یادداشت، سرمقاله، عناوین و گزارشات ویژه روزنامههای و جراید سراسر کشور یازدهم بهمنماه به شرح زیر است:
رمزگشایی از سخنان سیدحسن نصرالله
سعدالله زارعی در یادداشت امروز کیهان با عنوان " رمزگشایی از سخنان سیدحسن نصرالله " نوشته؛ با مرور سخنان حجتالاسلام و المسلمین «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزبالله لبنان- در مصاحبه روز ششم بهمن ماه با شبکه عربی المیادین درمییابیم که از یک سو مقاومت در مواجهه با رژیم صهیونیستی به مرحله تازهای رسید، و از سوی دیگر پرونده سوریه در بخشهای سیاسی و نظامی با سرعت زیادی به نقطه پایانی نزدیک میشود و این در حالی است که بر مبنای «ترجیحات»، «حساسیتها» و «توانمندیهای متفاوتی» که واحدهای فعال در بحران سوریه دارند، وضعیت سوریه و منازعات قدرتهای موثر چشمانداز دیگری داشت. این قلم با نگاه به مصاحبه سیدحسن نصرالله ابعاد این موضوع و نکتههای اصلی مصاحبه را توضیح میدهد:
۱- نصرالله در این مصاحبه به طور تلویحی از تصمیمات تازه جبهه مقاومت در برابر حملات گاه و بیگاه ارتش رژیم صهیونیستی به سوریه خبر داد و گفت: «نتانیاهو باید هوشیار باشد و در سوریه دچار اشتباه نشود و منطقه را به جنگ نکشاند» و در پاسخ به سوالات پیدرپی «بن جدو» از او گفت: ممکن است «محور مقاومت» به حملات اسرائیل به سوریه پاسخ دهد. همه میدانند که تا پیش از این حزبالله لبنان در قبال حملاتی که جنگندههای اسرائیلی علیه آن در خاک لبنان یا سوریه انجام میداد، فقط زمانی واکنش نشان میداد که در نتیجه حملات اسرائیل، نیروهای حزبالله به شهادت رسیده بودند، اما حمله به محمولههای خود را برای پرهیز از توسعه دامنه بحران نادیده میگرفت. ایران نیز کم و بیش همین نگاه را به حملات اسرائیل داشت با این تفاوت که جنگندههای اسرائیلی جز در دو مورد در «مزرعه الامل» واقع در شمال غرب قنیطره و «تیفور» واقع در شمال شرق حمص، با حمله اسرائیل مواجه نشد که البته در هر دو مورد نیز اسرائیل پاسخ خود را از جبهه مقاومت دریافت کرد.
به غیر از این دو مورد، ارتش رژیم اسرائیل هیچگاه به مراکز حضور نیروهای ایرانی در سوریه نزدیک نشد. اما در این میان موضع ارتش سوریه بیش از حد محافظهکارانه بود و در برابر حملات هواپیماهای متجاوز اسرائیلی، صرفا از طریق آتشباری در آسمان خود پاسخ میداد و این خود سبب تکرار حملات جنگندههای رژیم صهیونیستی و آسوده شدن خیال آنان شده بود. اعلام تلویحی نصرالله مبنی بر اینکه پاسخ «محور مقاومت» و به عبارت دقیقتر احیانا پاسخ حزبالله از این پس شامل هر نوع حملات ارتش رژیم اسرائیل به سوریه میشود، خواه هدف مقابل مراکز و نیروهای متعلق به کشور سوریه و خواه مراکز و نیروهای متعلق به هم پیمانان سوریه باشد و نیز خواه این حملات به تلفات انسانی منجر بشود و خواه نشود هم میگردد، تصمیم و برنامهای است که شرایط امنیتی سوریه را تغییر میدهد. هر چند اظهارات دبیر کل حزبالله لبنان در این بخش از مصاحبه از صراحت زیادی برخوردار نبود، اما مشخص بود که جمعبندی قبلی حزبالله و بطور کلی محور مقاومت در مورد نحوه مواجهه با تجاوزات اسرائیل به سوریه تغییر کرده و باید در انتظار اعلام رسمی سیاست جدید آنان بود.
