به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ذهنتان را دستکم نگیرید، ذهن انسان با یک ساختار پیچیده ، میتواند مهمترین تأثیر را بر زندگی و حتی جسم او بگذارد. اگر میخواهید کنترل زندگیتان را در دست بگیرید باید بتوانید ذهنتان را پرورش دهید. شما با کنترل ذهنتان می توانید حتی در شرایط سخت، حال روحی خوبی داشته باشید.
بیشتربخوانید : اشتباهاتی که شادی را از شما میگیرند
مهمترین قدم ساختن یک ذهن سالم ، کنترل ورودیهای آن است. اگر شما مدام در کانالها و شبکههای خبری چرخ میزنید و بهمحض دیدن یک تیتر مانند: قتل دختر دوساله به دست پدر . سریع بر روی «ادامهی مطلب» کلیک میکنید و با هیجان آن را میخوانید و بعد از اتمام خبر ، ناراحت شده و مدتها به آن فکر میکنید، کسی هستید که ورودیهای ذهنتان را بازگذاشته اید. درست است که باید از دنیا باخبر بود و اتفاقات را رصد کرد اما این کار حدی دارد و لازم نیست هرروز چندین بار پیگیر اخبار باشید مگر اینکه کارتان خبرنگاری باشد!
همانطور که شما هر چیز را وارد دهانتان نمیکنید که نکندآلودگی بیمارتان کند، دقیقاً همین کار را هم با ورودی ذهنتان انجام دهید. راههای ورودی ذهن شما تحت تاثیر تمام حواستان است اما در بین آنها دیداری و شنیداری تأثیر بیشتری خواهد گذاشت پس هر صحنهای را نبینید و هر حرف را نشنوید.
قیمت سکه و طلا بالا رفته؟ اگر اول هر صبح آن را چک کنید، قیمت پایین میآید؟ پس روزتان را با این ورودیهای مخرب هرچند واقعی پر نکنید. ورودیهایی که به ذهن هشیارتان میفرستید با تکرار و گذر زمان وارد ناهشیار شما هم میشود. ارنست هیلگارد در کتاب زمینه ی روانشناسی هیلگارد که یکی از منابع مهم روانشناسی است میگوید: «ذهن ناهشیار براثر گذاریش بر روی رفتار ما ادامه میدهد، هرچند ما از این تأثیرات نهفته و نا آشکار، آگاهی نداریم» پس ورودیهای اشتباه علاوه بر افکاری که به آنها اشراف داریم، لایهی زیرین ذهن را هم درگیر میکنند و آنوقت است که تأثیرات مخرب بیشتری بهصورت نامحسوس بر زندگیتان میگذارد.
همانطور که شما هر چیز را وارد دهانتان نمیکنید که نکندآلودگی بیمارتان کند، دقیقاً همین کار را هم با ورودی ذهنتان انجام دهید. راههای ورودی ذهن شما تحت تاثیر تمام حواستان است اما در بین آنها دیداری و شنیداری تأثیر بیشتری خواهد گذاشت پس هر صحنهای را نبینید و هر حرف را نشنوید.
اما داستان کنترل ذهن فقط ورودی آن نیست، بخش زیادی از کار ذهن مرور داشتهها و خاطرات است. رفتن بهگذشته و فکر درمورد آینده گاهی آنقدر ذهنتان را درگیر میکند که نمیتواند کارکردهای روزانهاش را بهخوبی انجام دهد. یک ذهن آشفته ، باعث میشود زندگیتان و برنامههایتان آشفته باشد و درنتیجه احساستان هم ناخوشایند شود. برای اینکه بتوانید به سرک کشیدن خاطرات قبل و فکرهای منفی که مدام نشخوار میشوند، پایان دهید باید مانند یک سرباز از ذهنتان مراقبت کنید، لحظات تنهایی، قبل از خواب، طی کردن مسیر تا رسیدن به محل کار و هرجایی که فرصت پیدا می کنید تا به سراغ ترسها و خاطرات منفیتان بروید ، را شناسایی کرده و مصرانه این فرصت را از خودتان بگیرید.
