یادداشت، سرمقاله، عناوین و گزارشات ویژه روزنامههای و جراید سراسر کشور بیستم و سوم دی ماه به شرح زیر است:
جریانهای خطرناک و عمل انقلابی!
محمدحسین محترم کارشناس مسائل سیاسی در یادداشت امروز کیهان با عنوان " جریانهای خطرناک و عمل انقلابی " نوشته؛ ۱- رهبر معظم انقلاب در فرازی از سخنان خویش در هفته گذشته با خطاب قرار دادن مسئولان دولتی برای مهار گرانیها و توجه به اقشار ضعیف جامعه در مقابل فشارهای دشمن که بر مسائل معیشتی مردم تمرکز کرده است، از مسئولان گلایه کردند که «چرا با وجود تذکرات مکرر، جریانها و افرادی ظالمانه منابع کشور را میبلعند و با دلالبازی و انحصارطلبی در تجارت و کارشکنی در راه تقویت تولید داخلی مانع پیشرفت کشور میشوند». قبلا نیز پس از آشفتگی بازار ارز بهدنبال اختصاص ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی که به ارز جهانگیری مشهور شد، رهبرمعظم انقلاب با بیان اینکه «هجده میلیارد دلار ارز بر اثر بعضی از بیتدبیریها و بیتوجّهیها دست افراد سوءاستفادهچی و قاچاقچی و مفسد اقتصادی افتاد»، تذکر داده بودند «وقتی ارز و سکه بهصورت غلط تقسیم میکنند، دنبال کسی «میگیرد» میگردیم درحالیکه تقصیر عمده متوجّه آن کسی است که «داده»؛ او را باید دنبال کرد.»
۲- خطاب و عتاب هفته گذشته رهبری به مسئولان همزمان شده با بررسی بودجه در مجلس و سخنان رئیس سازمان برنامه و بودجه مبنی براینکه ۹۳۴ هزار میلیارد تومان یارانههای پرداختی پنهان است که بخش مهم آن به شرکتهای دولتی اختصاص دارد و معلوم نیست چگونه هزینه میشود و در لایحه بودجه هم ذکر نمیشود. از سوی دیگر از میزان افرایش ۴۰۰ هزار میلیاردی بودجه ۹۸، ۳۰۰ هزارمیلیارد تومان فقط مربوط به افزایش بودجه شرکتهای دولتی است که میزان آن به هزار و ۲۷۴ هزار میلیارد تومان رسیده و در سالهای اخیر هیچگاه در مجلس مورد بررسی قرار نگرفته است. همچنین بهگفته رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس «حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان مابهالتفاوت به کالاهای اساسی پرداخت میشود که از این میزان ۲۰ تا ۳۰ درصد به دست مردم میرسد و ۷۰ درصد رانت است»!
۳- آقای نوبخت ادعا کرده «چون منابع یارانهها افزایش نیافته، اگر میخواهید یارانهها را زیاد کنیم، باید قیمت حاملهای انرژی از جمله بنزین افزایش یابد». این ادعا بهنظر میرسد بیشتر پوپولیستی و برای انحراف افکار عمومی است. چراکه اولا در دولت آقای روحانی با افزایش ۶۶درصدی منابع هدفمندی ناشی از فروش داخلی فرآوردههای نفتی و گاز طبیعی، افزایش ۲۵ تا ۱۵۰درصدی قیمت بنزین و گاز بخش خانگی و افزایش ۵۵ درصدی مصرف گاز طبیعی و ۱۷درصدی مصرف بنزین فقط در دولت یازدهم بودیم. ثانیا درآمدهای هدفمندی یارانهها برخلاف اظهارات مکرر مقامات ارشد دولتی و براساس آمار و ارقام بالا که در جداول بند الف. تبصره ۱۴ بودجه ۹۷ ذکر شده، حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان است. ثالثا برخلاف ادعای آقای نوبخت عدم افزایش قانونی میزان یارانه نقدی ناشی از یک تصمیم سیاسی و نه اقتصادی است چراکه باتوجه به افزایش منابع هدفمندی، دولت طبق قانون میبایست و میتوانست میزان یارانههای نقدی را افزایش دهد. رابعا اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور در جلسه توسعه استان سیستان و بلوچستان تاکید داشت «نباید به مردم دروغ گفت»؛ لذا انتظار میرود دولت با مردم صادق باشد و صادقانه بگوید که علیرغم وجود منابع کافی، چرا میزان یارانه نقدی را افزایش نداده و به دلایل سیاسی– انتخاباتی ترجیح میدهد این بودجه را خرج امور دیگری کند؟ خامسا اگر نباید به مردم دروغ گفت که نباید گفت، با این سخن آقای ظریف چه باید کرد و شما چه کردید که اذعان کرد «هدف از امضاء برجام اقتصادی نبود، اما برای اینکه برجام را امضا کنیم، توافق هستهای را به مطالبات اقتصادی مردم گره زدیم»؟!
