به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، شعر هم مانند سایر هنرها در دوران انقلاب اسلامی ایران فراز و فرودهایی را تجربه کرده است.تغییرات در شعر این دوران در محتوای شعر ایجاد شده است که می توان به شعر اعتراض اشاره کرد و قالب های شعری هم تغییر کرد و شاهد ورود قالب های شعری جدیدتری مانند غزل مثنوی یا غزال بودیم.در باره این اتفاقات با رضا اسماعیلی، شاعر گفتگو کردیم که در ادامه می خوانید.
این واقعیتی ملموس و غیر قابل انکار است که شعر انقلاب در سال های اخیر به برکت توصیه ها و رهنمودهای راهبردی و دلسوزانه رهبر انقلاب و پیشکسوتان این عرصه در دو بُعد کمی و کیفی روند رو به رشدی داشته است. سلسله شاعران انقلاب اسلامی نیز در مسیر باروری و بالندگی شعر انقلاب، گام های بلندی برداشته اند. امروز بدون هیچ تردیدی می توان گفت شعر انقلاب در جامعه فرهنگی ما به عنوان يك گونه ادبی مستقل و ارجمند، به رسميت شناخته شده و جایگاه رفیعی در چشم و دل اصحاب فکر و فرهنگ پیدا کرده، البته تا رسیدن به قله، هنوز راه زیادی باقی مانده است، زیرا قابلیت ها و ظرفیت های ادبی جامعه ما خیلی بالاست. از این رو نباید در همین سطح متوقف بمانیم بلکه باید به دنبال فتح قله های رفیع تر و بلندتر باشیم.
فکر کنم منظورتان جریان هایی است که در طول چهل سال گذشته در شعر معاصر شکل گرفته است. جریان هایی از قبیل شعر دهه هفتاد و... البته شعر انقلاب را از نظر موضوعی می توان به زیر شاخه هایی مانند فجریه، شعر دفاع مقدس و شعر مقاومت (مدافعان حرم) تقسیم کرد، ولی از نظر فرمی و ساختاری چنین بحثی محلی از اعراب ندارد.
شعر انقلاب اسلامی، ادامه منطقی سیر تکوینی و روند تکاملی ادبیات پارسی است و شاعران انقلاب ، فرزندان خلف شاعران بزرگی همچون عطار، مولانا، فردوسی، سعدی، حافظ و نیما هستند . از این منظر بعد از انقلاب اسلامی، نسل شاعران جوان انقلاب نیز به پیروی از بزرگان ادب پارسی در همان مسیری که گذشتگان پیش روی آنان نهاده بودند قدم گذاشتند . اکثر شاعران انقلاب در حوزه قالب و فرم، متاثر از یکی از سبک های ادبی تثبیت شده پیش از خود بودند(سبک های خراسانی ، عراقی ، هندی و نیمایی).
حرکت در مسیر اعتدال ادبی و دست یافتن به شعری سهل و ممتنع ، احیای قالب های ادبی فراموش شده (رباعی و دوبیتی) و استفاده از ظرفیت های تمام سبک های ادبی از ویژگی های بارز شعر این دوره است. با این همه و با توجه به تعاریفی که از سبک ارائه شده است، نمی توان گفت که شعر بعد از انقلاب از نظر قالب و فرم به سبک جدیدی رسیده است.البته از حق نباید گذشت که شاعران انقلاب دارای ابداعاتی در حوزه قالب و فرم هستند که از جمله آنها تلفیق قالب های ادبی، دخل و تصرف هنرمندانه در موسیقی کناری (قافیه و ردیف) و همچنین خلاقیت در واژه سازی و ترکیب سازی است . اما به نظر می رسد تنها ابداعاتی در این سطح برای ظهور یک سبک ادبی کافی نیست.
دهه اول انقلاب برای شاعران ما دوره آزمون و خطا بوده است. از دهه اول که بگذریم، در دهه های بعدی گرایش های سنتی بیش از گرایش های مدرن و آوانگارد بر شعر ما حاکم بوده است. البته در دهه هفتاد شاهد شکل گیری «شعر آوانگارد» و ساختار شکنی هستیم که اتفاقا به «شعر دهه هفتاد» معروف است.
