‌های خلیج فارس همان آب‌هایی نیست که این ناو هواپیمابر در سال ۲۰۰۱ در آن حضور داشت. ناو هواپیمابر یو‌اس‌اس جان استینس در مقابل دیدگان گشتی‌های سپاه و در تیررس موشک‌های سپاه، وارد آب‌های خلیج فارس شد. در حالی که پنتاگون هدف از اعزام ناو هواپیمابرش به خلیج فارس را نشان دادن توان خود اعلام کرده بود، اما به اذعان خبرگزاری آسوشیتدپرس «این ایران بود که توان خود را به رخ آمریکا کشید و شکستی دیگر برای ابهت کشوری بود که ادعای ابرقدرتی داشته است.» شبکه تلویزیونی الجزیره عربی هم تاکید می‌کند «ایران در عمق سواحل خلیج فارس یکی از قوی‌ترین رزمایش‌های زمینی و دریایی خود را به اجرا در آورد و هنگامی که نیرو‌های ایرانی از خاک دشمن سخن می‌گویند، منظورشان هر جایی است که ممکن است امنیت ملی ایران را هدف قرار دهد»؛ و این سخن یعنی اینکه ایران به هر جایی که به عنوان سکوی تجاوز به ایران محسوب شود، توان حمله پیشگیرانه خواهد داشت.
 
1
 
۳- فضاسازی‌های آمریکا در‌باره ورود ناو خود به خلیج فارس را باید صرفا یک جنگ روانی و پوششی برای شکست‌های این کشور در منطقه و برای اینکه فقط بگویند ما در منطقه حاضریم، ارزیابی کرد، چراکه این اولین بار نیست ناو‌های آمریکایی وارد خلیج فارس می‌شوند و آمریکا چند پایگاه نظامی در منطقه دارد و بدون اعزام این ناو نیز می‌توانست از شعار‌ها و ادعا‌های خود در منطقه القای حمایت کند.
 
۴- از سوی دیگر، قبلا ترامپ در واکنش به تحقیر سربازان آمریکایی و ردیابی ناو‌های این کشور از سوی نیرو‌های ایرانی ادعا کرده بود «من دیگر اجازه این کار را نمی‌دهم و ما اخطار نمی‌دهیم و به کسی اعلام نمی‌کنیم...!»، اما قدرت‌نمایی مجدد نیرو‌های سپاه با آزمایش موشک‌های میان‌برد در نزدیکی این ناو هواپیمابر هسته‌ای و پرواز پهپاد‌های شناسایی و عکسبرداری بر فراز آن نشان داد ترامپ دیوانه هم علی‌رغم رجزخوانی‌هایش جرات عملی کردن ادعای توخالی خود را ندارد و به‌خوبی سابقه دستگیری ملوانان متجاوز آمریکایی در آب‌های جمهوری اسلامی ایران را در حافظه خود حفظ کرده است؛ لذا رئیس‌جمهور آمریکا هرچند که دیوانه می‌نمایاند، اما براساس اطلاعات کارشناسان و تحلیلگران نظامی و امنیتی خود به‌خوبی درک کرده است که دیروز فرود «موشک‌های کوتاه برد» ایران بغل گوش آمریکایی‌ها در عراق و امروز فرود «موشک‌های میان‌برد» ایران بغل گوش آن‌ها در خلیج فارس، نوید‌دهنده این است که فردا در صورت لزوم «موشک‌های بلندبرد» ایران در سواحل آمریکا ممکن است فرود آید.
 
۵- رزمایش سپاه نشان داد تهدید ایران به بستن تنگه هرمز، یک بلوف نظامی نیست و حضور ناو آمریکایی هم نمی‌تواند بر قدرت و گستره دفاعی و سیاست جمهوری اسلامی در منطقه ایران تاثیری بگذارد و قدرت ابتکار عمل نظامی در خلیج فارس علی‌رغم ادعای آمریکایی‌ها در داشتن تجهیزات پیشرفته، همچنان در دست ایران است. خبرگزاری الجزیره با پخش همزمان رزمایش سپاه اذعان می‌کند «این رزمایش نمایشی از عملیات هجومی، نفوذ و تسلط بر اهدافی راهبردی در خاک دشمن بود که پنتاگون پیام آن را بیشتر متوجه شده است و ایران این پیام را ارسال کرد که می‌تواند به تهدید خود برای بستن تنگه هرمز جامه عمل بپوشاند و اگر به نفت ایران اجازه صادر شدن داده نشود هیچ کشوری نخواهد توانست نفت خود را از منطقه خلیج فارس صادر کند.»
 