۴- هرسال دولت برای پرداخت ۴۵ هزارتومان یارانه مردم عزا میگیرد، اما از بودجه رانت زا و غیرشفاف شرکتهای دولتی که با اصل ۵۲ قانون اساسی مغایرت دارد، شاد و مسرور است!. اصل ۵۲ قانون اساسی میگوید «تمامی درآمدهای دولت باید به خزانه کل کشور واریز شود» این در حالی است که درآمد بسیاری از شرکتهای دولتی به خزانه واریز نمیشود و از سهم ۷۵درصدی شرکتهای دولتی از کل بودجه کشور، فقط سه شرکت دولتی به تنهایی ۹۰۰ هزار میلیارد تومان آن را میبلعند. نکته مهم این است در حالیکه یارانه نقدی ۸۰ میلیون ایرانی بدون هیچگونه رانتی و بهطور عادلانه توزیع میشود و در مقابل یارانههای پنهان و بودجه شرکتهای دولتی محل رانت و فساد بزرگ اقتصادی هستند، دولت در بودجه سال آینده تصمیم گرفته با توزیع استانی یارانههای نقدی، آنرا به محل رانت و فساد دیگری تبدیل کند. با این تصمیم بخشداران و فرمانداران به سلیقه و اختیار خود تشخیص خواهند داد چه کسانی نیاز به یارانه دارند و چه کسانی ندارند و این خود مثل بودجه شرکتهای دولتی و یارانههای پنهان، موجب توزیع ناعادلانه یارانهها و منبعی برای رانت و فساد خواهد بود. از سوی دیگر این تصمیم نشان میدهد که دولت نمیخواهد به دلایل سیاسی و انتخاباتی مسئولیت حذف یارانه پردرآمدها را بپذیرد و احتمالا شاهد حذف یارانه برخی از افراد نیازمند به بهانه عمران و آبادی منطقهشان خواهیم بود.
۵- اتخاذ چنین سیاستهای غلط و سوءمدیریتهایی قطعا خیانت به کشور و به فرمایش رهبری «یک خطای بزرگ و مهمی» است. یارانههای پنهان و بودجه شرکتهای دولتی و اختصاص غلط ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی و استانی کردن یارانههای نقدی و وجود مدیران ناکارآمد که موجب رانت و فساد و ثروتمندتر شدن ثروتمندان و فقیرتر شدن فقرا میشود، عمق سخنان رهبر معظم انقلاب را آشکارتر میکند و نشان میدهد برای تبیین و بررسی مشکل اصلی در مدیریت کشور که همان ناکارآمدی و فشل بودن است، نیاز به هیچ توضیح و مصداقی نیست. اینکه آقای رئیسجمهور در هیئت دولت رسما اعلام میکند «من در کار وزرا و مدیران دخالت نمیکنم»!، در کنار ابهام در بودجهنویسی در دولت و تصویب آن در مجلس و قرار دادن ارز کشور در اختیار «سوءاستفادهچی و قاچاقچی و مفسد اقتصادی» در حقیقت مدیریت و تخصیص نامناسب منابع به ویژه در شرایط تحریمی کنونی و موجب ناکارایی نظام اقتصادی است؛ لذا سؤال اصلی این است که چه کسی باید بر کار وزرا و مدیران نظارت و دخالت کند و جلو این بلعیده شدن منابع کشور را بگیرد و عدالت را محقق کند؟ قطعا دولت و مجلس. اما قوه قضائیه نیز مسئولیتی سنگین در این زمینه دارد و باید با ورود به موضوع اتخاذ سیاستهای نادرست و همچنین شعارهایی که برای تحتالشعاع قرار دادن بلعیدن منابع کشور و فریب افکار عمومی داده شده و میشود، جلو بلعیده شدن منابع کشور را بگیرد. این دستور رهبر معظم انقلاب نباید بر زمین بماند که تاکید دارند «تقصیر عمده متوجّه آن کسی است که «داده»؛ او را باید دنبال کرد».