بايد صادقانه پذيرفت كه شعر دهه هفتاد، شعری «خلاف آمد عادت» و شنا كردن در خلاف مسير جريان آب بود. شعر دهه هفتاد كه شديداً متأثر از گزارههای تئوريك ساختارگرايی و تأويل متن بود ـ علی رغم همه كاستی ها و نارسايی ها عرصهای پويا برای «آزمون و خطا» و فرصتی طلايی برای كشف ظرفيت ها و قابليت های زبانی شعر معاصر پديد آورد و شوق تكاپو و جستوجو در زوايای مغفول مانده زبان را در جان شاعران ما ريخت كه اگر به درستی از اين فرصت استفاده می شد، می توانست دستاوردهای فراوانی برای شعر معاصر ما به همراه داشته باشد. البته اگر تنها دستاورد شعر دهه هفتاد را همين ايجاد انگيزش در شاعران برای واكاوی سنت های ادبيات پارسی و بررسی تحليلگرانه چيستی و چرايی آنها بدانيم، اين نيز چيز كمی نيست.
شعر دهه هفتاد، پيشنهادهای تازهای را برای شتاببخشی به حركت كُند و لاكپشتی شعر معاصر ما عرضه كرد و مؤلفههای زيباشناختی جديدی را در عرصه زبان ارائه داد، كه بدون ترديد تأمل در آنها می تواند راهگشای برونرفت از بحرانی باشد كه شعر معاصر ما با آن درگير است. اين حركت ادبی به مثابه حادثهای ناگهان بر كوير آفتزده شعر معاصر ما نازل شد و بار ديگر ضرورت بازنگری و تجديد نظر اصولی در سنّت های ادبی و نياز به تكامل و همسويی با ادبيات مدرن جهان را به يادمان آورد و همچون خونی تازه در كالبد ادبيات معاصر ما جاری شد كه اگر از اين فرصت به خوبی استفاده می شد، جريان شعر معاصر ما می توانست به بالندگی و شكوفايی بيشتری دست يابد و در عرصههای جهانی نيز وجهه ای داشته باشد كه متأسفانه اين حركت خجسته به خاطر محروم ماندن از نقد اصولی و سكوت بزرگان و همچنين به دلیل بعضی از خودخواهی ها، كجسليقهگی ها و تندروی های خارج از قاعده از مسير اصلی خود خارج و به انحراف كشيده شد.
با اين همه بايد گفت كه اين جريان با تمام نارسايی ها و كاستی ها رسالت خود را در حد توان خويش به خوبی به انجام رساند و اينك بر ما واجب است كه برای حفظ هويت و اصالت زبان پارسی، در تداوم و هدايت آن با بصيرتی بيشتر بكوشيم تا اين حركت خجسته را به سرمنزل مقصود برسانيم، تا تكانهای كه از تكاپوی شاعران دهه هفتاد بر پيكره ادبيات معاصر ما وارد شده، به برگ و بار بنشيند.
بزرگترين نقيصه شعر دهه هفتاد بی توجهی به حيثيت، حرمت و اعتبار «زبان» با تفاسير و برداشت نادرست از تئوری «مرگ مؤلف» و «تأويلپذيری» بود. شاعران اين جريان ادبی متأسفانه با خط زدن «مخاطب» و بی توجهی به ذوق عمومی، در مسيری گام برداشتند كه منجر به ايجاد فاصله ميان شعر و مردم شد و در نهايت عدم حمايت مردمی -منظور از مردم در اينجا قشر علاقهمند به ادبيات و جريان های ادبی است-که اين جريان، آنها را به انزوا كشاند. در واقع می توان گفت اقبالی که نسبت به جریان شعر دهه هفتاد در آغاز وجود داشت، به خاطر مواردی که به آنها اشاره شد استمرار نیافت و این جریان در سال های بعد به حاشیه رانده شد.
انقلاب ما پیش و بیش از هر چیز دیگر یک انقلاب فرهنگی است و حیات انقلاب با «شعر و ادبیات» گره خورده است. شعر نیز از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز که چهل سال از این واقعه می گذرد، در همه صحنه ها حضوری تاثیرگذار داشته است. با توجه به این که بنیانگذار انقلاب اسلامی نیز علاوه بر عنایتی که به شعر و شاعران داشت، خود در شمار شاعران و عارفان روزگار ما بود، جواب چنین سوالی از پیش مشخص است. شما کافی است آثار چهره های شاخص شعر انقلاب را بخوانید، تا جواب این سوال را به روشنی دریابید. نسل شاعران جوان انقلاب، دلیل محکمی برای اثبات این ادعا هستند که از متن و بطن انقلاب، شعر به معنای واقعی کلمه می جوشد. البته همیشه در کنار آثار ارجمند و فاخر، شاهد چاپ و انتشار آثار متوسط و ضعیف هم هستیم که این امر قابل تعمیم به همه دوره های ادبی است و اختصاص به عصر انقلاب اسلامی ندارد.البته در کنار همه ویژگی ها باید به این نکته هم اعتراف کنیم که شعر امروز از نظر «تفکر» و «اندیشه» کاستی هایی دارد.
