به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، مرضیه هاشمی، خبرنگار شبکه پرس تی وی در برنامه فرمول یک گفت:وقتی زندگی اهل بیت را مطالعه می کردم و درباره حضرت زینب و فاطمه سلام الله علیها خواندم قدرت زن را در این دو داستان متوجه شدم.
وی افزود:قبلا نسبت به این مسئله که ارتباط زن و مرد فقط فیزیکی است مشکل داشتم چون این تفکر بسیار سطحی است.اینکه زن و مردی جذابیت های ظاهری داشته باشند خوب است اما این مسئله باعث ماندگاری ارتباط طولانی بین این دو نمی شود باید قلب و ذهن طرف مقابل را بشناسند.
هاشمی بیان کرد:قبل از اینکه مسلمان شوم درباره این موضوع فکر کرده بودم و با نوع ارتباط زن و مرد در ایران مشکلی نداشتم. در کشورهای دیگر اینگونه نیست و ارتباط زن و مرد فقط فیزیکی است.
وی درباره تاثیر انقلاب اسلامی در مسلمان شدنش بیان کرد: انقلاب اسلامی ایران به تنهایی دلیل مسلمان شدنم نبود این انقلاب و شخصیت امام خمینی ( ره ) جرقه ای برای مسلمان شدن بود اما من پس از مطالعه درباره دین اسلام مسلمان شدم.در آمریکا با مردی ایرانی و مسلمان در مسجد ازدواج کردم. سال ها در آمریکا با همسرم زندگی کردم وقتی دو بچه داشتیم به ایران آمدیم. قبل از اینکه مسلمان شوم رشته خبرنگاری را در دانشگاه خوانده بودم و با یکی از شبکه های داخلی آنجا همکاری می کردم.متاسفانه پس از اینکه روسری سرم کردم دیگر در تلویزیون آمریکا کار پیدا نکردم.
خبرنگار شبکه پرس تی وی ادامه داد:مادرم پس از مسلمان شدنم به من گفت دیگر نمی توانم در تلویزیون آمریکا کارکنم و روسری سر کردنم باعث بیکاری من می شود که دقیقا این اتفاق افتاد و من به دلیل حجاب از تلویزیون آمریکا اخراج شدم.
هاشمی افزود: اوایل که به ایران آمده بودم به خاطر بچه هایم که کوچک بودند، کارنکردم بعد از آن در رادیو و برنامه های سحر فعالیت کردم و به این ترتیب پس از چند ماه دوباره در رسانه فعالیت کردم.
هاشمی درباره چگونگی ورودش به تلویزیون ایران اظهار داشت: برادر همسرم از من خواست نزد شخصی در صدا و سیما بروم تا میزان تسلطم را به زبان بسنجند که همین کار را انجام دادم و خودتان با شیوه استخدام در ایران آشنا هستید.
علی ضیاء مجری برنامه پس از سخنان مرضیه هاشمی گفت: با افتخار می گویم که بچه کاشان هستم و از همین جا می گویم که باید برای رسیدن به خواسته هایمان تلاش کنیم جز خدا و اهل بیت پارتی دیگری نداشتم همین الان هم ندارم و روی کسی جز خداوند حساب نمی کنم. شاید تا کنون پنج نفر از مدیران سازمان صدا و سیما را ملاقات کرده باشم.
وی ادامه داد: اگر کارتان خوب باشد می توانید همه جا کار کنید. خانم هاشمی تخصصش را داشتند؛ خبرنگاری خوانده بودند و به زبان انگلیسی مسلط بودند سال ها در رسانه های مختلف فعالیت کرده و پس از مسلمان شدن در ایران و شبکه پرس تی وی کار کردند.