۲- بخشی از نیروهای نظامی و تجهیزات آمریکایی از شرق و شمال شرق سوریه خارج شدهاند و روند کنونی نشان میدهد، بخش اعظم این تجهیزات و نیروها در دو ماه آینده و در سقف زمانی ۱۰۰ روزه که حدود یک ماه پیش ترامپ از آن سخن گفته بود، از سوریه خارج میشوند. این در حالی است که براساس روند دو سال اخیر، آمریکاییها هرگونه امید اثرگذاری به پرونده سیاسی و پرونده امنیتی سوریه را از دست داده و خود را فاقد توانمندی لازم برای مهار گروههای انقلابی مخالف رژیم اسرائیل در فلسطین، سوریه و لبنان میدانند. نصرالله در مصاحبه اخیر با بن جدو فاش کرد که پیش از این ارتش آمریکا، ترامپ را وادار کرد که مهلتی شش ماهه به آن بدهد تا شاید بتوانند ایران، سوریه و روسیه را برای خروج و یا کاهش نیروهای ایران و حزبالله در سوریه متقاعد نماید و خروج کامل نیروهای نظامی خود را مرتبط با آن نشان داده و یک «پیروزی و نتیجه تصنعی» را برای خود دست و پا نماید، اما پس از پاسخ قاطع ایران و سوریه که از طریق روسیه به آمریکاییها منتقل گردید، به ناچار و بدون سروصدا شروع به خارج کردن نیروهای خود از سوریه کرد.
۳- براساس کلید رمزی که در سخنان سیدحسن نصرالله رونمایی گردید دولت ترکیه پس از دو دور گفتگو در مسکو و تلاش برای پیدا کردن فرمولی که متضمن مجوز آغاز حملات گسترده و توامان علیه کردها و داعش باشد، متوجه موضع سخت روسیه و ایران گردید، بنا به توصیه روسیه فرمولی برای بازگشت در ۲۸ مهر ۱۳۷۷ (۲۰ اکتبر ۱۹۹۸) بین دو هیئت ترک و سوری در شهر آدانای ترکیه امضا شد. براساس «توافق آدانا» دولت حافظ اسد در سوریه متعهد شد که اجازه فعالیت به کردهای سوریه علیه خاک و نیروهای ترکیه ندهد و در مبارزه با اقدامات تروریستی کردهای سوریه با دولت ترکیه همکاری نماید. براساس این توافق، ترکیه متقابلا متعهد شد حاکمیت سوریه در مناطق کردی این کشوررا نقض نکند و اجازه خود در تعقیب کردهای مسلح مخالف خود را به عمق حداکثر پنج کیلومتری شمال سوریه محدود نماید. با فرض اینکه ترکیه به وعده خود در بازگشت به توافق آدانا عمل نماید، این یک پیروزی مهم و بیدردسر برای دولت و ارتش سوریه به حساب میآید به همین دلیل هم بلافاصله پس از آنکه مولود چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه از تفاهم با روسیه در اجرای توافق ۲۰ سال پیش دولتهای آنکارا و دمشق خبر داد، مقامات سوریه اعلام کردند از اجرای آن استقبال میکنند. اما این نکته را هم باید در نظر گرفت که برخلاف ظاهر قضیه، اجرای توافق آدانا در شرایط فعلی هیچ ضرری برای کردهای سوریه ندارد، چرا که اگر مداخلات ارتش ترکیه علیه کردهای سوریه قطع شود، آنان انگیزهای برای درگیر شدن با نیروهای ترکیه در محدوده پنج کیلومتری شمال سوریه ندارند.خبرهای دیگر که در سخنان سیدحسن نصرالله نیز انعکاس داشته بیانگر آن است که تماسها بین دستگاههای امنیتی ترکیه و سوریه با هدف بازگشایی سفارت ترکیه در دمشق زیاد شده و این نشان میدهد که ترکیه در حال تغییر اساسی در مواضع قبلی خود است.
