محسن رفیق دوست به بیان ناگفتههایی از خاطراتش درباره وضعیت کشور پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران پرداخت و گفت: سران پهلوی به جای ارزش قائل شدن برای مردم دنبال دزدی و عیاشی بودند.
گروه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، الهه قاسمی، فرشته برزگری، با فرارسیدن جشن چهل سالگی انقلاب اسلامی بر آن شدیم تا به مرور خاطرات انقلاب بپردازیم و از این رو به سراغ فردی رفتیم که بهتر است بگوییم تمام زندگی خود را در مبارزات انقلابی صرف کرده است.
محسن رفیق دوست از جمله مبارزان ابتدای انقلاب است که در بهمن ماه سال ۵۷ با پذیرفتن مسئولیت رانندگی ماشین امام و محافظت از جان ایشان، مسیر زندگیش دستخوش تغییر شد. او که در یکی از مناطق جنوب پایتخت به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان رازی در میدان خراسان گذراند. پس از اینکه در دبیرستان بهبهانی در محله سرچشمه مشغول تحصیل شد، به علت فعالیتهای سیاسی و انقلابی از مدرسه اخراجش کردند.
رفیق دوست در کتاب خاطراتش در باب علت اخراجش از مدرسه میگوید که ما یک معلم زبان داشتیم که به جای درس دادن از شاه تعریف میکرد و پدرش هم نماینده مجلس بود، این معلم یک فولکس واگن داشت و من اعلامیههای متعددی را بدون اینکه بفهمد به بالای سپر ماشینش میچسباندم و زمانی که او رانندگی که میکرد این اعلامیهها پخش میشد، تا به مجلس برسد، با تیراندازی متوقفش میکردند و قبل از اینکه حرفی بزند، کتک مفصلی خورده بود!
وی هم اکنون رئیس بنیاد تعاون نور است و جذب کمکهای نقدی خیرین برای کمک به محرومین را از جمله اقداماتی میداند که در دستور کار خود قرار داده است. هرچند در جریان مصاحبه به ما میگوید که پیش از انقلاب نیز به فعالیتهای اقتصادی مشغول بوده و برای پدرش کار میکرده است. با او به تشریح دستاوردهای اقتصادی پس از انقلاب اسلامی ایران پرداختیم. متن این گفتوگو به شرح زیر است:
باشگاه خبرنگاران جوان: با عرض سلام و تشکر از وقتی که در اختیارمان گذاشتید، آقای رفیق دوست تمایز ۴۰ ساله شدن انقلاب را امسال با سال گذشته در چه می بینید با توجه به شرایطِ اقتصادی و سیاسی که اکنون نظام با آن روبرو است؟
رفیق دوست: اکنون با نسلی مواجه هستیم که بسیاری از آنان انقلاب را ندیدهاند اما برای پاسخ به پرسش شما باید ابتدا به این مسئله پاسخ دهیم که اولا چرا انقلاب کردیم و چه نداشتیم که تصمیم به انقلاب گرفتیم.
شاه کرامت انسانی ایران را از مردم گرفته بود/ کشورمان در زمان پهلوی صددرصد مستعمره آمریکا بود
شاید اگر بخواهیم خلاصه بگوییم باید گفت کرامت انسانی مهمترین مسئلهای بود که برای آن انقلاب کردیم.در زمان دولت پهلوی کشور صددرصد مستعمره آمریکا بود و حاکمان کشور عاری از هر صفات خوب انسانی بودند، تا جایی که امام (ره) به مجلس موسسانی که حکومت سلطنت قاجار را برکنار و سلطنت پهلوی را آوردند میفرمایند ملت ایران آن روز اشتباه کرد حالا سلسله قاجار یک سلسلۀ سراسر فاسد، که تبدیل به افسد شد؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تنها کشوری است که حتی حکومتش هم شیعه است.
پاسخ آمریکاییها به شاه برای کمک به ایران مشروط به پذیرش لایحه کاپیتولاسیون بود
شاه در سال ۴۳ از آمریکا کمک خواست و آنها هم کمکشان را مشروط به اعطای حق قضاوت کنسولی یا پذیرش لایحه کاپیتولاسیون از سوی ایران کردند. امام (ره) پس از تصویب این مسئله در مجلس دیگر تحمل نکرد و مخالفت سرسختانهای را نشان داد تا سرانجام امام خمینی(ره) به دستور شاه در آبان سال ۴۳ از ایران تبعید شد و در واقع آن سالها سیاهترین دوران حکومت در ایران است.
باشگاه خبرنگاران جوان: چه ویژگی در امام خمینی( ره ) موجب شد تا همه مردم علیه استبداد زمان شاه قیام کنند؟
رفیق دوست: امام یک مرد خودساخته و از هر نظر کامل بود. مرحوم آیتالله بهاءالدینی که از علمای اهلِ معنا بودند میگفتند امام از همان اول هم رویهشان به همین صورت بود، تا جایی که از زمان طلبگی، ایشان به تماشای مجلس شورای آن زمان که مدرس در آن حضور داشت، میرفتند و از همان ابتدا اهل سیاست بودند.
امام(ره) در زمان حیات آیتالله بروجردی آن چنان ظهور و بروزی نداشت اما زمانی که ایشان از دنیا رفتند، حضور امام خمینی(ره) علنی شد چراکه قبل از این برهه عدهای خواص دورشان جمع میشدند و حتی در جلسهای امام خمینی(ره) به یارانشان گفتند که ما سه مرحله اسلامی کردن ایران، اسلامی کردن کشورهای اسلامی و جهانی کردن اسلامی را در پیش داریم و این مسئله را رسالت اصلی عنوان کرده بودند.
در نهایت امام خمینی(ره) سال ۴۳ حرکتی را شروع کردند که در نهایت منجر به سخنرانی تاریخی ایشان و وقوع قیام ۱۵ خرداد شد و به تبعید خودشان منجر شد و در نجف هم راه مبارزه را ادامه داد و اکثریت ملت هم با ایشان در مبارزه علیه فساد و تبعیض همراه شدند.
در پیش از انقلاب در هیچ کجای دنیا ارزشی نداشتیم/ سران پهلوی به جای ارزش قائل شدن برای مردم دنبال دزدی و عیاشی بودند
باشگاه خبرنگاران جوان: وضعیت کشورمان پیش از انقلاب به چه صورتی بود و اینکه میگویند اعتبار ما در کشورهای دیگر جهان بسیار بالا بود درست است؟
رفیق دوست: خیر، در آن برهه هر کجای دنیا میرفتیم، هیچ ارزشی نداشتیم، در کشورهای دیگر به ایران اَخِ الیهود میگفتند، وضعیتمان پیش از انقلاب اصلا خوب نبود، مثلاً به خاطر دارم در سال ۱۳۵۰ در زابل سیل آمد و زندگی مردم را از بین برد، دولت اصلاً کمکی نکرد و فقط عدهای از بازاریان و متمکنین جمع شدند و به آنجا رفتند و کمکهایی را به مردم آن منطقه انجام دادند.
یکی از افرادی که برای کمک به آنجا رفته بود برایمان میگفت که وقتی میخواستیم بیاییم یک پیرمردی لبه جاده ایستاده بود و قصد داشت پسربچه ۱۰ تا ۱۱ ساله خود را بفروشد با این شیوه که کنار جاده ایستاده بود و داد میزد چه کسی این پسر را می خرد؟ ما ایستادیم و با او مذاکره کردیم و پسرش را از او ۵۵ تومان خریدیم!