یک تابلوی ورود ممنوع دستتان باشد و زمانی که بهمرور دعوای هفتهی گذشته با همسرتان می پردازید ،آنرا بالا بیاورید. گاهی این مرور باهدف پیدا کردن دلیل برای بهبود رابطه است در اینصورت بدون احساس خشم و ناکامی به بررسی واقعیتها میپردازید نه حسهایی که بهآن مبتلا شدهاید. باید با خودتان صادق باشید و بررسی کنید مرورتان بر گذشته از کدام نوع است. نوع مخرب یا سازنده؟ در نوع مخرب هدفتان یافتن مقصر است و دورهی دوبارهی حرفهایی که همسرتان در خشم به شما گفته تا به این نتیجه برسید که چقدر در حقتان اجحاف شده و چه زندگی غیرقابل تحملی دارید. وقتی مرور مخرب را شروع می کنید، خود را در نقش قربانی میبینید و طوری پازل را میچینید که به نتیجهی دلخواهتان برسید. وقتی مراقب کارهای ذهن تان هستید، به محض مشاهدهی خطای ذهنی ، آنرا متوقف میکنید.
علاوه بر اینکه درگیر دوره کردن خاطرات بد نمی شوید، میتوانید خودتان را مشغول کنید تا ذهن فرصت پیدا نکند سراغ منفیبافی برود، مثلاً مطالعه، ورزش ، تماس تلفنی با یک دوست، پرداختن به هنر، دیدن فیلم و هر چیزی که آنقدر برایتان جذاب باشد که در مبارزه با ذهنی که میخواهد سراغ منفیبافی برود، پیروز شود.
در روزهای اول با صدای کمی بلند که خودتان بشنوید، بگویید: بس است یا کافی است یا به تو فکر نمی کنم. اگر لازم است در یک روز بارها آن را تکرار کنید تا ذهنتان عادت کند اگر بخواهد تور خاطرهگردی بگذارد باید اول از شما مجوز بگیرد تا با مرورهای اشتباهش حالتان را خراب نکند.
علاوه بر اینکه درگیر دوره کردن خاطرات بد نمیشوید، میتوانید خودتان را مشغول کنید تا ذهن فرصت پیدا نکند سراغ منفیبافی برود، مثلاً مطالعه، ورزش ، تماس تلفنی با یک دوست، پرداختن به هنر، دیدن فیلم و هر چیزی که آنقدر برایتان جذاب باشد که در مبارزه با ذهنی که میخواهد سراغ منفیبافی برود، پیروز شود.
قرار نیست انگیزشی حرف بزنیم و به خودمان دیکته کنیم هر چیز که میخواهیم ، قابلدسترسی است. گاهی ذهنتان درگیر مشکلاتی است که هرقدر تابلوی ورودممنوع را بالا ببرید بازهم افکار منفی رهایش نمیکند. باز به نشخوار کوچکترین حرف و برخورد نزدیکان که باعث ناراحتیتان شده میپردازد و آنقدرانرژی صرف این کارها میکند که دیگر برای زندگی معمولتان توانی ندارید. در برخی موارد ذهن در گیر یک اختلال میشود که به آن وسواس فکری می گویند. فردی که وسواس فکری دارد، درکنترل ذهنش ناتوان است مانند کسی که وسواس عملی دارد و نمی تواند بعد از ده بارهم شستشوی دست هایش را به بهانهی آلودگی متوقف کند، اگر احساس کردید ، ذهنتان بیش از حد به مرور افکار ناخوشایند می پردازد و با چنین تکنیکهایی نمی توانید مقابلش بایستید ، بهتر است از یک روانشناس کمک بگیرید.
منبع: تبیان
انتهای پیام/