به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، پرویز امینی، استاد دانشگاه با حضور در برنامه «رادیکال ۳» درباره بیانیه گام دوم انقلاب گفت: «متن این بیانیه مانیفستگونه است، یعنی از یک ساختاری برخوردار است که صورتبندی مانیفست در آن تجلی پیدا کرده و باید بهعنوان یک مانیفست به آن توجه شود و مانیفستبودن بدان معنی است که متن باید از یک جامعیتی برخوردار و تا حد ممکن هم فشرده باشد.»
بیشتربخوانید: برکات بزرگ انقلاب اسلامی +اینفوگرافی
او با بیان اینکه مانیفست یک راهنمای عمل بوده و قرار است به ما فرصتهایی را برای محققکردن اهداف دهد، تصریح کرد: «این متن هم بحثهای تاریخی دارد و یک جمعبندی تاریخی به مخاطب میدهد و هم ارزیابی از وضعیت موجود را نشان میدهد، البته ارزیابی نیز یک ارزیابی انتقادی است و درعینحال چشماندازی از آینده را ترسیم کرده و عناصر دستیابی به اهداف آینده را نشان میدهد و مهمتر از آنها، نیروی محرکهای که قرار است این آینده را محقق کند، معرفی میکند.»
امینی بیان داشت: «رهبری جملهای در این بیانیه دارند که میگوید انقلاب اسلامی به یک انحطاط تاریخی پایان داد، البته این یک گزاره کلی است و تصور نمیکنم تا امروز نیز در متونی که درباره این بیانیه نوشته شده، کسی به این مساله اشارهای داشته باشد و درحقیقت ما یک دوره شکوهمندی در تاریخ از نظر قدرت سیاسی، اجتماعی و رفاه داخلی داریم که همان امپراتوری کوچک در دوره صفوی بهخصوص شاهعباس صفوی است، اما از اواخر صفویه ما با افولی روبهرو هستیم که این افول سوالاتی را ایجاد کرده است.»
این استاد دانشگاه با بیان اینکه این پرسش تاریخی بین محققان ایرانی و دیگران شکل گرفته که چگونه یک ساختار سیاسی نیرومندی یعنی صفویه به دست ضعیفترین دولتهای خارجی از بین رفت، تصریح کرد: «ما در دوران قاجاریه با شکستهای ایران در جنگ ایران و روس روبهرو هستیم که این شکستها خسارتهای سنگینی هم از لحاظ جغرافیایی و هم از لحاظ حیثیتی به ما تحمیل کرد، همچنین در عصر ناصرالدینشاه که عصر قراردادها به شمار میرود، قراردادهای استعماری وسیعی در ایران تصویب و بسته شد و سلطه بیگانه بر ایران افزایش یافت و جواب سوال درباره دولت صفویه نیز این است که استبداد باعث شد درنهایت دولت صفویه از سوی یک دولت خارجی از بین برود.»
او اظهار داشت: «ساختار استبدادی در زمان قاجاریه با عنصر وابستگی به بیگانه درهمآمیخته میشود؛ همچنین در اوایل دوران مشروطیت قراردادی به نام قرارداد ۱۹۰۷ داریم که بین روسیه و انگلیس بسته شده و براساس آن ایران را بین خودشان تقسیم میکنند و تنها بخش مرکزی کشور دراختیار پادشاهی کشور بود، البته معجزه آن زمان این بود که انقلاب اکتبر روسیه در سال ۱۹۱۷ رخ داد و افرادی که بعد از این انقلاب روی کار آمدند این قراردادها را قراردادهای استعماری میدانستند و به همین دلیل این قرارداد ملغی و کشورمان از این تحقیر نجات پیدا کرد.»
امینی با بیان اینکه بعد از کودتای اسفند ۱۲۹۹، شخص اول کشور برای اولینبار از طریق بیگانگان بر سر کار آمد، تصریح کرد: «حتی تغییر سلسله از قاجاریه به پهلوی هم در دل این سیاست شکل میگیرد، درحالی که ما شاههای ظالم و حتی وابسته داشتیم، اما اینکه شخص اول مملکت ایران هم به دست دیگران تعیین شود را تا پیش از این تجربه نکرده بودیم، حتی در شهریور ۱۳۲۰ نیز نیروی خارجی به سلطنت رضاخان پایان داد و جانشین آن را تعیین کرد.»
این استاد دانشگاه بیان داشت: «انقلاب اسلامی به این انحطاط ۲۰۰ ساله پایان داد و این گزارهای که به صورت مختصر برایتان مطرح کردم، همان گزارهای تاریخیای است که رهبری در بیانیه آوردند؛ بنابراین نحوه مواجهه با متن بسیار مهم است و متن درعین جامعیت در مانیفست فشردگی نیز دارد؛ درحقیقت متنی که بخواهد راهنمای عمل بوده و مورد توجه عمومی قرار گیرد، باید بتواند جامعیت را با فشردگی همراه کرده و مهمتر اینکه خوانشی که از آن صورت میگیرد، نباید به این فشردگی بسنده کند، بلکه باید منطق درونی متن را کشف کند.»