ابتدا فکر کردیم او دارد فیلم بازی میکند اما بچه را سوار کردیم، دیدیم پیرمرد هم دست تکان داد،گریه کرد و در حال رفتن است. از این رو مجددا برگشتیم و به او گفتیم آیا واقعا این پسر را به ما فروختی؟! به ما پاسخ مثبت داد و اعلام کرد اگر او اینجا بماند از گرسنگی میمیرد. من دیگر توانِ کار کردن ندارم و نمی توانم این پسر را سیر کنم، پدر و مادرش را آب برده است و اگر شما او را به عنوان نوکر ببرید بالاخره زنده میماند!
یا مثلا در جریان زلزله بوئین زهرا اگر مرحوم تختی به میدان نیامده بود، اصلاً دولت به فکرِ مردم نبود و سران پهلوی فقط به فکر دزدی و عیاشی بودند، لذا امام خمینی (ره) حکومتی را ایجاد کردند تا جمهوری اسلامی مبتنی بر مردم سالاریِ دینی باشد.
انقلاب اسلامی ایران با تمام انقلابهای جهان متفاوت است
باشگاه خبرنگاران جوان: سوال اینجاست که تمایز انقلاب کشورمان با دیگر انقلابهای جهان چه مسئلهای بود که تا این میزان به الگویی کارآمد برای دیگر کشورها مبدل شد؟
رفیق دوست: اگر شما در تاریخ به مطالعه بپردازید، خواهید دید که انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با تمام انقلابهای جهان همچون انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب اکتبر شوروی، انقلاب افسران مصر، نبرد آزادیبخش الجزایر، انقلاب افسران لیبی متفاوت است.
در اکثرِ آن انقلابها همه ملتها دخیل نبودند بلکه بخشی از مردم شرکت داشتند، برای مثال در مصر و لیبی و جاهای دیگر عدهای از افسران به بهانه اینکه میخواهند مملکت را نجات دهند، انقلاب کردند که یکی مثلِ ناصر با یک مدل و یکی هم مانند قذافی با یک مدلِ دیگر رفتار کرد اما انقلاب اسلامی ایران با همه آنها متمایز است.
حتی انقلاب الجزایر که قیام یک ملت علیه دولت وقت فرانسه بود و بعد از آن مسالۀ جمهوریت در فرانسه به وجود آمد، شاهدیم بعد از مدتها که آن مهدآزادی نام دادهاند، همین چند سال پیش ۵ روسری را تحمل نکردند!
یا امروز شاهد هستیم که در پاسخ به جلیقه زردها که میگویند ما حکومت دیگری میخواهیم فقط اعلام میکنند که رئیسجمهور تغییر کند چیزِ دیگری نمی گویند، تاکنون ۲۰ نفر را کور کردند، ۲۰ نفر به شدت زخمی شدند و چند هزار نفر را هم دستگیر شدهاند و با مشت و آهن با آنها برخورد میشود یا در شوروی ۲۰ میلیون نفر کشته شدند، تزارها رفتند و بلشویکها آمدند که به قول میلوان جیلاس، نویسندۀ معروف و معاون رئیس جمهور یوگسلاوی یک طبقه رفت و طبقه دیگری بر سرکار آمد و دیوارِ آهنین دورِ دنیای کمونیسم کشیده شد.
جمهوری اسلامی هر فردی را که مردم انتخاب کردهاند پذیرفته است
باشگاه خبرنگاران جوان: اگر ممکن است برایمان بگویید که وضعیت کشورمان پس از پیروزی انقلاب چه مولفههایی را با خود داشت که تا این میزان بازتاب جهانی به همراه داشت؟
رفیق دوست: با پیروزی انقلاب همه چیز زیر و رو شد و تغییر کرد. اولا ملت بر مقدراتِ خودش حاکم شد و امام (ره) هم به عنوان یک انسانِ و شاید بهتر بگوییم اَعقَلِ ناس از همان ابتدا بنای انقلابش را بر سه مسئله ایدئولوژی، مردم و رهبری بنا کرد، جایگاهِ ما در این سه پایه کاملاً مشخص بود.
امام پس از پیروزی انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی را مبنا قرار دادند و این کلیدواژه را با عنوان نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر مطرح کردند که پس از آن ۹۸ درصد مردم ایران به این حکومت رای مثبت میدهند و پای مردم به حکومت جدید باز میشود.
اکنون ۴۰ سال از انقلاب گذشته است و شاهدیم بارها در این کشور انتخابات برگزار شده است و مردم در هر انتخابات آن کسی را که میخواستند انتخاب کردهاند و در انتخاب رئیسجمهور در کشور میبینیم که افراد با گرایشهای مختلف انتخاب میشوند برای مثال در سال ۷۶ و پس از اتمام دوره آقای هاشمی، وقتی قرار بود رئیسجمهور دیگری انتخاب شود، همه دستاندرکاران حکومتی تلاش کردند تا آقای ناطق نوری بر این مسند بنشینند، اما مردم آقای خاتمی را انتخاب کردند تا جایی که حتی شایعه شده بود تمام رایهایی که به نام آقای خاتمی داده میشود، به نام آقای ناطق خوانده میشود درحالی که یک رای هم اضافهتر درنیامد.
در آن برهه ۷ میلیون نفر به آقای ناطق نوری و ۱۸ میلیون نفر هم به آقای خاتمی رای دادند، در تمام انتخاباتها هم به این صورت بوده است که حالا ما نمیگوییم همۀ انتخابهای مردم صددرصد درست بوده است یا خیر اما مسئله این است که مردم انتخاب کردند و حکومت هم فرد منتخب مردم را پذیرفته است، تنها به دلیل اینکه آن فرد انتخاب مردم بوده است.
در زمان شاه انگلیس برایمان لیست انتخاباتی میبست/ ماجرای اختلاف شاه و نماینده انگلیس بر سر انتخاب نماینده بندرعباس
اکنون به استقلال کامل سیاسی در کشورمان رسیدهایم، خوب است در اینجا خاطرهای را برای شما تعریف کنیم آن هم اینکه ارتشبد فردوست در خاطراتش مینویسد در زمان شاه هر وقت انتخابات مجلس میخواست انجام شود، نماینده انگلستان به ایران میآمد و با شاه و نزدیکانِ مجلس جلسه تشکیل میداد و لیستی که باید برای مجلس انتخاب شوند را تهیه میکردند و همان لیست از صندوق رای خارج میشد، این مسئله را مقایسه کند با وضعیتی که اکنون در کشور داریم و مردم به هر کسی بخواهند رای بدهند.
یک دفعه بین انگلیس و شاه سر نماینده بندرعباس اختلاف ایجاد شد و به توافق نرسیدند، در آخر مذاکراتشان گفتند حالا هر دو آن افراد باشند اما در نهایت نمایندهای که انگلستان میخواست انتخاب شد، ولی اکنون میبینیم حتی ما به عنوان پیرمردهای انقلاب میگوییم برای اینکه مجلسِ بهتری داشته باشیم بیایید صفاتِ جدیدی و شرایطِ جدیدی بگذارید تا همه بتوانند حضور داشته باشند و مجلس قویتری داشته باشیم. یک مجلس قوی بهتر میتواند دولت انتخاب کند و دولت را کنترل کند، ولی مردم آزاد هستند، اکنون شوراهای شهر ما را مردم انتخاب میکنند، دوره قبل شورای شهر یک سری افراد بودند، این دوره افرادی جدیدی بر سرکار امدند که صددرصد خلافِ دورۀ قبل هستند اما بازهم مردم انتخاب کردند و نظام هم آنها را به رسمیت می شناسد.
