به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامهها در صفحات خود اخبار، یادداشت، سرمقاله و عناوین ویژه و اختصاصی دارند که بر اساس اتفاقات روز منتشر میشود. همچنین جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای در رسانهها نیز دارد.
یادداشت، سرمقاله، عناوین و گزارشات ویژه روزنامههای و جراید سراسر کشور بیست و یکم بهمنماه به شرح زیر است:
دستاوردهای انقلاب از ابراهیم تا ادواردو
محمد صرفی در یادداشت امروز کیهان با عنوان " دستاوردهای انقلاب از ابراهیم تا ادواردو " نوشته؛ یکی از موضوعاتی که این روزها در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مطرح و مورد توجه محافل مختلف است، پرسش از دستاوردهای انقلاب اسلامی است. آمارها و ارقام زیادی در مورد موضوعات مختلف بیان میشود و دستاوردها و پیشرفتهای کشور طی چهار دهه گذشته ارائه و به بوته سنجش گذاشته میشود. در حالی که نیروهای انقلابی در میادین مختلف و متنوع به مرور و ارائه دستاوردهای انقلاب میپردازند، دشمن نیز بیکار ننشسته و بطور جدی وارد میدان شده است تا به زعم خود به موفقیت و کارآمدی انقلاب خدشه وارد کرده و آن را ناکام جلوه دهد.
یکی از ترفندهای دشمن برای اثرگذاری بر افکار عمومی در این زمینه، دست گذاشتن بر نقاط آرمانی و برجسته کردن فاصله کشور تا این نقاط و ادعای ناکامی براساس این فاصله است. فرض کنید کشور تا قله موضوع و مسئلهای ۲۰ فرسنگ فاصله دارد. دشمن این ۲۰ فرسنگ فاصله را در بوق و کرنا کرده و آن را نشانه ناکامی معرفی میکند. حال آنکه در این چهار دهه کشور دهها فرسنگ پیشرفت و حرکت رو به جلو داشته است و دشمن تعمداً این حرکت را نادیده میگیرد و نمیگوید که نقطه شروع چه بوده و چه مسیری طی شده است. در بسیاری از قضایا و موضوعات، نقطه شروع انقلاب اسلامی از صفر و حتی زیر صفر بوده است و در مسائلی نیز –به خصوص مسائل اجتماعی و فرهنگی- وضع از این نیز بدتر بوده و اساساً مسیر حرکت در دوران طاغوت رو به انحطاط و پسرفت بوده که با پیروزی انقلاب، این مسیر اصلاح شده و در ریل تعالی قرار گرفته است.
اگر چه آمار و ارقام و مقایسه آنها میان این چهار دهه و دوران پهلوی، برای دفاع از انقلاب و جمهوری اسلامی ضروری و بازتابدهنده پیشرفتها و دستاوردهاست، اما محدود ماندن به این کارنامه مادی و عددی، خود نوعی ظلم در حق انقلاب اسلامی است. دستاوردهای غیرمادی و معنوی انقلاب اسلامی اهمیتی فراتر از اعداد و ارقام دارند و اثر آنها، فراتر از چارچوبها و خطکشهای دستگاه محاسباتی غرب است. آنان فقط میتوانند آثار این دستاوردهای معنوی را ببینند و از ترس و عصبانیت، واکنشهای عصبی از خود نشان دهند که یکی از آخرین نمونههای آن، بیانیه اخیر اتحادیه اروپا موسوم به «جمعبندی» است. اصلیترین و کلیدیترین دستاورد انقلاب اسلامی در این حوزهها انسانسازی است؛ تربیت انسانی فراتر از معیارهای جهان مادی که در آن اصالت با منفعت است و هدف غایی لذت. شهدا بزرگترین دستاوردهای انقلاب اسلامی هستند که شرح حال هر کدام از این گلهای باغ انقلاب، روح را مصفا و دل را معطر میکند. یکی از این گلهای زیبا، شهید احمدعلی نیری است که در نوجوانی و عنفوان جوانی به چنان درجهای از خلوص و معنویت رسید که درهای عالم ملکوت به رویش باز شد و صدای تسبیح سنگ و کوه و درختان را میشنید و وقتی در سن ۱۹ سالگی در عملیات والفجر ۸ به فوز شهادت رسید، استاد اخلاقش مرحوم آیتالله حق شناس که خود مجذوب شاگرد شده بود، در تشییع او با سوزدل گفت؛ «بروید در این تهران بگردید و ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا میکنید؟!»