۴- ترکیه تا پیش از این گمان میکرد که میتواند گروههای مسلح معارض دولت سوریه در ادلب را به صورت یک برگ برنده در مذاکرات منطقهای به کار بگیرد از این رو در جریان مذاکرات آستانه پذیرفت که از سوی معارضان مسلح دولت سوریه تضمین بدهد، اما روند تحولات ادلب آنگونه که ترکیه گمان میکرد پیش نرفت و گروه النصره که مذاکرات آستانه را نفی کرده بود به مرور به قلع و قمع گروههای شبه نظامی دیگر طرف گفتوگوی ترکیه در ادلب پرداخت و حدود سه هفته پیش موفق شد تقریبا همه آنان را از میان برداشته و خود کاملا بر ادلب مسلط گردد. اقدام النصره در واقع دست ترکیه را از بازی با کارت ادلب خالی کرد. داعش پس از آن اعلام نمود حاضر به پذیرش واسطهای به نام ترکیه نیست و مایل است خود مستقیما با دولت و ارتش سوریه وارد مذاکره شود.
چرایی اقدام این گروه معلوم بود. النصره به وضوح ملاحظه کرد که از نظر سوریه، ایران و روسیه زمان ترکیه برای حل بدون درگیری بحران ادلب به پایان و فصل حمله نظامی فرا رسیده است؛ بنابراین در وضع فعلی بقاء گروههای مسلح ادلب بر همپیمانی با ترکیه برایشان سودی نداشت چرا که ترکیه در جایگاهی نبود که بتواند در نهایت جلوی عملیات ارتش سوریه و همپیمانان آن را بگیرد. از سوی دیگر با توجه به تجربه عملیاتهای موفق ارتش و جبهه مقاومت در حلب، دیرالزور، البوکمال، جنوب، ریف دمشق، حمص، حما، غوطهشرقی دمشق و منطقه لبنانی عرسال، النصره یارای ایستادگی را در خود ندید و از این رو همزمان با دست رد زدن به سینه اردوغان، از تمایل خود به مذاکره و توافق با ارتش و دولت سوریه خبر داد و شرط آن را پذیرش عادیسازی وضعیت آینده نیروهای شبه نظامی ادلب از سوی دولت سوریه و نیز اجازه دادن به آنان برای حضور در فرایند سیاسی اعلام کرد که دمشق فعلا به این درخواستها پاسخی نداده است. این موضوع نیز به تنهایی یک پیروزی مهم دیگر برای سوریه به حساب میآید. پیش از این گمان میشد حضور نزدیک به سه میلیون شهروند سوری در ادلب سبب میشود این شهر برای مدتها در دست جبهه النصره باقی بماند و دولت سوریه با ملاحظه جان شهروندان از اقدام عملی در بازپسگیری ادلب خودداری نماید، اما شرایط فعلی میگوید زمان آزادی ادلب بدون آنکه احیانا به درگیری نظامی منجر شده و یا به درازا بکشد، چندان دور نیست.
۵- یک وجه دیگر بحران سوریه، وضع کردهای این کشور میباشد. با آغاز عقبنشینی نظامیان آمریکایی از سوریه که تا پیش از این بر حمایت قاطع از کردهای تحت رهبری صالح مسلم در مقابل حملات ارتش سوریه، داعش و ارتش ترکیه تاکید داشتند، کردهای سوریه ناگزیر به سمت دولت قانونی کشور خود آمدند. پس از آن با توافق ارتش و کردها عملیات زمینی علیه بقایای داعش در اطراف منطقه «آلبوکمال» و «شرق فرات» به کردها سپرده شد و ارتش سوریه پشتیبانی آتشباری از عملیات کردها را برعهده گرفت. در نتیجه این همکاری تعداد زیادی از نیروهای داعش در دو شهر کوچک واقع در شمال شرق آلبوکمال تسلیم شده و یا به هلاکت رسیدند و در شرق فرات نیزکردها ضربات سنگینی به نیروهای داعش وارد کردند. این موضوع نیز از یک سو نویددهنده حل و فصل بخش مهمی از اختلافات کردها و دولت سوریه است و از سوی دیگر یک پیروزی آسان دمشق بر داعش و جمعکردن بقایای آن از خاک سوریه به حساب میآید.
