گزارشی از چالش اینترنتی «TenYears Challenge» یا «١٠‌سال پیش» که بسیاری از مردم جهان از آن استقبال کرده‌اند را مشاهده می کنید.

زوایای پنهان چالش جنجالی که ناخواسته همه ما در آن شرکت کردیم!به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  سال قبل، دنیا چه خبر بود؟ ما کجای جهان ایستاده بودیم؟ دنیا ما را چطور می‌دید؟ ما دنیا را چطور؟ دو سه روزی است که کاربران شبکه‌های اجتماعی، به دنبال جواب این سوالات هستند یا شاید فقط برای همگام‌شدن با یک چالش جهانی اینترنتی تصاویری از ١٠‌سال پیش خودشان منتشر می‌کنند. در توییتر، فیس‌بوک و اینستاگرام، انگار زمان به عقب برگشته، اغلب کاربران شبکه‌های اجتماعی به این چالش - که یکی از هزاران چالش هر روزه اینترنتی است- پیوسته‌اند. این بار، اما استقبال از موضوع چنان بوده که هشتگ‌های «TenYearChallange» و «١٠‌سال پیش» بعد از گذشت چند روز از آغاز این موج همچنان پرطرفدار بوده‌اند. بسیاری این چالش را در میان چالش‌های بسیار، بامعنا و نتیجه‌بخش دیده‌اند و سوار بر این موج، از تغییرات زمین گفته‌اند؛ خشکسالی‌ها، ازبین‌رفتن جنگل‌ها، مشکل زباله‌ها، انقراض حیات‌وحش و صد‌ها تغییری که با گذشت یک دهه، مثل تیغی به چشم‌مان می‌رود و متحیرمان می‌کند. این میان گروه بزرگی از کاربران درحال انتشار تصاویری از خودشان هستند و تغییری که در یک دهه در ظاهرشان اتفاق افتاده. فقط ٣,٣‌میلیون کاربر اینستاگرام به این چالش پیوسته‌اند. با همه‌گیر شدن این چالش، مجله wired هشدار داده که این بازی عمدی شرکت‌های بزرگی مثل فیس‌بوک برای دریافت اطلاعات و تعیین الگوریتم جدید است و تصاویر منتشرشده به راحتی می‌تواند در اختیار سرویس‌های اطلاعاتی قرار بگیرد. با این همه، آن‌چه این بار دور از همه کارزار‌های مشابه جلب توجه کرده، توجه به مسأله‌های مهم اجتماعی است؛ موضوعاتی که به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم به روش زندگی ما در طول ١٠‌سال گذشته ربط پیدا می‌کند. از میان تمام آن‌چه در جریان است، تنها گوشه‌ای از آن‌چه در طول یک دهه گذشته رخ داده، تغییراتی که اتفاق افتاده یا تخریب‌هایی که ما انسان‌ها مسببش بودیم، برابر چشم ما است؛ مثل خشکیده شدن کارون و فاضلابی که به جای آب در آن جاری شده، مثل خشکیده شدن زاینده‌رود و انتظار اهالی اصفهان برای پرآب دیدنش یا مثل تخریب آثار تاریخی که به‌زودی زود یک غول سیمانی جای آن را می‌گیرد.

دریاچه ارومیه در تردید مرگ و زندگی

حکایت دریاچه ارومیه از ١٠ سال پیش، رفتن تا دم مرگ و تلاش دوباره برای زنده ماندن در اغماست. مرگ دریاچه ارومیه از دهه ٨٠ به چشم آمد و از اواخر دهه ٨٠ این خشکسالی سرعت گرفت. از سال ٩٢ که تلاش برای احیای ارومیه آغاز شده، این دریاچه توانسته به شرایط اثبات برسد، اما با این وسعت بزرگ خشکی، به سختی می‌توان به تراز اکولوژیک و شرایط گذشته این دریاچه بازگشت. بیژن فرهنگ دره شوری، از پیشکسوتان محیط زیست، سال گذشته در گفتگو با مجله شبکه آفتاب، از زوال این دریاچه اینطور گفته بود: «آدم آنجا می‌رود دلش می‌خواهد یقه پیراهنش را پاره کند و بزند توی سر خودش. آخر یک دریاچه ٥٠٠ هزار هکتاری را چطور خشکاندیم؟»