انقلاب اسلامی سال ۵۷ برای تغییر اسامی ارگانها و مدیران آنها نبود که دستهای بروند و دستهای دیگر جای آنها بنشینند. انقلاب بستر و محمل تحول افکار و قلبها بود. شاهرخ سبیل که در دوران طاغوت یکی از گندهلاتهای تهران بود و دهها نوچه داشت و خلقی از دست او و شرارتهایش در امان بودند، چنان در چشمه زلال امام و انقلاب، دل از تاریکی طاغوت شست که به حق لقب «حر انقلاب» گرفت و همانطور که خود خواسته بود از پیکرش هیچ برجای نماند و مزار شهید ضرغام، سینه سینه سوختگان راه پاکبازی و جانبازی شد.
دستاورد آن نیست که به امضای این و آن بند باشد. یک روز فتح الفتوحش بخوانند و روز دیگر بگویند به اندازه جوهر خودکاری هم ارزش ندارد. میخواهی بدانی دستاورد انقلاب چیست؟ حکایت شهید ابراهیم هادی را بخوان. او یکی از باقیات الصالحات این انقلاب است که دههها پس از شهادتش، همچون گنجی خفته و پنهان کشف و منشا تحول و برکات خالصانه و بیپایان میشود. اولیاالله را بعثتی دوباره است و ابراهیم یکی از آنهاست. ماموریت او برای حفظ و حراست از انقلاب، در ۲۲ بهمن سال ۶۱ در کانالهای فکه به پایان نرسید. او چند سالی است که بازگشته است و به همت جمعی از همرزمان و شیفتگانش که اغلب نیز او را ندیدهاند، خود به قرارگاهی فرهنگی برای دلهای بیقرار تبدیل شده است. ابراهیم و شاهرخ در انتخابی خودخواسته گمنام شدند، اما همین شهدای مفقودالاثر امروز خالق بزرگترین آثار معنوی و تحولات روحی در جامعه هستند. برای اهل دل در این معامله الهی، نکتههای ظریف و لطیف بسیاری نهفته است و چه بسیار گنجهای پنهانی که آرمیدهاند تا در زمان موعود خود بازگردند و بار دیگر علم پاسداری از انقلاب و جذب دلهای سرگردان و مشتاق آرامش را بر دوش کشند. شهیداحمد کاظمی یکی از آنهاست که تنها یکی از شیفتگان و شاگردان مکتبش میشود محسن حججی؛ یک سر میدهد و میلیونها دل میبرد.
دفتر دستاوردهای معنوی و انسانی انقلاب را که میگشایی، حیران و سرگردان میشوی که از کدامینشان بگویی! پیالهای در دست و دریایی پیش روست. عطر انقلاب محدود به مرزها و خطهای روی نقشه جغرافیا نمانده و دلهای بسیاری را در چهارگوشه جهان جذب این رایحه الهی کرده است. ادواردو آنیلی پسر سرمایهدار بزرگ و مشهور ایتالیا یک از شیفتگان و دستاوردهای این انقلاب است که پشت پا به تمام اغواگری پرزرق و برق اطرافش زد و دل به دریای انقلاب اسلامی سپرد و حتی جان خود را نیز در این حرکت برخلاف مسیر رودخانه ابتذال و غفلت داد. در آفریقا، ابراهیم زکزاکی که دانشجویی ساده و گمنام است با دیدن یک عکس از امام خمینی مجذوب انقلاب اسلامی میشود و در این کارخانه انسانسازی به چنان درجهای میرسد که میلیونها هموطنش را نیز با انقلاب و امام آشنا کرده و جذب مغناطیس انقلاب میکند و ابراهیم چه نام بامسمایی! شش اسماعیل خود را تقدیم راه انبیا کرده است.