۶- رسانه‌های غربی در تناقضی خودساخته از یک طرف ادعا می‌کنند قدرت ایران در مقابل تجهیزات آمریکا ناچیز است، اما از سوی دیگر قدرت دفاعی و نظامی ما را تهدیدی جدی برای خود تلقی و با این توجیه حضور خود را القا می‌کنند؛ لذا اقداماتی همچون اعزام ناو به خلیج فارس آن‌گونه که راندی پک فرمانده ناو هواپیمابر استینس گفته و تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی نیز بر آن تاکید کرده برای روحیه دادن به متحدان خود است.
 
۷- اما درخصوص فضاسازی‌های رسانه‌ای غیرمعمول در‌باره اعزام ناو استینس به خلیج فارس باید در نظر داشت که این اقدام در حقیقت بخشی از اقدامات آمریکایی‌ها برای تحت‌الشعاع قرار دادن اعلام خروج تاکتیکی از سوریه و شکست در این کشور می‌باشد. به نظر می‌رسد اعلام خروج آمریکا از سوریه طرحی فریبکارانه برای القای ضرورت دخالت آمریکا با فضاسازی‌های سیاسی – رسانه‌ای و با برانگیختن اعلام مواضع برخی‌ها در داخل و خارج آمریکاست. با توجه به شکست داعش آن‌هم به‌دست نیرو‌های مقاومت، اکنون هیچ‌گونه عذری برای ادامه حضور آمریکایی‌ها در سوریه وجود ندارد و آمریکا به‌شدت تحت فشار افکار عمومی برای خروج از سوریه قرار دارد، اما برای اینکه این فضا شکسته شود و آمریکا از زیر فشار افکار عمومی رهایی یابد اقدام به اعلام تاکتیکی خروج از سوریه کرده است. آمریکایی‌ها به‌خوبی دریافته‌اند که قافیه را در سوریه باخته‌اند و اهداف آن‌ها از طریق حضور مستقیم نظامی در سوریه تامین نخواهد شد لذا به‌دنبال اجرای سیاست‌های محور مقاومت، مجبور شدند خروج خود را از سوریه اعلام کنند، هرچند قبلا ادعا کرده بودند تا زمانی که ایران در سوریه حضور داشته باشد، ما هم حضور داریم! اما این خروج به معنی رها کردن سوریه از سوی آمریکایی‌ها نیست و آن‌ها همچنان در حال سناریو‌سازی‌های امنیتی – اقتصادی و سیاسی در آینده هستند، چراکه اولا هرچند ترامپ خروج نیرو‌های آمریکا از سوریه را اعلام کرده، اما وی متعاقبا اعلام کرد «خارج شدن نیرو‌های آمریکایی از سوریه طی چند مرحله صورت می‌گیرد.» مقامات آمریکایی هم در تفسیر این سخن ترامپ ادعا کردند «این خروج در یک جدول زمانی واقع‌بینانه‌تر چهار تا شش ماه خواهد بود و طی این دوره زمانی، سوریه شاهد تحولات زیادی خواهد بود و ممکن است واشنگتن در برنامه‌های خود تجدیدنظر کند»! ثانیا با توجه به اینکه خبر‌هایی از ایجاد یک پایگاه جدید در مرز عراق و سوریه از سوی آمریکا وجود دارد، به‌نظر می‌رسد آمریکا شماری از نیرو‌ها خود را در این پایگاه نظامی در منطقه حریر در شهر شقلاوه استان اربیل حفظ خواهد کرد. ثالثا اگر خروج نیرو‌های آمریکایی از سوریه حقیقت داشته باشد، تعداد آن‌ها حدود دو هزار نفر است در حالی که نیرو‌های نظامی حاضر در ناو هسته‌ای و هواپیمابر وارد شده به خلیج فارس بیش از شش‌هزار نفر است! یک هفته قبل مقامات آمریکایی گزارش‌هایی به ترامپ داده بودند که چگونه ادامه حضور نامعلوم نیرو‌های آمریکایی در سوریه خطرات بیشتری را متوجه این نیرو‌ها خواهد کرد؛ لذا سیاست خارج کردن نیرو‌های آمریکایی از تیررس مستقیم محور مقاومت در سوریه براساس این سخن سم گیبون عضو جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان آمریکا در دهه ۱۹۸۰ صورت گرفته که «اگر ما برای جنگیدن به آنجا رفته‌ایم، تعداد ما بسیار اندک است و اگر برای مردن به آنجا رفته‌ایم، تعداد ما بسیار زیاد است»! باید توجه داشت هرچند اعلام خروج آمریکا از سوریه یک پیروزی بزرگ برای منطقه و مقاومت است، اما ممکن است یک جابه‌جایی نیرو‌ها با هدف فریب باشد.