خبرنگار پرس تی وی با اشاره به فعالیت ده ساله اش در پرس تی وی و رفت و آمدش به آمریکا در طول این مدت اظهار داشت:تقریبا هر یک سال و نیم یک بار در طول این ده سال به آمریکا می رفتم و هربار من را به جایی می برند و در آنجا باید سوال هایشان را جواب می دادم این یک روال طبیعی برایم بود این بار برای ملاقات برادرم که به سرطان مبتلاست به آمریکا رفتم البته بچه ها و نوه هایم هم در آنجا زندگی می کنند این بار هم مانند گذشته من را به جایی بردند از من سوال پرسیدند و بعد آزاد شدم.اما یک روز در گیت پرواز داخلی بودم که اسم من را صدا زدند و به من گفتند شما را برای زودتر سوار شدن به هواپیما انتخاب کردیم؛ پسرم همراهم آمد.به سمت هواپیما می رفتیم که چهار مامور اف بی آی مرا صدا کردند و دستگیر شدم.
وی با اشاره به اینکه هنگام دستگیری نمی دانستم به ماموران اف بی آی چه بگویم، اظهار داشت: هنگام دستگیری پسرم شوکه شد. ماموران اف بی آی با پسرم کاری نداشتند و پسرم آزاد بود بعد از سوار شدنم به ماشین دست هایم را از عقب بستند چون احتمال می دادند به آن ها حمله کنم. یک شب در هتل ماندم. فردای آن روز من را به واشنگتن دی سی بردند آن شب خیلی نگران پسرم بودم.
هاشمی گفت:در مرکز اف بی آی واشنگتن دی سی درباره اینکه به چه چیزی محکوم شده ام از ماموران اف بی ای سوال پرسیدم، اما آنها من را از آنجا به زندان واشنگتن دی سی با دستبند و پابند منتقل کردند. زمانی که از ماشین پیاده شدم جرمم را از ماموران اف بی آی پرسیدم آن ها به من گفتند جرمی ندارم من هم به ماموران اف بی آی اعتراض کردم با من که جرمی ندارم چرا اینگونه برخورد می کنید.
خبرنگار پرس تی وی درباره آنچه در زندان واشنگتن دی سی به وی گذشت، تصریح کرد:در زندان واشنگتن دی سی از من خواستند روسری ام را بردارم با آن ها مخالفت کردم و گفتم بنابر قانون آمریکا حق دارم روسری داشته باشم.آن ها برای عکس گرفتن در زندان از من این درخواست را کردند اما من اعتراض کردم و آن ها هم درپاسخ گفتند پس از عکس گرفتن روسری را به من می دهند این کار را کردند ودوباره روسری ام را به من دادند آن شب در زندان واشنگتن دی سی چیزهایی را دیدم که در زندان های هیچ جای دیگر ندیده بودم حتی در دادگاه ها هم چنین چیزی را ندیده بودم. همه جور آدمی اعم از مرد و زن با هم بودند البته همه در یک سلول نبودند.ببخشید این را می گویم سرویس بهداشتی در وسط سلول بود اگر گارد زندان مرد بود همه چیز را از بیرون سلول می توانست ببیند. در آن شب هنوز لباس خودم تنم بود تنها یک کت روی خودم کشیده بودم چرا که سردم بود.
هاشمی با اشاره به اینکه شب در زندان واشنگتن دی سی صدای جیغ و داد و حرف هایی را می شنیدم، ادامه داد: حرف های زیادی آن شب در زندان واشنگتن دی سی شنیدم. صبح می خواستند چند نفر را به زندان ببرند برای همین به همه آنها زنجیر بسته بودند مرا هم به دادگاه بردند. آنجا متوجه شدم از طرف دولت یک وکیل دارم. در آنجا به من گفتند شما شاهد هستی و باید اطلاعاتی را که در اختیار داری به ما بدهی این دادگاه اولم بود و از آنجا مرا به زندان اصلی بردند.