۶- رئیسجمهور گفته «برای حل مشکلات اقتصادی باید در عمل انقلابی بود»، اما آقای روحانی پاسخ دهند کدام اقدام دولت تاکنون انقلابی بوده است؟ در مقابل بلعیده شدن منابع کشور توسط شرکتهای دولتی و «یک قبیله و یک پدر و مادر پشت بودجه این شرکتها»!، انقلابی عمل کردید یا برای شفافسازی یارانههای پنهان؟ در برخورد با حلقه مفسدان و رانتخواران اقتصادیِ گرد آمدهِ اطراف دولت، انقلابی عمل کردید یا در برخورد با عناصر قدرت و وابستگانشان که با سیاستگذاری در بخشهای دولتی و خصوصی نمونههای بارز فسادند و در کشور فعال مایشاء هستند؟ در برخورد با حقوقهای نجومیبگیر که آنان را ذخیره انقلاب خواندید، انقلابی عمل کردید یا با ابربدهکاران بانکی؟ در برجام و امید بستن به تضمین جان کری انقلابی عمل کردید یا در مقابل نقضعهدها و تهدیدات و دلقکبازیهای آمریکاییها و پاره کردن برجام؟ در مقابل عمل نکردن اروپاییها به تعهداتشان و حفظ برجام به هر قیمتی انقلابی عمل کردید یا در تعهد دادن به افایتیاف و سند ۲۰۳۰ و معاهده پاریس و...؟ در مقابله با مدیران دولتی لیبرالمسلکی که در دولت کاسبند، انقلابی عمل کردید یا با وزیری که خود هم سیاستگذار عرصه صنعت و هم دارای دهها شرکت صنعتی بود؟ با نزدیکان این وزیر که قراردادهای خارجی را میبستند، انقلابی عمل کردید یا با دختران وزرایی که قاچاقچی واردات بودند؟...
متاسفانه نه تنها یک «عمل انقلابی» و «شجاعت و عقلانیت انقلابی» در کارنامه ۵ ساله شما ثبت نشده، بلکه کارنامه ۵ ساله دولتهای یازدهم و دوازدهم مملو از انفعال است تا جاییکه حتی فرزندان انقلابی این کشور را که با «قدرت انقلابی» در مقابل تهدیدات آمریکا ایستادهاند و با کار جهادی در مناطق محروم مشغول خدمترسانی هستند، به تندروی متهم کردید! آقای روحانی حضرت آقا هفته گذشته تاکید کردند «باید مراقب جریانها و دستهای خطرناک و مضر بود» برخی از اینها در اطراف دولت، چون مگسانِ دور شیرینی جمع شدهاند. باید تا دیر نشده با «شجاعت و قدرت انقلابی» با این «جریانها و دستهای خطرناک» مقابله و جلو بلعیده شدن منابع کشور را بگیرید. در چشم برهم زدنی دوران مسئولیت شما هم تمام و قضاوت تاریخ در محضر دادگاهِ ملت آغاز میشود، هرچند قضاوت مردم از هماکنون آغاز شده است. اگر فقط چند دقیقه در خیابانهای شهر قدم بزنید، همان فریادی را از مردمی که با «صبر انقلابی» پای انقلاب ایستادهاند، خواهید شنید که از دانشگاههای کشور در ۱۶ آذر امسال و حتی در دانشگاه زادگاه خودتان هنگام سخنرانی شما بلند بود که: «بیکاری، گرانی - جواب بده روحانی»! و این همان شعار مردم زادگاهتان سمنان و سرخه در سفر اخیرتان بود که: «مشکل اقتصادی با سخنرانی حل نمیشه!». آقای روحانی «صادقانه باید در عمل انقلابی بود تا مشکلات حل شود، نه در شعار»!