وضعیت کنونی کشورمان به این صورت است که آزادی و استقلال در کشور کاملاً تحقق پیدا کرده است زیرا جمهوری اسلامی به معنای واقعی حکومتِ مردم سالار دینی است. در ابتدای انقلاب به مردم میگفتیم در لوای شعار جمهوری اسلامی خیلی کارها میخواهیم برای شما انجام دهیم از جمله اینکه عدالتِ سیاسی، عدالت اجتماعی، عدالت فرهنگی، عدالت اقتصادی و رفع محرومیت در کشور محقق شود.
در روزِ ۱۲ بهمن حتی گودنشینان هم به استقبال امام (ره) آمدند/ جزییات دیدار بنیانگذار کبیر انقلاب با گودنشینان کورههای آجرپزی تهران
روزِ ۱۲ بهمن که من راننده امام بودم، امام خیلی کم داخلِ ماشین صحبت میکردند مگر بعضی جاها لازم میشد سوال کنند وقتی به اول خیابان یادآوران رسیدیم البته آن زمان نامش یادآوران بود که از بغل راه آهن به سمت بهشت زهرا میرفت.
در آن روز در سمت چپ این خیابان کورههای آجرپزی تهران قرار داشت که بعدها آن را به خارج از تهران انتقال دادند، در آن منطقه فقرا خانههایی ساخته بودند که به نام گودِ هآلوقنبر، گودِ زنبورک خانه، گودِ عربها معروف بود. ما پیش از انقلاب با چنین مواردی روبهرو بودیم که گروهی داشتیم که به این مناطق میرفتیم و به مردم آنجا کمک میکردیم برای مثال شبهای عید برای آنها برنج و روغن و مواد غذایی میبردیم.
به خاطر دارم که در یک بار در این مناطق به خانهای که برای ورود به آن ۶۰ پله به سمت به سمت پایین راه داشت تا به خانه برسیم و بعد در یک اتاقِ ۳ در ۴ متری ، ۱۲ نفر زندگی میکردند و حتی زمستانها هم حیوانات خود را همچون الاغهایشان را به داخلِ همین اتاق می آوردند.
این مردم با چنین وضعیتی روز ورود امام به ایران سمت چپ خیابان ایستاده بودند و به استقبال ایشان آمده بودند. امام (ره) تا چشمشان به آنها افتاد برگشتند، گفتند من با اینها کار دارم، اینها هم با من کار دارند و از همین رو بود که گفتند من یک موی کوخ نشینان را به همۀ کاخ نشینان نمیدهم، در نتیجه جهت گیری امام از ابتدا مشخص بود.
سران متفقین پس از تقسیم ایران میان خودشان حاضر به دیدن شاه هم نبودند/ پادرمیانی فروغی برای گرفتن رضایت استالین برای انجام دیداری کوتاه با شاه
حالا وقتی بعد از ۴۰ سال میخواهیم ارزیابی کنیم که ببینیم استقلال و آزادی در کشور هنوز همچنان محکم است؟ من این سوال را با یک مثال برای شما توضیح می دهم، سال ۱۳۲۰ در برهه جنگ جهانی دوم حکومت پهلوی و اوایلِ حکومت پهلوی دوم، روزولت، استالین، چرچیل بدونِ اطلاع و اجازۀ دولت ایران وارد کاخ سعاد آباد میشوند و ایران را تقسیم میکنند اما وقتی میخواستند از ایران بروند، فروغی که آن زمان نخست وزیر بوده به شاه میگوید که خیلی افتضاح است که بدون دیدار با شاه از کشور خارج شوند و بهتر است ملاقاتی با شاه داشته باشند!
استالین پس از گرفتن هدیه کلان راضی به دیدن محمدرضا شاه شد/ گلایه شاه از آمریکاییها برای عدم حمایتشان پس از پیروزی انقلاب
در این شرایط روزولت و چرچیل ملاقات با شاه را قبول نمیکنند و فقط استالین میآید، چند دقیقه جلوی شاه مینشیند و یک هدیۀ کلان هم میگیرد و میرود یا زمانی که انقلاب شد نوارهای اصلی اظهارات شاه موجود است که به سفیر آمریکا میگوید این آمریکاییها کجا هستند که من به این بدبختی افتادم! مگر شما قول نداده بودید که از من حمایت کنید و مگر من این همه به شما امتیاز ندادم که از من حمایت کنید! و بعد اعلام میکند که انگار آمریکا دیگر به من نیاز ندارد و دیگر ژاندارم منطقه نمی خواهد!
وضعیت استقلال کشورمان با پیش از انقلاب قابل مقایسه نیست/ پنج قدرت برتر جهانی در قضیه برجام در مقابل ایران نشستند
این وضعیت را با وضعیت کشورمان مقایسه کنید.وضعیت استقلال کشورمان با پیش از انقلاب قابل مقایسه نیست برای مثال در قضیه برجام ۵ قدرت شورای امنیت به اضافه آلمان در یک طرف هستند و ایران یک تنه در مقابل آنان است.
یا در مسائلِ منطقهای شاهد هستیم که وقتی داستانِ سوریه شروع میشود ایران اعلام میکند من باید در مسالۀ سوریه باشم و آمریکا مخالفت میکند، دو سال میگذرد قدرت دست ایران میافتد، آمریکاییها میگویند ما باید حتما باید باشیم و ما میگوییم شما نباید باشید و به او هم اجازه نمیدهیم وارد شود، بعد هم اعلام میکند اگر ایران و روسیه از سوریه خارج بشوند من هم میروم، ما هم با قدرت میگوییم ما با دعوت دولت سوریه آمدیم و از این کشور خارج نمیشویم و آنها مجبور میشوند کشور سوریه را ترک کنند، این قدرت نظامی استقلال و آزادی ماست و اکنون به این موقعیت رسیدهایم.
اکنون در دنیا شاهد هستیم که بسیاری از رهبران جهان صحبت میکنند اما تنها دو نفر در دنیای امروز هستند که به محض اینکه سخنرانی میکنند همه خبرگزاریها آن سخنرانیها را به طور مستقیم پخش میکنند یکی سخنرانی مقام معظم رهبری و دیگری هم سخنرانی شاگرد ایشان سیدحسن نصرالله در لبنان است، این تفاوت قدرتهاست.
مشکل گرانی ظرف یکماه قابل رفع شدن است/ در زمان شاه تنها ۳ هزار روستا برق داشت اما امروز روستایی نداریم که برق نداشته باشد/ شاه تنها برای روستاهایی برق کشید که خان در آنها زندگی میکردند
اما در مورد بحث آخر ما مقدار زیادی از تفاوتهای اقتصادی وضعیت فعلی کشورمان را با زمان انقلاب بررسی کردیم اما مشکلی که امروز با آن روبهرو هستیم، کاملاً ردشدنی و قابل مدیریت است. این مسئلهای که اکنون به نامِ گرانی به جانِ مردم افتاده یک امر بد و بیخود و قابل رفع است و میتوان یک ماهه آن را به طور کلی برطرف کرد و سوال ما از دولت فعلی این است که چرا ؟ در حالی که وقتی انقلاب شد ما ۳۴ میلیون نفر بودیم و تنها ۳ هزار روستا برق داشت، امروز روستایی نداریم که برق نداشته باشد.
