به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در روزهای گذشته مستندی با عنوان "بهتان برای حفظ نظام" در شبکه bbc پخش شد. این مستند مدعی است که "استفاده حکومت ایران از انتشار تهمت و حتی تهمتهای جنسی علیه منتقدان و دگراندیشان، حکایت آشنایی در دهههای گذشته است... " و ادعا میکند که جمهوری اسلامی "بر پایه فقه اسلامی"، معتقد است برای حفظ نظام، میتوان به مخالفان انواع تهمتها را ابراز کرد.
هرچند در ابتدای این مستند، روایتگر آن استفتایی را به ۱۱ تن از مراجع ارسال میکند و همگی آنها به حرام بودن تهمت زدن اتفاق نظر دارند، اما برای برررسی بیشتر مدعاهای این مستند و اظهارات عبدالکریم سروش و محسن کدیور، به سراغ حجت الاسلام و المسلمین محسن غرویان رفتیم.
غرویان از مدرسان فلسفه اسلامی حوزه علمیه قم است و از محضر آیات عظام وحید خراسانی، فاضل لنکرانی، شیخ جواد تبریزی، مکارم شیرازی، جوادی آملی و مصباح یزدی بهره برده است و بیش از ۴۰ کتاب تالیفات دارد.
متن زیر مشروح گفتگوی ما با حجتالاسلام و المسلمین غرویان درباره مستند "بهتان برای حفظ نظام" است که از منظرتان میگذرد:
با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، اخیراً مستندی در شبکه bbc پخش شد که در این مستند، آقایان عبدالکریم سروش و محسن کدیور به بیان صحبتهایی در ارتباط با بهتان زدن در جمهوری اسلامی میپردازند. برای ابتدای بحث آیا اساسا چنین مسئلهای در بین فقها داریم که شخصی جوازی برای بهتان زدن به مخالفان صادر کرده باشد؟ آیا حدیث "باهِتوهُم کی لایطمَعوا فِی الفَسادِ فِی الإِسلامِ... " برداشت بهتان زدن درست است؟
ابتدائاً باید برخی مباحث لغوی را مطرح و جمعبندی کنیم. آن روایت که اشاره کردید، "باهتوهم" هست و این از باب مفاعله است و ریشه اصلی این لغت "بهت" است و در فارسی میگوییم شخص مبهوت شد و یا زمانی که جنگل زیبایی را میبینیم مبهوت میشویم. ریشه "بهت" بهمعنای بهتزدگی یا تعجب و شگفتی است.
یک معنای غلطی این است که گفتهاند "باهتوهم" یعنی بهتان زدن! بهتان یعنی افترا، دروغ و آبروی کسی را بردن و از راه دروغ نسبت ناروا دادن و به هر طریق خلاف اخلاق بهتان بزنیم. این تعبیر از آن روایت بیرون نمیآید و برداشت نادرستی است که از راه دروغ و بهتان بخواهیم مخالف را مبهوت کنیم. پس نتیجه بحث این است مبهوت کردن راههای مختلف داردو این غیر از بهتان است.
"باهتوهم" بعنی شما مخالفین دین و اسلام و بدعتگذاران را مبهوت کنید. ما به چند روش میتوانیم شخص را مبهوت کنیم. یک راه، برهان و استدلال قوی است که شخص را بر سر مسئله مورد نزاع مبهوت کند و نتواند جواب دهد. در منطق روشهایی برای گفتگو و مناظره با مخالفان داریم.
در بحث صناعات خمس در منطق میگویند استدلال و قیاسی که اقامه میکنید ۵ صورت دارد: قیاس جدلی، شعری، خطابی، مغالطه و برهان. قرآن هم میگوید که "ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن... " یعنی وقتی میخواهی شخصی را به دین خدا دعوت کنی از حکمت یعنی استدلال، موعظه و جدل احسن استفاده کن. مبهوت کردن راههای مختلف دارد. "باهتوهم" یعنی مخالف را مبهوت کنید. یک معنای غلطی این است که گفتهاند "باهتوهم" یعنی بهتان زدن. بهتان یعنی افترا، دروغ و آبروی کسی را بردن و از راه دروغ نسبت ناروا دادن و به هر طریق خلاف اخلاق بهتان بزنیم.