دستاوردهای اصلی و بیزوال انقلاب این آدمها هستند. شاید بتوان کارخانهها را تعطیل، پل و جادهها را خراب، صنعت هستهای را به عقب راند، موشکی را در هوا منهدم کرد، اما با ذهنها و قلبهایی که خود را به مدار انقلاب سپردهاند، چه باید کرد و اصلاً چه میتوان کرد؟! آنچه روز به روز آمریکا را از این انقلاب عصبانیتر میکند، همین دستاوردهاست. دستاوردهایی که صنعت هستهای و اقتدار موشکی و نفوذ منطقهای و پیشرفت شگرف علمی و امثال اینها، اثر و نشانه آنهاست. دشمن از این دستاوردها چنان دچار جنون و خفت شده است که خوی حیوانی خود را بروز میدهد و حتی به دانشمندان نیز –همچون شهریاری و علی محمدی و احمدی روشن- نیز رحم نکرده و پاسخ نبوغ و تلاش مجاهدانه آنان را با گلوله و بمب میدهد. اذهان مفلوک آنان قادر به فهم و تحلیل چرایی و چگونگی این رویشها نیست و نمیتواند بفهمد که دستاورد معنوی را نمیتوان با گلوله از میان برد. نبرد امروز ما و آمریکا بر سر نرمافزار انقلاب اسلامی است. محصول و خروجی این انقلاب با نرمافزاری مبتنی بر اصول اسلام ناب، انسانهایی تاریخساز بودهاند. دشمن میخواهد این نرمافزار را ویروسی و آلوده کند که اگر موفق شود خروجی آن در بهترین حالت انسانهایی خنثی و به احتمال قویتر انسانهایی علیه این کارخانه انسانسازی خواهد بود. این نبرد جدی است و همرزمان ما در این جبهه ابراهیمها هستند. از حضرت امام که اولین و بزرگترین بتشکن این انقلاب بود تا فرزندان فکری و معنوی او در سراسر جهان. پس سلام بر ابراهیم!
۲۲ بهمن یک «نه» دیگر به دشمنان
مرتضی مبلغ فعال سیاسی در یادداشت امروز ایران با عنوان " ۲۲ بهمن یک «نه» دیگر به دشمنان " نوشته؛ چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از چند ویژگی مهم برخوردار است. نخستین ویژگی که از سایر موارد مهمتر به نظر میآید، تهدیدهای بسیار گسترده و غیرعادیای است که از سوی امریکا و همپیمانان منطقهای او در طول سالیان متمادی علیه جمهوری اسلامی مطرح شده و فشارهای زیادی نیز برای از پای درآوردن کشور به ما تحمیل کردهاند. سیاست مقامات امریکایی از مدتها پیش بر این پاشنه میچرخید که جمهوری اسلامی به ۴۰ سالگی خود نرسد و برای دست یافتن به این هدف از هیچ تلاشی فروگذار نکردند.
ویژگی دوم در ۴۰ ساله شدن انقلاب اسلامی، رسیدن به سن بلوغ است. گذشت این ۴ دهه این انتظار را به همراه دارد که انقلاب باید تا اینجای کار به نقطه روشنی میرسید که بتواند راههای برون رفت از مشکلات و یافتن مسیر گشایش در امور مردم و پیشرفت و تعالی را بخوبی طی کند. ویژگی دیگر چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی هم در همین قالب قابل طرح است. متأسفانه به رغم اینکه۴۰ سال از عمر جمهوری اسلامی میگذرد، همچنان با چالشها و مشکلاتی مواجه هستیم. در کنار دستاوردهایی که وجود داشته و قابل چشمپوشی نیست، کاستیهایی وجود دارد که به هیچوجه در شأن این نظام و این مردم نیست.