چگونه پمپئو را مأیوس کنیم؟
دیاکو حسینی مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسیهای استراتژیک در یادداشت امروز ایران با عنوان " چگونه پمپئو را مایوس کنیم؟ " نوشته؛ سخنرانی وزیر امور خارجه امریکا در قاهره، عقبگردی از سیاستهای واقعبینانهتر دولت پیشین امریکا در مواجهه با مسأله ایران بود. محور تلاشهای پمپئو، تشویق کشورهای عربی به کنار گذاشتن اختلافات و اتحاد در برابر ایران و شاید تسریع در برپایی ناتوی عربی است. امریکا تلویحاً از کشورهای عربی میخواهد بهای تهدیدی را بپردازند که ایران در وهله اول برای اسرائیل ایجاد کرده است. بعید است که کشورهای عرب بخواهند خود را قربانی اسرائیل کنند. آنها دلایل بیشتری نیز در دست دارند که چرا نباید به اتحاد مطلوب پمپئو علیه ایران ملحق شوند. به رغم همه تبلیغات ضد ایرانی که سعی در بازنمایی ایران به صورت هیولایی داشته که قصد بلعیدن همسایگانش را دارد، کشورهای عربی همچنان به یک اندازه ایران را تهدیدی علیه خود نمیدانند. اتحادی که این واقعیت را نادیده بگیرد، در معرض این خطر است که نه قدرت و وحدت بلکه ضعف و تشتت میان آنها را نمایندگی کند. کشورهای عربی از این موضوع نیز واهمه دارند که با تشکیل چنین اتحادی، بیش از امروز در سایه عربستان سعودی قرار بگیرند و سرنوشتشان را به دلایل غیرضروری به تصمیمات ریاض پیوند بزنند. آخرین باری که آنها مرکزیت عربستان را در این تصمیمگیریها پذیرفتند، از دست رفتن اعتبار آنها در ائتلاف علیه دولت سوریه و جنگ یمن را به همراه داشت.
همچنین آنها نگرانند که با وارد شدن به این اتحاد، دشمنی ایران را علیه خود تحریک کرده و محیط امنیتی بدتری را خلق کنند. کشورهای عربی کوچکتر باید نگران برخورد نظامی ایران و عربستان و کشیده شدن ناخواسته به میدان جنگ این دو قدرت بزرگ هم باشند. در چنین جنگ احتمالی، کشورهای کوچکتر نخستین قربانیان آن خواهند بود. در طرف دیگر این کشورهای ضعیفتر نمیتوانند مطمئن باشند که در صورت وقوع جنگ با ایران از سوی سایر کشورهای عضو اتحاد، به حال خود رها نخواهند شد. قدرتهای بزرگتر عربی نمیتوانند از این نگرانی هم چشمپوشی کنند که با وارد شدن در اتحاد نظامی علیه ایران، موجب سوء محاسبه برای کشورهای کوچکتر شده و با ایجاد اعتماد کاذب به حمایت متحدان قویتر، ریسک برخورد نظامی آنها با ایران را افزایش دهند. آخرین دلیل، نگرانی کشورهای کوچکتر عربی از اطمینان امریکا به ترتیبات امنیتی منطقه پس از تشکیل ناتوی عربی و تصمیم به خروج تدریجی از خلیج فارس است. این کشورها به امریکا برای کمک به موازنه ایران و عربستان و همین طور جلوگیری از تسلط عربستان نیاز دارند؛ بنابراین آنها آخرین کشورهایی خواهند بود که از خروج یا حتی کاهش تمرکز نظامی امریکا بر منطقه موسوم به خاورمیانه استقبال میکنند. اگر ناتوی عربی، آن گونه که ایالات متحده آرزو دارد، سد نفوذ ناپذیری در برابر ایران و ایمن کردن اسرائیل باشد، چرا باید رهبران واشنگتن در میان مدت برای کاستن تمرکز نظامی از منطقهای که در حال خارج شدن از لیست اولویتهای امریکاست، تعلل کنند؟