این تعبیر از آن روایت بیرون نمیآید و برداشت نادرستی است که از راه دروغ و بهتان بخواهیم مخالف را مبهوت کنیم. پس نتیجه بحث این است مبهوت کردن راههای مختلف دارد و مبهوت کردن غیر از بهتان است.
نکته دیگر این است که بهتان زدن و دروغ گفتن با روح اخلاق اسلامی سازگاری ندارد. نمیتوانیم بپذیریم پیغمبر اسلام که "انما بعثت الاتمم مکارم الاخلاق" را فرمود: بگویند با بدترین شیوه مخالفان را منکوب کنید یا روایت داریم که "شریعة نبینا شریعت سهلة سحة"، شریعت پیامبر، شریعت چشمپوشی و اغماض است و روح اخلاق اسلامی اجازه چنین کاری نمیدهد که بگوییم هدف وسیله را توجیه میکند و با هر روش غیر اخلاقی به هدفمان برسیم. پس "باهتوهم" بهمعنای مبهوت کردن است و روش این مبهوت کردن هم استدلال و برهان و جدل احسن است.
نکته دیگر این است که بهتان زدن و دروغ گفتن با روح اخلاق اسلامی سازگاری ندارد. نمیتوانیم پیغمبر اسلام را که "انما بعثت الاتمم مکارم الاخلاق" را فرمود: بگویند با بدترین شیوه مخالفان را منکوب کنید یا روایت داریم که "شریعة نبینا شریعت سهلة سحة"، شریعت پیامبر شریعت چشمپوشی و اغماض است
نقل قولی از آیتالله مومن در این مستند بیان شده که ایشان انتساب موارد مشکوک بالصدق را به بدعتگذاران جایز میدانند. آیا آیتالله مومن چنین نظری دارند؟
من خیلی بعید میدانم شخصی مانند آیتالله مومن چنین نظری را داشته باشند و حتما قیود و حاشیه و تعلیقی بر این مسئله دارند و نشیندم و ندیدم شخصی در بین فقها آن هم در موارد "مشکوک الصدق" چنین نظری بدهد.
اتفاقا در اسلام عکسش را داریم، مثلا در بحث قضا و شهادات برای اثبات فحشا و انتسابش به شخصی، باید ۴ شاهد شهادت دهد و یک شاهد قولش قبول نمیشود، یا حدیث داریم شخصی نزد پیامبر آمد گفت: مرتکب زنا شدم که پیامبر گفتند شاید اشتباه میکنید و... برای همین میگویم روح اسلام با این مسئله ناسازگاری دارد، بنای شارع مقدس بر این است که اینگونه گناهان و معاصی شایع و افشا نشود.
عبارت "بدعت" هم در این جا باید روشن شود. بدعت یک مفهومی است و نمیتوان به بهانه بدعتگذار بودن، به شخصی نسبت زنا و لواط داد. در این گونه موارد میفرمایند "آبروی افراد و عِرض و ناموس مسلمان مانند کعبه است". نسبت بدعت دادن هم نیاز به تشخیص دارد. ما در دوران غیبت هستیم و کسی که میخواهد بگوید شخصی بدعتگذار است باید معیاری داشته باشد.
شیخ انصاری در کتاب "رسائل" همه اینها را بحث کرده که آبروی مردم باید حفظ شود و به همین راحتی نمیتوان شخصی را بدعتگذار نامید و لعنش کرد. برخی به راحتی شخصی را لعن میکنند. لعن یک بحث فقهی دارد و حکم شرعی است و به راحتی نمیتوان شخصی را ملعون دانست و اگر روح اخلاق اسلامی را در نظر بگیریم، چنین چیزی استنباط نمیشود.
آیتالله وحید خراسانی در اینگونه موارد میفرمایند "شمالفقاهه" و "شمالروایه" لازم است. کسی که میخواهد مسئلهای را به اسلام نسبت دهد باید شم فقاهت و روایت داشته باشد و به صرف یک حدیث نمیتواند نظر داد. در نتیجه بعید میدانم آیتالله مومن چنین نظری داشته باشد، باید سیاق کلماتشان را بررسی کرد و از خود ایشان باید سوال پرسید که نظرشان چنین بوده یا خیر.