۴۰ ساله شدن انقلاب، فرصتی است تا در برخی از سیاستهای کشور بازنگری رخ بدهد و اساساً به این سؤال پاسخ گفته شود که چه شد این کاستیها به وجود آمده؟ و چرا آنچه حق این مردم است، آن طور که باید و شاید محقق نشده است؟
با همه این تفاصیل، راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال نیز همچون سالهای گذشته با حضور پرشور مردم انقلابی برگزار خواهد شد. ایرانیانی که با وجود تمامی مشکلات هیچ گاه پشت مسئولان کشور را خالی نکردهاند، بار دیگر یک «نه» بزرگ به دشمنان قسم خورده ایران که در رأس آن امریکا و اسرائیل قرار دارند، خواهند گفت و نشان خواهند داد که فشارهای آنان که در قالب تحریمهای ظالمانه خود را نشان میدهد، به هیچ وجه آنان را از پا درنمی آورد و آنان هیچگاه دست از آرمانهای انقلابی خود برنخواهند داشت؛ انقلابی که به بهای ریخته شدن خونهای بسیار زیادی که به دست آمده و ادامه پیدا کرده است.
اما این تنها پیام حضور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه امسال نیست. ۴۰ سال از عمر انقلاب اسلامی میگذرد و مسئولان کشور باید به یک عقلانیت و اعتدال لازم رسیده باشند. آنان باید در بخشی از سیاستهای غلطی که در این کشور به مدت سالیان دراز دنبال میشود، تجدیدنظر کنند. لازم است که مسئولان سیاستهای سازنده تری را دنبال کرده و وارد فرآیند گفتگو و تعامل و آشتی ملی و انسجام همگانی شوند و چالشهایی که در درون حاکمیت از طریق تندروهایی که متأسفانه در قدرت هم دست داشتهاند، پدید آمده، حل شده و با کنار گذاشته شدن آنان وارد فرآیند تعامل و همگرایی شوند. مطالبه ملت از مسئولان نظام همین است. مردم میخواهند که مسئولان بدانند بعد از گذشت ۴۰ سال از پیروزی انقلاب برخی از روندهایی که در این ۴ دهه پیش گرفتهاند، سازنده نبوده است. پس در روندهایی که به نفع مردم نبوده باید تجدید نظر جدی و اساسی شود تا یک روند سازنده برای حل مشکلات مردم ایجاد شود تا این جامعه بتواند راههای تعالی را بهتر طی کند.
انقلاب میماند، انقلابی میمانیم
علی علوی در سرمقاله امروز جوان با عنوان " انقلاب میماند، انقلابی میمانیم " نوشته؛ چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران را باید از «ربوه» به آن نگریست و این یک نگاه «معنوی» با «آخرتاندیشی» و «آینده نگری» است. هر گونه نگاه دیگری ممکن است مخاطب را دچار اشتباه کند. انقلاب اسلامی ایران را باید از سر تپه به تماشا نشست: «از سر ربوه نظر کن در دمشق.»
۱- خوب به عناصر سیاسی و اجتماعی اطرافمان نگاه کنیم. امریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با صدام و آلسعود برای جنگ با ایران قرار گذاشت و بهجز یکی دو کشور منطقه، همه را به شکل علنی و غیرعلنی در این جنگ گرد هم آورد و خود و همه اروپا را نیز به پشت کارزار آورد، حالا در چهلمین سال پیروزی انقلاب که علیالظاهر با آن همه تدارکات نباید از انقلاب اثری میبود، معاون رئیسجمهور امریکا با احمد باطبی و وزیر خارجه این کشور با مسیح علینژاد، جلسه میگذارند و عکس یادگاری میگیرند و به ما نشان میدهند تا ما و انقلاب اسلامیمان را بترسانند! بزرگ آنها یعنی رونالد ریگان که قویترین رئیسجمهور تاریخ امریکا بود، با دو قدرت اقتصادی و نظامی منطقه یعنی سعودی و صدام به ایران حمله کرد، اما دولت فعلی امریکا با علینژاد و باطبی به ایران حمله ور میشود!
