به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ویلچرسازی! این را بهعنوان ایده کارآفرینی به هرکسی بگویی، میپرسد مگر ویلچر چقدر لازم داریم و چقدر میخرند؟ «براتی»، اما میدانست که خیلی لازم داریم و خیلی میخرند. خودش معلول است و این نیازها را میشناسد و میداند. چینیها هم میدانند و واردشدهاند به بازار ویلچر و محصولات توانبخشی ایران. اگر ذهنتان رفت روی کیفیت جای درستی رفت؛ بیکیفیتی ویلچر مشکلات زندگی معلولان را بیشتر و تحملناپذیرتر میکند. اینجا بود که محصولات باکیفیت ایرانی به بازار آمدند و روسیاهی ماند به ویلچرهای بیکیفیت که بساطشان برچیده میشود کمکم انگار. یک نمونهاش ویلچرهای این کارگاه که نهتنها جلوی چینیها کم نیاوردند! بلکه باید تولیدشان بالا برود تا پاسخگویی نیاز بازار باشند؛ در این کارگاه «بوی بهبود ز اوضاع جهان میآید».
کارخانهای که تعطیل شد۶۰ ساله است. از ۶ ماهگی به فلج اطفال مبتلا شده و از ۶ سال پیش بدون عصا نمیتواند راه برود. ۵ فرزند دارد و خانوادهای خوشبخت. فوقدیپلم رشته مالی دارد و مرد کار است؛ از آنانی که از پا نمینشینند. حالا چطور شده که کارگاه ویلچر سازی راه انداخته؟ خودش اینطور تعریف میکند: «سال ۵۷ از طریق بهزیستی در شرکت تعاونی تولید وسایل توانبخشی مشغول به کار شدم. این شرکت زیر نظر بهزیستی فعالیت میکرد و در تهران دفتر داشت، ولی کارخانهاش خارج تهران و در محدوده شورآباد بود. سال ۸۳ نیز به دلیل مشکلات مالی و ورود ویلچرهای ارزانقیمت چینی تعطیل شد. تا سال ۸۶ در این شرکت ماندم، چون جزو گروه تسویه بودم و امور مربوط به تعطیلی شرکت را پیگیری میکردیم. همان موقع به ذهنم رسید که نباید این کار را متوقف کنیم و باید در بازار وسایل توانبخشی در هر شرایطی رقابت کنیم. برای همین قالبهای تزریق پلاستیک و قطعهسازی شرکت را خریدم. سال ۸۷ این کارگاه را در محدوده بهرامآباد اسلامشهر اجاره و ۵ نفری کار را شروع کردیم. یک شریک هم دارم. مثل هر کارآفرینی دیگری این کار سختیها و ترسها و امیدواریهای خودش را داشت. خدا را شکر کارمان پیش رفت و تولیدمان مدام بیشتر شد.»
همه این سالها «براتی» برای کمک به معلولان پیشقدم بوده است و خودش میگوید: «از مسئولان بهزیستی اسلامشهر خواستیم که افراد معلول جویای کار را معرفی کنند و حالا ۱۰ نفر از کارگران، معلول هستند. از میان بهبودیافتگان اعتیاد نیز کارگرانی داریم. اغلب کارگران ساکن اسلامشهر هستند و محل کارشان نزدیک خانهشان است.»
هر ماه ۴۰۰ ویلچر تولید میکنیمویلچرهای این کارگاه در مدلهای ساده، ساده سایز بزرگ، ارتوپدی بزرگسال، اطفال و ارتوپدی سایز بزرگ تولید میشوند؛ قیمتها هم از ۵۸۰ هزار تا ۶۸۰ هزار تومان. همه قطعات بهغیراز پره چرخها را خودشان میسازند؛ برای ساخت پرهها نه جا دارند در کارگاه، نه دستگاه. مهمترین رقیبشان چینیها بودهاند و هنوز هستند؛ ویلچرهای چینی باکیفیت پایین یا متوسط که از ۶۰۰ هزارتا یکمیلیون و ۲۰۰ هزار تومان قیمت دارند. در این رقابت مدام پیش رفتهاند و کارشان ارتقا یافته تا سرانجام پیروز شوند. شاهد پیروزیشان اینکه این روزها «براتی» پیگیر توسعه کارگاه و افزایش تولید است. میگوید: «سالهای اول فعالیت کارگاه تولیدمان ماهانه حدود ۱۰۰ ویلچر بود. بعد مدام زیاد شد و در سال ۹۱ به ماهانه ۲۰۰ ویلچر رسید. طی سالهای بعد به دلیل افزایش قیمت دلار و مشکلات اقتصادی در میزان تولید نوسان داشتیم، ولی درنهایت تولیدمان افزایشیافته و حالا ماهانه ۴۰۰ ویلچر تولید میکنیم. تسهیلاتی درخواست کردهایم که اگر به دستمان برسد، میتوانیم کارگاهی مجهزتر راهاندازی کنیم و تولید را افزایش دهیم. من در ساخت تختخواب معلولان و انواع عصا نیز تجربهدارم و میتوانم کارگاهی بزرگتر با چند برابر این تعداد کارگر ساده و ماهر راهاندازی کنم.»