اما این استدلال نباید خیال ایران را برای همیشه راحت کند. یک اتفاق میتواند این وضعیت را به نفع تشکیل فوری ناتوی عربی تغییر دهد: افزایش محسوس تهدید ایران برای کشورهای عربی تا جایی که مزایای وارد شدن به یک اتحاد، بیش از معایب آن باشد. به عبارت دیگر، راز جلوگیری از تشکیل ناتوی عربی و هرگونه اتحادی علیه ایران، همکاری مداوم ایران با کشورهای کوچکتر عربی است؛ به طوری که آنها همان مقدار تهدیدی را احساس نکنند که قدرتهای بزرگتر مانند عربستان سعودی از جانب ایران تصور میکنند. ایران نباید گمان کند که بر زبان جاری کردن کلمات محبتآمیز، اعتماد کشورهای عربی را جلب خواهد کرد. ما به سیاستهایی نیاز داریم که در عمل اثبات کنند، ایران به دنبال تسلط بر کشورهای آسیب پذیر کوچکتر یا مداخله در امور داخلی آنها نیست. عقد «پیمان منع تجاوز متقابل» که میتواند جزییاتی درباره ممنوعیت استفاده قدرتهای خارجی از خاک کشورها برای تعدی تا تضمین عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر را دربر بگیرد، یکی از این روشهاست؛ هرچند به معنای راه حل نهایی و ایدهآل نیست.
چون دولتها میتوانند پیمانها را نقض کنند و به راه و روش سابق بازگردند. با وجود این، پیمان منع تجاوز متقابل، یک گام در میان همه گامهایی است که ایران باید برای منصرف کردن کشورهای عربی در تشکیل اتحادهای نظامی بردارد. از دیدگاه رهبران این کشورها، در دنیایی که بی اعتمادی حکمفرمایی میکند، تضمینی وجود ندارد که روزی ایران با خروج غافلگیر کننده از این پیمان، مزیت تهاجمی بهتری علیه آنها به دست آورد؛ بنابراین ارائه این پیشنهاد از سوی ایران، بدان معنا نیست که کشورهای عربی با ذوق زدگی آن را خواهند پذیرفت. اما در هر صورت، ارائه چنین پیشنهادی از سوی ایران مفید است. اگر آنها این پیشنهاد را بپذیرند، میتواند سنگ بنای درستی برای ساختن اعتماد بیشتر میان ایران و همسایگان کوچکتر باشد و اگر از پذیرش آن خودداری کنند، حداقل نشان دهنده نیات صادقانه ایران برای اجتناب از تشدید اختلافات و سوء ظنهای متقابل است. لازم نیست ایران این ابتکار عمل را با کشورهایی آزمایش کند که روابط بدتری با ایران دارند. عراق، عمان، قطر و کویت بیشتر محتمل است که نخستین نامزدهای عقد پیمان منع تجاوز متقابل با ایران باشند. با پیشگامی این کشورها، بتدریج سایرین با مشاهده مزایایی که نصیب آنها شده، وسوسه خواهند شد که در این تجربه مشارکت کنند.
حتی اگر این سیاست موفق شود، ما را از تنشزدایی با قدرتهای بزرگتر در جهان عرب شامل مصر و عربستان سعودی بی نیاز نمیکند. محیط استراتژیک پایدار برای ایران تنها زمانی محقق خواهد شد که قادر باشیم مناسبات عادی با این کشورها را بازسازی کنیم. نظم منطقهای در دوران زوال نفوذ و قدرت امریکا، مستلزم رضایت همه کشورها از توزیع و موازنه قدرت است. در غیراین صورت، همیشه انگیزههایی برای برهم زدن ثبات و مختل کردن امنیت تا بازگشت دوباره توازن، وجود خواهد داشت. ایران هرگز تا بدین اندازه تحت فشار و بدخواهی امریکا قرار نداشته، اما همینطور هرگز تا بدین اندازه، فرصتی برای مأیوس کردن امریکا نیز نداشته است. ناامید شدن ایالات متحده به قدمهایی بستگی دارد که میباید از امروز برداریم.
