به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، شمخانی در سفر هفته گذشته خود در کنار ترکیب هیات همراه به کابل و در دیدار با حمدالله محب، همتای افغانستانی خود، اخبار ضدونقیض درباره مذاکرات ایران و طالبان را تایید کرد و گفت تهران با اطلاع دولت افغانستان با گروه طالبان گفتوگو کرده است و این روند در آینده نیز ادامه خواهد داشت. حالا کمتر از یکهفته پس از بازگشت او از افغانستان، سخنگوی وزارت امور خارجه از سفر هیاتی از طالبان به تهران برای مذاکره با ایران خبر داده است. بهرام قاسمی درخصوص اخباری مبنیبر سفر هیات طالبان به تهران گفت: «بعد از سفر شمخانی و دیدارهایی که در افغانستان داشتند، دیروز هیاتی از طالبان در تهران بود. مذاکرات مفصلی را با عراقچی داشتند و گفتوگوهای مبسوطی در این خصوص صورت گرفت.»
بیشتربخوانید : هیاتی از طالبان در سفر به تهران با عراقچی دیدار کردند
وی درباره چرایی این مذاکرات نیز گفت: «با توجه به اینکه افغانستان 50 درصد از اراضیاش در اختیار طالبان است و با توجه به ناامنی و بیثباتیای که در افغانستان است، با تمایل و اعلام این موضوع به دولت افغانستان مذاکرات صورت گرفت.»
به گفته سخنگوی وزارت امور خارجه، هدف اصلی این مذاکرات یافتن راهکار و مساعدت برای گفتوگوهای گروههای افغانستانی و دولت این کشور بهمنظور پیشبرد روند صلح در این کشور است. ایران بهعنوان همسایه و کشور نقشآفرین مهم در منطقه، پس از مذاکرات با دولت کابل، این علاقهمندی را داشت که نقش مهمی در ایجاد ثبات در افغانستان ایفا کند. این به مفهوم همسویی و یکسانبودن مواضع با این گروه نیست.
بهرام قاسمی ادامه داد: «لازم بود این گفتوگوها آغاز شود و اینکه ببینیم میتوان کمکحال گفتوگوهای این گروه با دولت بود یا نه. گفتوگوهای دیروز در تهران گفتوگوهای مهمی بود.»
صرفنظر از اینکه این مذاکرات چه سرانجامی خواهد داشت، شاید مهمترین مساله، چرایی مذاکره ایران با طالبان است؟ این گروه که عامل به شهادت رساندن دیپلماتهای ایران در مزارشریف بود، دچار تغییر در مبانی شده یا اینکه ایران برای اصرار آنان بر خروج آمریکا از افغانستان، ائتلافی موقت با طالبان تشکیل داده است؟ در این مذاکرات طرفین چه درخواستهایی از یکدیگر داشتهاند و قرار است هریک چه وظیفهای را برعهده داشته باشند؟ آیا مذاکرات برای همافزایی دوطرف در مقابله با داعش در افغانستان است و چندین سوال دیگر که یافتن پاسخ آنها میتواند درستی یا نادرستی مذاکرات با این گروه را روشن کند.
آنچه باعث شد ایران آنهم با هماهنگی و موافقت دولت افغانستان وارد مذاکره با طالبان شود، وضعیت منطقهای این گروه در افغانستان است. افغانستان حداقل در 40 سال گذشته بهدلیل عدم وجود یک مدعی قدرتمند و حضور چندین مدعی همسطح، همواره درگیر جنگ و خونریزی بر سر قدرت بوده است. آنچه سعدی در باب اول گلستان در سیرت پادشاهان نوشته که «ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند»، چند دهه است در افغانستان تکرار شده است و نه دولت حاکم تاب دیدن طالبان را دارد و نه طالبان میل همراهی با دولت را. افغانستان از سال 1978 تا بهامروز به همین دلیل روی یکپارچگی ملی را ندیده است. با حمله نظامی به این کشور، نهتنها از حجم مدعیان پادشاهی اقلیم افغانستان کاسته نشد که متجاوزان خارجی نیز مدعی جدید این اقلیم شدند. بهانه آمریکا و متحدانش، نابودی تروریسم در افغانستان بود اما پس از 17 سال آنان نتوانستند به آنچه مدعی بودند دست پیدا کنند. حالا و براساس گزارشهای منتشرشده، گروهکی که قرار بود با حمله آمریکا و ناتو نابود شود، نیمی از کشور را در اختیار گرفته است. براساس گزارشی که «اداره بازرسی عمومی برای بازسازی افغانستان» منتشر کرده است، افغانستان تقریبا به کشوری دوقسمتی یکی تحت کنترل دولت و دیگری تحت کنترل طالبان تبدیل شده است. بنابر گزارش این اداره که در اوایل سال 2018 منتشر شده است، دولت افغانستان بر 56.3 درصد از شهرستانهای این کشور یعنی 229 شهرستان از مجموع 406 شهرستان تسلط دارد. مخالفان دولت نیز 58 شهرستان یعنی حدود 14.5 درصد از نواحی کشور را در دست دارند. 119 شهرستان باقیمانده که شامل 29.2 درصد از افغانستان میشود، مناطقی است که دوطرف بر سر تصاحب آن درگیری دارند. این گزارش نشان میدهد حداقل دولت افغانستان کنترل 43.7 درصد کشور را در دست ندارد. این البته گزارش منابع رسمی دولتی است. گزارشهای منابع غیررسمی، میزان مناطق تحت کنترل طالبان و همچنین مناطق درگیری را در حدود 61 درصد تخمین میزنند.