اخیرا یکی از روزنامه ها با من مصاحبه میکرد و میگفت که اگر شاه هم بود، شاید همین برق را میکشید به او پاسخ دادم که نمیدانید آن سه هزار روستایی که برق داشتند تنها روستاهایی بودند که خان داخل آنها زندگی میکرد و اگر روستاهای دیگر هم خان داشتند شاه برای آنها هم برق میکشید. شاه فقط با خانها کار داشت و با مردم روستا کاری نداشت! راهِ روستایی صفر بود، امروز راهِ روستاییِ غیرآسفالت نداریم، اینترنت وارد روستاها شده است، گاز رفته البته گاز هنوز کامل نیست، همۀ اینها کلی احتیاجات فراهم میکند، یعنی ما وقتی به روستایی برق دادیم حالا یخچال و سایر وسایل برقی را میخواهد و باید اینها را هم تهیه کنیم، در تهیۀ آنها مطابق آن بخش پیش نرفتیم، ما همه چیز را وارد میکردیم، گندم، برنج، چایی، آهن حتی پزشکانِ کشور ما غیر از تهران اکثرا بنگلادشی و هندی و پاکستانی و بعضاً برای کشورهای دیگر بودند.
ماجرای گران شدن زمینهای منطقهای در آلمان به خاطر حضور پزشکان ایران
من وقتی رئیس بنیاد بودم به آلمان رفتم، میزبان من که یک فرد آلمانی بود، وقتی از یک شهری که عبور میکردیم منطقۀ این شهر از باقی مناطق گران تر است ، علتش را جویا شدم، پاسخ داد که برای اینکه ۸ پزشک ایرانی اینجا هستند و خانههای آنان در این منطقه است، به همین خاطر خانههای اینجا گرانتر است.
اکنون علم پزشکی ایران در قلههای پزشکی جهان قرار دارد یعنی کشوری که حتی یک قرص آسپرین نمیتوانست تولید کندريال امروز داروی ام اس، میگِرن و داروی چند نوع سرطان را تولید میکند و به همۀ دنیا صادر میکند، تفاوتش را ببینید! ما امروز یکی از ۱۰ کشورِ صادرکنندۀ فولاد هستیم. این تفاوتی است که با قبل پیدا کردهایم.
امام مجانی شدن آب و برق را برای طبقاتی از مردم میخواستند/ سازمان برنامه و بودجه دولت پهلوی پول کشور را تنها برای شهرنشینان برنامهریزی میکرد و روستاییان حساب نمیشدند
باشگاه خبرنگاران جوان: یکی از شبهاتی که مطرح میکنند این است که میگویند امام در ابتدای انقلاب وعده مجانی شدن آب و برق را داده بودند؟
رفیق دوست: خیر، این مسئله برای طبقاتی از مردم بود. انقلابِ ما انقلابِ ایدئولوژیک بود، من این را بارها گفتم من زمانی که وزیر شدم به سازمان برنامه و بودجه رفتم تا ببینم دولتهای قبل از انقلاب چگونه برنامهریزی میکردند، دیدم اصلاً سازمان برنامه و بودجه زمانِ شاه برای تهیۀ نیازِ مردم ایران برای ۱۴ میلیون نفر که در شهرها زندگی میکردند برنامهریزی میکرده است و روستاییان باید خودشان نانِ خودشان را تهیه میکردند.
شاه به مخالفان حزب رستاخیز گفت بیایید پاسپورت بگیرد و از ایران بروید
معروف است که وقتی شاه حزب رستاخیز را تشکیل داد به همه دستور داده بود که همه ملت ایران باید در این حزب ثبت نام کنند و هیچ کس نیامد. بعد اعلام کرد که من ۳ میلیون عضو داشته باشم کافیست بقیه بیایند پاسپورت بگیرند و بروند، رسماً سخنرانی شاه در آرشیوهای تاریخی موجود است که میگوید هر کسی به حزب رستاخیر نمیآید بیاید پاسپورت بگیرد و از ایران برود.
نمیدانم چرا متاسفانه دوسال است در رتبه علمی درجا میزنیم/ رتبه علمی ایران میتواند به زیر ۱۰ برسد
در برههای رتبه علمی ایران در دنیا ۱۴۳ بوده، چند سال که از رهبریِ مقام معظم رهبری گذشت، مثلاً ۲۰ سال پیش کر کنم من در آن جلسه ای که دانشجویان در خدمت آقا بودند، حضور داشتم ایشان گفتند بروید تولید علم کنید، این کار احتیاجی به دولتها ندارد. خودِ دانشجویان رفتند و ظرف ۱۶ سال رتبۀ علمی ایران از ۱۴۳ به ۱۴ رسید، متاسفانه نمیدانم چه دلیلی دارد که دو سال است داریم درجا می زنیم در حالی که رتبه علمی ایران میتواند به زیر ۱۰ برسد.
اختلاف دولتمردان بر سر نگاه اقتصادی دعوایی به سابقه تاریخ انقلاب دارد/ اقتصاد مقاومتی در کشور به معنای اقتصاد مردمی است/ امام به من گفتند آقا زندگیِ مردم را دست کارمند ندهید/ اکنون مردم نمیتوانند تولید کنند و گیرِ دولت هستند
باشگاه خبرنگاران جوان: نگاهِ اقتصادی که از ابتدا به انقلاب وجود داشت، چگونه بود ؟
رفیق دوست: نگاهِ اقتصادی مسئلهای است که از زمانی که من داخلِ دولت بودم تاکنون بر سر همین موضوع دعواست. همین مسئله است که رهبر معظم انقلاب اسلامی مدام هرسال بر اقتصاد مقاومتی تاکید میکنند و بعد مولفهای به آن اضافه میکنند.اقتصاد مقاومتی به معنای اقتصاد مردمی است
من وقتی سال ۶۱ وزیر شدم و به داخل دولت رفتم، یک روزی ۱۹ تا از وزرا حضور داشتند و بحثی مربوط به تجارت در دستور کار بود با این محوریت که تجارت دولتی باشد یا ملتی یعنی دست دولت باشد یا دست ملت؟ ماجرا به مراکز تهیه و توزیع مربوط میشد که آن زمان در وزارت بازرگانی درست کرده بودند و تا سالهای سال پدرِ مردم را درآورد!
این مسئله ۹ نفر موافق و ۹ نفر مخالف داشت و من هم رای ندادم، آقای نخست وزیر از من پرسید رای شما چیست به او گفتم اگر رای من مهم است، هفتۀ دیگر به تصمیمگیری درباره آن بپردازیم از آنجا به جماران و خدمت امام رسیدم و گفتم آقا به نظر شما صنعت، کشاورزی و تجارت دستِ چه کسی باشد.
امام در پاسخ به من گفتند صنعت، مسکن، کشاورزی و تجارت را به مردم واگذار کنید، این درحالی بود که مسکن در سوال من نبود، من به امام گفتم که ما گندم را از خارج وارد میکنیم با ۹۰ درصد سوبسید نان تولید شده و به مردم داده میشود، آقا گفتند اگر فساد نمیشود، به مردم واگذار کنید. این سوال و جواب وقتی طول کشید یک جمله امام به من گفتند آقا زندگیِ مردم را دست کارمند ندهید.