وی در خصوص وضعیتش در زندان اصلی واشنگتن دی سی گفت: مرا از دادگاه به زندان اصلی بردند در آنجا با من مانند مجرم یا محکوم به جرم برخورد می کردند. در آنجا هم به من گفتند نمی توانم حجاب داشته باشم در اعتراض به آن ها به قانون آزادی ادیان در آمریکا اشاره کردم همانجا از من انگشت نگاری کردند و لباس زندان را پوشیدم. وقتی از گارد زندان خواستم به من لباس بلندتری بدهند، مخالفت کردند. یکی از گاردها دلش به حالم سوخت به من تی شرتی داد تا به جای روسری از آن استفاده کنم وقتی به سمت سلول زنان می رفتم به من اجازه ندادند تی شرت را روی سرم بگذارم من در اعتراض به آن ها گفتم این قانون است ما حق داریم روسری بپوشیم . تنها در قسمت سلول زنان توانستم این کار را انجام بدهم.در زندان اصلی هر بار به دادگاه می رفتم و می آمدم مانند قاتل با من رفتار می کردند کار آن ها حس عجیبی را در من ایجاد می کرد چون با کار آن ها بقیه به من نگاه می کردند و این سوال برایشان مطرح می شد که من چه کسی هستم و چه جرمی مرتکب شده ام.
این خبرنگار پرس تی وی با اشاره به اینکه جز شب اول تمام شب های دیگر در سلول تنها بودم، تصریح کرد: دو شب، صندلی کنار سلولم گذاشتند و نشستند هر چند وقت یکبار نور چراغ را درون سلول می انداختند ببینند چه کار می کنم.اول نفهمیدم چرا این کار را می کنند روز بعد متوجه شدم وقتی می خواهند زندانیان را به دادگاه ببرند آن ها را به قسمت جلویی زندان منتقل می کنند تا او را به دادگاه ببرند. آن روز تعداد زندانیان زیاد بود هنگام نماز صبح از سایر زندانیان عذرخواهی کردم و همانجا نمازم را خواندم.یکی از زندانیان از نماز خوشش آمد و گفت چقدر زیباست. زندانیان به من احترام می گذاشتند.
هاشمی در ادامه گفت:بعد از آن با زندانیان ارتباط برقرار کردم که به من می گفتند گاردها به زندانیان دیگر گفته اند که من می خواهم خودکشی کنم برای همین باید کاملا کنار سلولم باشند و مرا مدام چک کنند.
وی افزود:من هم چون نگران بودم شماره دخترم را به یکی از زندانیان که به دادگاه می رفت دادم و از او خواستم ماجرا را به دخترم بگوید تا اگر برایم اتفاقی افتاد بداند خودکشی نکرده ام. تمام این کارها فشار روانی بود که به من وارد می کردند در این اوضاع خدا به من خیلی کمک کرد. تمام مدت این احساس را داشتم چه اتفاقی خواهد افتاد.
هاشمی ادامه داد:چون من یک سیاهپوست هستم هر اتفاقی ممکن است برایم در آمریکا بیفتد برایم خیلی عجیب بود.۹۸/۵ درصد زندانیان سیاهپوست بودند این مسئله برایم دردناک بود و یک روز تمام گریه کردم؛ برای خودم گریه نکردم برای زندانیان دیگر گریه کردم که اگر پول نداشتند و نمیتوانستند وکیل خوبی بگیرند اتفاق خوبی برایشان نمیافتاد.
وی در ادامه بیان کرد:با یک خانم صحبت کردم که به من گفت وقتی به دادگاه میروی این احتمال وجود دارد به ۲۰ سال زندان محکوم بشوی. آنها زمانی میخواهند زندان بسازند به تعداد دانش آموزان سیاهپوست میسازند. برخی از زندانهای آمریکا خصوصی است و براساس تعداد زندانیان پول میگیرند. هنوز ماجرای چهارصد سال پیش در آمریکا از بین نرفته است و همچنان ادامه دارد.
هاشمی در خصوص ماجرای آزادی اش از زندان آمریکا گفت: پس از دادگاه طولانی روز چهارشنبه به من گفتند آزادی، اما اجازه نداری در این باره به طور کامل حرفی بزنی به آن ها اعتراض کردم و گفتم شما با من این کار را کردید و من اجازه ندارم درباره اش حرف بزنم. اگر به طور کامل درباره آنچه به من گذشته است حرف بزنم، آمریکایی ها می توانند من را دستگیر کنند.قصد ندارم دوباره به آمریکا بروم حتی اگر بخواهم برای زیارت به عراق هم بروم آمریکایی ها می توانند مرا دستگیر کنند. برای همین در این باره کامل حرف نمی زنم.
انتهای پیام/