به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در یک دههٔ گذشته، چند سخنران در ایران طرفداران بسیاری یافتهاند. دو نفر از آنان دربارۀ طب اسلامی و زیان محصولات بهداشتی و غذایی جدید نکتههایی عجیبوغریب میگویند، و یکی از آنان بیشتر دربارۀ آخرالزمان سخنرانی میکند و دیگری هم که مدعی دکترین جدید دربارهٔ همهٔ امور عالم است.
بیشتربخوانید: کلید موفقیت چیست؟
یکی از دوستان میگفت: «چندیپیش یکی از آنان به شهر ما آمده بود و چنان استقبالی از او شد که هیچکس انتظار نداشت.» من هم یک بار یکی از آنان را در جایی دیدم و متوجه محبوبیت او شدم. دانشجویان و جوانان برای عکس گرفتن با او غوغایی برپا کرده بودند. در همان جلسه چندین نویسنده و دانشمند حضور داشتند، اما کسی برای گرفتن عکس سلفی به سراغ آنان نرفت. یکی دیگر از دوستان میگفت: «پدرم چنان مسحور و مجذوب سخنرانیهای فلان شخص شده است که همهٔ ما را مأمور کرده است که سیدی همهٔ سخنرانیهای او را پیدا کنیم.»
همهٔ ما این گروه را میشناسیم اما لازم است دربارهٔ آنان که بخشی از جامعه را در پی خود میکشند، بیشتر تأمل کنیم. آنان در چند صفت، بسیار شبیه یکدیگرند:
۱. جرأت و شجاعتی شگفت در اظهار نظر دربارهٔ همهٔ مسائل این جهان و آن جهان دارند و در هر سخنرانی چندین ادعای سنگین به زبان میآورند.
۲. گفتار را بیش از نوشتار میپسندند و معمولاً تمایلی به نوشتن و تألیف ندارند.
۳. شما هرگز آنان را در مناظره یا گفتوگوها یا حتی میزگردی چند نفره نمیبینید. فقط به شکل تنها پشت تریبون!
۴. بیشتر مطالب و دعاوی آنان، در کتابهای تخصصی و آکادمیک موجود نیست.
۵. هیچ یک از قطبهای علمی کشور آنان را جدی نمیگیرد.
۶. قادر نیستند در یک سخنرانی، فقط دربارۀ مسئلهای خاص و جزئی سخن بگویند. بیشتر اطلاعات افقی و عمومی دارند تا مطالعات عمقی و عمودی. حتی اگر برای سخنرانی آنان، عنوان و موضوعی خاص و جزئی اعلام شده باشد، محتوایی که ارائه میدهند، بسیار پراکنده و دربارۀ چندین و چند موضوع و مسئلهٔ کلی و جزئی، به اضافۀ مقداری گریزهای مجلسپسند است.
۷. در سخنرانی، ماهر و حتی صاحب سبکاند.
۸. هم موضوعی که برای سخنرانی انتخاب میکنند و هم ادبیاتشان، هیجانبرانگیز است.
۹. اثری از تردیدها و تحیرهای عالمانه در ادبیاتشان نمیبینید، بلکه سراپا قاطعیت و اعتماد به نفساند.
۱۰. مهمترین صفت مشترک میان آنان، پشتهماندازی و بیدقتی در اظهار نظر است.
سخنرانان عوام فریب چه کسانی هستند؟!
نقد این گروه فایدهٔ چندانی ندارد؛ چراکه شهرت و محبوبیت آنان در جامعه زمینههایی اجتماعی و فرهنگی دارد و اگر اینان هم در میان نباشند، گروهی دیگر جایشان را خواهند گرفت. گریبان جامعه را تنها از یک راه میتوان از دست این طبقهٔ «شبهعلمی» بیرون آورد و آن تقدیس «دقت» و «مسئولیت» در جامعه است.
مردمی که ارزش سخنرانان و نویسندگان را با ترازوی دقت و مسئولیت علمی میسنجند، هرگز در دام معرکهگیران نمیافتند. کسانی مانند من که آرزو دارند تریبونهای عمومی کشور روزی در دست دانشمندان و متخصصان بیفتد، باید فرهنگ «دقیق بودن» و «تعهد علمی» و «پاسخگویی به مراکز تخصصی» را در جامعه تبدیل به ارزشی بیبدیل کنند. بسیار فرق است میان مردمی که از سخنران دلیل و مدرک علمی میخواهند با مردمی که سخنرانان را پیامبران زنده میدانند و سر از دلدادگی و سرسپردگی درمیآورند. در چنین جامعهای، هر روز سخنرانان یا نویسندگانی از راه میرسند و در صنعت پشتهماندازی و هوشربایی از مردم سادهدل، برگهایی تازه رو میکنند. نقد یکیک گزارهها و دعاوی این گروه از سخنرانان، چه سودی دارد، اگر چشم و گوش جامعه باز نباشد. در زمانهٔ باریبههرجهت، گزیری از دانههای مسموم و دامهای گسترده نیست.
«خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
به هر درش که بخوانند بیخبر نرود
طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی
ولی چگونه مگس از پی شکر نرود؟»
منبع: تابناک باتو
انتهای پیام/