۴۰ سال است مشکل ما این است که زندگی دست کارمند است، اکنون مردم نمیتوانند تولید کنند و گیرِ دولت هستند، طرف میآید و طرح میریزد در این بدبختی تولیدِ ما این شده است اگر دولت دستش را بردارد.
یا خاطره دیگری که دارم این است که یک روز دیگر خدمت امام رفتم و گفتم آقا تا وقتی که آمریکا همین حکومتِ اقتصادی سرمایهداری است و ما هم انقلاب اسلامی هستیم و این قدرتها را تهدید میکنیم، از نظر نظامی ما مورد عنایت دنیا قرار نمیگیریم. ما باید هر چه برای دفاع میخواهیم خودمان بسازیم، یک لیستِ بلندبالایی هم از چیزهایی هم که میخواستیم ارائه کردم. امام به من فرمودند که همین است،
در آن زمان ما ۱۷ گروه درست کردیم که در زمان از تولید فشنگ تا موشک را در دستور کار خود بگذارد.در همان زمن موشک ۱۱۰ کیلومتری را آزمایش کردیم و طوری پیش رفتیم که امروز نه تنها از نظر دفاعی صددرصد خودکفا هستیم بلکه حتی میتوانیم به دنیا هم صادر کنیم و مهم این است که در مواد اولیۀ صنعت دفاعی هم خودکفا هستیم.
تا اقتصادمان مردمی نشود، مشکلات حل نمیشوند/ نظام بانکداری کشورمان بدترین بلایی که به جانِ مردم افتاد
باشگاه خبرنگاران جوان: یعنی شما میگویید اگر در باقی موارد دست مردم بود، اکنون وضعیتمان بهتر میشد؟
رفیق دوست: تا این کار را هم نکنند این مشکل حل نمی شود. امروز نظامِ بانکداری کشورمان بدترین بلایی که به جانِ مردم افتاد، یعنی بنا بود بانکداریِ اسلامی باشد، ولی آنچنان ربوی است که هر کس داخل آن میشود نابود میشود.
پرسشی که در اینجا وجود دارد این است که چرا بانکها این همه دارایی دارند؟ بانک باید پول داشته باشد نه دارایی، نه ملک، نه کارخانه! اولین مشکلی که پیش میآید این است که دارایی فرد را ضبط میکنند در حالی که بانک باید به بانکداری برگردد و فقط پولِ مردم را بگیرد و براساس قوانینِ چندگانۀ اسلامی عمل کند، قوانینی که در مصر وکویت هم وجود دارد.
عملیات کربلای ۴ از جمله عملیاتهای اصلی بود/ چون شکست خوردیم آن را به عملیات فریب تبدیل کردیم
باشگاه خبرنگاران جوان: برخی کارشناسان معتقدند که ما اکنون در شرایط جنگ هستیم اما مدل ادارۀ کشور و بودجهریزی کشورمان منطبق نیست، شما این مسئله را قبول دارید؟
رفیق دوست: ما آن زمان بیشتر در تحریم بودیم و مشکلات آن زمان خیلی بیشتر بود. در سال ۶۴ قبل از عملیات کربلای ۴ و ۵ که عملیات کربلای ۴ هم از عملیاتِ بزرگِ اصلی ما بود و به علت اینکه ما شکست خوردیم به عملیاتِ فریب تبدیل شد، چون من در آن عملیات خیلی زحمت کشیدم و کار کردم. قرار بود جادۀ بصره بغداد را قطع کنیم و این عملیاتِ اصلی بود، ولی نتوانستیم، نیروهایمان را هم نبُردیم، یک پنجم نیرویمان را وارد جنگ کردیم بعد متوقف کردیم، در این زمینه اشتباهی شد و بعد اصلاح کردند.
ماجرای تهیه مهمات برای خودکفایی دفاعی در جریان عملیات کربلای ۴ و ۵
در برههای کل ارز مملکت ۶ و نیم میلیارد دلار بود، لذا آن با ۶ و نیم میلیارد دلار هم نان مردم را تهیه کردیم و هم مقدماتِ خودکفاییِ دفاعی از آن سال فراهم شد. در آن سال من با تکیه به امکانات داخلی همه مهمات لازم برای عملیاتِ کربلای ۴ و ۵ را که اگر میخواستیم بخریم عملا ۳ میلیارد دلار ارز نیاز داشت و دو سال زمان میبرد، با ۴۰۰ میلیون دلار و در عرض ۴ ماه ساختم اما برای این کار ۳ هزار تراشکاری مردمی و ۱۰۳ کارخانۀ دولتی را در اختیار گرفتم، همه ساختند و این مسئله شد.
امروز هم اگر دولت باور بکند که مردم میتوانند، مشکلات را میتوانیم حل کنیم. دولت در مورد مسائل اقتصادی تنها جایی باید دخالت کند، آنجایی است که مردم نمیتوانند یا مردم نمیخواهند، مثلا ممکن است کشور به چیزی نیاز داشته باشد که قاطبۀ مردم میلی به آن کار نداشته نباشد، در اینجا وظیفۀ دولت است که ورود کند یا مثلا اینکه کار آنقدر بزرگ است که از توانِ مردم خارج است و دولت باید آن را شروع کند، در کنارش هم توانش را در مردم ایجاد کند.
دولت تاجری بد، صنعتکاری بد، کشاورز بد و مسکنساز بدی است، به طور کلی ورود دولت در هر کار اجرایی اقتصادی بد است چرا که کار دولت برنامهریزی، هدایت، حمایت و کنترل است.
در ملاقاتهایم روحانی و جهانگیری پاسخ قانع کنندهای برای گرانی دلار نداشتند
باشگاه خبرنگاران جوان: برخی در این دولت با وجود اینکه رهبر انقلاب بر اقتصاد مقاومتی و اقتصاد درونزای داخلی تاکید داشتند اما نگاهها را به غرب معطوف کردندف ارزیابی شما از این مسئله چیست؟
رفیقدوست: ببینید در جلساتِ زیادی گفتند، چند روز پیش هم در سالن اجلاس صدا و سیما جلسهای بود که نخبگانِ انقلاب را جمع کرده بودند و من آنجا این سوال را مطرح کردم که دولت اعلام میکند من ۱۱۲ میلیارد دلار ذخیرۀ ارزی دارم. امسال هم ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد ارزی دارد ۲۱۲ میلیارد دلار میشود کل هزینۀ ارزی هم کشور ۷۰ میلیارد دلار است. وقتی ما ۱۴۰ میلیارد دلار ارز اضافه داریم، دلارِ ۱۸ هزار تومان، ۱۶ هزار تومان یا ۱۰ هزار تومان، ۸ هزار تومان به چه معناست؟! در این شرایط است که گوسفندِ مولدِ ما را به خارج میبرند، دلارش را بگیرند و بیاورند اینجا تبدیل به ریال کنند تا پولدار شوند، دولت میتواند این کار را کنترل کند، چرا نمیکند؟! شما خبرنگاران بپرسید به ما که جواب ندادند!
لذا این وضعی که امروز وجود دارد، من هم یک بار پیش آقای روحانی رفتم هم دو بار پیش آقای جهانگیری رفتم هم با بعضی از آقایان زیرمجموعه صحبت کردم و هنوز جوابِ قانعکنندهای که چرا گذاشتند اصولاً دلار نسبت به قیمتِ واقعی خود تا این میزان گرانتر شود که حتی اگر کسی بخواهد هر جنسی را بخرد میبیند قیمتش ۵ برابر شده است و میگویند موادش از خارج با دلار ۱۰ هزار تومانی وارد شده است!