در این مستند به جملهای از امام خمینی استناد میشود که ایشان فرمودند: "وقتی که حفظ دماء مسلمین بر همه واجب باشد، اگر ــ فرض کنید که ــ حفظ جان یک نفر مسلمانی، وابسته به این است که شما شرب خمر کنید، واجب است بر شما! {اینکه} دروغ بگویید، واجب است بر شما... " و با دستاویز قرار دادن این جمله، میخواهند بگویند وقتی شرب خمر در برخی موارد جایز است، پس بهتان زدن نیز به طریق اولی واجب میشود. آیا میتوان چنین برداشتی از جمله امام داشت؟
سوال خوبی مطرح کردید، ولی نکات ظریفی دارد. ما قاعدهای تحت عنوان اهم و مهم داریم. اگر یک امر اهمی باشد و امر مهمی، باید اهم را بر مهم ترجیح دهیم. یک بحث دیگر در اخلاق و فلسفه داریم که شهید مطهری، آیت الله مصباح و بنده بحث کردیم که "دروغ مصلحت آمیز به از راست مفسدهانگیز"! این شعر را سعدی گفته است. دروغ بد است و راست خوب است، ولی گاهی دروغ مصلحت آمیز بهتر از راستِ گفتنی است که مفسده داشته باشد. این هم طبق قاعده اهم ومهم است. مثلا دیوانهای دنبال این است شخصی را بکشد و به خانه شما پناه برده است. اگر شما راست بگویید، ممکن است آن شخص را بکشد. اینجا شما لازم است دروغ بگویید. یا "توریه" کنید و بگویید "اینجا نیست" و منظورتان از "اینجا" پشت درب منزلتان باشد.
یا اینکه در باب تزاحم داریم که یک نفر "زن اجنبیه و نامحرم" در حال غرق شدن است و کسی نیست نجاتش دهد و اینجا از یک طرف تماس با "زن اجنبیه حرام" است، اما نجات جانش اهم است و از باب اضطرار میتوانید دستش را بگیرید و نجاتش دهید. آنچه حضرت امام فرمودند: اگر جایی حفظ اسلام منوط به شرب خمر است، میتوانید این کار را انجام دهید.
دروغ بد است و راست خوب است، ولی گاهی دروغ مصلحت آمیز بهتر از راستِ گفتنی است که مفسده داشته باشد. این هم طبق قاعده اهم ومهم است. مثلا دیوانهای دنبال این است شخصی را بکشد و به خانه شما پناه برده است. اگر شما راست بگویید، ممکن آن شخص را بکشد. اینجا شما لازم است دروغ بگویید...
نکته مهم این است که در قواعد و کلیات فقهی بحثی نیست. بحث در تشخیص مصداق است و اینکه اهم کدام است و مهم کدام است و بعد بگویم دفع افسد به فاسد میکنم، تشخیص افسد و فاسد برعهده هرکسی نیست و نمیتوانیم خودمان تشخیص دهیم. شما باید با یک فقیه و عالم بحث کنید و به این نتیجه برسید.
آقای کدیور در این مستند مدعی میشوند که همانطور که فقهای شیعه در موضوع مهدورالدم بودن مرتدین اتفاق نظر دارند، مخالفان جمهوری اسلامی نیز مهدورالعرض (بی آبرو) هستند. آیا این عبارت جایی نقل شده و با روح اسلام و تفکرات شیعه سازگاری دارد؟
یک اعتراض و انتقادی که من دارم این است که به نحو کلی نباید یک چیز را به فقهای شیعه نسبت داد و ما به قول فقها مسئله اجماعی خیلی کم داریم. باید دقیقا بگوییم کدام فقیه شیعه و در کجا این بحث را کرده است و اینکه کلی بحثی را نسبت دهیم درست نیست.
مهدورالعرض به این تعبیر چیزی نداریم مگر اینکه از همین روایات "باهتوهم" این مفهوم را انتزاع کنیم و بگوییم معنایش مهدورالعرض است. این مسئله تعبیری رایج در کتب فقهی نیست بلکه برعکس همه اجماع دارند که آبروی مومن را نمیتوان ریخت و ادله هم داریم لذا آنچه این آقا (کدیور) گفته، دقیق نیست.