دستاوردها چالشها و قضاوتها
سیدضیا هاشمی مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در سرمقاله امروز ایران با عنوان " دستاوردها چالشها و قضاوتها " نوشته؛ در آستانه ورود به دهه مبارک فجر در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، شایسته است با رویکردی منصفانه و کارشناسانه به تحلیل دستاوردها و چالشهای چهار دهه قبل پرداخته شود تا قضاوتهای گوناگون در بستری سازنده به طرح و نقد گذاشته شوند. بدون شک هرگونه قضاوت یکبُعدی که چالشها را نادیده گیرد یا برعکس همراه با غفلت از دستاوردها باشد، نمیتواند نزد افکار و وجدان عمومی پایدار و ماندگار شود؛ بنابراین در شرایط فعلی که رسانههای متنوع نظرگاههای متفاوت و متعارض را بازتاب داده و از منظرهای گوناگون به بررسی این مباحث میپردازند، تحلیلی میتواند ارتباط بهتری با مخاطبان آگاه و منصف برقرار کند که با رویکردی جامع به این مسأله بپردازد. این تحلیل جامع لاجرم باید هم چالشها، مشکلات و مطالبات عمومی را مدنظر قرار دهد و هم به مشکلات و پیچیدگیهای مسیر عنایت داشته باشد و هم نهایتاً توفیقات و نتایج حاصل از سیاستگذاریها، برنامهریزیها و فعالیتهای رسمی و مردمی را در این دوره نسبتاً طولانی مورد توجه قرار دهد.
از سوی دیگر مهمترین مبنای قضاوت در این حوزه، آرمانها و شعارهایی است که در بدو امر و در ابتدای راه مبنای حرکت انقلاب قرار گرفتهاند. بر این اساس امروز در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی میتوان چهار اصل استقلال، آزادی، جمهوریت و اسلامیت را به عنوان مبانی این تحلیل قرار داد.
۱- استقلال: در تحلیل شرایط کلان کشور، کمتر کسی است که استقلال جمهوری اسلامی ایران در مقابل قدرتها و دولتهای خارجی را مورد تردید قرار دهد. بیگمان اقتدار ملی که حامی و حافظ استقلال کشور است یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی است که با مقایسه فرآیندهای کلان تصمیمگیری در حاکمیت کشور و در قیاس با ۴۰ سال پیش و نحوه تعامل آن با قدرتهای جهانی به وضوح قابل مشاهده و تحلیل است. البته درمورد سایر ابعاد استقلال از جمله استقلال فرهنگی، اقتصادی، علمی، رسانهای و... نیز میتوان بحث کرد و براساس شاخصهای گوناگون به تحلیل و قضاوت پرداخت.
۲- آزادی: شاخصهایی همچون تنوع رسانهای موجود، مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و شورای اسلامی شهر و روستا و... شاخصهایی از رشد و توسعه آزادی در کشور در طول چهار دهه گذشته است. در عین حال نقدها و مطالباتی که در عرصه سیاسی، فرهنگی، رسانهای و اجتماعی، مطرح میشود میتواند در تحلیل میزان تحقق این آرمان انقلاب، در چارچوب اصول و ارزشهای انقلابی مدنظر قرارگرفته و مبنای گفتوگوی انتقادی در جامعه در عرصههای علمی، فکری و رسانهای باشد.
۳- جمهوریت: مردمسالاری و جمهوریت در سامان سیاسی ایران ناظر به نقشآفرینی ایرانیان در اتخاذ تصمیمات سرنوشتسازی است که مسیر و چشمانداز آینده کشور را ترسیم میکند. چنانچه از این جهت شرایط، قوانین و ساختار سیاسی کشور با ۴۰ سال پیش مقایسه شود، مشاهده تحولات اساسی و گسترده قابل انکار نیست، اگرچه انطباق این میزان تحول با آرمانها و آرزوهای مردم انقلابی و تحلیل روند آتی و مسیر تحقق این آرمان متعالی قابل بحث و بررسی است.