اگر دست مردم را باز بگذارند، صنایع غذایی ما بر دنیا مزیت نسبی دارد حتی در مورد پوشاک یا مبلمان هم میتوانیم مزیت نسبی داشته باشیم اینها هنرِ ماست، اینها را به مردم واگذار کنند و موانع را بردارند. باید کارها دست قانون باشد نه کارمند، تشخیص با قانون باشد و انشاءالله این مشکل حل خواهد شد و مجبور میشوند آن را حل کنند. یک عدهای شاید میخواهند وضع اینطور باشد تا نگاهِ به غرب را برای آنها باز شود اما اینطور نمیشود.
انقلاب نه تنها به بنبست رسیده است بلکه در ابتدای شکوفایی قرار دارد
باشگاه خبرنگاران جوان: برخی قصد دارند بگویند انقلاب به بنبست رسیده است در صورتی که مقام معظم رهبری گفتند اینطور نیست و انقلاب دارد مسیرِ خودش را پیش میبرد، نظر شما چیست ؟
رفیقدوست: انقلاب به بنبست رسیده است که رهبر معظم انقلاب برای ۵۰ سال آینده برنامه دادهاند؟! خیر، ما امیدواریم مشکلی که این روزها مخصوصاً در ۴۰ سالگی وجود دارد با مدیریت و عقلانیت دولت انشاءالله حل شود، نه تنها به بنبست نرسیدیم بلکه در ابتدای شکوفاییِ انقلاب هستیم، چون در ۴۰ سالگی همه چیز کامل میشود و با کمال پا در دهۀ پنجم انقلاب اسلامی میگذاریم.
در روز ورود امام با دیدن جمعیت با خود گفتم مامور رساندن گرانترین امانت تاریخ را بر عهده دارم
باشگاه خبرنگاران جوان: اگر موافق باشید کمی وقایع روز ۱۲ بهمن را با هم مرور کنیم، فضای ۱۲ بهمن همیشه برای من یک فضای متفاوتی است، خاطره ناگفتهای از آن روز دارید؟
رفیقدوست: سالها بعد از پیروزی انقلاب یکبار از من سوال کردند که شما روز ۱۲ بهمن اصلاً فکر کردی ممکن است اتفاقی بیفتد، حمله کنند به خاطر ترور امام یا دستگیری امام برای شما اتفاقی بیفتد؟ گفتم تا الان من چنین فکری نکردم چه برسد به آن روز چنین فکری کرده باشم.
در آن شرایط انقلاب و حضورِ مردم آنچنان با قدرت بود که هایزر که آمده بود ایران تا از شاه حمایت کند و اگر نشد کودتا کند تاجایی که در تماس تلفنی به کارتر میگوید ما باید برویم با یاران امام ارتباط برقرار کنیم، شاه تمام شد! یعنی میفهمند یک ملتی متحد شده است تا حکومتش را تغییر دهد لذا ما که نزدیک بودیم تنها فکری که نمیکردیم خودمان بودیم که وضعیت ما چه میشود؟ میخواستیم حرکت را جلو ببریم. مسیر فرودگاه به بهشت زهرا که به طور طبیعی شاید ۴۰، ۵۰ دقیقه طول میکشید اما آن روز سه ساعت و ۲۰ دقیقه طول کشید.
بعضی وقتها حس میکردم دستهایم از تنم جدا شده است. من به محض اینکه پشتِ ماشین نشستم از باندِ فرودگاه بیرون آمدم، صبح هم ساعت۶ و نیم رفته بودم همان موقع خیابانها پر بود، وقتی برگشتم و آن جمعیت را دیدم به خودم گفتم فلانی تو ماموری که گرانترین امانتِ تاریخ را از اینجا به بهشتزهرا برسانی، دیگر هیچ فکرِ دیگری نکن، لذا فکرم فقط همان بود و آن را انجام دادم .
باشگاه خبرنگاران جوان: این ماشینی که برای انتقال امام اتدارک دیده شد، ماموریتش از جانب چه کسی به شما داده شد؟
رفیقدوست: این ماموریت از طرف شورای انقلاب، رانندۀ امام و مسئول حفاظتِ شخصی امام به من داده شد.
تیم اسکورت به دلیل جمعیت نتوانست تا اخر ماشین امام را همراهی کند/ من تیم حفاظتِ کاملی را شامل ۸ تا ماشین و ۱۰ موتورسوار برای حفاظت از جان امام تهیه کرده بودم/انتخاب مدرسه رفاه برای سکونت امام (ره) پیشنهاد من بود
باشگاه خبرنگاران جوان:پیشنهاد انتخاب مدرسه رفاه برای حضور امام از سوی چه کسی داده شد؟
رفیقدوست: من پیشنهادِ مدرسۀ رفاه را دادم، چون هنوز هم از سال ۴۵ که تشکیل شده است، عضو هیات امنای آن هستم و آنجا اتفاقاً به امام نزدیکتر بود، چون بخشی از این مدرسه از وجوهاتی که امام (ره) اجازه داده بودند ساخته شده بود.
وقتی مدرسۀ رفاه انتخاب شد دیگر جلسات شورای انقلاب آنجا تشکیل میشد و در آن روز سه ماموریت شامل حفظ انتظامات از فرودگاه تا بهشتزهرا، تهیۀ وسیله و رانندگی حضرت امام و حفاظتِ امنیتیِ شخص امام را بر عهده داشتیم.
برای مراسم حدودا ۷۵ هزار عدد بازوبند برای بیرون از بهشتزهرا و ۷۵ هزار بازوبند دیگر هم برای داخلِ بهشت زهرا تهیه کردیم که بین دوستان تقسیم کردیم که یکی از ویژگیهایش این بود که وقتی من میآمد این انتظاماتیها ایستاده بودند و وقتی عبور میکردند آنها با مردم میدویدند دیگر کارِ خودشان را تمام شده میدیدند و دنبال ما میدویدند.
من تیم حفاظتِ کاملی را شامل ۸ تا ماشین، ۱۰ تا موتور تهیه کرده بودم که امام را اِسکورت کنند، اما این ماشینها تنها ۱۰۰ متر توانستند همراهمان باشند و در نهایت مردم بین من و اسکورتم فاصله انداختند و دیگر مردم بودند که ما را تا بهشتزهرا میبردند.
باشگاه خبرنگاران جوان: کمی ازحوادث بعد از ۱۲ بهمن برایمان بگویید بازاریها و اقشار مختلف مردم جلسات متعددی را با امام داشتند، مدیریت این جلسات با چه کسی بود و آیا برنامهریزی برای آنان انجام میشد؟
رفیقدوست: از وقتی که اعتصابها در زمان شاه شروع شد، جمعیتهایی برای کمک به مردم درست شدند مثلاً یک عده به صورت خودجوش انتخاب شده بودند که اینها میرفتند داخلِ صفهای نفت میایستادند، نفت را میگرفتند و به خانوادههای فقرا میدادند چون که میدانستند آنها نمیتوانند بیایند نفت بگیرند.
یک خاطرهای تعریف کنم من از سال ۴۱ که هیاتهای موتلفه تشکیل شد و بعد مبارزات شروع شد و افرادی از ما دستگیر میشدند کمکم بعضی از این افراد کارگر، شاگرد مغازه بودند و زندگیشان با آن حقوق اداره میشد بعضیها هم خودشان کاسب بودند مغازهشان بسته میشد.