۲- دولت فعلی امریکا البته این همه دست بسته نیست. او دستش برای اعترافات بزرگ باز است! در همین روزها مدام از ۷ هزار میلیارد دلاری سخن میگویند که در منطقه عموماً در عراق و برای تجهیز داعش خرج کردند، اما اعتراف میکنند که پیروز نهایی این هزینهسازیهای امریکا، ملتهای عراق و ایران بودهاند. ملت عراق از صدام رها شد و فرصت بالیدن به فرهنگ اسلامی خود را یافت و ایران نیز در همسایگی غربی خود از یک کشور متخاصم به یک کشور متحد و متعهد رسید.
۳- اگر از بالای تپه به انقلاب اسلامی بنگریم، این پیروزی را تا دورترها یعنی تا خود دمشق و لبنان و سرزمینهای اشغالی میتوان دید. هفت سال پیش «اسد باید برود» یک جمله استراتژیک سران اروپا و امریکا و سران خائن عربی شده بود. هیلاری کلینتون پشت تریبون قرار میگرفت و میگفت: «اسد باید برود.» اوباما نیز همین را تکرار میکرد. در فرانسه روزی چندبار و در انگلیس هفتهای چند بار این جمله پشت تریبونهای کاخ الیزه و دفتر نخستوزیری تکرار میشد. جهان پذیرفته بود و در داخل ایران هم عدهای بدشان نمیآمد که «اسد برود.»اما انقلاب اسلامی ایران تشخیص داد که اسد، بهانه است و تجزیه سوریه به عنوان دژ مستحکم مقابل صهیونیستها نشانه است. پس انقلاب اسلامی خواست که اسد بماند و ماند و حالا کار نتانیاهو سفر به اقصینقاط دنیاست تا باج بدهد برای آنکه سوریه از سنگر تدافعی به جبهه تهاجمی علیه صهیونیستها تبدیل نشود.
۴- انقلاب اسلامی را باید با سر افراشته دید نه سر افکنده. چنین نگرشی به ما میگوید اگر فتنه دشمن برای زمینگیر کردن انقلاب، از جنگهای بزرگ و محاصرههای اقتصادی و نظامی و لشکرکشی ناوهای هواپیمابر به خلیج فارس تغییر شکل داده و به گران کردن گوشت قرمز، ترور دانشمندان، فعال کردن ربوتها در شبکههای اجتماعی، سازوکار سیاسی دلقک گونه «فرشگرد»، مقایسه ساختمانها و مکانهای قبل از انقلاب با همان مکان بعد از انقلاب در بیبیسی و نشست و برخاست در کشور همیشه اشغال لهستان، تبدیل شده است، این یک عقبگرد تا بی نهایت برای دشمنان انقلاب اسلامی و یک «پیشرفت» برای ایران است.
۵- پیشرفت انقلاب اسلامی را نمیتوان و نباید با «پیشامدها» و تصادفات سیاسی و اجتماعی سنجید و یا همواره افقها و ایدهآلها را به رخ کشید. یک مثال ساده میزنیم! روزگاری در همین کشور میگفتند «هنر (صنعتی) ایرانی نهایتاً پختن آبگوشت بزباش است!» شاید همین تفکر هم الان با مدیریت ناتوان در پی گران کردن گوشت قرمز افتاده است تا به زعم خود همین توانایی پخت آبگوشت بزباش را هم از ایرانیان بگیرد! پیش از آن هم در عصر پهلوی میگفتند که ایرانی یک آفتابه مسی را هم نمیتواند به شکل صنعتی تولید کند. پس اگر بخواهیم انقلاب اسلامی را در مقام مقایسه قرار دهیم، باید توانایی فعلی دانشهای هوا فضا، نانو تکنولوژی، سلولهای بنیادی در علوم پزشکی و پیشرفتهای علوم شناختی را با منطق آبگوشت بزباش و آفتابه مسی سنجید، نه اینکه افق صنعتی و علمی جهان را به رخ دستاوردهای علمی انقلاب اسلامی کشید.اصولاً منتقدان انقلاب اسلامی با مطرح کردن ایدهآلها ناخواسته سطح توقع خود از انقلاب اسلامی را نشان میدهند که این خود یعنی آنها بیشتر از انقلابیون به انقلاب باور دارند که چنین ایدهآلیستی به انقلاب اسلامی مینگرند و این سطح توقع بالا را دارند!
