به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، گفتمان انقلاب اسلامی، تأثیری شگرف بر سراسر جهان اسلام بر جای گذاشته و میگذارد. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تمام نگاهها در جهان اسلام، به شرق یا غرب دوخته شده بود و نخبگان مسلمان، میان پذیرش اولی یا اختیار کردن دومی، حیران و سرگردان بودند. هنر انقلاب اسلامی این بود که خودباوری را در اذهان مسلمانان جهان و به ویژه فعالان جنبشهای اسلامی، احیا کرد؛ پردههای تردید را از ذهن آنها کنار زد و غبار از خودبیگانگی را از فکر مسلمانان زدود. بنابراین، انقلاب اسلامی نه فقط در ایران، بلکه در سراسر جهان اسلام، تحول آفرین بوده است. در گفتگو با دکتر محمدعلی آذرشب، استاد دانشگاه تهران و عضو مجمع تقریب مذاهب اسلامی، به بررسی این تأثیر شگفتانگیز پرداختیم.
او با اشاره به احیاگری انقلاب اسلامی، آن را سببساز بازگشت مسلمانان به خویشتنِ خویش خواند؛ بازگشتی که با رهایی از حصار دیدگاههای مادیگرایانه شرق و غرب رقم خورد و نوید آیندهای شکوهمند را به مسلمانان داد. دکتر آذرشب، عزت را نیز به عنوان یکی از مؤلفههای مهم انقلاب اسلامی مورد توجه قرار داد. به اعتقاد او، انقلاب اسلامی در مطرح شدن دوباره میراث تمدن اسلامی در دانشگاههای سراسر جهان اسلام، نقشی راهبردی و مهم داشته و دارد.
آیا این درست است که بگوییم انقلاب اسلامی، بر جنبشهای اسلامی سراسر جهان تأثیرگذار بوده است؟
انقلاب اسلامی ایران، تنها بر جنبشهای فعال در جهان اسلام تأثیر نگذاشت؛ این انقلاب، تمام مسلمانان جهان را تحت تأثیر قرار داد. این فقط احزاب و گروههای مسلمان در جوامع اسلامی نبودند که تحت تأثیر انقلاب اسلامی متحول شدند؛ تمام امت اسلامی متأثر از انقلاب اسلامی است.
چه مؤلفهای در گفتمان انقلاب اسلامی، باعث چنین تأثیری در جهان اسلام و جنبشهای اسلامی سراسر دنیا شده است؟
انقلاب اسلامی، به معنای کامل کلمه، احیاگر است؛ به این معنا که این انقلاب، تمام عوامل و مؤلفههایی را که در میان مسلمانان ناامیدی ایجاد میکرد، از ذهن آنها زدود. نباید از یاد ببریم که جو حاکم بر جهان اسلام و به ویژه در میان نخبگان مسلمان، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، این بود که با نسخه اسلام، نمیتوان سعادت دنیوی مردم را رقم زد و پیشرفت ایجاد کرد؛ به دیگر سخن، در ذهن بسیاری از نخبگان مسلمان، تمام راهها به غرب یا شرق ختم میشد و این ایدئولوژیها و نظریات اروپایی و آمریکایی بود که هنگام اندیشیدن به الگوی پیشرفت، در ذهن برنامهریزان و دغدغهمندان مسلمان نقش میبست. اما انقلاب اسلامی، توانست مسلمانان را به داشتههای خودشان، باورمند کند؛ به یاد آنها بیاورد که میتوانند با داشتههایشان، سعادت دو جهان را به دست آورند و نیازی نیست که آنچه خود دارند، «ز بیگانه تمنا» کنند. انقلاب اسلامی به فعالان جنبشهای اسلامی سراسر دنیا و بلکه همه امت اسلامی، آموخت که آموزههای اسلامی میتواند آنها را در مسیر دستیابی به استقلال و آزادی واقعی، همراهی و هدایت کند. هنر انقلاب اسلامی این بود که با احیاگری خود، باورمندی مسلمانان به خودشان را افزایش داد، در حالی که پیش از آن، شرایط به گونه دیگری بود و ناامیدی از مفید بودن آموزههای اسلامی، بر ذهن و عمل فعالان جنبشهای آزادی خواهی و استقلالطلبانه مسلمان، سایه افکنده بود. عامل دیگری که باعث توجه بیشتر مسلمانان به انقلاب اسلامی شد، رهبری آن بود. آنها به خواب هم نمیدیدند که یک عالم مسلمان بتواند با تکیه بر آموزههای اسلامی، نهضتی چنین عظیم را ایجاد و رهبری کند و آن را به ثمر برساند. در واقع جاذبه شخصیت امام خمینی (ره) نیز، بر احیاگری انقلاب اسلامی، تأثیر گذاشت و آن را بیش از پیش مورد توجه قرار داد. من با بسیاری از جوامع عرب در خارج از ایران، مرتبط بوده و هستم و با قاطعیت میگویم که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، قاطبه نخبگان این جوامع، گرایشهای لائیک و حتی ضددین داشتند؛ اما انقلاب اسلامی باعث شد که آنها افکار لائیک و ضددین خود را رها کنند و به سمت اسلام بازگردند و نجات و سعادت خود را در آن بجویند.