۸- حقیقت این است که به اذعان خود آمریکایی‌ها قدرت و اهرم آمریکا نه تنها در منطقه غرب آسیا بلکه در جهان به سبب آنکه توازن قدرت در حال تغییر است، از بین رفته است. اعترافات نماینده ویژه آمریکا در امور سوریه در کنفرانس شورای ناتو در واقع علت‌العلل شکست‌ها و عقب‌نشینی‌های آمریکا در منطقه است. جیمز جفری اذعان می‌کند «زمانی که آمریکا قدرت برتر دنیا بود، به پایان رسیده است و آمریکا باید دنیا را همان‌گونه که براساس موازنه‌های قدرت شکل گرفته، بپذیرد.» یکی از این موازنه‌های نامحسوس قدرت، «سلاح لیزری جامد» است که سایت کریستین ساینس و روزنامه واشنگتن اگزایماینر وابسته به سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا اخیرا اعتراف کرده‌اند «یک ماهواره جاسوسی پیشرفته آمریکا که بر فراز ایران جاسوسی می‌کرده در ارتفاع ۱۵ کیلومتری از جو زمین هدف سلاح لیزری هوافضای ایران قرار گرفته و از بین رفته است و این تکنولوژی قادر است هر موشک بالستیک با هر سرعتی را قبل از ورود به فضای ایران، در خارج از جو زمین منهدم کند.» لذا حضور آمریکا در منطقه، از این به بعد یک حضور تاکتیکی است که هر روز کم‌رنگ‌تر می‌شود و نمی‌تواند یک حضور استراتژیک باشد، چون «می‌دانند ما چه قدرتی داریم»!
 
 
آیت الله شاهرودی نماد بارز اعتدال بود
 
سدضیا هاشمی مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) به مناسبت درگذشت آیت الله هاشمی شاهرودی در یادداشت امروز ایران نوشته؛ زنده یاد آیت‌الله هاشمی شاهرودی یکی از نماد‌های برجسته اعتدال در ایران و جهان اسلام بود و این امر در افکار و سیره عملی ایشان به وضوح مشاهده می‌شد. ایشان یکی از فق‌های برجسته‌ای بودند که در فقه و اصول صاحبنظر و دارای سبک اجتهادی خاص خویش بود و بر همین اساس در حوزه‌های علمیه قم و نجف و سایر محافل علمی به عنوان دانشمند و اسلام شناسی برجسته شناخته می‌شدند. ایشان دارای آثار متعددی هستند که خلاقیت و نوآوری در آن‌ها مشهود بوده و مجموعه دروس و تألیفاتشان میراثی گرانبها به شمار می‌رود.
 
آیت‌الله هاشمی شاهرودی یک عالم برجسته، وارسته، متخلق، صمیمی و متواضع بودند که در عرصه علمی شهامت پرداختن به موضوعات نو با رویکرد‌های جدید داشتند. چند بار که توفیق ملاقاتشان را داشتم، همواره در کنار دقت نظر و اشراف علمی که در ایشان مشهود بود، تواضع و صمیمیتی فوق العاده داشتند، البته بسیاری از علمای شیعه در طول تاریخ به دلیل برخورداری از همین ویژگی، پیوند عمیقی با مردم برقرار کرده و اطرافیان هم با آن‌ها انس ماندگاری داشته‌اند. مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی فردی انیس، شفیق، دوست داشتنی، متواضع و کوچک نفس بود، به گونه‌ای که وقتی فردی با ایشان ملاقات می‌کرد، خاطره این دیدار در ذهن و چشم او ماندگار می‌شد. به یاد می‌آورم که در دیدار‌های متعددی که خدمتشان می‌رسیدم؛ همواره چهره‌ای متبسم داشتند که ناشی از صمیمت ایشان است و این در حالی است که علاوه بر مقام برجسته علمی دارای جایگاه مدیریتی و سیاسی بالایی نیز بودند.
 