۶- انقلاب اسلامی در سالهای گذشته همواره از پیشرفتهای خود در آبادانی روستاها و برق رسانی و گازرسانی به مناطق محروم، افزایش شمار دانشجویان و دانشپژوهان و ارتقای بخش سلامت و کیفیت زندگی و امید به زندگی و مانند آن، سخن گفته و آن را با قبل از انقلاب مقایسه کرده است. بزرگترین ایرادی که منتقدان به این مقایسهها میگیرند، این است که باید وضع موجود را که ثمره انقلاب اسلامی است با وضع حکومت شاه «به شرط تداوم تا حال حاضر» مقایسه کرد و نه با همان زمان انقلاب که حکومت شاه متوقف شده است. این ظاهراً یک ایراد وارد است، اما در باطن قضیه، ایرادی ناوارد است، زیرا در بیشتر آنچه انقلاب اسلامی به آن افتخار دارد و آن را دستاورد خود میشمارد، رژیم پهلوی اصولاً فاقد برنامه بود و یا برنامههایی بسیار کند و تقلیدی و منطبق با خواست کشورهای قدرتمند را به اجرا در میآورد. ادعای انقلابیون این است که کشورهای قدرتمند و توسعهیافته عموماً رفتاری انحصارطلبانه با علوم و تکنولوژیهای پیشرفته دارند و شاه به عنوان یک سرسپرده هرگز نمیتوانست مسیری غیر از آنچه قدرتهای بزرگ برای ایران صلاح میدانستند، طی کند. از طرفی بسیاری از پیشرفتهای کنونی کشور به طور نسبی با شرط تداوم پهلوی قابل محاسبه است و حتی در صورت چنین محاسبهای نیز میتوان تفاوتهای بنیادین را حس کرد. اما نکته اصلی اینجاست که نظریهپردازان از منظر تاریخی و سیاسی تأکید میکنند که «پیشرفت ایران» چیزی نبود که امریکا و اروپا آن را تاب بیاورند، بنابراین حتی در صورت تداوم پهلوی باید یک ایران بسیار وابستهتر و ناتوانتر و مونتاژکاری بدون علم و استقلال برای چنین روزهایی متصور میبودیم.
۷- راز ماندگاری انقلاب اسلامی را نباید بدون در نظر گرفتن عنصر بسیار مهم دیگری تفسیر و تحلیل کرد. انقلاب ما در ۴۰ سال گذشته به حال خود رها نشده بود. ما در یک گوشه دنج جهان سکنی نگزیده بودیم و خیالمان از شرق و غرب و دشمنیهای منطقه راحت نبود. انقلاب اسلامی مثل شیری در محاصره کفتارها بود که باید آزمایشگاه پیشرفت خود را در میان آتش و خون بنا کند. در این مدت دشمن از انواع خصومتها و جنگها و تحریمها تا جذب استعدادهای علمی کشور به امریکا و اروپا برای تضعیف انقلاب دریغ نکرد. پس اگر میزان پیشرفت و راز ماندگاری انقلاب را میسنجیم، باید بدانیم در چه بستری و در چه دورهای و چگونه این کار انجام گرفت. ما یک سوم از زمان چهل ساله انقلاب را درگیر جنگ داخلی و تهاجم دشمن بودیم و جنگ سرد، اما عمیق دشمن در سه چهارم باقی مانده ادامه یافت و در تمام این مدت زیر فشار کمرشکن تحریمها قرار گرفتیم.