او تصریح کرد: «مهمترین مساله درباره این بیانیه نحوه مواجهه با متن و تلقی ما از آن است، اگر متن را مانیفست ببینیم با اینکه آن را یک بیانیه ببینیم، تفاوت دارد؛ درحقیقت مانیفست یعنی اینکه یک جامعیتی را در فشردگی مطرح کردیم، ولی باید منطق آن بازگشایی شود و با تفسیرهای متعدد، شاکله منطقی متن برای مخاطبی که میخواهد این بیانیه راهنمای عملش باشد، مشخص شود.»
امینی با بیان اینکه رهبری پیامهایی به مناسبت بیستمین سالگرد و حتی سالگرد رحلت امام دارند، اما نه در آنها و نه در هیچکدام از پیامهایشان مخاطب پیام جوانان نبوده است، ادامه داد: «رویکرد این مانیفست اجتماعی است، یعنی بدون در نظر گرفتن اینکه جمهوری اسلامی باشد یا نباشد، این مانیفست مخاطب دارد و رهبری با یک محیط غیررسمی و غیرحکومتی صحبت میکند؛ البته نیروی محرکهای که امکان بروز آیندهای که در این مانیفست ترسیم شده را محقق کند، جوانان بوده و کلید خوانش بیانیه گام دوم و حتی تفسیر عنوان گام دوم هم در همین کلیدواژه، جوانان است و متن را باید از این نقطه خواند، به عبارت دیگر کل متن را بهطور سازوار باید با کلیدواژه جوانان خواند.»
این استاد دانشگاه گفت: «یکی از ضعفهای تاریخی ملت ایران فقدان خودآگاهی تاریخی است، موضوعی که در ۳۰۰ سال گذشته بهطور دائم برای آن هزینه دادهایم و امروز نیز دوباره با این مساله مواجه هستیم و اگر برخی تفسیرها و تبلیغات و حرفهای دروغ درباره شرایط تاریخی ایران از تریبونهای داخلی و خارجی گفته میشود، در بستر این ضعف خودآگاهی تاریخی است و جوانی که میخواهد نیروی محرکه آینده باشد، نمیتواند بدون توجه به خودآگاهی تاریخی کار را به پیش ببرد.»
او ادامه داد: «چهار دهه گذشته انقلاب اسلامی با همه قوت و ضعفهایش محصول تلاش، سیاستگذاری و اجرای نسل اول و دوم انقلاب است. این نسلها با همه دستاوردهایی که از خود پیروزی تا تثبیت انقلاب و شکلدهی به جمهوری اسلامی و پیشبردن برخی مولفهها مانند استقلال، امنیت و رفع برخی محدودیتها داشته را در این بازه زمانی نشان داده و همگی کارنامه این دو نسل است. از این رو امروز در شرایطی هستیم که بخواهیم یا نخواهیم در دوره انتقال مسئولیتها به نسل سوم و چهارم قرار داریم و این یک ضرورت اجتنابناپذیر است و نمیتوان از آن چشمپوشی کرد.»
امینی با بیان اینکه نسل سوم و چهارم امروز مدعی است برای اداره کشور ایده داشته و میتواند کشور را درون همین چالشها به پیش ببرد، تصریح کرد: «این نسل انگیزه و ابتکار عمل لازم را برای پیشبرد کار دارد و از سوی دیگر اگر قرار است آینده کشور ساخته شود، لازمهاش این است که امور در همه بخشها به نسل سوم و چهارم سپرده شود. بهطور مثال یک جوان ممکن است سطوح مدیریتیاش در حد اداره یک آموزشگاه، مسجد و... باشد، ولی همه این تجربهها باید منتقل شود.»
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه ایده و توان اجرایی نسل اول و دوم تحلیل رفته و امروز نسل سوم و چهارم سکان کار را باید در همه امور برعهده گیرند، افزود: «سومین مساله امکانات و استعدادی که کشور نسبت به جوانان دارد، چراکه گزارهای که رهبری در متن بیان کردند این است که مهمترین سرمایه دراختیار ما برای تحقق آینده، نیروی انسانی است و بلافاصله مصداق این نیروی انسانی را مشخص میکنند و میگویند این نیرو، جوانان هستند. درحقیقت کانون این مانیفست محوریتش با جوانان و این مهم در خطاب رهبری مشخص است؛ حتی اگر بخواهیم بررسی کمی هم داشته باشیم تعداد کلمه جوان که در این متن به کار رفته نسبت به واژههای مادر مانند اسلام و ایران در بالاترین سطوح است.»
منبع: روزنامه فرهیختگان
انتهای پیام/