تصاحب زمین آنهم به وسعت نیمی از سرزمین افغانستان باعث شده طالبان بهعنوان یک دولت غیررسمی در این کشور اعمال حاکمیت کند. بر همین اساس هم کشورهای آمریکا، روسیه، چین، ازبکستان، پاکستان، عربستان، امارات، قطر، اندونزی، آلمان و چند کشور حوزه اسکاندیناوی از مدتها پیش با طالبان وارد مذاکرات و مراودات شدهاند. این موضوع با توجه به نقش و تاثیرگذاری طالبان که بیش از ۵۰ درصد خاک افغانستان را در اشغال دارد، به یک هنجار پذیرفتهشده جهت جلوگیری از تداوم جنگ و خونریزی تبدیل شده است.
مذاکره ایران با طالبان اما ناظر به میزان قدرت این گروه در افغانستان و همچنین میزان وسعت سرزمینی که در اختیار دارد، نیست. عملکرد ایران در حوزه سیاست خارجی نشان داده تهران بیش از هر چیز، خواهان زیست در منطقهای بهدور از خشونت و ناامنی بوده و بارها نیز بر این نکته تاکید کرده است که امنیت همسایگانش را امنیت خود میداند. با این نگاه چگونه میتوان مذاکره با طالبان را که علیه دولت حاکم در نبرد است، توجیه کرد؟
استدلال ایران در پرونده افغانستان همانند سوریه، برگرفته از استراتژی «جنگ با تروریسم، صلح با معارضان» است. بر پایه همین استراتژی، ایران تنها با داعش و گروهکهایی جنگید که از خارج سوریه به این کشور آمده بودند؛ اما با گروههای معارض که از مردم سوریه بودند هیچگاه وارد نبرد نشد و دولت را تشویق به پیگیری روند صلح از طریق مذاکره میکرد. در افغانستان، ایران دشمن اصلی خود را تروریستهای وابسته به گروهک تروریستی داعش میداند؛ تروریستهایی که با ملیتهای مختلف از سوریه و عراق به افغانستان منتقل شدند. این مساله درباره طالبان صدق نمیکند و در استراتژی ایران، این گروه با توجه به پایگاه اجتماعیاش، جزء «معارضان» به حساب میآید. بر همین اساس نیز تهران به دولت مرکزی افغانستان پیشنهاد مذاکره با طالبان را داده و صراحتا عنوان کرده اگر دولت اشرف غنی همچنان این گروه را جزء سازمانهای تروریستی بداند، این جنگ فرسایشی سالها ادامه خواهد داشت. ایران در مذاکرات خود با طالبان بهدنبال بازگشت آرامش به افغانستان است. تهران در مذاکرات خود با طالبان صراحتا به این گروه اعلام کرده است باید از موضع تحریم مذاکره با دولت مرکزی دست بردارد و بهجای مذاکره با آمریکا، با دولت قانونی افغانستان وارد مذاکره شود. البته هدف این گروه تمامیتخواه، سرنگونی دولت مستقر است ولی در تهران این گزینه هیچ هواداری ندارد. اگر دولت و طالبان بتوانند بر سر میز مذاکره برای حل مشکلات بنشینند و طالبان دست از زیادهخواهیهای خود بردارد، امکان اینکه طالبان بخشی از جریان قدرت در افغانستان شود، وجود دارد. نقش سازنده ایران در مدیریت بحرانهای منطقهای و گفتوگو با طرفهای درگیر برای هدایت آنها به سمت صلح، در حالی است که برخی کشورها ازجمله آمریکا، عربستانسعودی و امارات که ایجادکننده و حامی گروههایی مثل طالبان بودهاند اکنون و با ناامید شدن از اقدامات خشونتبار برای تحمیل اراده سیاسی خود با برگزاری نشستهای هدفمند و مشکوک بهدنبال مدیریت این جریانات برای تحقق اهداف بیثباتساز اولیه از مسیر سیاسی هستند. بدونشک حضور فعال ایران در این عرصه میتواند از ایجاد بحرانهای جدید از سوی این کشورها جلوگیری کند.