نسیم مدیریت انقلابی در چهلمین سال انقلاب
سید عبدالله متولیان کارشناس مسائل سیاسی در یادداشت امروز جوان با عنوان " نسیم مدیریت انقلابی در چهلمین سال انقلاب " نوشته؛ در در چهل سالگی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران شاهد اقدامات مثبت و مبارکی توسط ائمه جمعه (بهویژه ائمه جوان)، بسیج و... در زمینه خدمترسانی، اقتصاد مقاومتی و پیوند بین نسل جدید با آرمانهای انقلاب اسلامی هستیم که رجعت مدیریتی به دهه ۶۰ و آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی را نوید میدهد. این اتفاقات مبارک از تقابل نگاه مدیریت انقلابی، جهادی و مردمی برای اداره کشور با مدیریت «لیبرال»، «اشرافی»، «خسته»، «بیحال»، «ناکارآمد»، «تنبل»، «مصرفگرا»، «مرفه و زیادهخواه»، «پرتوقع»، «پرافاده و پرخرج»، «بیثمر»، «مرعوب»، «مردم جدا و غیرمردمی»، «غربزده»، «رانتخوار»، «توجیهگر»، «وابسته و وامدار»، «منفعتطلب»، «غیر انقلابی» و... خبر میدهد. تردیدی نیست که سهم مدیریت غیرانقلابی و ناکارآمد در اوضاع نابسامان موجود، اگر بیش از تلاش دشمن خارجی و تحریمها نباشد قطعاً کمتر نبوده و مهمترین راهکار مؤثر برای برونرفت از وضع موجود تحول مدیریتی از وضع موجود به مدیریت جوان، انقلابی و جهادی است که نتیجه عملی آن از بین بردن آسیبهای درونی که بستر طمعورزی دشمن و تهدید هستند و تبدیل تهدیدها به فرصتهای ناب و رساندن جمهوری اسلامی به قلههای علمی و اقتصادی و فرهنگی جهان و ارائه یک الگوی موفق به بشریت است. مدیریتی که این روزها کام مردم را شیرین ساخته در پی اهداف بزرگی است که با ماهیت انقلاب اسلامی پیوند خورده و بدون این اهداف، انقلاب اسلامی ماهیت خود را از دست میدهد:
۱ - ترجیح مدیریت جهادی بر دیوانسالاری فرسوده.
۲ - ترجیح مدیریت انقلابی بر مدیریت مرعوب غرب.
۳ - ترجیح مدیریت باورمند (ما میتوانیم) بر مدیریت ناامید و مأیوس.
٤ - ترجیح امنیت و مصلحت نظام بر خواستههای ظالمانه بینالمللی و نظام سلطه.
۵ - ترجیح مردم بر اقلیتهای حزبی و جناحی.
۶ - ترجیح دیپلماسی مقاومت بر دیپلماسی مذاکره.
۷ - ترجیح نگاه به شرق بر نگاه به غرب.
۸ - ترجیح کشورهای همسایه بر دیگر کشورها و ترجیح کشورهای مسلمان بر غیرمسلمان.
۹ - ترجیح تولید بر واردات.
۱۰ - ترجیح مدیران جوان بر مدیران پیر و فرسوده.
۱۱ - ترجیح حمایت از کوخنشینان بر کاخنشینان.
۱۲ - تکیه به ظرفیتها و توانمندیهای داخلی به جای تکیه به بیگانگان.
۱۳ - ترجیح عدالت بر توسعه.
۱٤ - ترجیح نهضت تولید علم بر مصرف علوم دیگران.
۱۵ - تقویت و بومیسازی توان دفاعی کشور بر وابستگی نظامی به بیگانگان.
۱۶ - ترجیح مردمسالاری دینی بر دموکراسی لیبرال غربی.
۱۷ - ترجیح ایجاد و توسعه شرکتهای دانشبنیان بر شرکتهای کپیکار.
۱۸ - و...