۸- انقلاب اسلامی، انقلاب دنیا نبود، اگرچه برای ساختن دنیای بهتر و برپاداشتن عدالت اجتماعی، قول داد و انگیزه مضاعف داشت. ناظران اندیشمند بیش از همه، عنصر «معنویت» را پایه اصلی انقلاب اسلامی ایران در ۵۷ تشخیص دادند. آنان که به انقلاب مردم ایران از بالا و از زاویه اندیشه برتر نگاه میکردند، فریاد «الله اکبر» بر پشتبامها در روزهای اوج انقلاب و راهپیماییهای تاسوعا و عاشورای ۵۷ و پس از آن فرهنگ شهادتطلبی و رویارو شدن بیقید و شرط با «مرگ در راه عقیده» را عنصر اختصاصی انقلاب اسلامی ایران در برابر انقلابهای سوسیالیستی و شبه انقلابهای قرون اخیر میدانستند.
انقلاب ایران، انقلاب مردم بود و نه انقلاب دستهها و احزاب و گروهها و مردم انقلابی بودن خود را در سالهای پس از آن در فرایند ریزشها و رویشها، تقویت کردند. پس انقلاب را باید از فرازی دیگر نگریست، همچنان که در مثل به کسی که شهر دمشق را کوچک و مغایر با توصیفها میدید، میگفتند «از بالای تپه به دمشق نگاه کن.»
آزمونی دیگر برای صبر استراتژیک ایران
محمدرضا ستاری در سرمقاله امروز جوان با عنوان " آزمونی دیگر برای صبر استراتژیک ایران " نوشته؛ هفته گذشته در چنین روزی وزاری خارجه سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس به همراه فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اروپا، پس از حدود هشت ماه سازوکار مالی ویژه برای انجام مبادلات تجاری با ایران را به ثبت رساندند. طبق اعلام مقامات اروپایی محل این نهاد مالی در فرانسه، ریاست آن با آلمان و حسابرسی با انگلستان خواهد بود.
این سازوکار ویژه مالی که به اینستکس موسوم است، قرار است که در گام اول در عرصههایی مانند غذا، دارو و به طور کلی اقلامی با ایران به تعامل بپردازد که از نظر تحریمهای آمریکا فشار کمتری متوجه آنها است. در همین راستا و با اعلام سازوکار جدید همکاری میان ایران و اروپا هرچند بسیاری از تحلیلگران آن را گام مثبتی از منظر سیاسی برای دور زدن تحریمهای آمریکا ارزیابی کرده و ابراز امیدواری کردند که در گامهای بعدی این نهاد مالی بتواند در عرصههای بیشتری با ایران همکاری داشته باشد، اما از منظر اقتصادی اینستکس در حال حاضر چندان نمیتواند کمک شایانی برای کاستن از بار تحریمهای ثانویه آمریکا داشته باشد. در واقع از ابتدا قرار بود که این سازوکار مالی به نام اسپیوی (spv) ثبت شود که طبق بیانیه وزیران خارجه اتحادیه اروپا شامل تمام شرکتهای اروپایی برای همکاری با ایران باشد، اما مکانیسم جدید اینستکس تنها شرکتهای کوچک اروپایی در زمینه دارو، مواد غذایی و لوازم پزشکی را دربر گرفته و در آغاز کار با سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه شروع به کار میکند.