کارون کو؟ کارون کو؟ کارون کو؟

برای خوزستانی که نسبت به ١٠ سال پیش، گرد و خاک بیشتر به چشم مردمانش می‌رود، کارون نمادی از سال‌های رفته است. مگر باران‌های زمستان، کارون را برای چند ماه زنده کند. کارونِ خروشان، در تابستان و در خشکسالی این سال‌های خوزستان، از حرکت باز می‌ایستد. برای همین است که کاربران بسیاری تصاویری از این رودخانه خشکیده و فاضلابی که در آن رها شده منتشر کرده اند، برای گله کردن از این وضع. اهواز به لب کارونش اهواز است و انتشار این عکس ها، مخالفان انتقال آب کارون به نقاط دیگر کشور را هم به میدان آورده است.

زنده رودی که مرد

«زاینده رود را هم اضافه کنید، شاید بعضی‌ها به فکر بیفتند.» کاربران توییتر، عکسی از زاینده رود خشکیده را، کنار تصویری از زندگی این رود گذاشته اند و آه حسرت سرداده اند بر زمان و خشکسالی و صنعت که با زنده رود چه کرده. یکی نوشته: «چالش عکس ده سال پیش برای خیلی‌ها شاید شیرین باشد و پرخاطره، اما برای ما که تار و پودِ وجودمان عشق به طبیعت و محیط زیست است، چیزی جز درد و اندوه نیست؛ دریاچه‌ها، جنگل‌ها، رود‌های خروشانمان، مراتعی که یک زمانی پر بودند از سرسبزی امروز نفسی برای ادامه حیات ندارند.» دریاچه پریشان در استان فارس هم خشکیده، به پریشانی زاینده رود. دریاچه‌ها و تالاب‌های بسیار دیگری هم حال و روزی شبیه این دارند؛ مثل هامون و هورالعظیم. زمان با زمین چنین کرده است.

درنای وفادار

تصویر، درنای معروف سیبری را نشان می‌دهد که در همه ١٠ سال گذشته تنها به ایران سفر کرده است.

نخلستان‌هایی که خشکیدند

آن‌ها که به ادعای وجود آب مازاد در خوزستان معترض اند، نخل‌های خشکیده جزیره مینو را هم منتشر کرده اند؛ نخل‌هایی زنده و سرسبز در سال ٨٧ و نخلستانی خشکیده و بی جان در سال ١٣٩٧.

چه تاریخ‌هایی که آوار شد

تاریخ هم از گزند زمان در امان نمانده. ١٠ سال پیش خیلی از یادگار‌های دوران گذشته، سر پا ایستاده بودند. در کنار معدود بنا‌هایی که مرمت شده اند و مجموعه بزرگی که حفاظت می‌شوند، تخریب تهدید هر روزه آثار تاریخی در ایران است؛ نمونه‌ها بسیارند و برای امسال می‌توان از چند بنا نام برد که با خاک یکسان شدند: خانه بچاری آبادان، مربوط به دوره پهلوی دوم، ساخت و ساز در کوه صفه و احداث «گذر آقا نجفی» از سوی شهرداری اصفهان و ساخت پروژه «مترو اصفهان» در چهارباغ، تخریب پی در پی خانه‌های تاریخی کرمان و همچنین تخریب بافت تاریخی مشهد که فدای یکی از طرح‌های توسعه‌ای شهرداری شد و همچنین ساخت پل زیر گذر در شوش خوزستان و تخریب خانه فهادان در یزد.

منبع:شهروند

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.