۴- اسلامیت: چهارمین رکنی که در شعارهای انقلابیون سال ۱۳۵۷ به وفور مورد توجه بود، اسلامیت نظام مطلوب انقلاب یعنی جمهوری اسلامی بود. براساس این آرمان جمهوریتی مطلوب معرفی میشد که مبتنی بر ارکان دینی و در چارچوب احکام اسلامی پیاده شود. در مطالبات و شعارهای انقلاب، عدالتطلبی، کرامت انسانها، حفظ حریمها و تسهیل و تقویت احکام و هنجارهای دینی در عرصه اقتصادی، فرهنگی، رفتاری و... از یکسو و مبارزه با حریمشکنی، بیاخلاقی، دینستیزی و تضعیف سنتها و نمادهای دینی (مثل تاریخ هجری، نوع پوشش و سلوک فردی، توزیع و تبلیغ محصولات حرام مثل مشروبات الکلی و...) مورد توجه و تأکید مردم انقلابی قرار داشت؛ بنابراین تا ارزیابی میزان تحقق این مطالبات (که بدون شک در دهههای پس از پیروزی انقلاب تا حدی تحقق یافتهاند) میتوان به قضاوت درباره چهارمین آرمان عمومی انقلابیون (که جامعترین و مهمترین آن هم بوده است) پرداخت. طبعاً در این قضاوتها، نوع برداشت از این آرمانها و نحوه تعریف آنها، همچنین پیشینه اجتماعی و مبانی فکری افراد و گروهها موجب تنوع و تفاوت در تحلیلها خواهد شد.
پس اگرچه نمیتوان انتظار داشت که صرفاً یک گونه قضاوت درباره یک دوره بسیار مهم و پرفراز و نشیب تاریخی کشور و انقلاب اسلامی صورت گیرد، ولی باز کردن باب بحث در این محورها، فرصتی ایجاد میکند تا در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی فضای گفتوگوی فراگیر در خصوص دستاوردهای انقلاب - که شمار آن کم نیست - و عوامل و موانع توفیق آن شکل گیرد و زمینه برای تعامل سازنده احزاب و گروهها و تضارب آرای مفید و راهگشا بین صاحبنظران و تحلیلگران که مقدمهای برای تقویت همدلی، همزبانی و اعتماد اجتماعی خواهد بود، پدید آید. انشاءالله
نیروی انسانی تحصیلکرده؛ دستاورد فرهنگی انقلاب اسلامی
داود عامری در یادداشت امروز جوان با عنوان " نیروی انسانی تحصیلکرده؛ دستاورد فرهنگی انقلاب اسلامی " نوشته؛ ۴۰ سالگی در فرهنگ اسلامی نشانه تکامل و بلوغ است، بنابراین جشن ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی را باید تبریک ویژه گفت، هم از جهت طلوع فجر انقلاب و هم تکامل و بلوغ انقلاب اسلامی. نکته دوم، وظیفه تمامی اهل رسانه است تا جایی که امکان دارد با برشماری دستاوردهای انقلاب اسلامی مردم را به ادامه راهی که انتخاب کردند امیدوار سازند و یأس و ناامیدی دشمنان را به خودشان برگردانند، چرا که دشمن تبلیغات گستردهای را در دستور کار خود دارد تا مردم را از حمایت و پشتیبانی مسیر انقلاب ناامید سازد.