مدیریت جهادی، انقلابی که مردم ایران طالب آن هستند و میتواند مشکلات کشور را بسان زمان دفاع مقدس حل کند واجد ویژگیهای زیر است: «جوان»، «شجاع و نترس»، «مردمگرا»، «ایثارگر»، «خودباور و متکی به خدا»، «دشمن شناس و دشمنستیز»، «همافزا، وحدتگرا و ضد تفرقه»، «کارآمد»، «پویا و خلاق»، «تحولگرا»، «باانگیزه»، «انعطافپذیر»، «امیدوار به آینده روشن»، «شایستهسالار»، «مسئولیتپذیر»، «دینمحور»، «عدالتخواه»، «آرمانگرا»، «فسادستیز»، «ضد رانتخواری»، «عاشق خدمت»، «نوآور»، «صبور و شکیبا»، «ضد اشرافیت»، «متکی به ظرفیتهای داخلی» و «ولایتمحور».
یک جریان مرموز در تلاش است ما را به ارتجاع و عقبنشینی از آرمانهای انقلاب اسلامی دعوت کند که این ارتجاع زمینهساز فتنه اکبر اقتصادی و ناامیدسازی و عصبانی کردن و میدان آوردن مردم علیه نظام است و از همین رو است که حضرت امام خامنهای در ۲۹ بهمن ۹۶ در دیدار مردم آذربایجان شرقی میفرمایند: «یکی از مهمترین آفتهای همه انقلابها ارتجاع است. ارتجاع یعنی این حرکتی که انقلاب شروع کرده بود و ملّت داشتند در این مسیر با نیروی انقلابی و با سرعت حرکت میکردند، در یک جاهایی سست بشوند، بعد متوقف بشوند، بعد برگردند؛ این ارتجاع است؛ ارتجاع یعنی برگشت. همه انقلابهای بزرگ تاریخ که ما آنها را میشناسیم -مثل انقلاب فرانسه، مثل انقلاب روسیه و انقلابهایی که در کشورهای آفریقا و امریکای لاتین و جاهای دیگر اتّفاق افتاد- تقریباً بدون استثنا در سالهای اوّل عمر خودشان به این بلیه دچار شدند؛ اینکه چهل سال بگذرد و شعارهای انقلاب دست نخورد، تکان نخورد، در هیچکدام از این انقلابها وجود ندارد؛ ما توانستیم این شعارها را حفظ کنیم.
امّا خطرناک است؛ من وظیفه دارم خطر را به مردم عزیزمان بگویم. ما اگر به سمت اشرافیگری حرکت کردیم، این رفتن به سمت ارتجاع است؛ اگر به جای توجّه به طبقه ضعیف، دلسپرده طبقات مرفّه و زیادهخواه در کشور شدیم، این حرکت به سمت ارتجاع است؛ اگر به جای تکیه به مردم به خارجیها تکیه کردیم، امیدمان را به بیگانهها بستیم، این حرکت در سمت ارتجاع است؛ این نباید اتّفاق بیفتد. نخبگان جامعه باید حواسشان باشد، مدیران جامعه باید حواسشان باشد. مدیران کشور باید به شدّت مراقبت کنند، مردم هم نگاه کنند، با حسّاسیت دنبال کنند رفتار ماها را، رفتار مدیران را؛ با حسّاسیت. ارتجاع چیز خطرناکی است. ارتجاع وقتی اتّفاق میافتد، معنایش این است که همان آدمهای انقلابی سابق سرِ کارند، امّا خط را عوض کردهاند، راه را عوض کردهاند؛ کأنّه انقلاب شده بود برای اینکه آنها بروند و ما بیاییم سرِ کار! برای این (کار) که انقلاب نشد؛ انقلاب یعنی دگرگونی، انقلاب یعنی تغییر مسیر، انقلاب یعنی یک هدفهای والایی را در نظر گرفتن و به سوی آنها حرکت کردن؛ اگر از این هدفها فراموش کردیم، دیگر انقلاب نیست.»