طالبان به دنبال چیست؟
یکی از اهداف اصلی طالبان در مذاکرات با دولتهای خارجی، تاکید بر عدم مشروعیت دولت مرکزی است. در نگاه اسلام طالبانی، انتخابات و نتیجه حاصل از آن نامشروع است. آنان بیشتر به شیوه بیعت اعتقاد دارند. بر همین اساس هم با آمریکا و بسیاری دیگر از کشورها مذاکره میکنند اما با دولت مرکزی هیچمذاکرهای نمیکنند. موضوع دیگر مورد اهمیت، به رسمیت شناخته شدن طالبان از سوی کشورهاست. طالبان تلاش میکند تا نام خود را از لیست سازمانهای تروریستی شورای امنیت خارج کند؛ نیروهای زندانیاش آزاد و مقاماتش از لیست تحریم خارج شوند. مساله بعد ایجاد رقابت در بین کشورها برای برقراری ارتباط با طالبان است. این اتفاق تا حدودی افتاده و آمریکا و روسیه حتی نماینده ویژه برای مذاکره با طالبان معرفی کردهاند.
هرچند اکنون طالبان در درون دچار انشقاق شده و به چند شاخه متفاوت تبدیل شده است، اما با این حال آنها ابزاری در اختیار بازیگرانیاند که دشمن آشکار ایران هستند و از آنها تبعیت میکند و منابع آنان را به منافع تهران ترجیح میدهند. ایران با درک این موضوع، با این گروه مذاکره کرد. ایران با تجربه عراق و سوریه نمیخواهد اجازه دهد تروریستها اقدام به تصرف زمین کنند و بعد با آنها وارد نبرد شوند. در حال حاضر گروهک تروریستی داعش در شرق افغانستان حضور دارد و اقدام به عملیات در نقاط مختلف این کشور میکند. اولویت اصلی ایران و همسایگان افغانستان، نابودی این گروهک تروریستی است.
افغانستان یکی از شرکای تجاری تهران است. این کشور سالانه نزدیک به 6.5 میلیارد دلار تجارت خارجی دارد که سه میلیارد دلار آن تنها با تهران است. ایران به دنبال سهم بیشتر است اما این موضوع نیاز به بازگشت امنیت در مرزهای همسایه شرقی تهران دارد. مذاکرات صلح طالبان و دولت افغانستان این امکان را به تهران میدهد تا همکاری اقتصادی با کابل را بهطور ویژه افزایش دهد. شمخانی هفته گذشته به کابل سفر کرد تا به اشرف غنی این اطمینان را بدهد که دولت قانونی این کشور، مورد حمایت تهران است و در مذاکرات هم تهران حامی مذاکره طرفین است. پس از انتقال این پیام تهران به کابل و بر اساس هماهنگیهای انجامشده، در آینده نزدیک عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه به همراه هیات بلندپایه سیاسی و اقتصادی به افغانستان سفر خواهد کرد و ضمن گفتوگو با مقامات این کشور در مورد دستاوردهای نشست ایران و طالبان در تهران، روند توسعه همکاریهای اقتصادی در چارچوب توافقات قبلی دو کشور را پیگیری خواهد کرد. اما این مساله با خواست آمریکا همخوانی ندارد و آنها بر همین اساس نمیخواهند کابل روی آرامش را ببیند. آمریکاییها در افغانستان هرچند بهطور کامل ناامنی را نمیخواهند ولی بیشتر مایل هستند ناامنی مدیریتشده را در این کشور مدیریت کنند و بر اساس طراحی آنها هرجا نیاز باشد، ناامن شود.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/
مذاکره و دیدار با طالبان به معنی همسویی و تایید اقدامات نیست.
آمریکایی که ابر قدرت هم نتونسته افغانستان و بگیره تو میخوای بگیری ؟