بر این اساس در این یادداشت تلاش داریم به یکی از دستاوردهای ریشهای و اساسی انقلاب اسلامی بپردازیم. هیچکس تردید ندارد که با ارزشترین سرمایه هر کشوری نیروی انسانی و افراد انسانی آن است. تمامی تحولات و پیشرفتها، مدیون نیروی انسانی و اندیشهورزی آنها است؛ بنابراین بنیان و پایه هر پیشرفتی در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، فناوری و... انسانهای فعال در جامعه هستند، از این رو برای پیشرفت و توسعه در هر زمینهای، پیش نیاز اصلی تربیت نیروی انسانی کارآمد با دانش و ماهر است. افراد یک جامعه هستند که امنیت تولید میکنند و در ایران اسلامی، این مسئله با ایجاد یک فرهنگ ارزشمند به نام فرهنگ دفاع مقدس به اثبات رسید، چرا که در دفاع مقدس، تنها برتری ما بر دشمن بعثی، رزمندگان با ایمان و با اخلاص و جوانان تربیت یافته مکتب انقلاب اسلامی بودند.
طبعاً با توجه به اینکه در دفاع مقدس، ایران اسلامی با تحریمهای مختلف به خصوص در حوزه نظامی مواجه بود و بر عکس تمامی نظامهای استکباری حامی و پشتیبان صدام بودند، لذا در چنان شرایطی دانش و تعهد جوانان و دانشجویان، کاستیهای صنعتی را مرتفع و صنایع دفاعی را سرپا نگه میداشت. تجربه ارزشمند اعتماد به نیروهای تحصیلکرده، مسیر کشور را برای فراهمسازی زمینههای مناسب برای تحصیلات دانشگاهی و در ردههای پایینتر برای ریشهکنی بیسوادی هدایت کرد، به طوری که میزان جمعیت باسواد کشور از شش سال به بالاتر از سال ۱۳۵۷ در مناطق شهری و روستایی ۳۵ درصد بود که در سال ۱۳۹۶ در ایران به ۷/ ۹۴ درصد رسیده است.
در دوره پهلوی اکثریت ملت ایران بیسواد بودند و رژیم پهلوی بر خلاف شعار مبارزه با بیسوادی، کار آنچنانی در کاهش و ریشهکنی بیسوادی از پیش نمیبرد، اما امروز با گذشت نزدیک به چهار دهه از پیروزی انقلاب، ملت ایران مرزهای علم و دانش را درنوردیدهاند و به پیشرفتهای بزرگی دست یافتهاند. بیسوادی در قبل از انقلاب به حدی بود که حضرت امام (ره) در ۷ دی ۱۳۵۸ طی پیامی جهت مبارزه عمومی با بیسوادی تأکید کردند: «از جمله حوایج اولیه برای هر ملت که در ردیف بهداشت و مسکن بلکه مهمتر از آنهاست، آموزش برای همگان است. معالاسف کشور ما وارث ملتی است که از این نعمت بزرگ در رژیم سابق محروم؛ و اکثر افراد کشور ما از نوشتن و خواندن برخوردار نیستند، چه رسد به آموزش عالی»، «مایه بس خجلت است که در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی میکند که طلب علم را فرضیه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد.» (صحیفه امام جلد ۱۱ص ۴۴۶).
اما امروز طبق آمارهای سال ۱۳۹۶ میزان باسوادی در ایران به ۷ /۹۴ درصد رسیده است. از مهمترین عرصههای پیشرفت در ایران اسلامی در این ۴۰ سال در حوزه تحولات دانشگاهی اتفاق افتاده است. افزایش بی سابقه ظرفیت دانشگاهی از ۲۲۳ واحد به ۲۵۴۰ واحد در سال ۱۳۹۶ و افزایش تعداد دانشجویان از حدود ۱۷۰ هزار نفر در قبل از انقلاب به بیش از ۴ میلیون و ۸ هزار دانشجو، ظرفیت و توانمندی نیروی انسانی کشور را به حد اعلایی از توسعه رسانده است و این در شرایطی است که از لحاظ دسترسی به اساتید تخصصی، دانشگاههای کشور در خود اتکایی کامل به سر میبرند.