در همین زمینه سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نیز تکان دهنده و عبرتآموز است: «آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا میشود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند خدای نخواسته، و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم.» در جشن ٤۰ سالگی انقلاب اسلامی، ارتجاع کام مردم را تلخ کرده و دستاوردهای بزرگ و گسترده انقلاب را پوشانده و اسباب تحقیر انقلاب و سوءاستفاده دشمن را مهیا نموده است، از این رو یکی از مطالبات جدی مردم، نظام و رهبری در جشن ٤۰ سالگی انقلاب اسلامی، اصلاح روشهای ارتجاعی کشورداری و دعوت خواص به تغییر الگوهای مدیریتی موجود به الگوی مدیریت انقلابی و جهادی است که در غیراینصورت جبراً توسط مردم از قطار انقلاب پیاده خواهند شد.
بلاتکلیفی بودجه در پیچوخم توسعه
جهانبخش محبی نیا نماینده میاندوآب در مجلس دهم در سرمقاله امروز ابتکار با عنوان " بلاتکلیفی بودجه در پیچ و خم توسعه" نوشته؛ یکی از آسیبهای مزمن نظام بودجهبندی در ایران نگاه بخشی و گسیخته دولت و مجلس به نظام مالی و آلودهشدن به رقابتهای منفی دستگاههای اجرایی است که متاسفانه آثار غیرقابل کنترل و صدمات غیرقابل جبرانی را به اقتصاد کشور وارد میکند. صورتبندی هزینهها و درآمدتراشی بر اساس آن، اختصاص بودجه به دستگاههای غیررسمی و افزایش مسئلهساز درآمدهای اختصاصی و عدم توجه جدی به مبانی اقتصادی و برنامههای پنجساله توسعه و حداکثری کردن هزینهها، شکنندگی وحشتناکی را بر بودجه کشور و به تبع آن اقتصاد ملی به بار میآورد.ایراد بس بزرگی هم در فرآیند بررسی بودجه متوجه پارلمان است که کمیسیونهای مجلس و بعضی از نمایندگان خودشان را موظف به اضافهکردن اعتبارات دستگاههای متناظر میدانند و اگر فرصتی هم داشته باشند، سراغ ایجاد ردیف و ارتقای اعتبار ردیفهای شهرستانی میروند. بههرحال حوصلهای برای بحث و بررسی پیرامون فرآیند اثرگذاری متقابل شاخصها و متغیرهای اقتصادی و بودجه باقی نمیماند. در اقتصاد ایران مشکلات بزرگی که بیانگر رشد، توسعه و ترقی است، معلول فراموشکردن وظایف ذاتی دولت و مجلس است.
در بررسیهای لایحه بودجه، هیچوقت نمایندگان پیرامون نقدینگی، پایه پولی و ضریب فزاینده پولی و متغیرهای کلان پولی معطوف به تولید، نگرانی از خود بروز نمیدهند. درخصوص کاهش هزینهها و اختصاص بنیه مالی برای درمان دردهای واقعی تلاش موثر مشاهده نمیگردد؛ و به همین خاطر پیشنهادها و تلاشها و دوندگیها و درگیریها در خدمت اقتصاد ملی نیست. در برنامه سوم توسعه وقتی با اجماع دولت و مجلس، جلوی تامین هزینهها و کسری از طریق چاپ اسکناس و خلق پول پرقدرت گرفته شد، اقدامی درخور ستایش بود. هرچند دولتهای بعدی با تامین مالی از طریق بانکها، آنها را وادار به استقراض از بانک مرکزی کرد و مصیبت دیگری شروع شد.
آوارکردن نقدینگی بر اقتصاد، اختلال در نظام بانکی با تسهیلات تکالیفی، بهمزدن نسبتهای متعارف در امور عمومی و فصلهای نادیدهگرفتن سیاستهای پولی و حاکمکردن سیاستهای مالی بر امور ارزی، پول و تجاری، بدون شک تخریب امروز و فردایی است که ما و فرزندانمان در آن زندگی میکنیم. مجلس شورای اسلامی در صورتی به وظیفه ملی، دینی و الهی خویش عمل خواهد کرد که مبانی اقتصادی بودجه را مورد بررسی قرار دهد و برای هریک از تصمیمها و اقدامهایش دلیل و حجتی علمی و اقتصادی داشته باشد؛ آنگاه مسیر نقطه راه و شاهراه تهیه و تدوین بودجه و تصویب آن به سعادت ملت ختم خواهد شد.
انتهای پیام/