1
 
به روز بودن و اشراف به وقایع و مقتضیات زمان از دیگر ویژگی‌های آیت‌الله هاشمی شاهرودی بود؛ ایشان چهره‌ای آگاه به زمان و مطلع از حوادث روزگار بود و حوادث، رخداد‌ها و جریان‌ها را تعقیب می‌کرد و همین امر سبب شده بود تا اطلاعات دقیق و دانش عمیقی نسبت به مسائل داشته باشد. در عین حال، ایشان نسبت به نقد‌ها و انتقاد‌ها هم واکنش‌های تندی نشان نمی‌داد، ظرفیت شنیدن نقد را داشت و با سهولت و انعطاف در جریان نقد‌ها قرار می‌گرفت. آیت‌الله هاشمی شاهرودی یک ایرانی بود که درعراق رشد و تحصیل کرده و با جهان عرب مرتبط بود و ارتباطات گسترده‌ای با علمای اسلام در بلاد مختلف داشت. حلقه فکری آیت‌الله هاشمی شاهرودی به گونه‌ای بود که صرفاً در آموزه‌های سنتی حوزه و فقه و اصول محدود نشد بلکه در حوزه‌هایی مثل فلسفه و اقتصاد هم ورود پیدا می‌کرد. ایشان یک اسلام شناس نوگرا بود و این خصیصه را از ابتدای تحصیل به همراه داشت؛ او از نزدیک‌ترین شاگردان آیت‌الله شهید محمدباقر صدر بود و در وادی حقوق و قضا آثار ارزشمندی دارد که به مباحث جدید حوزه قضا با یک رویکرد اجتهادی وارد شده است؛ در واقع سعی او بر این بود که اجتهاد سنتی را که مبنای تحصیلات تخصصی‌اش بوده به مسائل نوین و مباحث جدید علمی پیوند زند. ایشان همواره درگیر مسائل عینی و موضوعاتی بود که متناسب با اقتضائات زمان مطرح می‌شد. بزرگانی همچون مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی در حوزه‌های مختلف دیدگاه‌های خاص خودشان را داشتند؛ تا با نگاهی فراگروهی، خودشان و کشور را منحصر به گروه‌های خاصی نبینند. چنین ویژگی‌هایی از ایشان یک شخصیت متعادل و معتدل ساخته که باعث شده آیت‌الله هاشمی شاهرودی را به عنوان یکی از نماد‌های برجسته اعتدال در ایران و جهان اسلام بشناسیم. بی‌گمان فقدان ایشان برای جامعه ما خسارتی جبران ناپذیر است و به‌طور حتم یاد و نام ایشان به نیکی ماندگار خواهد شد.
 
روحش شاد و با اجداد طاهرینش محشور باد.
 
 
شخصیتی در تراز نظام اسلامی
 
عبدالله گنجی مدیرمسئول روزنامه جوان در یادداشت امروز این روزنامه در رثای آیت الله هاشمی شاهرودی و شخصیت ایشان نوشته؛ آیت‌الله هاشمی شاهرودی نیز همانند همه ابنای بشر و مسئولان نظام جمهوری اسلامی به پایان حیات ظاهری رسید و مبتنی بر فرهنگ عامه ایرانیان همه او را گرامی می‌دارند و محترم می‌شمارند. اما می‌توان مدعی بود که ایشان در منش سیاسی- دینی و سبک تعاملات حاکمیتی و مدیریتی از خصایص و ویژگی‌هایی منحصربه‌فرد برخوردار بود؟
 