در مقطع کنونی سرمایه انسانی موجود در ایران، فرصت بینظیری در اختیار کشور قرار داده است و چنانچه برنامهریزی لازم برای بهرهگیری از این سرمایه ارزشمند صورت گیرد، بیگمان ایران اسلامی در ریل سرعت پیشرفت همهجانبه قرار خواهد گرفت و همان طور که در علوم پیچیدهای همچون نانو تکنولوژی و درمان بیماریهای خاص و صعبالعلاج به پیشرفتهای شگرفی دست یافتهایم و در دنیا جزو کشورهای برتر و پیشرو هستیم، بیگمان، همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند، با حرکت در مسیرهای میانبر علمی، جوانان این مرز و بوم، خود را به قلههای دانش در تمامی زمینهها خواهند رساند. اگرچه ایران اسلامی از لحاظ تولید ناخالص داخلی در رتبههای دو رقمی قرار دارد، ولی بر اساس پتانسیلهای سرزمینیِ استفاده نشده و به خصوص سرمایه انسانی تحصیلکرده در رتبه اول در سطح جهان قرار دارد.
افزایش جمعیت جوان تحصیلکرده، فرصت و امکان بینظیری در اختیار مسئولان و برنامهریزان کشور قرار داده است که میتوان با برنامهریزیهای واقعی و علمی، متناسب با امکانات مادی و معنوی کشور، به پیشرفت متوازن در همه زمینهها دست پیدا کرد. همانطور که در ابتدای این یادداشت اشاره شد، و لازمه هرگونه پیشرفت و ترقی، داشتن توانمندی لازم در نیروی انسانی است و امروز به مدد حمایتهای نظام اسلامی از آموزش عمومی در همه مقاطع تحصیلی، نه تنها میزان فارغالتحصیلان دانشگاههای کشور قابل مقایسه با پیش از انقلاب نیست، بلکه تحصیل در دانشگاه که روزی به عنوان یک آرزوی دست نیافتنی برای جوانان این کشور محسوب میشد، امروز هر فارغ التحصیل دبیرستانی میتواند به راحتی وارد دانشگاه شود و فقط رقابتهای کنکور برای ۱۵ درصد صندلیهای دانشگاهها است و ۸۵ درصد صندلیهای دانشگاهی بدون هیچگونه سختی در اختیار طالبان ادامه تحصیل در مقاطع عالی است. اما در پایان برای بهتر دیده شدن افزایش میزان تحصیلات و باسوادی در کشور نگاهی به سواد تحصیلات زنان بسیار گویاتر از هر چیز دیگری خواهد بود چرا که یکی از تبلیغات پرطمطراق رژیم پهلوی توجه زنان به عنوان تجدد و نوگرایی بود، حال آنکه نوگرایی اصلی در فراهم کردن مسیر رشد و کمال و رسیدن به درجات بالای علمی در بین بانوان کشور بود که آمار موجود در این حوزه بیهیچ تحلیلی گویای واقعیتهای بسیاری از که به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم.
- امروز ۷ هزار نفر از اساتید دانشگاهها و ۲ هزار و ۷۰۰ نفر از اساتید حوزه علمیه زنان هستند، سال ۱۳۵۷ تنها ۳۵ درصد زنان باسواد بودند، امروز نزدیک ۹۰ درصد با سوادند.
- تعداد دانشآموختگان دانشگاهی زن از ۶ درصد در سال ۱۳۵۵ به ۴۴ درصد رسیده است.
- تعداد طلاب زن از چند ده نفر در قبل از انقلاب به ۸۰هزار طلبه و ۴۰ هزار دانش آموخته رسیده است.
- پیش از انقلاب تنها ۴ /۱ درصد اساتید دانشگاهها زن بودند، امروز ۲۰ درصد اساتید دانشگاهها زن هستند.
چالش با منافع ملی
جلالخوش چهره در سرمقاله امروز ابتکار با عنوان " چالش با منافع ملی " نوشته؛ ارائه تصویری از مقاومت در برابر امریکا، رژیم صهیونیستی، عربستان و امارات متحده عربی برای ایجاد نابسامانی سیاسی ـ. اجتماعی و اقتصادی در ایران، با گسیختگی در فهم و درک منافع ملی در سپهر سیاسی کشور همسو نیست. این وضع بهویژه از سوی جریانها و چهرههایی تشدید میشود که بیش از توجه به مصلحتها و منافع ملی، دغدغه چانهزنیهای سیاسی ـ. جناحی را دارند.