از سوی دیگر در بیانیه وزیران خارجه سه کشور اروپایی که به منظور اعلام رسمی اینستکس منتشر شد، دو نکته مهم وجود دارد. نخست اینکه در این بیانیه تصریح شده که هدف بسط این سازوکار ویژه به کشورهای ثالث در آینده است که تجارت مشروع با ایران را در دستور کار قرار دهند. این واژه مشروع چند جای بیانیه به چشم میخورد و بر مبنای مفاهیم حقوق بینالملل برخی کارشناسان معتقدند که ابتکارعمل را در اختیار اروپاییها قرار خواهد داد. از سوی دیگر در انتهای بیانیه تصریح شده که این تجارت مشروع با رعایت دقیقترین استانداردهای جهانی در زمینه مبارزه علیه پولشویی، تامین مالی تروریسم (AML/CFT) و نیز با رعایت تحریمهای اتحادیه اروپا و سازمان ملل عمل خواهد کرد که در این راستا، سه کشور اروپایی انتظار دارند که ایران هر چه سریعتر به تمامی تعهدات خود در چارچوب مفاد FATF عمل کند. همین مسائل سبب شده تا برخی منتقدین با ایراد گرفتن از اینستکس، آن را ناامید کننده قلمداد کرده و برخی از مقامات کشورمان نیز صراحتاً اعلام کنند که اروپا نمیتواند بعد از ماهها تاخیر برای ایران شرط و شروط تعیین کند.
در این شرایط و با بررسی تحولات برجام پس از خروج آمریکا از این توافق بینالمللی، چند نکته مهم قابل طرح و بررسی است. نخست اینکه بر پایه تحریمهای آمریکا که هرچند یکجانبه بوده، ولی در عین حال مضاعف است، اروپاییها به سبب حجم بالای مراودات اقتصادی و چسبندگیهای عمیق سیاسی از همان ابتدا نهتنها قادر به بسط و گسترش همکاریهای مالی و اقتصادی با ایران نبودند بلکه به سبب منافع گره خورده خود با ایالات متحده تمایل به چنین رویکردی هم نداشتند. از سوی دیگر اروپا تنها در قضیه برجام با ایالات متحده دچار واگرایی بوده و در سایر زمینههای به خصوص مسائل موشکی و منطقهای کاملاً هسمو با آمریکا حرکت میکند. شاهد این موضوع بیانیه اخیر اروپا مبنی بر نگرانی از فعالیتهای موشکی، منطقهای و حقوق بشری ایران است که دست آنها را برای شانه خالی کردن از تعهدات برجامی و اعمال تحریمهای جداگانه از آمریکا بازتر میکند.
به همین دلیل، موضع و راهبرد ایران برای عبور از این پیچ مهم در شرایط کنونی اهمیتی مضاعف پیدا میکند. اگر مبنا بر سرکردن و مدیریت مسائل بر پایه تحریمها باشد که تکلیف استراتژیهای سرکردن با چنین وضعیتی مشخص است. اما اگر مبنا بر برداشتن تحریمها و خروج از این فشار بینالمللی است، آن زمان راهبردها باید به موازات تغییر و تحولات پرشتاب کنونی پویاتر و کارآمدتر طراحی شود. به طور کلی هدف اصلی از برجام برداشته شدن فشارهای امنیتی علیه ایران بود که با صدور قطعنامه ۲۲۳۱، خروج از فصل هفتم منشور و بسته شدن PMD تحقق یافت. در سایه این دستاورد امنیتی، موضوع همکاریهای اقتصادی در مرحله دوم در دستور کار قرار میگیرد. در شرایط کنونی نیز هرچند ایران در بعد تجاری با اروپا به مشکلاتی برخورد کرده، اما همزمان یک اهرم به نام حمایت سیاسی در اختیار دارد که میتوان با استفاده از آن بر مبنای صبر استراتژیک، گام اول را برای مهار و سپس یافتن راهی برای برداشته شدن فشارهای تحریمی برداشت. در غیر این صورت، همین سلاح کابردی نیز میتواند با کارشکنیهای بینالمللی و بهانهجوییهای طرف مقابل برای کاستن از بار تعهدات برجامی خود از بین برود و زمینهای را فراهم سازد تا در مذاکرات آتی ناچار باشیم از خانه اول شروع کرده و بر روی همین دستاوردهای حداقلی یا حداکثری موجود بار دیگر چانهزنی کنیم.
انتهای پیام/