در بخشی از مستند صحبتهایی از امام راحل نقل میشود که در مورد آخوندهای درباری است و میگویند «اینها را باید رسوا کرد، تا اگر آبرو دارند در بین مردم رسوا شوند، ساقط شوند. اگر اینها در اجتماع ساقط نشوند امام زمان را ساقط مىکنند، اسلام را ساقط میکنند!» مراد امام از این جملات چیست و در چه شرایطی بیان شده است؟
حکما و فلاسفه جملهای دارند که "لو لا الحیثیات لبطلت الحکمة" در هر حکمی باید حیثیت مسئله روشن شود و حضرت امام اگر این مطلب را فرمودند: مناط حکم را مطرح کردند یعنی آخوندهای عمامه به سری که پشتیبان نظام شاهنشاهی هستند و خود امام در واقع مناط را به دست دادند. امام گفتهاند کسی که از ظلم و ستم پشتیبانی میکند. امام مصداق تعیین کردند و حکم کلی نگفتند. آن عمامه به سری که برای حضرت امام یقین شده شاه وی را ساخته است میگویند. شاه عدهای آخوند درباری داشت و توجیه کننده ستم شاهنشاه بودند و آخوند درباری بودند. امام تشخیص داد اینها آخوند فاسد و فاسق هستند، چون رژیم فاسق است، و امام تشخیص داد آبرویشان را ببرید و عمامهشان را هم بیندازید.
حضرت امام اگر این مطلب را فرمودند: مناط حکم را مطرح کردند یعنی آخوندهای عمامه به سری که پشتیبان نظام شاهنشاهی هستند و خود امام در واقع مناط را به دست دادند. امام گفتهاند کسی که از ظلم و ستم پشتیبانی میکند...
ما ساواکیهایی داشتیم که در لباس آخوندی در درس امام شرکت میکردند. حتی یک بار به ایشان فرمودند که یک ساواکی در درس شما نشسته و میخواهد اطلاعات جمع کند. این داستان معروف است که امام فرمودند: الان شناساییاش میکنم. به همه گفتند عمامهها را باز کنید، حالا دوباره بپیچید. تنها یک نفر نتوانست عمامهاش را بپیچد و همان ساواکی بود که رسوا شد. اینآخوندها مراد امام بودند و نمیتوان حکم کلی گرفت که امام تهمت در مورد مخالفان را جایز بدانند.
در ۴۰ سال گذشته شاید برخی در گوشه و کنار بهتانی به کسی زده باشند، اما آیا سیره امام راحل و رهبر انقلاب چنین بوده است که بخواهند این عمل را پیش ببرند و چنین مجوزی صادر کنند؟
اتفاقا من در خیلی از سخنرانیها کلیپ فرمایشات رهبری را پخش میکنم که فرمودند: اینطور نیست بیایید در خیابان هر شخصی را ضدانقلاب و ضد بصیرت بنامید. ایشان با احتیاط عمل کردند و اجازه ندادند افرادی مجالس را بهم بریزند.
مقام معظم رهبری کاملا احتیاطات لازم را از نظر اخلاقی و فقهی رعایت کردند و گفتند نمیشود همینطوری کسی را متهم کرد. آنچه واقع و صدق است باید در دادگاه عدل الهی گفت و نمیتوان بهتان زد. بنظر من نظام، امام و رهبر انقلاب اجازه بداخلاقی ندادند و نمیدهند؛ حالا شاید عدهای خودسرانه برداشتهایی میکنند و کارهایی انجام میدهند.
در این مستند آقایان سروش و کدیور صحبتهایی میکنند، از نظر شما اظهارات این افراد تا چه میزان دقیق و علمی و با رعایت انصاف بیان شده است.
این نوع اظهارنظرها از روی انصاف نیست. میگویند شیخ انصاری در فقه منبع پنجمی علاوه بر کتاب، سنت، اجماع و عقل داشت به نام انصاف و خیلی جاها گفته است "الانصاف یقتضی بها. " این نکتهای است که فقیه و صاحب نظر و مجتهد باید انصاف را رعایت کند و به فقهای شیعه نسبت ندهد. حتی در حد شهرت هم نمیتوان نظرات و فتاوا را نسبت داد، بنابراین اظهارنظرهای کلی و یقینی کردن خلاف انصاف است و من نمیتوانم نظرات اینها را قبول کنم.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/