یک تشکیلاتی در آن زمان درست شد و یک حساب در بانک صادرات چهلتَن در بازار باز کردیم. پس از آن به مومنین گفتیم برای کمک به خانوادههای زندانیان به این حساب پول واریز کنید، بعد سر ماه لیستِ زندانیانی که نیاز داشتند را تهیه میکردیم به اندازهای که میتوانستیم به خانودهها کمک میکردیم. مثلاً آن زمان ۲۰۰، ۳۰۰ تا تک تومانی برای یک ماهِ خانواده کافی بود.
من خودم آن زمان یعنی سال ۴۲ پیش پدرم کار میکردم و روزی ۱۰ تومان میگرفتم لذا بسیار آبرومندانه میبردیم که اکثراً هم نمیدیدند که چه کسی این پول را میآورد، بعد هم یک عدهای را هم ثبتنام کرده بودیم که از آنها پول میگرفتیم.
یک آقایی در خیابان بوذرجمهری مغازۀ سیمفروشی داشت، او ماهی ۱۵ تومان به من میداد، یکبار که رفتم بگیرم به من گفت که دیگر به تو پول نمیدهم تو با این پولها میروی اسلحه میخری و البته حرفش درست بود چون یکی از کارهای من تا انقلاب تهیه اسلحه برای مبارزین بود، اما من به او گفتم نه من پولِ تو را برای کمک به خانوادۀ زندانیان خرج میکنم. مخالفت کرد و دیگر هم کمکی نکرد.
اما وقتی ما در مدرسه رفاه مستقر شدیم، همین آدم آمد یک دستمال یزدی دستش بود که مشخص بود داخلش پر از پول است یک گوشهای ایستاده بود، صدایش کردم گفتم چرا آنجا ایستادی؟ گفت: رویَم نمیشود، من همانی هستم که ماهی ۱۵ تومان ندادم، خانهام را فروختم و مستاجری رفتم. این پولِ خانۀ من است و با این پول برای مردم آذوقه تهیه کنید! یعنی اینطور مردم تغییر کردند! حتی مبارزین، یعنی همه چیز تغییر کرد.
از ابتدای نوجوانی با خیرین بزرگ شدم/ بسیاری از خیرین در کشور گمنامند که من پادویی آنان را میکنم
باشگاه خبرنگاران جوان: شما اکنون در بنیاد تعاون فعالیت میکنید، کمی از فعالیتهای خودتان بگویید که از کجا شروع کردید که امروز به اینجا رسیدهاید؟
رفیقدوست: در قبل از انقلاب جامعه دو بخش بود، یک بخش جامعۀ متدینین بود یک بخش جامعۀ لائیکها بود که اینها با هم برخوردی نداشتند. در جامعۀ متدینین از همان اوایل موسسات خیریه باب بود یعنی من خودم از ۱۴، ۱۵ سالگی تاکنون با خیرین زندگی کردم مثلاً وقتی همین مدرسه رفاه را درست کردیم ، ثبتنام میکردند و پول میگرفتند بعد یک عده نمیتوانستند پول بدهند در این میان عدۀ دیگری بودند که میگفتند ما شهریۀ ۵۷ نفری که ثبتنام کردید و پول نگرفتید را میدهیم و این کار از اول انجام میشد.
ولی بعد از انقلاب با وجودی که امام کمیته امداد را درست کردند و ما از ابتدا معتقد بودیم کمیته امداد جلوی مراکز خیریه را میگیرد، ول اینطور نشد. آقای اعتمادیان که اخیرا فوت کردند در ۴۰ موسسۀ خیریه عضویت داشتند، من از سال ۴۲ با او آشنا بودم، یکبار عصبانیتِ او را ندیدم، ثروتمند بود، ولی وقتی فوت کرد چیزی نداشت. خانۀ ۳ هزار متری خود را حوزه علمیۀ فاطمهالزهرا کرد، باز یک ملک دیگری داشت که آن را مسجد حضرت علی (ع) کرد و بعد هم به فرزندانش وصیت کرده بیمارستان باید بسازید، از این افراد ما در جامعه داریم، ولی گمنام هستند و این افراد وجود دارند و من هم پادوی اینها هستم و در این مراکز خیریه پادویی میکنم.
در تمام طول عمرم برای مردم زندگی کردم/ خدمت کردن به مردم را هنر هشتم دنیا میدانم/ ماجرای تشکیل بنیاد تعاون سپاه پاسداران با یک میلیون تومان
وقتی پیشِ من میآیند سنِ من زیاد است دیگر، پیر هستم، از من میپرسند در مسائل اقتصادی چگونه باشیم؟ من میگویم یک فرهنگِ اقتصادی به نام «فرهنگ اقتصادیِ نجاری» وجود دارد که معنای ان این است که نجار یک تیشه دارد یک رنده دارد، یک اره، شعری وجود دارد که میگوید «چون تیشه مباش و جمله زیخود مَتراش..»، چون با تیشه هر چه بزند میآید به سمتِ خودش، «چون رنده زِ کارِ خود بیبهره مباش/ در کار ز اره گیر این عقل معاش/ نیمی سوی خود میکش و نیمی میپاش»
بهترین قسمت زندگی من ، شبهای ماه رمضان است که در یک مرکزِ خیریهای برای خیرین سخنرانی میکنم و پول جمع میکنم، یکی از شغلهای من در ماه رمضانها این است، حتی بعضی شبها دو سه جا قبل و بعد از افطار تا به خیرین کمک کنم.
من معتقدم در دنیا ۷ هنر شناخته شده است که به نقاشی، خطاطی، موسیقی و .. معروف هستند که هنر هفتم هم سینما است، اما من یک هنرِ هشتم میشناسم و آن برای مردم زندگی کردن است، آدم اصلاً برای مردم زندگی کند. من در طول عمرم این کار را کردم، هر کجا بودم برای مردم زندگی کردم.
در سپاه پاسداران بنیاد تعاون سپاه پاسداران را درست کردم در همین رابطه یک روزی خدمت امام رفتم که اصلاً از اینجا بنیاد تعاون شروع شد و فکر میکنم گویا سال ۶۴، ۶۵ بود و به امام گفتم که ۹۸ درصد این سپاهیها زیر استضعاف هستند و ۲ درصد آنها هم مستضعف هستند.
امام (ره) چون من را میشناختند و میدانستند من کاسبم و احتیاج ندارم، گفت: مثلاً مثلِ تو هستند؟ به ایشان گفتم نه مثلِ من یکی است و در سپاه مثلِ من دومی از نظر اقتصاد نداریم، اما من میخواهم چنین جایی درست کنم که به آنها کمک کنم. امام به آقای صانعی گفتند و او هم ۱ میلیون تومان به من داد و من با ۱ میلیون تومان بنیاد تعاون را تاسیس کردم که امروز بانک انصار و موسسه تعاونی ثامنالائمه و بانک اقتصاد مهر همۀ اینها زیرمجموعۀ بنیاد تعاون است و هیچ سپاهی وجود ندارد که چندین بار از این موسسه وام نگرفته باشد و الحمدلله یک جای خوبی برای پاسدارها تبدیل شد و بنیانگذار آن من بودم و خودم هم خیلی کمک کردم تا آنجا پا گرفت.