خودکفایی در تولید محصولات توانبخشی«الآن هرچقدر تولید کنیم به فروش میرسد و محصول روی دستمان نمیماند.» این را براتی میگوید. راز این موفقیت همچنین است: «محصولات چینی گاهی ازنظر ظاهری زیباتر و مرتبتر هستند. بستهبندی زیباتری هم دارند. به همین دلیل کسانی که دراینباره اطلاعات دقیق ندارند و برای مثال اولین بار است ویلچر میخرند یا میخواهند یک ویلچر موقت برای سالمندان یا بیماران بخرند اول کار میروند سراغ چینیها. ولی معلولان و افرادی که دائمی از ویلچر استفاده میکنند بهتر از دیگران میدانند که ویلچر بیکیفیت چقدر دردسرساز و ناایمن است. این افراد دیگر دنبال زرقوبرق چینیها نمیروند و دنبال جنس مرغوب و باکیفیت میگردند. علاوه بر ویلچرهای چینی در بازار ایران ویلچرهای آلمانی نیز موجودند، ولی قیمت خیلی بالایی بین ۲ و نیم میلیون تا ۶ میلیون تومان دارند. در این شرایط ویلچر مرغوب ایرانی بهترین گزینه برای معلولان است. جز ما یک برند ایرانی دیگر هست که ویلچر را کامل در ایران تولید میکند. باقی شرکتها قطعات ویلچر را از سایر کشورها و معمولاً از چین میآورند و اینجا مونتاژ میکنند. دیگر اینکه محصولات ایرانی گارانتی و خدمات پس از فروش دارند. برای مثال محصولات ما ۲ سال گارانتی و ۶۰ ماه خدمات پس از فروش دارد، ولی ویلچرهای چینی اگر خراب و بدون استفاده هم شود دیگر اصلاً معلوم نیست شرکتش کجاست و نامش چیست که بتوان از گارانتی استفاده کرد. خدمات پس از فروش هم ندارد و اگر قطعهای معیوب شود نمیتوان قطعه یدکی برایش یافت. برای همین است که در این حوزه برندهای ایرانی با استقبال بیشتری مواجهاند و مصرفکننده به تولید ایرانی بیشتر اعتماد دارد. ما با کالای ساخت ایران در این رقابت باقی ماندیم و پیروزیم. حالا به نظرم این میتواند فرصتی باشد تا در تولید محصولات توانبخشی رشد کنیم و به خودکفایی برسیم.
ویلچر سفارشی برای شرایط خاصویلچرهای این کارگاه معمولاً به مغازههای فروش تجهیزات پزشکی در سهراه جمهوری، مراکز درمانی و مراکز بهزیستی عرضه میشود. مشتری بخشی از ویلچرها نیز مغازهدارانی در شهرهای دور و نزدیک ایران بهویژه اصفهان، شیراز، مشهد، اهواز و دزفول هستند.
چون کارگران این کارگاه با مشکلات روزمره معلولان آشنایند طی ساخت ویلچرها تلاش میکنند بهراحتی و ایمنی معلولان بیشتر اهمیت بدهند. یک کار جالب هم در این کارگاه انجام میشود. برای هر معلولی که شرایط جسمی خاصی دارد ویلچر سفارشی و اختصاصی تولید میکنند. درواقع معلولان میتوانند به کارگاه مراجعه کنند تا ویلچری مناسب شرایط جسمیشان برای آنها ساخته و آماده تحویل شود. سالی ۴ یا ۵ نفر برای این ویلچرهای سفارشی به این کارگاه میآیند و راضی و خوشحال میروند. این هم مزیتی است از تولید وطنی؛ از مزیتهای کالای ایرانی که کارگر کاربلد ایرانی تولید کند.
با حقوقی که ازاینجا میگیرم...کارگران این کارگاه پیش از شروع به کار مدتی کوتاه آموزش میبینند تا کاری متناسب با توانایی و شرایط جسمیشان بر عهده گیرند. از بیمه و سایر مزایای شغلی نیز برخوردارند و معلوم است از اینکه کاری دارند و نان زحمتشان را بر سر سفره میبرند، خوشحالاند. یکی از این کارگران «محمد نقدی» است؛ ۳۳ ساله و بچه اسلامشهر. پاهایش با عارضه فشار عصبی مواجه است که راه رفتن را برایش دشوار میکند. از ۲ سال پیش در این کارگاه شاغل است و پشت دستگاه پرس میایستد. از این کار به قول خودش همهجوره راضی است و میگوید: «۲ سال بیکار بودم تا اینکه بالاخره در این کارگاه کاری مناسب یافتم. قبلش مغازه خواربارفروشی اجاره کرده بودم، ولی به دلیل کسادی و مشکلات مالی مجبور شدم مغازه را پس بدهم. ازدواجکردهام و ۲ فرزند دارم. با همین حقوقی که ازاینجا میگیرم زندگیام را میچرخانم و خدا را شکر.»
منبع: فارس
انتهای پیام/