آیا میتوان گفت که انقلاب اسلامی، احیاگر تفکری بود که همچون موجی خروشان، افکار وارداتی، مانند تفکرات کمونیستی را از اندیشه نخبگان مسلمان و فعالان جنبشهای اسلامی بیرون ریخت؟
دقیقاً همینطور است؛ پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، تفکرات مارکسیستی در میان نخبگان جهان اسلام و جوامع عرب، نفوذ فراوانی داشت. آنها تنها راه نجات خود را پیروی از اندیشههای مارکسیستی میدانستند. به زعم آن ها، تنها راه نجات طبقه مستضعف و فقیر جامعه اسلامی، تکیه بر الگوی مارکسیسم بود؛ اما انقلاب اسلامی به آنها یادآوری کرد که دین مبین اسلام، منادی حقیقی مبارزه برای رهایی مستضعفان و ایستادن در مقابل مستکبران عالم است و با تکیه بر آموزههای این دین شریف، میتوان به خواستههای به حق محرومان، جامه عمل پوشاند. به عنوان نمونه، در فلسطین، بیشتر گروههایی که علیه رژیم صهیونیستی مبارزه میکردند، چپگرا بودند، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شاهد بروز و ظهور گروههای اسلام گرایی مانند جهاد اسلامی هستیم که تحت تأثیر انقلاب اسلامی، آموزههای دین مبین اسلام را به عنوان راهنما و راهگشای خود برگزیدند. در اینجا باید به وضعیت دانشگاههای جهان اسلام نیز، اشاره کنم. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مباحث دینی در دانشگاههای جوامع اسلامی، مباحثی فاقد اهمیت فرض میشد و به آن توجهی نمیکردند؛ علوم اسلامی در حاشیه قرار داشت و این یک واقعیت تلخ بود. اما انقلاب اسلامی توانست غبار مظلومیت را از علوم اسلامی بزداید و دانشگاههای جهان اسلام را متوجه ظرفیت عظیم نهفته در میراث ارزشمند تمدن اسلامی کند.
به جز مؤلفه احیاگری که به آن اشاره کردید، چه مؤلفه مؤثر دیگری را میتوان در گفتمان انقلاب اسلامی نام برد که جهان اسلام و همچنین، جنبشهای اسلامی را تحت تأثیر قرار داد؟
به اعتقاد من، پس از احیاگری، عزت بخشیدن و طلب عزت کردن، مهمترین مؤلفه تأثیرگذار بوده و هست. عزت، یکی از مهمترین مؤلفههای انقلاب اسلامی است. عزت ضامن حیات و ذلت مایه ممات است؛ در این موضوع تردیدی نیست. به یاد دارم که یک بار در تونس، ضمن گفتگو با رئیس مجلس این کشور، صحبت از جایگاه انقلاب اسلامی در جهان اسلام و ایستادگی نظام جمهوری اسلامی در مقابل مستکبران جهان شد و این پرسش را مطرح کردم که چرا در جوامع شما چنین چیزی وجود ندارد؟ رئیس مجلس تونس به من گفت که دلیل این موضوع آن است که ما در مقابل استکبار و به طور اخص آمریکا، عزت خود را از دست دادهایم و احساس ذلت و زبونی میکنیم. به اعتقاد من، مؤلفه عزت که سببساز ایستادگی در برابر استکبار جهانی و زورگویی مستکبران است، یکی از مؤلفههای تأثیرگذار انقلاب اسلامی است که بر جوامع و جنبشهای اسلامی، تأثیری شگرف دارد.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/