1
 
برای فهم این مهم باید آیت‌الله هاشمی شاهرودی را در سپهر سیاسی ایران امروز فهمید. قطب‌بندی‌های حداکثری، وارد نمودن اتهام‌های فکری و سیاسی به همدیگر، تنش، بداخلاقی، متهم کردن همدیگر و هیاهوی بی‌حاصل در سپهر سیاسی ایران قابل کتمان نیست. برخی طوری سیاست‌ورزی می‌کنند که می‌توان فهمید از «دین سیاسی» پیروی می‌کنند نه «سیاست دینی». برخی قدرت برای‌شان اصالت دارد هرچند منکر آن باشند. برخی اصرار دارند دیده شوند و اگر دیده نشوند به ناسازگاری و حتی تحریف انقلاب و امام روی می‌آورند. برخی مدعای «من برتر» در حل مسائل کشور را دارند و برخی حیات سیاسی را در نفی دیگری و همسویی باندی با نزدیکان می‌دانند. برخی نظام را متهم می‌کنند تا هزینه همراهی دیروز را در آینده پرداخت نکند. اما آیت‌الله شاهرودی اهل هیچ یک از این قبایل نبود. بسیار بی‌هیاهو بود. در طول ۴۰ سال گذشته یک بار اخلاق دینی را زیر پا نگذاشت. حلم در سیاست‌ورزی از او چهره‌ای متمایز ساخته بود. هیچ ادعایی نداشت، هیچ موقع از کاری که کرده بود یا می‌کرد سخن نگفت. در مجلس ششم که مورد تاخت اصلاح‌طلبان قرار گرفت، متواضعانه شناسنامه‌اش را که از کنسولگری ایران در کربلا صادر شده بود، توسط نماینده وقت شاهرود در معرض مریضان مجلس قرار داد و هیچ‌گونه بغض و کینه و ناراحتی از خود بروز نداد.
 
هیچ سخن نسنجیده‌ای از خود در ذهن ایرانیان به‌جای نگذاشت و اهل پرده دری نبود. سه برادرش در عراق به شهادت رسیدند، اما هیچ‌گاه درباره آنان سخن نگفت و دنبال بهره‌برداری از آنان نبود. افتخاراتی همانند شاگردی شهید صدر و اجازه اجتهاد از وی را داشت، اما هیچ‌گاه از آن نان نخورد و درصدد اثبات خود برنیامد. آرامشی مثال‌زدنی داشت و به سختی دهان باز می‌کرد. مقام معظم رهبری از معدود شخصیت‌های سیاسی- فقهی کشور بود که ارزش فقهی- اصولی و شخصیتی و اخلاقی وی را می‌دانست و تلاش نمود، نظام اسلامی از علم و اجتهاد و توان وی بی‌بهره نماند. منیت را در خود کشته بود و شنونده‌ای صبور و گوینده‌ای کم حرف بود. حتی در حوزه فقه و فقاهت اهل مانور و معرفی و اثبات خود نبود. اما خداوند اراده کرده بود شأن و عزت او حفظ شود. درمقابل حملات به شورای نگهبان و قوه قضائیه در زمان حضور در این دو نهاد حرفی نزد، شکایتی نکرد و گلایه‌ای از وی شنیده نشد و برای نظام اسلامی هزینه‌ای درست نکرد.
 
او با اجتهاد خود حکم سنگسار را با توجه به عنصر زمان و مکان در دستگاه قضا به تعلیق درآورد و در نوآوری فقهی دارای سبک و نظر بود، اما این خصایص برای نسل‌های متأخر انقلاب اسلامی بازگو نشد. در حوزه نیز مانند عرصه مدیریت و حکومت بی‌هیاهو بود، مدعایی نداشت، فخری نفروخت و در یک کلمه از روحانیون در تراز حوزه علمیه هزار ساله تشیع و مدیران هم‌تراز نظام اسلامی بود. با اینکه در تراز مرجعیت و فقاهت بود در مقابل رهبر انقلاب بسان سرباز رخ‌نمایی می‌کرد و در هر سنگری که رهبری فرمودند: قرار گرفت. از نارسایی‌های حوزه مدیریت پرده دری نکرد و با قوای دیگر درگیر نمی‌شد و از کسی خط نمی‌گرفت. در تقوی و اخلاق سرآمد بود و می‌تواند الگویی برای طلاب حوزه‌های علمیه باشد. روحش شاد انشاءالله
 