اراده مبتنی بر قدرت هنگامی کار ساز است که قادر باشد از یکسو برخوردار از مشروعیت عمومی بوده و از سوی دیگر با کارآمدی خود اعتبارساز شود. اکنون ایران در معرض تهاجم بیسابقه دشمنانی قرار دارد که نه تنها نظام سیاسی، بلکه تمامیت ارضی کشور را هدف شوم خود قرار دادهاند. بهترین موقعیت برای دشمنان ایران، فرصتهایی است که برخی با سودای جناحگرایی و عزم شکست رقیبان سیاسی در داخل فراهم کردهاند. واقعیتهای جاری هشدار دهنده است. حجم مشکلات کشور چنان است که گاه بیرون از توان حاکمیت برای حل آنها جلوه دارد. این وضع، ایدهآل مخالفان ایران و نظام سیاسی این کشور است، اما آیا باید تسلیم آن شد و عرصه را برای شلتاق مخالفان ایران خالی یا آماده کرد؟ دوستداران ایران و مقاومت دربرابر دشمنان، تنها چاره کار را اراده مبتنی بر قدرت میدانند. این اراده نخست در ایجاد فهم و باور مشترک از منافع ملی تجلی مییابد. ارادهای که هربار در معرض آسیب چانهزنیهای جناحی زخم میخورد. این زخم نه تنها جناحهای رقیب و وابسته به نظام سیاسی، بلکه کیان کشور را نیز با خطر فرصت طلبی بیشتر از سوی دشمنان ایران روبهرو میکند.
رقیبان سیاسی که این روزها با توجه به افزایش مشکلات اقتصادی، عافیتطلبانه مشغول میوه چینی از آن هستند، با نادیده گرفتن اولویتها عامل نتایج دو سرباخت برای همه طرفهای داخلی میشوند. این طیف از جریانهای سیاسی با حمله همه سویه به آنچه که در فهم آنان سبب شکستهای انتخاباتی ایشان شده، گاه در همان مسیری میرانند که مخالفان بیرونی ایران در آن قرار دارند. آنان هرگز مترصد این مهم نیستند که میتوان با رقیبان سیاسی چالش کرد، اما در عینحال بر سر برخی اصول تفاهم همیشگی داشت. این رفتار نه معاملهگری از نوع مذموم آن است و نه چشمپوشی از مطالباتی که در چارچوب خواست عمومی برای برون رفت از مشکلات تعریف میشود.
مشکل بهویژه هنگامی بیشتر خود را نشان میدهد که تریبونهای رسمی به جای ایجاد تفاهم میان آحاد مردم، وسیلهای برای چانه زنیهای جناحی میشوند. در بسیاری از این تریبونها نظراتی فاقد انصاف و مسئولیتپذیری اخلاقی ابراز میشود که در آن، نه تنها شجاعت حفظ اعتدال در کلام شنیده و احساس نمیشود، بلکه شعور مخاطبان نادیده گرفته میشود. مراقبت از وحدت ملی یکی از وظایف اصلی همه کسانی است که در این بزنگاه تریبونها را در اختیار دارند. این مراقبت با معتبر و موثق بودن سخنان و نظرات ممکن میشود. در این روزها کمتر تریبونی را میتوان یافت که بکوشد در اندازه یک میانجیگر منصف، راهحلهای منطقی را برای گره گشایی از مشکلات عرضه کند. در این تریبونها نه تنها هنجارها نادیده گرفته میشود، بلکه به بهانه مقاومت در برابر دشمنان بیرونی، اما با هدف تخریب رقیبان داخلی، از کمترین شناخت و آگاهی از امکانات، ظرفیتها و منابع موجود برخوردار است. سرانجام باید به گسیختگی در فهم از منافع ملی در سپهر سیاسی کشور پایان داد تا به این وسیله به مقابله با توطئههایی که کیان سرزمینی ایران را هدف گرفته است، ایستادگی کرد.
انتهای پیام/