پیش تر نیز گفته ام که همزمان با قیام تاریخی ۱۵ خرداد سال ۴۲ شعر انقلاب اسلامی متولد شد. از همین رو این مقطع تاریخی را باید به عنوان تاریخ تولد شعر انقلاب اسلامی ثبت کنیم. با پیروزی انقلاب در بهمن ماه ۵۷ و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی و تاثیرپذیری شاعران معاصر از شخصیت انقلابی و سلوک معنوی و اجتماعی حضرت امام(قدس سره الشریف)، لهجه ادبیات معاصر تغییر کرد و «گفتمان ادبی» جدیدی در حوزه ادبیات معاصر شکل گرفت که این گفتمان برآمده از بطن فرهنگ دینی و انقلابی و مبتنی بر آموزه های وحیانی و قرآنی بود.
پیروزی انقلاب اسلامی و درک حضور معنوی و با صلابت امام در جامعه، الهام بخش شاعران در خلق و آفرینش آثار ادبی با مضامین جدید شد و گفتمان ادبی ایستا و انفعالی قبل از انقلاب، تبدیل به گفتمان پویا و انقلابی شد و شعر معاصر در مسیر جدیدی قرار گرفت.
اولین نسل از شاعران انقلاب اسلامی، تودههای انقلابی و مردم کوچه و بازار بودند، مردمی که با شعارهای حماسی و انقلابی خود به صورت خودجوش بنیان ادبیات انقلاب اسلامی را گذاشتند که از جمله آن میتوان به شعارهای انقلابی:«نه شرقی ، نه غربی،جمهوری اسلامی» و «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»اشاره کرد. در واقع این مردم بودند که راه ادبیات انقلاب اسلامی را هموار کردند. شاعران انقلاب نیز با الهام از همین شعارهای مردمی گام در وادی سرودن گذاشتند و راه شعر انقلاب اسلامی را هموار کردند. از این منظر می توان گفت عناصر اصلی شعر انقلاب اسلامی در شعارهای محوری آن متجلی است. شعارهایی چون «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، و «تنها ره سعادت، ایمان، جهاد، شهادت». از دیگر مولفه های این ژانر(گونه) ادبی ظلم ستیزی، مظلوم نوازی، صلح طلبی، آزادی خواهی، حق جویی و عدالت خواهی است.
شعر انقلاب بلافاصله بعد از تولد، تحت الشعاع شعر دفاع مقدس قرار گرفت و حيات خويش را در همراهی و هم رکابی با اين جريان ديد. از این رو به بسیاری از مسائل مرتبط با انقلاب اسلامی به صورت مستقل پرداخته نشد. بعد از شروع دفاع مقدس ذهن و زبان شاعران به این واقعه بزرگ معطوف شد و فرصتی برای روایت شاعرانه تاریخ انقلاب اسلامی پیدا نکردند. در طول چهل سال گذشته، حوادث سرنوشت سازی چون حوادث همچنان در هاله ای از فراموشی باقی مانده و شاعران کمتر فرصت رمزگشایی شاعرانه از این حوادث را پیدا کرده اند: فجایع و مظالم دوران پهلوی، حکومت نظامی، واقعه ۱۹ دی، فاجعه سینما رکس آبادان، فاجعه جمعه سیاه (۱۷ شهریور)، هجرت امام خمینی از عراق به پاریس و اقامت در نوقل لوشاتو، قیام شهرها، اعتصابات سراسری از جمله اعتصاب کارکنان شرکت نفت و تاثیر آن در پیروزی انقلاب، به آتش کشیدن مسجد جامع کرمان، کودتای نوژه، کودتای طبس، اشغال لانه جاسوسی، کودتای قطب زاده برای ترور رهبر انقلاب، تبیین نقش اقشار مختلف در پیروزی انقلاب به خصوص دانش آموزان و دانشجویان، نقش بانوان در انقلاب، نقش جنبش دانشجویی در پیروزی انقلاب، پیوند ارتش با مردم، تبیین نقش اقلیتهای مذهبی در همراهی با انقلاب اسلامی، و هزاران هزار موضوع فراموش شده دیگر که در شعر انقلاب اسلامی از این واقعههای سرنوشت ساز که فقط بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی است هنوز رونمایی نشده و باید در دهه پنجم انقلاب آن گونه که شایسته و بایسته است به آنها پرداخته شود.
انتهای پیام/