 
باتلاق انفعال و دانشجویان قربانی
 
ژوبین صفاری با اشاره به حادثه تلخ روز گذشته واژگونی اتوبوس دانشجویان در دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات در سرمقاله امروز ابتکار نوشته؛ حادثه واژگونی اتوبوس حامل دانشجویان در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد که منجر به فوت ۹ نفر از دانشجویان شد، در حالی رخ داد که بار‌ها از این دست حادثه‌ها در اخبار شنیده شده است. آمار تلفات جاده‌ای که از آمار شهدای ۸ ساله جنگ تحمیلی بیشتر بوده است، نه تنها تلنگری به اصلاح وضع موجود نزده است که تصمیم‌گیران همچنان در باتلاق مسخ شده انفعال، نظاره‌گر چنین حوادث تلخی هستند. با این همه می‌توان این حادثه را از چند جنبه بررسی کرد و در وهله نخست پرسیده شود که نهادی مانند دانشگاه آزاد اسلامی با درآمد سرشاری که دارد چرا همچنان از ناوگان فرسوده، برای حمل و نقل دانشجویانی استفاده می‌کند که سرمایه‌های این کشور محسوب می‌شوند. آنچنان که این سوال را باید از مجموعه تصمیم‌گیران چند دهه اخیر در‌خصوص وضعیت نابسامان خودروسازی در کشور پرسید و ایمنی پایین جاده‌ها که در پیچ و خم آب رفتن بودجه‌های عمرانی کشور همیشه به فراموشی سپرده می‌شود. نکته تاسف‌بار دیگر که باید در‌خصوص این حادثه یادآور شد، وقوع آن در دانشگاهی است که از اتفاق پسوند علوم تحقیقات را یدک می‌کشد و انگار برای حل ابتدایی‌ترین معضلات این دانشگاه در یک اشل کوچک هیچ کدام از علوم تحقیقاتی تدریس شده، کاربردی نشده است.
 
1
 
دانشگاهی که قرار است از علم آن در یک اشل وسیع‌تر یعنی کشورمان بهره‌برداری شود حالا در توسعه خود نیز نا‌توان مانده است. شاید بهتر باشد تا این گزاره را به آماری ربط دهیم که بنا به گفته معاون پژوهشی وزارت علوم تنها ۵ تا ۱۰ درصد از پایان‌نامه‌های دانشگاه‌های کشور کاربردی است و مابقی در مقام نظر باقی مانده است که احتمالاً همان درصد ناچیز هم مورد استفاده برای حل مشکلات کاربردی نمی‌شود.
 
این ماجرا زمانی تلخ‌تر می‌شود که شنیده شده است، پروژه تله‌کابین این واحد دانشگاهی که می‌توانست جایگزینی برای اتوبوس‌های آن باشد، در سال ۹۵ و پس از تغییر مدیریت دانشگاه آزاد، به دلایل نامشخصی متوقف شده است. پروژه‌ای که مسیر ۸ کیلومتری را به ۱۸۰۰ متر کاهش داده و آنطور که رسانه‌ها مطرح کرده‌اند حدود ۸۰ درصد آن تکمیل شده بود و به یکباره از ادامه آن سر باز زده شد. هر چند باید مسئولان در قبال این وقایع، به ابهامات ماجرا به طور شفاف پاسخ دهند، اما این حادثه به طور کلی از چهار جنبه اساسیِ نا ایمن بودن راه‌ها، خودرو‌های فرسوده، غیر‌کاربردی بودن علوم دانشگاهی در توسعه کشور و سوء‌مدیریت باید آسیب‌شناسی شود. فارغ از اینکه نباید حوادث تلخ اینچنینی به مسلخ منازعات سیاسی برده شود، باید پرسیده شود که چرا هنوز بعد از گذشت چند دهه از وجود مشکلات تکراری، همچنان باید منتظر شنیدن اخبار تلخ درخصوص تلفات جاده‌ای باشیم. مردم بار‌ها و به انحا مختلف پرسیده‌اند که چرا صنعت خودروسازی کشور نتوانسته به استاندارد‌های جهانی و زیست محیطی نزدیک شود و یا چرا جاده‌های درون و برون شهری ایمنی لازم برای کاهش حوادث این چنینی را ندارند؟ به نظر می‌رسد همه این سوالات تنها یک پاسخ روشن دارد و آن سوء‌مدیریت و ساختار معیوبی است که انگار عزمی برای اصلاح آن دیده نمی‌شود. بدون تردید اندوه خانواده‌های این ۸ جوان برای همه ۸۰ میلیون ایرانی‌ای است که همواره ترس وقوع چنین اتفاقاتی را در کمین خود و خانواده‌های‌شان احساس می‌کنند. حوادثی که مانند گذشته لابه‌لای اخبار جدید فراموش خواهد شد و تنها رد یک اندوه کشدار از آن به جا خواهد ماند.
 
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.