دولت باید رغبت از کمتقوایانی که آذوقه مردم را از کشور خارج میکنند بگیرد
باشگاه خبرنگاران جوان: برای دور زدنِ تحریمها گویا اقداماتی انجام شده است و ما توانستیم آن مسیر را برویم، چقدر این را اجرایی دیدید و ما چقدر در این امر موفق بودیم؟
رفیقدوست: دولت در حال انجام کمکهای مقطعی میکند که بد نیست، ولی باید رغبت را از انسانهای کمتقوایی که به خاطر گران شدن ارز آذوقه مردم را از مملکت خارج میکنند، چه به صورت قانونی و چه غیرقانونی بگیرد، حالا چه رسماً مواد غذایی مردم را به خاطر گرانی دلار صادر کنند و چه قاچاق کنند، دولت باید به سرعت حرکت کند و جلوی این رغبت را بگیرد به معنی اینکه کالایی از کشور صادر شود که نیازِ مردم نباشد و در خارج مزیتِ نسبی داشته باشد.
بشاگرد نمونه کوچکی از تحولی است که انقلاب در ایران به وجود آورد
میخواهید بدانید انقلاب چه کرده است، بشاگرد یک دهِ عقبافتادهای که مردمش خیلی از چیزهایی که همۀ مردم ایران میخوردند ندیده بودند، مرحوم حاجعبدالله والی رفت آنجا عمرش را گذاشت الان یک شهر ۴۰ هزار نفری، یک روز یک مدرسۀ کَپری داشت، امروز ۲۱۹ مدرسه ساختهشده دارد. چیزی به نام بهداشت و درمان نداشت، اکنون چندین بیمارستان دارد، همۀ مردم زندگی دارند، همۀ خانمهایشان قالیبافی داشتند و یک شهر آباد شده، این کارِ انقلاب است و این آن شعار امام است که ما با اینها کار داریم.
اکنون من عضو امنای بنیاد مستضعفان هستم و آقای سعیدیکیا مامور شدند که به ۹ منطقه از کشور برود و محرومیتزدایی بکند، اولین منطقه قلعه گنج بود که انجام شد که اکنون همۀ آنها یا دامداران یا کشاورزان یا صنعتی دارند و بنیاد مرتب دارد آنجا خرج میکند، مردم هم باید انفاقشان را با وجود این تنگناها بیشتر کند و خوشبختانه من کسی هستم که انفاق مردم را در خیلی از جلسات جمعآوری میکنم ولی با وجود همۀ این تنگناها میگویند ما امسال کاسبی نکردیم و ضرر هم کردیم، اما کارِ انفاقمان را انجام میدهیم.
سومین جلد از کتاب خاطراتم در حال چاپ شدن است/ خیلی مرد میخواست کسی آن روز رانندۀ امام شود
باشگاه خبرنگاران جوان: از کتاب خاطراتتان چه خبر آقای رفیق دوست، کتاب تازهای در حال انتشار ندارید؟
رفیقدوست: دو کتاب چاپ شده است و سومین کتاب هم دارد چاپ میشود. البته خیلیها انتقاد میکنند. مثلاً من جایی سخنرانی میکردم یک نفر گفت: آقا سه ساعت رانندۀ امام بودی چقدر به شما بدهیم ما را وِل کنی؟ گفتم عمرت را! من عمرم را دادم من آن روز از عمرم گذشتم خیلی مرد میخواست کسی آن روز راننده امام شود! ولی اصلاً به چنین چیزی فکر نمیکردیم.
از شهید طهرانی مقدم به عنوان پدر صنعت موشکی ایران یاد میشود/ شهید طهرانی مقدم پیش از شهادتش به من میگفت پدر موشکی دنیا هستم/ ارزیابی رفیق دوست از اظهارات روحانی در نقش هاشمی در صنعت موشکی
باشگاه خبرنگاران جوان: در جایی گفته بودید پدرِ صنعت موشکی ایران هستید اما پس از شهادت شهید طهرانی مقدم گفته بودید که من پدربزرگ موشکی ایران هستم. این درست است؟
رفیقدوست: بله ، تابلویی را شهید طهرانیمقدم که به او پدرِ موشکی ایران میگویند، ۵، ۶ ماه قبل از شهادتش برایم آورد به همین دیوار نصب کرد و رفت و او به من میگفت که من پدرِ موشکی دنیا هستم.
باشگاه خبرنگاران جوان: شما بعد از این جریان گفته بودید من پدربزرگ صنعت موشکی هستید ؟
رفیقدوست: بله من پدربزرگش هستم.
باشگاه خبرنگاران جوان: آقای روحانی اخیراً گفته بودند آقای هاشمی پدر موشکی ایران هستند، این به چه نحوی است؟
رفیقدوست: آقای هاشمی در بحث موشکی نقشِ پشتیبانیکننده و تسهیلکننده داشتند. آقای هاشمی از خیلی از کارهایی که ما میکردیم حمایت میکرد و خودش فردِ بینظیری بود، هیچ کس در کره زمین بعد از امام به اندازۀ آقای هاشمی در انقلاب سهم نداشت.
انتقادات به مرحوم هاشمی غیرمنصفانه است/ ماجرای دعوای رفیق دوست با مرحوم هاشمی/ من از طریق هاشمی به امام (ره) رسیدم
باشگاه خبرنگاران جوان: بعضیها این روزهای انتقادهای غیرمنصفانهای را نسبت به ایشان کردند، نظر شما چیست ؟
رفیقدوست: بیخود تمامش غیرمنصفانه بود، من یکسال و نیم قبل از رحلتشان با ایشان ملاقات داشتم، چون ما خیلی به هم نزدیک بودیم حتی خانوادهها هم بهم نزدیک بودند، من به ایشان آ شیخ اکبر میگفتم.
پیش ایشان رفتم و یک مقدار با آقای هاشمی دعوا کردم و گفتم اینکه امام گفته تا تو و آقا دستتان با هم است، انقلاب لطمه نمیخورد، که هم شما تایید کردید هم آقا، معنیاش این نیست که آقا بیاید دستش را بگذارد در دستِ تو، تو باید بروی دست بگذاری در دستِ آقا.
ایشان از من پرسید مگر چه شده است. من در خیلی مسائل با آقا اختلافنظر دارم میروم مینشینیم با هم بحث میکنیم خیلی وقتها آقا من را قانع میکند و خیلی وقتها من آقا را قانع میکنم و به توافق میرسیدیم آنجا هم که آقا قانع نمیشود ایشان رهبر است و من از ایشان تبعیت میکنم.
بعد هم بیش از ۱۳۰ بار در ملاقاتهایی که به ایشان مراجعه کردم و راجع به آقا از ایشان سوال کردم ایشان یک جمله را تکرار کرده و گفت مقام معظم رهبری در رهبری بدیل ندارد. خدا رحمتش کند خیلی آدمِ خوبی بود، یکی از کسانی که من از طریق او به امام رسیدم آقای هاشمی بود.
اولین بار هاشمی را در مدرسیه فیضیه دیدم و چون ریش نداشت از او خوشم آمد
باشگاه خبرنگاران جوان: از کجا با ایشان آشنا شدید؟
رفیقدوست: من، چون قم زیاد میرفتم، در مدرسۀ فیضیه مرحوم هاشمی را دیدم و چون ریش نداشت از او خوشم آمد و همه میگفتند طلبۀ خیلی فعالی است بعد وقتی امام طلوع کرد دیگر ایشان اطراف امام بود و از آن دوره دیگر بهم نزدیک و نزدیکتر شدیم تا رحلت ایشان اتفاق افتاد.
باشگاه خبرنگاران جوان: با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
انتهای پیام/